تاریخ انتشار
يکشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵ ساعت ۱۵:۵۶
۰
کد مطلب : ۸۶۳۹

موسیقی عزا ـ عزاداری موسیقایی

علیرضا پورامید بخش اول
شماره 29 - 30  ماهنامه خیمه – محرم 1428- بهمن 1385


پنجه از نابخردی زد تیغ‌ها بر نای نای

جهل می‌انگیخت از کین بر گلوی چنگ، چنگ

مهم‌ترین بخش و وجه پررنگ موسیقی مذهبی (درست یا غلط) موسیقی عزا و آواها و نغمات سوگوارانه و محزون است و صد البته موسیقی مذهبی بسیار فراتر و گسترده‌تر از آنی است که تبلیغ و ترویج و یا حتی تشویق و تعریف می‌شود و به اعتقاد نگارنده‌ی این سطور، اساساً ما موسیقی غیرمذهبی نداریم و هر آن‌چه صوت و صدا و نت و الفبا که به شکل موزون و متوازن، مبتنی بر نظم و نظر و تقارن و تجانس، از حنجره و ساز صادر می‌شود و به گوش می‌رسد، قطعاً موسیقی مذهبی و دینی و الهی است، منتها تقسیم‌بندی‌هایی که موسیقی را به شاخه‌هایی چون موسیقی شادیانه، موسیقی سوگوارانه، موسیقی عرفانی، موسیقی مناجات، موسیقی تفریح و تفنّن، ذکر و یادآوری، سماع و وجد و... نام‌گذاری و دسته‌بندی نموده در ابتدا برای سهولت در فهم و استدراک و نیز آموزش و تعلیم بوده و در پی آن توسط افراد و اشخاصی اغلب غیر کارشناس و نامتخصص، با خطوط پررنگ و پهن، مرزبندی و حوزه‌گزینی شده و به شکل امروزین در دست و اختیار عامه‌ی مردم و نیز محققان و پژوهندگان قرار گرفته است.

از بحث اصلی دور نشویم، موضوع موسیقی عزاداری و تبارشناسی و واکاوی و کالبدشکافی تاریخ و تاریخچه آن نیز موضوع سخن ما نیست بلکه در پی آنیم تا روشن شود آیا آن‌چه به عنوان موسیقی ماه محرم و مراسم سوگواری سالار شهیدان اجرا و ارائه می‌گردد تا چه میزان بر مختصات موسیقی عزا منطبق است و با شاخصه‌های موسیقی سوگ، همخوانی و هماهنگی دارد و در شروع و آغاز حرکت خویش بر چه مؤلفه‌هایی بنا نهاده شده و امروزه مسافت و فاصله‌اش با فلسفه وجودی و علت پیدایش‌اش، منطقی‌ است یا بسیار دور، و ای بسا در تضاد واقع شده است. آن‌چه از بررسی و تحقیقات بر می‌آید آن است که مراسم و آداب ایام ماه محرم و آئین‌هایی که به یاد و یادبود و پاس و نکوداشت واقعه عاشورا و حادثه کربلا برگزار می شود (که موسیقی هم از اجزای آن است) در اصل و اساس خود و مبتنی بر فرمایش امام صادق علیه‌السلام شکل گرفته و صورت پذیرفته است که: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا». بدین مفهوم که اگر هر روز را عاشورا (عنصر زمانی) و همه زمین‌ها را کربلا (عنصر مکانی) بدانیم، پس هر لحظه و هر مکان، زمان و جغرافیای تلاقی و تصادم حق و باطل است و در این تلاقی و تصادم بدلیل قلت عدد قافله حق، همواره نیاز و ضرورت بر عناصری چون فداکاری ـ جانبازی ـ رشادت و انصاف و عدل (حتی در رزم)، ادب و منش (حتی در پیکار) و در یک کلام صحنه، صحنه‌ی حماسه و شکوه تا مرزهای اسطورگی فرا واقعیت است و... موسیقی این مجموعه هم از قاعده کلی مستثنا نیست و به جرأت می‌توان گفت که موسیقی عاشورا در ذات و تعریف اصلی خود موسیقی حماسه و افتخار است و برگزاری و اجرای هر ساله این مراسم هم از جنس و مقوله حسرت و حیرت است نه حزن و اندوه که «یا لیتنی» بهترین شاخصه و شاهد بیان این حسرت تاریخی در تفکر شیعی است و... که بماناد.



تبدیل «حماسه به سوگ» ـ «فریاد به ناله» ـ «اسطوره به اسیر»

دلایل تغییر:

موسیقی عزا به دو بخش کلی تقسیم و در دو شکل عمده ارائه می‌شود: 1ـ موسیقی همراه با نمایش 2ـ موسیقی خاص. موسیقی عزاداری به دلیل تألم شدید مجریان و نیز سیطره‌ی احساس و عاطفه در بیان و ارائه، از خالص‌ترین و ناب‌ترین موسیقی‌ها و انسانی‌ترین و درونی‌ترین انواع و ژانرهای هنری (در این‌جا موسیقی) محسوب می‌شود و حفظ اصالت‌ها و عدم ورود ناخالصی‌ها و پیرایه‌ها، بر اعتبار آن استمرار می‌بخشد امّا در عمل و در طول تاریخ این‌گونه نشد و به دلایلی چندین و چندگانه، شاهد دور شدن روزافزون خط سیر این حرکت از منشأ و نقطه شروعش می‌باشیم.

موسیقی ماه محرم به دلیل پیوند و پیوستگی تنگاتنگش با جلوات و تظاهرات نمایشی و اجرایی، هر جا که تحت تأثیر و تحت‌الشعاع عناصر غیر موسیقایی (مثل نمایش و جلوه‌انگیزی و تمثیل و...) قرار گرفته از اصالت‌ها و جوهره خود دور شده و میزان خلوصش کاهش می‌یابد که البته این آفت مخصوص موسیقی عاشورا و محرم نیست و در تمامی هنرها و شاخه‌ها و زیر مجموعه‌ها هم این فرمول و این قاعده‌، صادق و برقرار است، همان‌گونه که در موسیقی شهری و در این 6 یا 7 دهه اخیر شاهد بوده‌ایم تفکر موسیقی محفلی یا کافه ـ ‌کاباره‌ای که مبتنی و متکی بر لباس و زیور و اطوار و ترقّص و... مجریان است، چقدر بر اصالت و جوهره موسیقی آسیب رسانده است و در بخش موسیقی عزاداری هم جلوات و تظاهرات بیرونی و بصری و نمایشی مجریان و ترفندها و ظرافت‌هایی که اعمال می‌شود (برای تأثیرگذاری حسی و گریه‌انگیزی و خیزش‌ها و...) بر زلالی‌ها و آبگونگی‌های درونی و سمعی و موسیقایی این مراسم مؤثر بوده و آن را تحت‌الشعاع و محوالسیطره خویش نموده است و صد البته این نکته یکی از بسیار نکاتی است که به عنوان علل تغییر یا تحریف می‌توان نام برد امّا به هر حال عوامل منفی دیگر و آفات پنهان و پیدا، همگی اغلب ریشه در همان مقوله نمایش و جلوه‌گری دارد و سیطره شکل بر محتوا و برون بر درون و تبدیل تدریجی حماسه و شکوه به تلواسه و ستوه...

در شماره‌های بعد ان‌شاءالله به دیگر آفات و آسیب‌ها خواهیم پرداخت.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما