تاریخ انتشار
شنبه ۱ شهريور ۱۳۸۲ ساعت ۰۲:۰۰
۰
کد مطلب : ۸۶۲۰

مصاحبه ی اختصاصي ماهنامه ی خيمه با آيت‏ اللّه سيّد محمّد باقر حکيم

قسمت دوم

شماره ششم ماهنامه خیمه - رجب المرجب1424 - شهریور1382

اشاره:

آيت اللّه سيّد محمّد باقر حکيم چهره ی سياسي و فرهنگي است و در عين حال بسيار صميمي و دوست داشتني است.

سيّد محمّد باقر حکيم يکي از مقتل خوان هاي مشهور است که بدين سبب در ميان خاص و عام و بويژه در ميان مردم عراق، شهرت فراواني دارد...

در بخش اول اين مصاحبه در شماره ی پيشين نظرات او را درباره ی شيوه هاي جلوگيري از انحرافات در مراسم عزاداري و نيز نقش مرجعيت در صيانت از شعائر حسيني خوانديد. در اين بخش، ضمن بررسي مضامين نهضت و تأثيرات انقلاب امام حسين(ع) بر نهضت هاي اسلامي، به تحليل رابطه ی اين نهضت با قيام حضرت مهدي(عج) پرداخته شده است.



نقش انقلاب امام حسين(ع) را در جنبش هاي جهادي، بويژه انتفاضه شعباني عراق و انتفاضه ی ملت فلسطين چه گونه مي بينيد؟

درباره ی انقلاب امام حسين(ع) مي توان گفت که اين انقلاب، سرمنشاء تمامي جنبش ها در طول هزارو چهارصد سال تاريخ اسلام بوده است؛ يعني گمان نمي کنم در تاريخ اسلام، جنبشي وجود داشته باشد که از انقلاب امام حسين(ع) نشأت و انگيزه نگرفته باشد. براي همين مي بينيم که بازتاب اين انقلاب، بر ادبيات اسلامي - چه در شعر و چه در نثر و حتّي در نمايش - بسيار گسترده بوده يعني نقش بسيار عظيمي داشته است. بديهي است که اين تأثير بر انقلاب ها و جنبش هايي که در جهان اسلام رخ داد و از اين واقعه ی عظيم الگو و خط گرفته، اثري عظيم داشته است.

انقلاب امام حسين(ع) از چندين مبدأ بسيار مهم برخوردار بوده است. مبداء اول، مبداء شرعي است؛ به اين معني که امام حسين(ع) به اعتبار اين که فرزند دخت رسول خدا(ص) بوده و با ايشان هم زيستي کرده، هم چنان که وي يکي از امامان اهل بيت(ع) بوده و در دامان رسالت و علم پرورش يافته است، موضع او تجسّم شريعت به صورتي کامل است. در همين راستا، جنبش هايي که در طول تاريخ در جست و جوي وظيفه ی شرعي و حکم شرعي بوده اند، در جنبش امام حسين(ع) شاخصه هاي روشن و صحيح حرکت و حکم شرعي را در مواجهه با استبداد و ظلم و سرکشي مشاهده مي کردند و اين نکته ی بسيار مهمي است. چون احاديث فراواني از رسول اکرم(ص) در مورد تشخيص موضع لازم در برابر ظلم روايت شده است؛ چون ممکن است گاه انسان هنگام مقابله با استبداد، ظلم و سرکشي در تشخيص موضع شرعي، دچار شک و دودلي شود، موضع گيري امام حسين(ع) در اين ميان، به مثابه ی پايان دهنده ی به اين موضع ظاهر شد. به اين ترتيب که شخصي با اين ويژگي هاي متمايز منحصر به فرد دست به انجام يک قضيه ی واقعي و عملي مي زند و موضع شرعي را به صورتي مجسم و طي يک عمل و يک حرکت بيروني، تجسم مي بخشد.

مبحث بسيار مهم ديگري که در نهضت امام حسين(ع)، آن تأثير گسترده را داشت، فداکاري و از خود گذشتگي بسيار والا و نادري است که امام حسين(ع) از خود نشان داد. اين فداکاري تنها يک از خود گذشتگي از شخص خود نبود؛ بلکه ايشان از خود و خانواده ی خود و ياران خود نيز گذشتند. اين فداکاري نه يک امر ناگهاني، بلکه برنامه ريزي شده و هدف مند بود. تجسمي از پايمردي، ايستادگي و شفافيت در عمل بود و هيچ گونه ترديد يا تأملي نيز در آن وجود نداشت. به علاوه ی ويژگي هاي ديگري که اين فداکاري از آن ها برخوردار بوده مجموع اين عوامل تأثير بسيار بزرگي در حرکت اين جنبش ها داشت.

امر مهم ديگر، مضامين متعددي است که اين انقلاب از آن ها برخوردار بود؛ از جمله مضامين فکري، سياسي، اخلاقي وانساني. مضامين اين انقلاب، مضامين بسيار والايي بودند؛ که مايه ی الگوگيري نسل هاي گوناگون بوده است. مضمون فکري اين انقلاب، انجام واجب شرعي، اخلاص به خداوند متعال در عمل و نيز قيام به خاطر خداوند و في سبيل اللّه بوده است. مضمون سياسي نهضت امام حسين(ع) اين است که اين جنبش، يک جنبش اصلاح گرانه بوده، و يک عکس العمل صرف نبوده است: لم اخرج اشداً و لا بطراً و لا ظالماً و لا مفسداً و انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي. ايشان با اين بيان، روش و اهداف سياسي نهضت خويش را تبيين نمودند. مضمون اخلاقي اين انقلاب نيز، مضمون عزّت و کرامت و مناعت و مضامين بسيار ديگر ي که امام حسين(ع) در اين جنبش و اين انقلاب، به تفصيل درباره ی آنها سخن گفته است. در خصوص مضمون سياسي اين انقلاب بايستي گفت که امام حسين(ع)، گونه هاي مختلف ظلم و رفتار وحشيانه را از سوي دشمنان تحمل کردند. از جمله در محدوديت آب و غذا، قطعه قطعه شدن اجساد شهدا و پس از آن به اسارت برده شدن حريم رسول خدا(ص)، که از جمله ناشايست ترين رفتارها و وحشي گري هايي بود که در اين واقعه صورت گرفت. هم چنين از ديگر اموري که تأثير عميقي بر جاي گذاشت، کشتن خردسالان و نوزادان، به آتش کشيدن بيوت خاندان نبوي و به وحشت افکندن زنان بود. مضمون اين انقلاب نيز، نقش بسيار عظيمي در بهره برداري از اين انقلاب در طول تايخ اسلامي داشته است. در عصر حاضر جنبش هاي بسيار مهمي را ديديم که از اين انقلاب، الگو و تأثير پذيرفته بودند؛ بخصوص در ايران و عراق که دو کشور مهم هستند. در لبنان نيز مدتي اين وضعيت را مشاهده مي کرديم. انقلاب سال بيست (ميلادي) - که از مهم ترين انقلاب هايي است که عراق در تاريخ معاصر به خودش ديده است - نيز مرتبط با قضيه ی امام حسين(ع) و شعائر حسيني بوده است؛ چون تصميم اين انقلاب در مراسم زيارت امام حسين(ع) در پانزدهم شعبان (سال 1920ميلادي) گرفته شد. اين تصميم را علما در نشستي که که در کربلا و در حرم حضرت اباعبداللّه(ع) داشتند، گرفتند و انتفاضه ی پانزدهم شعبان معاصر نيز به مناسبت زيارت امام حسين(ع) بوده است. انتفاضه ی صفر نيز - که نخستين خيزش در برابر حکومت بعثي بود - در همين مناسبت آغاز شد. انتفاضه ی شهر نجف - که حدوداً هفت سال پيش از آن صورت گرفت - نيز در هشتم محرم الحرام بود. در ايران نيز مشاهده کرديم که انقلاب اسلامي در ايام محرم الحرام، جهش و رشد يافت. سرمنشاء اين انقلاب نيز سخنراني امام(ره) به مناسبت سيزدهم محرم بوده است. تطور و استمرار اين انقلاب نيز به مناسبت اين شعائر و استمرار آن ها بوده است. مهم ترين شعارهاي انقلاب اسلامي که عليه شاه سر داده شد، در دهه ی اول محرم سال 1357بوده است. در لبنان نيز همين رويکرد را مشاهده مي کنيم؛ مقاومت و پايداري فرزندان جنوب لبنان در مقابل اشغال گران صهيونيستي، و استمرار جهاد توسط آنان و عقب راندن شان تا اسرائيل، همه ی اين ها عزم و انگيزه ی خود را از انقلاب امام حسين(ع) و شعائر حسيني برگرفته بودند و انقلاب اباعبداللّه(ع) نقش بسيار بزرگي را در پديد آوردن اين روحيه ی جهادي در اين مجاهدان ايفا کرده بود؛ روحيه ی انقلابي خاصي که تکيه بر اعتقاد صحيح اسلامي و بر دانش، معرفت و حکم شرعي داشت و يک عکس العمل صرف يا عاطفه ی غير منضبط نبود؛ بلکه متکي بر برنامه ريزي و طراحي بود. امام حسين(ع) براي هر عمل خويش، طراحي و برنامه ريزي داشت و اين ها در کنار جنبه هاي اخلاقي وانساني نهفته در اين انقلاب بود. بنابرين انقلاب امام حسين(ع) همه ی اين خصوصيات را در خود گردآورده بود و به همين علّت بود که اين تأثير عظيم را در حرکت تاريخ داشت.



امام خميني(ره) بر تأثير عاشورا در انقلاب اسلامي تأکيد مي کردند و آن را مقدمه ی انتظار فرج مي دانستند؛ تحليل حضرت عالي در مورد رابطه ی حسيني - مهدوي چيست؟

بين قضيه ی امام حسين(ع) و امام مهدي(عج)، از جنبه هاي متعددي، ارتباط بسيار عظيمي وجود دارد. نخستين جنبه، جنبه ی مضموني است - که در انقلاب اباعبداللّه به آن اشاره کردم - يعني جنبش امام زمان نيز از مضمون برخوردار است.

جنبه ی دوم اين است که امام زمان(عج) پس از خروج، شعارهايي را سر خواهد داد که در مقدمه ی اين شعارها، شعار گرفتن انتقام خون حسين(ع) است و وجود همين ارتباط مضموني است که باعث مي شود تا انقلاب حضرت مهدي(عج) نيز همچون نهضت امام حسين(ع)، انقلابي اصلاح گرانه باشد؛ امّا انقلابي در سطح تمامي دنيا و در راستاي تحقق اهدافي که امام حسين(ع) کوشيد تا آن ها را محقق سازد. و بدين گونه حرکت امام حسين(ع) با حرکت امام زمان ارتباط پيدا مي کند؛ چون گرفتن انتقام و جبران امري است که خون امام حسين به خاطر آن بر زمين ريخته شد. در روايات نيز تأکيد بسياري بر نقش امام حسين(ع) در نهضت امام زمان(عج) و نيز ارزش وجودي امام حسين(ع) و ياران ايشان در مشارکت در نهضت امام زمان(عج) شده است. اين هم يک جنبه ی بسيار مهم ديگر است.

سومين جنبه ی مهم که تصوير واقعي رسالت اسلام را منعکس مي سازد، اين است که رسالت اسلام به ويژگي هاي متعددي متصّف گشته است؛ به اين اعتبار که اين رسالت، رسالت واپسين و پايان دهنده ی به رسالت هاي ديگر است. از جمله ی اين ويژگي ها مي توان به قرآن کريم، به دولت اسلامي در رسالت اسلامي، و استمرار اين دولت اشاره کرد.

هم چنين از ويژگي هاي ديگر، وجود امام مهدي(عج) به عنوانِ امام برپادارنده ی عدل و حق مطلق در جهان است. از ديگر ويژگي ها، وجود حماسه ی عاشورا است. وجود چنين اموري، چنين حماسه ی، چنين خصوصياتي، چنين توصيه هايي، مي تواند ويژگي هاي متمايز کننده ی به رسالتي نسبت به رسالت ديگر ببخشد. وجود همين خصوصيات است که باعث مي شود نهضت امام حسين(ع) و نهضت امام زمان(عج) به عنوان دو ويژگي مطرح باشند که رسالت اسلامي بدان ها متّصف گشته باشد. درباره ی اين موضوع و اين ارتباط تا حدودي در کتاب «دور اهل البيت في بناء الجماعة الصالحة» سخن گفته ام، و براي درک بهتر اين روابط به جاست به آن مراجعه کنيد.

آن چه که امام خميني(ره) به عنوان رابطه، ذکر مي کنند امري بسيار بديهي است. علاوه بر تمامي اين ها، جنبش انقلابيون بر خط امام حسين(ع) و از جمله انقلاب اسلامي ايران در واقع جنبش زمينه سازان انقلاب حضرت مهدي(عج) است. چون براي جنبش امام زمان، يک حرکت زمينه ساز وجود دارد؛ که زمينه ی لازم براي ظهور ايشان را آماده مي سازد. از اين روست که پيش گيرندگان راه امام حسين(ع) در واقع زمينه سازان نهضت امام عصر(عج) مي باشند.



توصيه ی شما به نوجوانان و جوانان در استفاده از برکات و آثار نهضت اباعبداللّه(ع)، بخصوص در دنياي علم زده و سلطه ی تبليغاتي و رسانه ی غرب چيست؟

توصيه ی من به اين عزيزان و اين فرزندان شايسته اين است که اولاً در اين گونه مراسم حسيني شرکت کنند. اين چنين بود که خود من در طول حيات خويش در پيش گرفته بودم؛ از کودکي در اين گونه مراسم شرکت مي کردم. و تا به امروز به اين مشارکت در خودم را استمرار داده ام و تا جايي که شرايط به من اجازه داده، بر اين مشارکت پايدار مانده ام. چون اين مشارکت يک قضيه ی اساسي و حياتي به شمار مي آيد. اين مشارکت گاهي ممکن است که يک مشارکت عاطفي صرف باشد و اين البته امر بسيار عظيمي است و اجر بسيار عظيمي نيز دارد. امّا جوانان به اين اعتبار که در آغاز حيات خود به سر مي برند، بايستي اين مشارکت شان داراي صبغه ی فکري و فرهنگي و عقيدتي باشد، تا از اين نهضت، درس هايي را بياموزند؛ چون اين درس ها مي تواند در زندگي و مسير حيات آينده شان آن ها را ياري دهد؛ و آن ها را از طريق اين مشارکت ها تلمّذ يافته و دانش آموخته ی مکتب امام حسين(ع) قرار دهد. آن ها را از عزم، اراده، صبر، اخلاق والا، قدرت تحمل بالا و ديگر اهداف صالحي که امام حسين(ع) بر مسير آن ها حرکت کرد و به شهادت رسيد، برخوردار خواهد ساخت و اين امر بسيار مهمي است.

مسأله ی دومي که به همه ی جوانان توصيه مي کنم، اين است که از جوانان نهضت اباعبداللّه(ع) الگو بگيرند. در واقعه ی عاشورا جواناني از طبقات مختلف حضور داشتند. برخي از اينان فرزندان امام حسين(ع) بودند، هم چون علي اکبر؛ يا برادرزاده يا عموزاده هاي امام بودند، نظير قاسم بن الحسن يا فرزندان مسلم بن عقيل. اين ها جوانان اهل بيت(ع) بودند. جواناني هم حضور داشتند که از ياوران امام بودند؛ جواناني از طيف هاي سني مختلف؛ در ميان اين ها هم جوان و هم نوجوان و هم کودک، که در اين نهضت مشارکت کردند. من به جوانان عزيز توصيه مي کنم که دقت کنند که اين جوانان چه کردند و چه از خود نشان دادند و چه اثري از خود بر تاريخ و حرکت تاريخ به جا گذاشتند. اين هم از امور بسيار مهم است.

امر ديگري که مايلم به آن تأکيد کنم، اين است که اين حضور و اين مشارکت، بايستي بسته به ابعاد گوناگوني که نهضت عاشورا داشته، بايد از ابعاد گوناگوني برخوردار باشد. همان طور که مي دانيم از جمله ی شعائر حسيني، زيارت است. بايستي در زيارت اباعبداللّه مشارکت داشته باشيم. زيارت از يک مضمون فرهنگي خاص برخوردار است که در مجالس حسيني موجود نمي باشد. از ديگر شعائر حسيني، مجالس است؛ لازم است که در اين مجالس نيز حضور يافت؛ و از آن ها بهره برد. چون در مجالس نيز مضموني وجود دارد که زيارت از آن برخوردار نيست. از شعائر ديگر، اظهار اندوه و کنش مندي عاطفي با واقعه ی عاشوراست. اين کنش مندي نيز بسيار مهم است. بنابراين اين مشارکت، بايستي مشارکتي برخوردار از جواني متعدد باشد، به اعتبار تعدد فعاليت هايي که اين عزيزان در آن ها حضور پيدا مي کنند ممکن است جوانان عزيز فرصت زيارت مرقد امام حسين(ع) را که بدست نياورند؛ ولي مي توانند به زيارت يکي از اهل بيت(ع) اقدام کنند. زيارت گاه هاي متعددي وجود دارد و از اين جهت بحمداللّه خداوند متعال کشور ارجمند ايران را شامل کرامت و فضل خود قرار داده است که همواره پناه فرزندان پيامبر و اهل بيت(ع) بوده است. از اين روست که ملاحظه مي کنيم زيارت گاه هاي آنان در سرتاسر ايران برپاست. برخي از آنان، فرزندان ائمه يا برادران يا خواهران ائمه(ع) هستند. علاوه بر اين نيز مرقد مطهر حضرت امام علي بن موسي الرضا(ع) نيز وجود دارد. بنابراين به هر جاي ايران که برويد، يکي از اين مراقد را مي بينيد که مي توان از آن مراقد، امام حسين(ع) را زيارت کرد و اين زيارت ها را تکرار نمود.

من به جوانان عزيز توصيه مي کنم که در اين امر، نقش خود را ايفا کنند و با تأمّل در نهضت امام حسين(ع) عبرت ها و پندها را از اين انقلاب بياموزند و پيمان و عهد خويش با امام حسين(ع) را تحکيم بخشند.

اميد است که خداوند متعال آنان را جزو ياوران امام حسين(ع) محشور گرداند.

نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما