تاریخ انتشار
شنبه ۱ شهريور ۱۳۸۲ ساعت ۰۸:۱۱
۰
کد مطلب : ۸۶۶۴

فرهنگ منبر

ناصر رفيعى محمدى

شماره ششم ماهنامه خیمه - رجب المرجب1424 - شهریور1382


در دو شماره پيشين، مطالبى پيرامون اهميّت و تاريخچه ى منبر آورديم، در اين شماره به بررسى مؤلّفه هاى تشكيل دهنده ى تبليغ يعنى: «مبلّغ»، «مخاطب»، «موضوع»، «شيوه ى تبليغ» و «هدف» مى پردازيم.

نخستين عامل در فرآيند تبليغ، «پيام رسان» و «مبلّغ» مى باشد.«مبلّغ»، براى ارائه ى پيام خوب به مخاطب (پيامگير)، بايستى داراى شرايط و ويژگى هايى باشد تا بتواند به هدف مطلوب، يعنى اقناع و تربيت، بپردازد؛ جنبه ى الگويى «مبلّغ» به مراتب مهم تر از جنبه ى آگاهى و دانايى اوست. مبلّغ، قبل از هر چيز، ترجمان عقايد و پيام هاى خويش است و پيامگير، گفتار پيام رسان را با شخصيت او مى سنجد، قرآن كريم، پيامبر اكرم را با چنين اوصافى، در تبليغ دين معرفى مى نمايد.

يا ايها النّبى؛ انّا ارسلناك شاهداً و مبشّراً و نذيراً و داعياً الى اللّه باذنه و سراجاً منيراً(1)

رسول خدا ضمن داعى الى اللّه بودن، چراغ روشن است؛ شخصيت او نورانيت و اثر بخشى دارد. هر چه مبلّغ، خود را بيشتر به ذهنيت هاى معنوى بيارايد، تأثير او بر مخاطب، بيشتر است. شرايط مبلّغ را مى توان در پنج گروه شرايط نظرى، روحى، اخلاقى، اجتماعى و ظاهرى دسته بندى نمود:

الف) شرايط نظرى: مراد از اين دسته، ويژگى هايى است كه به فكر و دل مبلّغ بستگى دارد و مبيّن انديشه و طينت اوست. اين شرايط عبارتند از: آگاهى، ايمان و قوّت نفس.

ب) آگاهى: مبلّغ قبل از هر چيزى بايستى آگاهى و مهارت لازم را در ارايه ى تبليغ دارا باشد؛ اين آگاهى زمينه‌هايى دارد. الف) موضوع شناسى: ابعاد موضوع مورد بحث، بايستى براى گوينده روشن باشد؛ بحثى را مطرح ننمايد كه براى خود او ناشناخته و مبهم است. مبلّغ، نبايد انتقال دهنده ى مطالبى باشد كه صرفاً جمع آورى نموده و خود در ابتداى راه هضم و فهم آن است. قرآن كريم ويژگى دعوت و راه پيامبر اكرم(ص) را شفافيت و روشنى دانسته، و مى فرمايد:

«قل هذه سبيلى ادعوااللّه على بصيرة انا و من ابتغى»(2)

امام على(ع) مى فرمايند: «عليكم بالدرايات لابالروايات؛(3) بر شما باد به دقت و بينش نه صرفاً نقل قول»

و نيز امام صادق(ع) مى فرمايند: «العامل على غير بصيرة كالسائر على غير الطريق لا يزيده سرعة السير الا بعداً»؛(4) كسى كه بدون بصيرت، اقدام به كارى مى نمايد، مانند كسى است كه در بيراهه گام برمى دارد؛ شتاب در حركت جز دورى نتيجه اى ندارد».

بيان مطلب مبهم كه خود پيام رسان، آگاهى كامل نسبت به آن ندارد، نه تنها مخاطب را اقناع نمى كند، بلكه ممكن است در او القاى شبهه نموده، اركان اعتقادى او را تخريب كند. فرض كنيد گوينده اى براى نخستين بار، مطلبى را در مورد قضاء و قدر مطالعه نموده و اكنون، با ابهام فراوان، مى خواهد به تبيين اين موضوع بپردازد؛ بدون ترديد از عهده ى اين كار برنيامده، شنونده را در قعر اين بحث، غرق خواهد نمود.

ب) شيوه شناسى: جنبه ى ديگر آگاهى، شناخت روش هاى تبليغ است. چه بسا بحث مهم و ارزشمندى، به دليل فقدان شيوه ى مناسب در القاء به مخاطب، ذبح شده و كارآيى لازم را نداشته باشد.

ج) مخاطب شناسى: آگاهى ضرورى ديگر، شناخت روحيات، شرايط، سطح علمى و علائق مخاطب است. گر چه اين آگاهى، بويژه در منابر عمومى، كار مشكلى است امّا مى توان با روشهايى مانند پرسش از اهل فن، چهره شناسى، ملاحظه ى سن و سال، فرهنگ و منطقه و مانند آن نسبت به موارد، آشنايى نسبى پيدا كرد.

د) جريان شناسى: موضوع مهم ديگر، كه آگاهى مبلّغ نسبت به آن ضرورى است، شناخت جريان هاى حاكم، بر جامعه ى تبليغى مورد نظر، از نظر سياسى، اعتقادى، اجتماعى و... ابزار مناسب را براى تبليغ انتخاب كند. به عنوان مثال، در فضايى كه برخى مخاطبان ضد روحانى هستند در منطقه يا محله اى كه جريان سياسى خاصى حاكم است، در محيطى كه تعصبّات قومى و منطقه اى ويژه اى است، هر كدام روش خاصى را مى طلبد.

هـ) آفت شناسى: امام على(ع) مى فرمايند: «كل شى ء آفة؛ هر چيزى آفتى دارد».

آسيب شناسى تبليغ، خود بحث مستقلى دارد كه در اين نوشتار، مجال آن نيست. فقط به اختصار متذكّر مى شويم كه با توجه به ظرفيت مخاطب، موضوع بحث، فرصت ارايه و... گوينده بايستى آسيب ها را شناسايى نموده، به رفع آن بپردازد.

به عنوان مثال، در شرايطى ممكن است اقتضاى مقدمه براى منبر نباشد؛ بايستى بلافاصله سراغ شاه كليدهاى بحث برود، ممكن است شرايط، اقتضاى روضه ى طولانى داشته باشد و يا بالعكس اصلاً اقتضا در روضه نباشد. به هر صورت آسيب شناسى با توجه به ساير مؤلفه ها، بحث حايز اهميتى است.

ان شاءاللّه در نوشتار بعدى، به تبيين ساير شرايط مى پردازيم.

پى نوشت:

1- احزاب / 46.

2- يوسف / 106.

3- بحار 2/ 160.

4- اصول كافى 1/ 43.

نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما