کد مطلب : ۸۶۷۷
حاج شيخ احمد کافي مردي از تبار عشق
حمزه کریم خانی
شماره پانزدهم ماهنامه خیمه - رجب 1425- شهریور 1383
«نگاهي کوتاه به زندگي و شخصيت عاشق دلباخته، مرحوم حاج شيخ احمد کافي(ره)»
راوي: حجت الاسلام محسن کافي
در اين نوشتار سخن از عاشقي است که پهن دشت سينه اش، منزل اشراق انوار حق بود و فضاي درونش از شبنم وجود محبوب لبريز گشت و پاي در وادي جنون گذاشت، تا رسيدن به کوي يار ميسر گردد.
او در زماني که کمتر کسي به عشق مي انديشيد، نغمه عاشقي سر داد و ماندگارترين آواها را از خويش بر جاي نهاد. «کافي» مرد حادثه بود؛ شهيد عشق و خردمندي که سخنانش مشعل فروزان زندگي «جوانان» بود. او چنان مي زيست که مي فهميد، نه آن چنان که ديگران مي پسنديدند. وي از ديدگان عاشقش قطره هاي دل مي چکاند و قلب ها را در حال و هواي عشق مي تکاند. بزرگ مردي از «خراسان» دلباخته و شيفته ي امام زمان(عج) که لباس «تقوا» پوشيد و عمري در راه خدا کوشيد. او ساده تر از بهار بود، گذرگاه لبخندش پايان يک عمر انتظار و آن گاه که جهان در ظلمت و اندوه به سر مي برد، «بهار» را فرياد کرد. سخنش بوي صراحت مي داد و چون عشق بر ذره ها جاري مي شد.
دوران تحصيل
مرحوم حاج شيخ احمد کافي(ر) در سال 1315هـ. ش در شهر مشهد ديده به جهان گشود. جدّ بزرگوارش مرحوم آيت الله ميرزا احمد کافي يزدي، از علما و زهّاد بزرگ يزد بود که اواخر عمرش به مشهد رفت و در آنجا ساکن شدند مرحوم کافي با تشويق جدّش از سن ده سالگي شروع به تحصيل علوم ديني کرد. وي از همان دوران کودکي به «قرآن» و «اهل بيت» عشق مي ورزيد و پيوسته در محافل ذکر مصيبت سرور و سالار شهيدان حضوري عاشقانه داشت که حکايت از ارادت قلبي اش نسبت به آن حضرت مي داشت.
مرحوم کافي در سن 18 سالگي رهسپار نجف اشرف شد و تا سال 1338 هـ. ش در آنجا دروس سطح را در محضر اساتيد معروف حوزه ي علميه نجف گذراند و پس از آن به قم آمد و تا سال 1340در قم ساکن بود و از محضر اساتيدي همچون آيت الله سيد ابوالفضل موسوي تبريزي، آيت الله راستي کاشاني و مرحوم آيت الله مدني تبريزي (شهيد محراب) فيض برد.
بناي مهديه تهران
عاشق دلباخته، مرحوم کافي، از سنّ هشت سالگي به خاطر صداي رسا و خوبي که داشت، دعاي کميل را در حرم امام رضا(عليه السلام) مي خواند که مورد استقبال بسياري از مردم قرار گرفته بود و نيز در مدتي که در نجف ساکن بود، به دستور آيت الله مدني تبريزي، دعاي ندبه، مدرسه ي «سيد» در نجف و نيز دعاي کميل بارگاه ملکوتي حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) را قرائت مي کرد. که افراد بسياري از دور و نزديک در اين مجالس دعا حاضر مي شدند.
از سال 1340ه.ش که آقاي کافي به تهران رفت و در اين شهر ساکن شد. جلسات دعاي ندبه را در منزل خويش برپا مي کرد. به دليل استقبال پر شور و کم نظير مردم و کمبود جا، بر آن شد تا با کمک برخي از بازاريان و خيّرين تهران، «مهديه» را در خيابان ولي عصر(عج) تهران بنا نهد.
سفرهاي تبليغي
مرحوم حاج شيخ احمد کافي در راستاي اهداف بلند خويش که در رأس آنها تبليغ دين مبين اسلام و مذهب تشيّع بود، به شهرهاي مختلف کشور سفر مي کرد و در آن شهرها به تشکيل و بناي مهديه همّت مي گمارد، تا مردم به ويژه جوانان را در آن شرايط و فضاي فساد آلودي که رژيم ستم شاهي پهلوي در به وجود آورده بود، به مجالس و هيأت هاي مذهبي جذب نمايد. که از آن جمله مي توان به مهديه هاي رشت، سيرجان، کرمان و در رأس آنها مهديه ي تهران اشاره نمود که تا اين زمان هم مورد توجه جوانان هيأتي مي باشد.
مرحوم کافي مي گفت: «من به 108 شهر ايران سفر کرده ام و در آن شهرها به سخنراني پرداخته ام» که با در نظر گرفتن وسايل ارتباطي آن روزها، اين کار بسيار سخت و طاقت فرسا بوده است.
يکي از ويژگي هاي مهم مرحوم آقاي کافي در سفرهاي تبليغي شان اين بود که در هر شهري که مي رفتند، سعي مي نمودند اختلافات بين هيأت ها را برطرف کنند و باعث اتّحاد و يگانگي هيأت ها شوند تا ضمن تشکيل يک هيأت بزرگ، مراسم مذهبي منسجم تر و باشکوه تر برگزار شود و همچنين ايشان اين هيأت ها را زير نظر علما و بزرگان آن شهر قرار مي داد تا از انحرافات فکري و عملي آنها جلوگيري شود.
عوامل موفقيت مرحوم کافي(ره)
شايد برخي سؤال کنند چه عاملي سبب شده بود که سخنراني ها و منبرهاي مرحوم شيخ احمد کافي اين چنين در مردم تأثير بگذارد که پير و جوان، زن و مرد، عالم و جاهل، جملگي با اشتياق تمام پاي منبر ايشان حاضر شوند و سخنان ايشان را به گوش جان سپارند و حتي تا امروز هم نوارهاي ايشان مورد توجه عموم باشد؟!
در پاسخ به اين سؤال اساسي بايد بر سه ويژگي بسيار مهم آقاي کافي در امر سخنراني اشاره کنيم که موجب شده منبرها و سخنراني هاي وي از جذابيّت خاصّي برخوردار باشد:
1- از مهم ترين ويژگي هاي ايشان در امر منبر و سخنراني، اخلاص بي نهايت آن بزرگوار و نيز ارادت قلبي خاص ايشان به ساحت مقدس حضرت ولي عصر (عج الله تعالي فرجه الشريف) موجب شده بود که سخنان گهربارش از جان و روح بلندش نشأت بگيرد، لذا بر دل ها مي نشست و تحوّلي ژرف در جان ها پديد مي آورد.
از شهرهاي مختلف ايشان را براي سخنراني دعوت مي کردند که در اين مجالس هيچ چشم داشتي به مردم نداشت و حتي پول هايي را که به وي مي دادند و هديه هايي را که از مناطق مختلف برايش مي آوردند، خرج مهديه ي تهران مي کرد.
يکي از دوستان مرحوم آقاي کافي مي گفت: «روزي به آقاي کافي گفتم ما با هم شروع به تحصيل علوم ديني کرديم، با هم بحث مي کرديم و با هم منبري شديم، چه شد که شما آقاي کافي شديد؟! ايشان با زبان طنز به من گفتند: «هر چه از منبر و سخنراني به من دادند، من به مهديه بردم و تو هر چه از منبر درآوردي خرج زن و بچه ات کردي.»
2- يکي ديگر از ويژگي هاي مهم مرحوم کافي که سبب جذابيت منبرهاي ايشان شده بود، اين بود که همواره سعي مي کرد که منبر از قالب سنّتي خود خارج نشود. ايشان برخلاف عده اي که در آن روزها سعي مي کردند روضه خوان را از سخنراني ها و منبرها حذف کنند، همواره بر اين امر پافشار مي کرد و مي گفت:«روضه نمک منبر است و حتما بايد در آخر منبر خوانده شود.»
3- حسن سليقه يکي ديگر از ويژگي هاي ايشان بود که سبب شده بود همگان مشتاقانه پاي منبر ايشان حاضر شود و به سخنان جان بخش وي گوش دهند. يکي از فضلاي قم مي گويد: «به مرحوم آقاي کافي گفتم که شما از چه کتابي استفاده مي کنيد که منبرهاي شما اين قدر جذاب است؟ ايشان در پاسخ گفت: «از کتاب سليقه.»
چند توصيه به جوانان
مرحوم شيخ احمد کافي هميشه به جوانان سفارش مي کرد که سعي کنيد اولين و آخرين مخاطب شما در هر شبانه روز حضرت بقية الله (عج) باشد، هر صبح که چشم هايتان را باز مي کنيد، اولين سلام را به حضرت مهدي (عج) ابلاغ کنيد و هرشب در موقع خواب، آخرين سلام خود را به ايشان عرضه کنيد.
مرحوم کافي همواره به جوانان توصيه مي کرد که براي والدين خويش احترام ويژه اي بگذاريد و مي گفت: «هر توفيقي که خداوند در زندگي به من داده است، به خاطر احترام به والدين است، شما اگر دنيا و آخرت را مي خواهيد سعي کنيد پدر و مادرتان از شما راضي باشد.»
توجه و ارادت مراجع عظام به آقاي کافي(ره)
مرحوم حاج شيخ احمد کافي(ره) همواره کارهايش را با مشورت مراجع عظام تقليد همچون امام خميني(ره)، آيت الله خوئي، آيت الله گلپايگاني (ره) و آيت الله مرعشي نجفي (ره) انجام مي داد، از اين رو همواره مورد حمايت و تأييد آن بزرگواران بود.
بنيان گذار کبير انقلاب، حضرت امام خميني(ره)، مرحوم کافي را همواره در امر تبليغ مورد تشويق و حمايت قرار مي داد و ارادت قلبي خاصي به ايشان داشت و به ايشان مي فرمود:
«من از شما مي خواهم که در مهديه براي من دعا کنيد».
مرحوم آيت الله ميلاني(ره) نيز در مشهد توجه خاصي به مرحوم کافي داشتند و همواره مي فرمود:
«کافي براي شيعيان کافي است».
مرحوم آيت الله مرعشي نجفي(ره) نيز بارها فرمود:
«کمتر مرجعي را سراغ دارم که به اسلام چنين خدمتي کرده باشد».
مبارزات سياسي
حاج شيخ احمد کافي از سال 1338 هـ. ش که در قم ساکن شد، مبارزات سياسي خويش را عليه رژيم ستم شاهي پهلوي آغاز کرد و در سخنراني هاي خود، مردم را نسبت به چپاول و ظلم همه جانبه ي حکومت سياه محمد رضا شاه آگاه مي کرد؛ به همين خاطر متجاوز از 40 بار به زندان رفت و در سال 1354 و 1355 به ايلام تبعيد شد.
ليکن اين مبارز نستوه هرگز از مواضع خويش کناره گيري نکرد و همواره مراتب حمايت خويش را از حضرت امام خميني(ره) ابراز داشت. وي پس از ترور حسنعلي منصور، به جرم همکاري با گروه شهيد «بخارايي» به شش ماه زندان محکوم شد، اما هرگز در جنگ جلادان جفاکار از پاي نشست. پس از واقعه ي 15خرداد سال 1342 نيز ماه ها در زندان به سر برد. پس از آن نيز هم زمان با ايراد سخنراني هاي پر شور و حماسي در مساجد مختلف تهران، به برپايي مراسم عارفانه ي دعاي کميل و ندبه، و نيز برگزاري محافل آموزش قرآن و مجالس اخلاقي در خانه اش براي کودکان و نوجوانان همّت گماشت.
عروج ملکوتي
با فرا رسيدن ماه شعبان سال 1398 هـ. ق و شروع مراسم جشن، بنيان گذار انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني(ره)، در بيانيه اي اعتراض آميز عليه رژيم شاه چنين ابراز داشتند که با اين کشتار گسترده ي رژيم پهلوي در شهرهاي مختلف ايران، عيدي براي ملّت مسلمان ما باقي نمانده است و در چنين شرايطي که ملّت عزيز ما در عزاي عزيزان خود نشسته، چگونه ممکن است کسي به شادماني بپردازد؟!
مرحوم شيخ احمد کافي(ره) ديگر درنگ ننمود و از برگزاري مراسم جشن و چراغاني که در تهران کم نظير بود خودداري کرد و در خانه نشست.
دژخيمان رژيم پهلوي که تاب ماندن ايشان را در تهران نداشتند، وي را راهي سفري اجباري کردند، از اين رو مرحوم آقاي کافي در روز پنج شنبه، چهاردهم شعبان سال 1398ه.ق به قصد مشهد از تهران خارج شد؛ شب را در گرگان سپري کرد و صبح روز جمعه، نيمه ي شعبان سال 1398 هـ. ق که مصادف با اول مرداد ماه 1357بود، پس از آنکه نماز صبح را در قوچان خواند، در حالي که به گفته ي يکي از همراهان ايشان، در حالي که مشغول قرائت دعاي ندبه در خودرو بودند، در يک تصادف فوق العاده مشکوک، روح بلندش به ملکوت اعلي پيوست و چشماني که يک عمر در فراق مولايش اشک ريزان بود، فرو بسته شد.
«نگاهي کوتاه به زندگي و شخصيت عاشق دلباخته، مرحوم حاج شيخ احمد کافي(ره)»
راوي: حجت الاسلام محسن کافي
در اين نوشتار سخن از عاشقي است که پهن دشت سينه اش، منزل اشراق انوار حق بود و فضاي درونش از شبنم وجود محبوب لبريز گشت و پاي در وادي جنون گذاشت، تا رسيدن به کوي يار ميسر گردد.
او در زماني که کمتر کسي به عشق مي انديشيد، نغمه عاشقي سر داد و ماندگارترين آواها را از خويش بر جاي نهاد. «کافي» مرد حادثه بود؛ شهيد عشق و خردمندي که سخنانش مشعل فروزان زندگي «جوانان» بود. او چنان مي زيست که مي فهميد، نه آن چنان که ديگران مي پسنديدند. وي از ديدگان عاشقش قطره هاي دل مي چکاند و قلب ها را در حال و هواي عشق مي تکاند. بزرگ مردي از «خراسان» دلباخته و شيفته ي امام زمان(عج) که لباس «تقوا» پوشيد و عمري در راه خدا کوشيد. او ساده تر از بهار بود، گذرگاه لبخندش پايان يک عمر انتظار و آن گاه که جهان در ظلمت و اندوه به سر مي برد، «بهار» را فرياد کرد. سخنش بوي صراحت مي داد و چون عشق بر ذره ها جاري مي شد.
دوران تحصيل
مرحوم حاج شيخ احمد کافي(ر) در سال 1315هـ. ش در شهر مشهد ديده به جهان گشود. جدّ بزرگوارش مرحوم آيت الله ميرزا احمد کافي يزدي، از علما و زهّاد بزرگ يزد بود که اواخر عمرش به مشهد رفت و در آنجا ساکن شدند مرحوم کافي با تشويق جدّش از سن ده سالگي شروع به تحصيل علوم ديني کرد. وي از همان دوران کودکي به «قرآن» و «اهل بيت» عشق مي ورزيد و پيوسته در محافل ذکر مصيبت سرور و سالار شهيدان حضوري عاشقانه داشت که حکايت از ارادت قلبي اش نسبت به آن حضرت مي داشت.
مرحوم کافي در سن 18 سالگي رهسپار نجف اشرف شد و تا سال 1338 هـ. ش در آنجا دروس سطح را در محضر اساتيد معروف حوزه ي علميه نجف گذراند و پس از آن به قم آمد و تا سال 1340در قم ساکن بود و از محضر اساتيدي همچون آيت الله سيد ابوالفضل موسوي تبريزي، آيت الله راستي کاشاني و مرحوم آيت الله مدني تبريزي (شهيد محراب) فيض برد.
بناي مهديه تهران
عاشق دلباخته، مرحوم کافي، از سنّ هشت سالگي به خاطر صداي رسا و خوبي که داشت، دعاي کميل را در حرم امام رضا(عليه السلام) مي خواند که مورد استقبال بسياري از مردم قرار گرفته بود و نيز در مدتي که در نجف ساکن بود، به دستور آيت الله مدني تبريزي، دعاي ندبه، مدرسه ي «سيد» در نجف و نيز دعاي کميل بارگاه ملکوتي حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) را قرائت مي کرد. که افراد بسياري از دور و نزديک در اين مجالس دعا حاضر مي شدند.
از سال 1340ه.ش که آقاي کافي به تهران رفت و در اين شهر ساکن شد. جلسات دعاي ندبه را در منزل خويش برپا مي کرد. به دليل استقبال پر شور و کم نظير مردم و کمبود جا، بر آن شد تا با کمک برخي از بازاريان و خيّرين تهران، «مهديه» را در خيابان ولي عصر(عج) تهران بنا نهد.
سفرهاي تبليغي
مرحوم حاج شيخ احمد کافي در راستاي اهداف بلند خويش که در رأس آنها تبليغ دين مبين اسلام و مذهب تشيّع بود، به شهرهاي مختلف کشور سفر مي کرد و در آن شهرها به تشکيل و بناي مهديه همّت مي گمارد، تا مردم به ويژه جوانان را در آن شرايط و فضاي فساد آلودي که رژيم ستم شاهي پهلوي در به وجود آورده بود، به مجالس و هيأت هاي مذهبي جذب نمايد. که از آن جمله مي توان به مهديه هاي رشت، سيرجان، کرمان و در رأس آنها مهديه ي تهران اشاره نمود که تا اين زمان هم مورد توجه جوانان هيأتي مي باشد.
مرحوم کافي مي گفت: «من به 108 شهر ايران سفر کرده ام و در آن شهرها به سخنراني پرداخته ام» که با در نظر گرفتن وسايل ارتباطي آن روزها، اين کار بسيار سخت و طاقت فرسا بوده است.
يکي از ويژگي هاي مهم مرحوم آقاي کافي در سفرهاي تبليغي شان اين بود که در هر شهري که مي رفتند، سعي مي نمودند اختلافات بين هيأت ها را برطرف کنند و باعث اتّحاد و يگانگي هيأت ها شوند تا ضمن تشکيل يک هيأت بزرگ، مراسم مذهبي منسجم تر و باشکوه تر برگزار شود و همچنين ايشان اين هيأت ها را زير نظر علما و بزرگان آن شهر قرار مي داد تا از انحرافات فکري و عملي آنها جلوگيري شود.
عوامل موفقيت مرحوم کافي(ره)
شايد برخي سؤال کنند چه عاملي سبب شده بود که سخنراني ها و منبرهاي مرحوم شيخ احمد کافي اين چنين در مردم تأثير بگذارد که پير و جوان، زن و مرد، عالم و جاهل، جملگي با اشتياق تمام پاي منبر ايشان حاضر شوند و سخنان ايشان را به گوش جان سپارند و حتي تا امروز هم نوارهاي ايشان مورد توجه عموم باشد؟!
در پاسخ به اين سؤال اساسي بايد بر سه ويژگي بسيار مهم آقاي کافي در امر سخنراني اشاره کنيم که موجب شده منبرها و سخنراني هاي وي از جذابيّت خاصّي برخوردار باشد:
1- از مهم ترين ويژگي هاي ايشان در امر منبر و سخنراني، اخلاص بي نهايت آن بزرگوار و نيز ارادت قلبي خاص ايشان به ساحت مقدس حضرت ولي عصر (عج الله تعالي فرجه الشريف) موجب شده بود که سخنان گهربارش از جان و روح بلندش نشأت بگيرد، لذا بر دل ها مي نشست و تحوّلي ژرف در جان ها پديد مي آورد.
از شهرهاي مختلف ايشان را براي سخنراني دعوت مي کردند که در اين مجالس هيچ چشم داشتي به مردم نداشت و حتي پول هايي را که به وي مي دادند و هديه هايي را که از مناطق مختلف برايش مي آوردند، خرج مهديه ي تهران مي کرد.
يکي از دوستان مرحوم آقاي کافي مي گفت: «روزي به آقاي کافي گفتم ما با هم شروع به تحصيل علوم ديني کرديم، با هم بحث مي کرديم و با هم منبري شديم، چه شد که شما آقاي کافي شديد؟! ايشان با زبان طنز به من گفتند: «هر چه از منبر و سخنراني به من دادند، من به مهديه بردم و تو هر چه از منبر درآوردي خرج زن و بچه ات کردي.»
2- يکي ديگر از ويژگي هاي مهم مرحوم کافي که سبب جذابيت منبرهاي ايشان شده بود، اين بود که همواره سعي مي کرد که منبر از قالب سنّتي خود خارج نشود. ايشان برخلاف عده اي که در آن روزها سعي مي کردند روضه خوان را از سخنراني ها و منبرها حذف کنند، همواره بر اين امر پافشار مي کرد و مي گفت:«روضه نمک منبر است و حتما بايد در آخر منبر خوانده شود.»
3- حسن سليقه يکي ديگر از ويژگي هاي ايشان بود که سبب شده بود همگان مشتاقانه پاي منبر ايشان حاضر شود و به سخنان جان بخش وي گوش دهند. يکي از فضلاي قم مي گويد: «به مرحوم آقاي کافي گفتم که شما از چه کتابي استفاده مي کنيد که منبرهاي شما اين قدر جذاب است؟ ايشان در پاسخ گفت: «از کتاب سليقه.»
چند توصيه به جوانان
مرحوم شيخ احمد کافي هميشه به جوانان سفارش مي کرد که سعي کنيد اولين و آخرين مخاطب شما در هر شبانه روز حضرت بقية الله (عج) باشد، هر صبح که چشم هايتان را باز مي کنيد، اولين سلام را به حضرت مهدي (عج) ابلاغ کنيد و هرشب در موقع خواب، آخرين سلام خود را به ايشان عرضه کنيد.
مرحوم کافي همواره به جوانان توصيه مي کرد که براي والدين خويش احترام ويژه اي بگذاريد و مي گفت: «هر توفيقي که خداوند در زندگي به من داده است، به خاطر احترام به والدين است، شما اگر دنيا و آخرت را مي خواهيد سعي کنيد پدر و مادرتان از شما راضي باشد.»
توجه و ارادت مراجع عظام به آقاي کافي(ره)
مرحوم حاج شيخ احمد کافي(ره) همواره کارهايش را با مشورت مراجع عظام تقليد همچون امام خميني(ره)، آيت الله خوئي، آيت الله گلپايگاني (ره) و آيت الله مرعشي نجفي (ره) انجام مي داد، از اين رو همواره مورد حمايت و تأييد آن بزرگواران بود.
بنيان گذار کبير انقلاب، حضرت امام خميني(ره)، مرحوم کافي را همواره در امر تبليغ مورد تشويق و حمايت قرار مي داد و ارادت قلبي خاصي به ايشان داشت و به ايشان مي فرمود:
«من از شما مي خواهم که در مهديه براي من دعا کنيد».
مرحوم آيت الله ميلاني(ره) نيز در مشهد توجه خاصي به مرحوم کافي داشتند و همواره مي فرمود:
«کافي براي شيعيان کافي است».
مرحوم آيت الله مرعشي نجفي(ره) نيز بارها فرمود:
«کمتر مرجعي را سراغ دارم که به اسلام چنين خدمتي کرده باشد».
مبارزات سياسي
حاج شيخ احمد کافي از سال 1338 هـ. ش که در قم ساکن شد، مبارزات سياسي خويش را عليه رژيم ستم شاهي پهلوي آغاز کرد و در سخنراني هاي خود، مردم را نسبت به چپاول و ظلم همه جانبه ي حکومت سياه محمد رضا شاه آگاه مي کرد؛ به همين خاطر متجاوز از 40 بار به زندان رفت و در سال 1354 و 1355 به ايلام تبعيد شد.
ليکن اين مبارز نستوه هرگز از مواضع خويش کناره گيري نکرد و همواره مراتب حمايت خويش را از حضرت امام خميني(ره) ابراز داشت. وي پس از ترور حسنعلي منصور، به جرم همکاري با گروه شهيد «بخارايي» به شش ماه زندان محکوم شد، اما هرگز در جنگ جلادان جفاکار از پاي نشست. پس از واقعه ي 15خرداد سال 1342 نيز ماه ها در زندان به سر برد. پس از آن نيز هم زمان با ايراد سخنراني هاي پر شور و حماسي در مساجد مختلف تهران، به برپايي مراسم عارفانه ي دعاي کميل و ندبه، و نيز برگزاري محافل آموزش قرآن و مجالس اخلاقي در خانه اش براي کودکان و نوجوانان همّت گماشت.
عروج ملکوتي
با فرا رسيدن ماه شعبان سال 1398 هـ. ق و شروع مراسم جشن، بنيان گذار انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني(ره)، در بيانيه اي اعتراض آميز عليه رژيم شاه چنين ابراز داشتند که با اين کشتار گسترده ي رژيم پهلوي در شهرهاي مختلف ايران، عيدي براي ملّت مسلمان ما باقي نمانده است و در چنين شرايطي که ملّت عزيز ما در عزاي عزيزان خود نشسته، چگونه ممکن است کسي به شادماني بپردازد؟!
مرحوم شيخ احمد کافي(ره) ديگر درنگ ننمود و از برگزاري مراسم جشن و چراغاني که در تهران کم نظير بود خودداري کرد و در خانه نشست.
دژخيمان رژيم پهلوي که تاب ماندن ايشان را در تهران نداشتند، وي را راهي سفري اجباري کردند، از اين رو مرحوم آقاي کافي در روز پنج شنبه، چهاردهم شعبان سال 1398ه.ق به قصد مشهد از تهران خارج شد؛ شب را در گرگان سپري کرد و صبح روز جمعه، نيمه ي شعبان سال 1398 هـ. ق که مصادف با اول مرداد ماه 1357بود، پس از آنکه نماز صبح را در قوچان خواند، در حالي که به گفته ي يکي از همراهان ايشان، در حالي که مشغول قرائت دعاي ندبه در خودرو بودند، در يک تصادف فوق العاده مشکوک، روح بلندش به ملکوت اعلي پيوست و چشماني که يک عمر در فراق مولايش اشک ريزان بود، فرو بسته شد.