تاریخ انتشار
يکشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵ ساعت ۱۵:۵۴
۰
کد مطلب : ۸۶۰۹

ابا عبدالله مظهر تکامل انسان ها

گفتگو با «شهرام گیل‌آبادی» مدیر شبکه رادیویی جوان
شماره 29-30  ماهنامه خیمه – محرم 1428- بهمن 1385

اشاره:

در ساختمان شهدای رادیو، زمان مصاحبه فراهم شد، خواستیم نظر یکی از مدیران رسانه‌ای را در راستای گفتمان دینی جوان معاصر بدانیم و اختصاصاً عزاداری در «میدان محسنی تهران» را مورد تحلیل قرار دهیم که «شهرام گیل‌آبادی» به عنوان مدیر شبکه رادیویی جوان، خیلی به آن موضوع نپرداخت و از آن طفره رفت. این مدیر فرهنگی که با مدیریتش تحولی در رادیو جوان ایجاد کرده، معتقد است که امروزه، در جامعه‌ی مدرن‌زده زندگی می‌کنیم، امام حسین علیه‌السلام نیز انسانی «جامع‌الاطراف» است که هر دیدگاه و نگرشی را به سوی خود جلب می‌کند.

وی که کارشناس ارشد کارگردانی و دکترای فلسفه‌ی هنر دارد، می‌گوید: دولت نباید در امور مردمی و خودجوش دخالت کند. وی بر نظارت مداحان اباعبدالله نیز تأکید دارند.



* تعریف شما از گفتمان دینی جوان معاصر و تأثیر روحیات نسل نو بر مناسک و مراسم آیینی چیست؟

ـ برای پاسخ به این سئوال باید سه واژه را تحلیل کرد: دین، جوان و گفتمان.

دین یک مجموعه یا تذکره‌ی خاصی است تا انسان، زندگی بهتر و روشمندتری را داشته باشد. برای رسیدن به هدف غایی باید روش‌ها و مدل‌ها و رنگ‌ها و اهداف متعدد راهبری را بپذیریم. دین روش زندگی برای رسیدن به بقای جاودانه را در بر می‌گیرد، اگر از جوان تعریفی از یک سنّی داشته باشیم که در آن سن در حال رشد و نمو است و داشته‌هایش در حد و اندازه‌ی ذهنیت‌هایش و بایدها و نبایدهایی که به شکل عینی و با آن‌ها در تماس است، یا اگر جوان را با تمام ویژگی‌های خاص خودش از قبیل پرسشگری، جسور بودن، تحت تأثیر احساسات و عواطف بودن بسنجیم و گفتمان را هم، پایداری نشانه‌ای که وارد فضای جدید شده که تأکید نمادین دارد؛ با رد و بدل شدن آن نشانه، به یک مفهوم بزرگ‌تر ارجاع می‌کنیم. حال اگر بخواهیم این سه مفهوم را با هم ترکیب کنیم و بگوییم گفتمان دینی جوان امروز چه می‌شود؟ بدون شک یک قیدی پیدا می‌کنند و آن هم قید زمان، مکان و موقعیت است. اگر فقه شیعی را فقهی پویا بدانیم، یعنی می‌تواند خودش را با مؤلفه‌ی زمان و مکان و موقعیت تطبیق دهد، در غیر این صورت پویایی نخواهد داشت؛ اگر در مورد امام می‌گوییم ایشان یک فقیه جامع‌الشرایط است و این فقیه، عالم روزگار خویش است، به خاطر این است که هم‌سانی مسائل و قیود اسلامی و روش‌های دینی را دارند.

وقتی اسم گفتمان دینی جوان را به میان می‌آوریم، جوان بدون شک دارای یک سن و دوره و فیزیولوژی خاص و خاصیت‌های روحی و روانی و شخصیتی خاص است و باید ببینیم جوان آن روز در آن زمان و مکان چه چیزی را از دین جویا می‌شود. اگر بخواهیم تحلیلی از زمانه خودمان داشته باشیم درمی‌یابیم که تحت تأثیر مدرنیته هستیم، یعنی استیلای فضای مدرن و فضایی که از قبل به جا مانده است، که فضای سنتی تبدیل به یک فضای نیمه سنتی شده، اما تحت تأثیر ارتباط مدرن این فضای نیمه‌سنتی مدرن‌زده قرار گرفته است.



* چرا در این جا نقطه‌ی تضادی بین اندیشه‌ی ما و اندیشه‌ی مدرن ایجاد می‌شود و حاضر به پذیرش هر چیزی در حیطه‌ی مدرن نیستیم؟

ـ چون اندیشه‌ی مدرن یک اندیشه انسان‌محور و Subjectivism است که در واقع اندیشه‌ی شرقی است و نزد قدما ارزش بسیار زیادی دارد.

برای این است که در اندیشه‌های فکری و ایدئولوژیک، داشته‌هایی داریم. در ایدئولوژی دارای سبک هستیم و این سبک در تضاد سبک اروپایی و «دکارتی» است. به همین خاطر است که ما چیزی به عنوان «هنر» و خلاقیت نداریم، و هیچ انسانی در جایگاه خلاقه قرار نمی‌گیرد و فقط یک موجود در جایگاه خلاقه واقع می‌شود و آن هم خداوند متعال است. به همین خاطر است که ما به هنر می‌گوییم صفت‌گری. لذا کوزه‌گری ما هنر محسوب نمی‌شود و یک صفت محسوب می‌شود. تمام این وقایع زیبایی‌شناسانه در یک جایی حضور دارد و هنرمند در واقع آن را تجلی می‌دهد، هنر در واقع زاییده‌ی زیبایی است.



* سرنوشت یک جوان در چنین فضای مدرن‌زده چه می‌شود، این جوان معاصر در چه وادی باید دست و پای اندیشه‌ای بزند؟

ـ جوانی که با این اندیشه رشد و نمو داشته، با خانه‌ی مادربزرگش که خانه‌ای کاهگلی است آرامش می‌گیرد. در اتوبوس‌های مدرن و ترافیک، سرسام می‌گیرد. این جوان بدون شک با آن نوع اندیشه نمی‌تواند به راحتی تحت تأثیر مدرنیته قرار بگیرد. مدرنیته می‌تواند تأثیر ظاهری بگذارد، اما اگر تأثیر اندیشه‌ای به جا بگذارد، نشانه‌ی استحاله شدن است و اندیشه‌های مبنایی و اساسی فراموش می‌شود. آبشخور اندیشه‌ها یک فضای ایدئولوژیک جدی است. ما برای ایدئولوژی، سبک و سیاق و مدل داریم.



* با این تفاسیر، گفتمان چه سرنوشتی می‌یابد؟

ـ امروزه در حال تعلیق بین فضای اندیشه‌ای ویژه هستیم و یک رفورم شکلی تحت تأثیر فضای مدرن. این می‌تواند یک تزلزل را ایجاد کند. در گفتمان دینی تحت تأثیر زمان با ریشه‌های اساسی فکری و رسوب پیدا کرده و تاریخی مواجه می‌شویم که یک رفورم فرمیک ظاهری است.



* مثالی برای روان شدن بحث ارائه کنید.

ـ همان خانمی که روسری‌اش باز است، الآن تسبیح دستش گرفته و ذکر می‌گوید، ممکن است این‌ها با یکدیگر هم‌خوانی نداشته باشد. اما با آن خانم اگر صحبت کنید نمازش را بخواند، ممکن است ذکرش را هم بگوید، ولی حجاب به عنوان واجبات اندیشه و دین مطرح می‌شود. من معتقدم که اندیشه‌ی حاکم بر گفتمان دینی جوان امروز ما، همان اندیشه است، اما تأثیر و تفاوتی که پذیرفته از فضای مدرن رسانه‌های امروزی و سرعت انتقال اطلاعات، احساس استحاله شدن دست می‌دهد. در صورتی که اگر این پوسته کنار زده شود، عمق معنایی و محتوایی اندیشه دینی‌مان را می‌بینیم.



* گفتمان رایج در جوان امروز ما، گفتمان تغییر یافته‌ای نسبت به گذشته نیست و از نظر اندیشگی همان گفتمان است، ولی صورت گفتمان ممکن است تحت تأثیر مظاهر مدرن، تغییراتی در آن ایجاد شده باشد، آیا این نظریه می‌تواند صحت داشته باشد؟

ـ بله، اگر از این پوسته و صورت رویین و ظاهری بگذریم، به یک عمقی می‌رسیم که این عمق قابل تأمل است.



* اگر به بحث مورد نظر بازگردیم، می‌خواهیم به شیوه‌ی عزاداری میدان محسنی تهران برسیم که در نوع خود قابل بررسی است، تعبیر شما از این استحاله‌ی ظاهری، غفلت است؟ می‌توان ادعا کرد که این ایدئولوژی و جهان‌بینی عملاً از جامعه گرفته شده که امام حسین علیه‌السلام را این‌گونه شناخته و با این جهان‌بینی و بایدها و نبایدهایی که خودش دریافت کرده، به این صورت اخلاص خودش را نشان می‌دهد؟ این جمله را تأیید می‌کنید، یا به همان غفلت و استحاله‌ی ظاهری قائل هستید؟

ـ اعتقاد ندارم که این جوان، امام حسین علیه‌السلام را این‌گونه شناخته است. آیین‌ها تعریف دارند، مراسم داریم. مراسم ممکن است یکی از تجلیات آیین باشد، ولی فی‌نفسه مراسم، خودش آیین نیست، مثلاً فوتبال یک نوع مراسم است، ولی تأثیر عمیق و آن‌چنانی ندارد.



* پس تعریف شما از آیین، این است که تأثیرگذار باشد.

ـ یکی از ویژگی‌های آیین، همگرایی در جمع است. در آیین، با یک فضای عمیق مواجه هستید، یعنی در واقع یکپارچگی دارد. فضای تاریخی فرهنگی را طی می‌کند. یعنی فرهنگ بسیار بااهمیتی همراه دارد و نمادها و نشانه‌های ویژه‌ی خودش را دارد. یکی از تأثیرات آیین، «کاتارسیس» است (تزکیه نفس)، در تعزیه خودمان هم‌گرایی ایجاد می‌شود، تزکیه صورت می‌گیرد و عبادت محسوب می‌شود. در این هم‌گرایی، هدف واحد در آن جمع وجود دارد.

هدف، اجرای نمایش نیست، یک آیین را به جا می‌آورد، حرکت عبادی انجام می‌شود.

نشانه و نماد هم دارد، یک تشت خیلی معمولی می‌شود فرات. این مجموعه، تزکیه نفس ایجاد می‌کند. در هیئات مذهبی آدم‌هایی را داریم که 20 سال است نذر کرده‌اند و فقط کفش مردم را جفت می‌کنند.

ما با یک چیزی مواجهیم که از سر دلدادگی به آن می‌رسیم، در فضاهای محرم ترکیبی از فضای عزاداری و فضای ملی‌مان است که این‌ها ممزوج شده‌اند و در هر زمانه به نسبت آن زمان تغییرات خاص خودشان را پیدا کرده‌اند تا به حیطه‌ی تکامل خودشان رسیده‌اند. عزاداری حضرت اباعبدالله علیه‌السلام هم این‌گونه است و برای خودش اصولی دارد.



* به بحث بازگردیم؛ عزاداری میدان محسنی، عملاً عزاداری متفاوتی است. در شهر تهران، هر کسی می‌خواهد تعریف جدیدی از عزاداری بکند که خیلی آنرمال باشد، همه می‌گویند میدان محسنی. اگر دسته‌های دیگر سنج می‌زنند، آن‌جا ارگ می‌زنند. اگر آدم‌های مذهبی سیاه‌پوش هستند ولی آن‌جا چیز دیگری می‌بینیم. این‌گونه فعالیت‌های مذهبی چه جایگاهی در جامعه دارند؟

ـ حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام یک انسان جامع‌الاطراف روحانی و خدایی ویژه است که خدا، یک مأموریت متفاوت را روی دوشش گذاشت. وقتی که بزرگان اسلام می‌گویند که اسلام را حضرت اباعبدالله علیه‌السلام با حرکت خودش نگه داشته است، جمله‌ی اغراق‌آمیزی نیست. حضرت امام می‌فرمایند: «با عزاداری سنتی مردم کار نداشته باشید، بگذارید مردم کار خودشان را بکنند». هر کسی با هر عقیده‌ای حق دارد که دور این شمع جمع شود، با هر فرم و عقیده و اعتقادی، در عزاداری حضرت اباعبدالله، مداح باید زیر چتر عالم دینی رشد داشته باشد. یک عالم دینی سخنرانی می‌کرد، معرفت را به مردم می‌داد، بعد حس عاطفه را ذیل آن معرفت به مردم می‌داد. عالم دینی باید نقش‌آفرینی کند. مداح نباید بی‌رویه رشد کند.

مداح باید زیر چتر عالم دینی رشد کند و اهل عمل باشد. مداحی که در شعرش کفر هست، این آدم نشر معارف اباعبدالله علیه‌السلام نکرده است. مداح باید بداند که چه می‌گوید، باید زیرمجموعه‌ی انوار نورانی اسلامی و بزرگان دین آموزش ببیند که بداند چه بگوید. کار مداحی یک کار دقیق سینه به سینه است. یعنی حتی هرم نفس استاد به صورت مداح بنشیند. الآن نوعاً جوانانی که از سر صدق و صفا و از سر دلدادگی جذب این فضا می‌شوند، چون معارفش را نگرفته‌اند، ممکن است که به بی‌راهه بروند.



* این باب به بحث جامع‌الاطراف بودن امام حسین علیه‌السلام برنمی‌گردد؟

ـ آدمی که در چنین مجالسی همبرگر توزیع می‌کند، تمام وجود خودش را وسط می‌کشد که هر چیزی دارد، در این راه بدهد، ولی نمی‌داند چه می‌کند، ممکن است با معرفت و شناخت کافی این کار را انجام ندهد. این کار عالم دینی است که شناخت را بدهد.



* آن جوان مگر در جامعه‌ی ما نیست؟ چرا آن جوانان این‌گونه شناخت را اکتساب کرده‌اند؟

ـ چرا هیأت‌هایی که در سطح شهر است را نمی‌گویید؟ چرا می‌گویید میدان محسنی؟ این هم یک قشری از جوان ماست به نسبتی شرایطی که در آن واقع شده، شناختش از امام حسین علیه‌السلام کم است، هیئات زیادی داریم در تهران که عزاداری اباعبدالله در آن بسیار باشکوه برگزار می‌شود و جوان با معرفت کامل در مجلس حاضر می‌شود. دیدن این فضا به طور مجرد ظلم است به عزاداری اباعبدالله و این همه جوان که با دلدادگی در فضای رایج در محرم هرچه دارند در طبق اخلاص می‌گذارند.



* به این که می‌گویند در حرکت خودجوش مردمی (که عزاداری یکی از آن‌هاست)، دولت نباید در کار مردم دخالت کند، چقدر معتقدید؟ از سوی دیگر در مورد عزاداری میدان محسنی، شاید برخوردی با این مواضع باید داشت، اگر بخواهید با این موضوع برخورد کنید، احتمال دارد دو روند پیش بیاید، یکی این که اگر با همان جوان با ایدئولوژی‌ای که از امام حسین علیه‌السلام دارد، برخورد ناآگاهانه شود، از همان هم دور می‌شود، و یا این که اگر بخواهد همان موضوع را پیش بگیرند، ممکن است به انحراف برسیم، در این مورد توضیح دهید.

ـ به نظر من می‌رسد مداحانی که استحقاق ندارند، به شدت باید جلویشان گرفته شود. بسیاری سرمایه‌گذاری می‌کنند که شیعه و اسلام را خراب کنند، باید یک نظارت جدی صورت گیرد. مداح‌ها باید زیر نظر باشند، نه این که نظارت دولتی بشوند. جامعه‌ی مداح‌ها اگر یک تشکلی داشته باشند، می‌توانند این آدم‌ها را طرد کنند. یا اگر قابلیت دارند در فضای آموزشی قرار بگیرند. کاملاً موافقم که دولت چه بخواهد یا نخواهد، مردم خودشان در قبال دینی که به اباعبدالله و خاندانش دارند، کار خودشان را خواهند کرد. مردم آزاده‌تر از این هستند که تحت تأثیر تبلیغات کاذب بعضی از نهادهای دولتی قرار بگیرند، مشی حاکمان دینی ما هم این نیست. دیگر این که فرمودید بحث غفلت است، وقتی که جوانان پا به میدان دلدادگی به حضرت اباعبدالله علیه‌السلام می‌گذارند، با صدق کامل پا می‌گذارند. ممکن است کسی هم به فکر تحریف باشد.



* شما چه برنامه‌هایی برای امسال در رادیو جوان دارید؟ در واقع برنامه‌های امسال محرم شما چگونه طراحی شده است؟

ـ معرفت عاشورایی را ترویج می‌کند، امسال روی تحریفات با ظرافت کار می‌کنیم، بسیاری از این نمونه‌ها را پخش کردیم، نقدشان کردیم. برای رسیدن به یک عزاداری اصیل منطبق با فضای فرهنگی، هر کاری را که بتوانیم، جدا از توطئه‌هایی که در حق شیعه صورت گرفته، انجام می‌دهیم. چهارمین دوره‌ی پیرغلامان اباعبدالله را برگزار می‌کنیم. به بحث تعزیه می‌پردازیم، آیین‌های محرمی و عاشورایی را تحلیل می‌کنیم تا بتواند معرفت دینی و عاشورایی را به مردم آموزش بدهد.



* رادیو جوان در برنامه‌های اجتماعی موفق بوده، برنامه‌هایی مثل «جوانی برای فردا»، «هزار پنجره». حال چه میزان برای برنامه‌های مذهبی گام برداشته‌اید و میزان موفقیت شما چقدر است؟

ـ در حوزه‌ی معرفت دینی و در حوزه‌ی اندیشه، سعی کردیم این حوزه را تسری بدهیم به همه‌ی فضاهایمان. یعنی در همان «جوانی برای فردا»، از حوزه‌ی معارف اسلامی هم داریم، ولی با یک ظرافت و یک درایت رسانه‌ای خاصی در آن مطرح می‌شود.



* شما را به عنوان یک مدیر رسانه‌ای موفق می‌شناسند، کسی که این رسانه را عملاً پویا کرد، مخاطب خاص خودتان را پیدا کردید، علت این موفقیت شما چیست؟

ـ رازی ندارد، در صدا و سیما پتانسیل خوبی برای جذب مخاطب بیشتر وجود دارد. یافتن نیازهای مردم، رسانه را اغنا می‌کند، اگر مردم پاسخ خودشان را از رسانه بگیرند، دوست دارند مخاطب رسانه‌ی خودشان باشند تا رسانه‌ی دیگری.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما