شعر آيينى، شاعر آيينى
شماره هفتم ماهنامه خیمه - شعبان المعظم 1424 - مهر1382
دل در آسمان داريد و زبانتان در افق زمين مى گردد. سر در افلاك مى گردانيد و گوش به نجواى راز آلود خاك سپرده ايد. چشم به رويش جوانه اى دوخته ايد كه مى بالد، قد مى كشد و نهالى بلند مى شود با ميوه هايى شيرين و بهره هايى فراوان،در شاخه هايى آن سوتر از آب و هواى عرش.
كلمه به كلمه، نغمه به نغمه درياهايى باز مى شود از شور و شعور.
پنجره هايى گشوده مى گردد از آگاهى و گواهى.
حنجره در حنجره، زبان در زبان
حلقه اى مى شويد از سلسله ى بى پايان مودّت
قطره اى مى شويد از درياى بى كران ارادت
و تا به خود مى آييد و چشم مى گشاييد دامن دامن، اشك خون آلود از چشم جان و تن، به كوير باور و دلبستگى هايتان سرازير كرده ايد، از همنوايى و هماهنگى با كسى كه حرفهاى دلتان را به زبانى قدسى روايت مى كند.
مى بينيد همين حرف هاى تازه و دردهاى كهنه در دلتان بوده، امّا بر زبان نمى آمده است.
مى بينيد همين شور و عشق در جانتان ريشه داشته، امّا برگ و بر نياورده است.
مى بينيد همين جوش و خروش در سينه تان بر آمده،امّا راه رهايى نيافته است.
و اينك.... همه ى حرف هاى تازه و همه ى دردهاى كهنه
همه ى شور و شوق هاى ريشه دار در دل ها
همه ى جوش و خروش هاى حبس شده در سينه ها
به فرمان خداوند بر زبان بندگانى سرافراز نشسته است و آنچه مى خواسته ايد بگوييد و نمى توانسته ايد، بر خامه و نامه ى مشكبار شاعران اهل بيت جارى شده است.
اراده ى حق چنين بوده تا اينان از ميان بندگان آستان ربوبى، با تمسّك به حبل المتين ولايت و تبرّك به هدايت، افتخارى چنين بيابند كه واسطه ى دلهاى پاك و منزلگاه دلها باشند.شعر شاعران آئينى چون قايقى است كه دلهايتان را بر آن مى نشانيد و به دارالامان محبوب مى رسانيد. چون كبوترى است كه پيام مهر و محبّت خود را به پايش مى بنديد و به سوى محبوب، روانه مى كنيد. چون چراغى است كه در تاريكى بى زبانى، راهى برايتان مى گشايد تا نور خانه ى دلدار را بيابيد و بدان پناه آوريد.
شعر شاعران اهل بيت و مشك مستى افزا و مدهوش كننده اى است كه آن را بى حاجت عطار، بايد بوييد.آنچه من در اينجا بدان مى پردازم نجواهايى است شخصى كه شما را محرم آن يافته ام و درد دلهايى پيرامون اشعارى كه موضوع آن ها مدح و ثنا و منقبت و رثاى خاندان پيامبر(ص) است و ادبيات آيينى.
*
شاعر شيعى كه بر اساس اصول و مبادى فكرى و مبانى و قواعد شرعى و اخلاقى آيين خود به ستايشگرى و سوگسرايى مى پردازد، در نخستين قدم با چارچوب ها و محدوديت هايى مواجه مى شود كه راه او را در آسمان بى انتهاى فضائل، مناقب و آلام و مصائب اسرار خلقت و انوار هدايت تعيين مى كند. شاعر آيينى در شورانگيزى و خيال پردازى محدوديت دارد. از سويى سقف «نزّلونا عن الربوبية» پرواز عرشى او را محدود مى كند و از سويى،افق «لا فرق بينك و بينها» او را از فرشى مشابهت دادن و يكرنگ ديدن ممدوحانش با اسيران ماده، دور مى سازد.
*
شاعر آيينى بايد به كرامت الهى انسان توجه داشته باشد و سرمستى او از حقايق عرفانى و دقايق معرفتى، موجب نمى شود تا هر چه مى خواهد و مى پسندد، بگويد و همچنان مى كوشد تا از افراط و تفريط دور بماند. شاعر آيينى بايد تبيين كننده و بيانگر اين حقيقت باشد كه آن امامان راستين، براى ساختن موجودى ملكوتى و انسانى واقعى آمده اند و همه ى سختى ها را به جان خريده اند، تا انسان را از خاكدان حيوانيت به آسمان انسانيت برسانند و مقام خليفةاللهى او را يادآور شوند.
آن پرده نشينان حرم ملكوت، نيازى به سگ و الاغ ندارند؛ بلكه عظمت آنها در اين است كه هواداران و پيروانى با جايگاه واقعى و كريمانه ى انسانى خود مى خواهند و مى جويند. توجيه ها و تفسيرهاى مشقت بار بعضى مدعيان براى بهانه جويى و عذرتراشى در اين زمينه، هيچگاه جبران اين خطاى بزرگ و افراط و تفريطهاى جاهلانه را نمى تواند كرد.
*
گر چه توجه فوق العاده و عنايت ويژه ى پيامبر اكرم و ائمه ى طاهرين- عليهم السلام- به شاعران، نشانه اى از شناخت جايگاه رسانه و اهتمام به امر تبليغ و اقناع مخاطب به مفهوم عام است؛ امّا تنصيص بر شعر به معناى خاص و قرائن گوناگون و تأمّل برانگيز ديگر، نشان دهنده ى جايگاه والاى شعر به معناى كلام خيال انگيز و منظوم و مُقفّى است، كه جنسى آسمانى و معنوى دارد و با نمونه هاى ديگر هنر و كلام هنرى قابل مقايسه نيست.