عشقبازان چنين، مستحق هجرانند
شماره ششم ماهنامه خیمه - رجب المرجب1424 - شهریور1382
گزارشى از سفر كربلا
سفر ما به ديار كربلا آميزه اى از شوق و احساس شعف، و همراه با تحمل سختى هاى راه بود، كه شرح آن در اين مختصر نمى گنجد. امّا آنچه مرا وادار به نوشتن اين سطرها نموده حقايق تلخى است كه در مدت اين سفر، طعم آن را چشيده و ناباورانه آن را ديده ام. شايد بسيارى از زائران محترم به خاطر آن كه اين سفر را نوعى سودا با معشوق خويش مى دانند هرگز - به خاطر رعايت حريم ها - به خود اجازه ندهند اين حقايق تلخ را به زبان آورند و آن را به عهده ى خود ارباب بگذارند؛ امّا از آنجا كه من بى توجهى به اين مسايل را همراه با نوعى خطرات اجتماعى و فرهنگ سازى غلط و انحرافات عميق مى دانم، نمى توانم در قبال آن بى تفاوت باشم و در اين مختصر، صرفاً به صورت كلى به برخى از اين موارد اشاره مى نمايم.
1- پياده روى به سمت كربلا مسلماً با خطراتى همراه بوده و هست؛ چه بسيار از زائرانى كه صرفاً به شوق زيارت آقا ابى عبداللّه رخت سفر بسته و عازم مى شوند امّا در اين ميان، معدود افرادى هم هستند كه بصورت هيأتى و ظاهراً جهت همراهى با هم و به تعبير بهتر، نوعى رفيق بازى و به تعبيرى تلخ تر، نوعى چشم و هم چشمى(!) عازم اين سفر مى شوند... اميدوارم كه حدس اين حقير، كاملاً اشتباه باشد.
2- تعدادى از زائران مشغول سنگ و گل مى شدند و دل به ظواهر حرم بسته بودند. اين را مى شد از افراطهايى كه در امر فيلم بردارى و عكاسى كه داشتند بخوبى حس كرد. بسيارى از زائران نيز از اين وضع گله مند بودند كه چرا حال خوش آنان در خلوت با دوست را عده اى با بى معرفتى - و به تعبير منصفانه تر، با بى توجهى - برهم مى زنند...
3- بى توجهى به امر نماز، تلخ ترين واقعيتى بود كه متأسفانه در برخى زائران ديديم. زائرى كه با پياده روى و تحمل سختى به سمت حرم اربابش حركت مى كند بايد نماز را نوعى تجديد روحيه و تقويت بنيان جسم و روح خود بداند نه اين كه... بگذريم!
اى كاش اين حقيقت به همين اندازه، تلخى داشت. اميدوارم هيچ زائرى، آنچه من ديدم نديده باشد؛ تا بتوانم براى خودم توجيه كنم كه حتماً در خواب بوده ام و ذهنيّات است و... هنوز باورم نشده، ديده باشم تا دير وقت، هيأتى ها مشغول عزادارى در حرم مطهّر ارباب خود باشند، امّا در قبال نماز صبح خويش... بهتر است دَم فرو بندم و دل خوش كنم كه اشتباه ديده ام!
4- بسيارى از هيأتى هايى كه در هيأت خود تحت تعليم افراد آگاه بوده اند، خوشبختانه مؤدّب به آداب خاص زيارتند؛ امّا در اين ميان، كسانى هم هستند كه دچار افراط و تفريطهايى در امر زيارت و ابراز ارادت به ساحت مقدّس اهل بيت و آستان عرشى آنان مى شوند. بارها ديدم - و اى كاش نمى ديدم - كه برخى هيأتى ها در برابر ضريح ائمه ى اطهار بخصوص امام حسين(ع) به سجده مى افتادند و حتّى به تذكرات افراد دلسوز بى توجهى مى كردند و عمل بى حساب و ناشيانه ى خود را به حساب جنون و مُنون و اين جور حرف ها مى گذاشتند!
5- سينه زنى به صورت افراطى - به جاى مرثيه خوانى و توسّل - ، صدمه زدن به جسم خود به شيوه هاى مختلف - تا حدى كه گاه حرم حضرت امام حسين مُلوّث و آلوده به خون برخى از آنان مى شد و اعتراض بسيارى از زائران بويژه عرب ها را به همراه داشت - قفل بر خويش زدن، قلاده افكندن و عو عو كردن و... از ديگر اعمالى بود كه از برخى زائران ديديم و هر چه هم اعتراض كرديم، نتيجه اى نداشت.
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ى من
آنچه البته به جايى نرسد فرياد است!
به اعتقاد من اين زائران، كه به شكل افراطى و بيشتر براى دل خويش سينه زنى داشتند تا عرض ارادت، نه تنها آينه ى اشتياق سى چهل ساله ى مردم ايران نسبت به زيارت عتبات عاليات نبودند كه حتّى به صورتى منفى، چهره اى زشت و ناشايست از ما جلوه دادند؛ به هر حال مردم عراق، اين زائران جوان را نمونه اى از مردم ايران و به تعبير عاميانه تر مشت نمونه ى خروار مى دانستند و همين امر اسباب شرمندگى و خجالت ديگر ايرانيان را فراهم كرده بودند... آنجا بود كه به واقع براى مظلوميت آقا اباعبداللّه الحسين گريستم كه چنين مدعيانى در عاشقى دارد و نيز براى مظلوميت مردم ايران، كه چنين افرادى قرار است نماينده و نشان گر عشق ديرينه ى آنان به اهل بيت باشند...
اميد است نشريه ى «خيمه» كه با شعار آسيب شناسى هيئآت و شناسايى ارزشهاى والاى هيأت هاى مذهبى، وارد اين عرصه شده، به اين موارد ناهنجارى - كه اينجانب صادقانه نوشتم و به اطلاع رساندم - توجه نموده، و درباره ى آنها اطلاع رسانى دقيق و علمى داشته باشند.
والسلام - يك دانشجو