کد مطلب : ۸۷۴۸
و حکایت شمع همچنان باقی است
در حاشیه شام غریبان میدان محسنی
شماره شانزدهم ماهنامه خیمه - محرم الحرام 1426- اسفند 1383
در حاشیه شام غریبان میدان محسنی
به خبرى كه سال گذشته در ايام محرم در يكى از روزنامه ها چاپ شد دقت كنید:
شام غريبان در ميدان محسنى تهران
نسل تازه ى جوانان تهرانى هم به شيوه ى خود مراسم شام غريبان را شام گاه عاشورا در بلوار ميرداماد و ميدان محسنى برگزار كردند.
اين مراسم البته با زد و خورد هم همراه بود و به قولى مى توان گفت ختم به خير نشد. البته اين اولين سالى نبود كه جوانان بالا شهر نشين شام غريبان در ميان محسنى جمع مى شدند. به همين خاطر نيروى انتظامى از قبل برنامه ريزى هايى كرده بود. ورود خودروها از سمت خيابان ولى عصر به بلوار ميرداماد با محدوديت هايى مواجه بود. اتومبيل سواران اغلب جوانان زير 30 سال با لباس هاى مد روز بودند و صداى نوارهاى پاپ عزادارى (كاست معروف كويتى پور با عنوان غريبانه و امثال آن) از شيشه هاى باز ماشين ها به گوش مى رسيد. دخترها (كه تعدادشان چندان كمتر از پسرها نبود و خودشان بعضاً سوار ماشين هاى مستقلى بودند) اغلب آرايش هاى متناسب با عزادارى داشتند و در مواردى اندك روبنده زده بودند ربان هاى سياه بسته شده بود، و از شيشه هاى ماشين ها اغلب مى شد ديد كه آدم ها مشغول تجديد آرايش اند هر اتومبيلى دست كم 2 ساعت بايد در ترافيك مى ماند تا بتواند به ميدان محسنى برسد و تازه آن وقت از آنجا دور بزند و برگردد سمت ابتداى بلوار. چند نفرى كنار خيابان شمع مى فروختند و جوانان شمع ها را در كنار خيابان روى سكوهاى جلوى مغازه روشن مى كردند چيزى حدود 2000 شمع در تمام طول بلوار روشن بود اين تنها نشانه اى بود كه از آن آيين كهن عزادارى براى امام حسين(ع) همزمان در مراسم غير رسمى اين جوانان هم مى شد ديد (البته غير از پوشيدن لباس هاى سياه)
×××
...زمان چندانى نگذشته است از عاشوراهايى كه فضاى شهر را تغيير مى داد در آن سال هاى نه چندان دور وقتى محرم مى آمد فضاى حزن و اندوه سراسر كشور را فرا مى گرفت اين تنها آرايشگاه ها و سينماها نبودند كه تعطيل مى شدند، مغازه هايى مانند قنادى ها و خشكبار فروشى ها نيز كركره را پايين مى كشيدند چرا كه كسى نمى خواست در عزاى حسين شهد شيرينى را در كام خود احساس كند. عاشوراى امسال متفاوت با سال هاى گذشته بود به گونه اى كه ابعاد و كميت مراسم عزادارى در تهران در مقايسه با سال هاى گذشته رشد چشمگيرى داشته است. رويكرد گسترده ى اقشار كمتر مذهبى جامعه به اين مراسم كه به ويژه در مناطق شمالى شهر ديده مى شود و طى چند سال گذشته آغاز و امسال به اوج رسيده است. امسال به راستى از جنبه هاى ديگرى عاشورا چهره ى شهر را تغيير داد. عزادارى جاى خود را به كارناوالى داد كه ديگر در آن حزن و اندوهى ديده نمى شود. در شام غريبان امسال حسين (ع) به واقع غريب بود. اين را مى شد از چهره هاى خندان عابرانى ديد كه در كنار خيابان ها شمع در دست داشتند و با چشمان بزك كرده ى خود در جستجوى كسانى غير از حسين(ع) بودند. تعداد تكيه هاى مذهبى افزايش پيدا كرده است اين را مى توان از آمارى كه در سايت هاى اينترنتى اعلام شده است ديد. مى شود از چراغ هاى روشن و پرچم هاى سياه افراشته كه در هر كوچه و خيابان شهر ديده مى شود مشاهده كرد. ابعاد و كميت مراسم عزادارى در تهران در مقايسه با سال گذشته در حدود 30% رشد داشته است. آن چه شنيده مى شود صداى دخترانى است كه چهره هايشان با روزهاى قبل تغيير كرده. آرايش مشكى از سر تا پاى آنان ديده مى شود. اينجا بهار است. چهار راه بهار. چند قدم پايين تر از آن مسجدى است كه در آن هيأت عزادارى است و اين جماعت براى آن تجمع كرده اند. در سال هاى پيش دسته عزادارى بهار معروف بود و وقتى حركت مى كرد همراهان آن را دخترانى تشكيل مى دادند كه پسران زنجير زن را همراهى مى كردند. شام غريبان به پايان نزديك مى شود اما اين جماعت خيال رفتن ندارد. نيروى انتظامى هم زمان چندانى نگذشته است ديگر كمتر كسى فلسفه ى حركت دسته و برپايى شام غريبان را مى داند. شام غريبان هم چنان علامت ها بلند مى شوند، طبل ها و سنج ها به هم مى كوبند و كسى نمى داند كه ديگر در شام غريبان ابوالفضل، علمدارى زنده نيست كه به يادش علم بلند كنند.
بهتر است روى سخنم با همان ها باشد كه امسال نيز در شام غريبان مى آيند تا خاطره ى حماسه و ايثار شهيدان كربلا و سالارشان را زنده نگه دارند. همان ها كه امسال نيز شمع در دست مى گيرند و در همان ميدان محسنى جمع مى شوند. والبته خيلى هاى ديگر.
هيچ مى دانيد فلسفه ى روشن كردن شمع در شام غريبان چيست؟
شام غريبان ترسيم آن لحظاتى است كه شمع وجود سيد الشهدا در راه هدايت خلق آب گشته بود و جسمش عريان روى خاك كربلا. و يا نگاه به شمع شام غريبان تجسم اين بيت است كه:
زينب اى شمع تمام افروخته / يادگار خيمه هاى سوخته
و يا يادآور آن لحظاتى است كه زينب عقيله ى بنى هاشم دختر مولا امير المؤمنين به راه افتاد تا در تاريكى شب گل هاى حرم پيامبر و اطفال حسين را پيدا كند، نور شمع ها نشانه ى ابراز ارادت و هم دردى با زينب است، دختر على مى خواهى با شمع هايمان پيش پايت را روشن كنيم تا شايد آسان تر در كنار خارهاى مغيلان طفلان حسين را كه از شدت ترس و گرسنگى بيهوش گشته اند بيابى؟ شام غريبان، هياهو ندارد، حتى كمتر نوحه مى خوانند و به سينه مى زنند، بيشتر زمزمه است و بر سر زدن، آن هم آرام، آن گونه كه اطفال خسته حسين در زير خيمه نيم سوخته شايد لحظاتى آرام بگيرند و در پرتو سكوت شب فارغ از دردهاى تازيانه و سيلى لحظاتى را بياسايند. شام غريبان، دشمن خواست كه همه چيز را محو كند، حتى جنايات خويش را، خواست كه كربلا در كربلا بماند و نخواست كه حتى خيمه هاى بى صاحب نيز برپا باشد و خواست كه پرتو نور قيام حسين را در تند باد حوادث خاموش كند، غافل از آنكه:
كربلا در كربلا مى ماند اگر زينب نبود/ خيمه ها بى پاسبان مى ماند اگر زينب نبود
و شمع هاى در دست عزاداران حاكى از خيال خام و شكست دشمن است كه:
دشمنت كشت ولى نور تو خاموش نگشت / آرى آن جلوه كه فانى نشود نور خداست
و دشمن نمى دانست كه قيام حسين(ع) هزاران پرتو نور خواهد شد و در قلب هاى ميليون ها انسان عاشق جاى خواهد گرفت، آن هم پس از 1400 سال و اين شمع ها كه مى بينى نشانه و علامت همان نور محبتى است كه خدا در دل هاى آزاده تابانده است و حكايت شمع، همچنان باقى است...
امسال شمع ها را كه به دست مى گيرى مى توانى، با نگاهى جديد و با دركى شايد متفاوت از سال هاى قبل، زندگى خويش را از پرتو همين شمع هاى در دست رونق بخشى، موفق باشى.
مجتبى يزدى
در حاشیه شام غریبان میدان محسنی
به خبرى كه سال گذشته در ايام محرم در يكى از روزنامه ها چاپ شد دقت كنید:
شام غريبان در ميدان محسنى تهران
نسل تازه ى جوانان تهرانى هم به شيوه ى خود مراسم شام غريبان را شام گاه عاشورا در بلوار ميرداماد و ميدان محسنى برگزار كردند.
اين مراسم البته با زد و خورد هم همراه بود و به قولى مى توان گفت ختم به خير نشد. البته اين اولين سالى نبود كه جوانان بالا شهر نشين شام غريبان در ميان محسنى جمع مى شدند. به همين خاطر نيروى انتظامى از قبل برنامه ريزى هايى كرده بود. ورود خودروها از سمت خيابان ولى عصر به بلوار ميرداماد با محدوديت هايى مواجه بود. اتومبيل سواران اغلب جوانان زير 30 سال با لباس هاى مد روز بودند و صداى نوارهاى پاپ عزادارى (كاست معروف كويتى پور با عنوان غريبانه و امثال آن) از شيشه هاى باز ماشين ها به گوش مى رسيد. دخترها (كه تعدادشان چندان كمتر از پسرها نبود و خودشان بعضاً سوار ماشين هاى مستقلى بودند) اغلب آرايش هاى متناسب با عزادارى داشتند و در مواردى اندك روبنده زده بودند ربان هاى سياه بسته شده بود، و از شيشه هاى ماشين ها اغلب مى شد ديد كه آدم ها مشغول تجديد آرايش اند هر اتومبيلى دست كم 2 ساعت بايد در ترافيك مى ماند تا بتواند به ميدان محسنى برسد و تازه آن وقت از آنجا دور بزند و برگردد سمت ابتداى بلوار. چند نفرى كنار خيابان شمع مى فروختند و جوانان شمع ها را در كنار خيابان روى سكوهاى جلوى مغازه روشن مى كردند چيزى حدود 2000 شمع در تمام طول بلوار روشن بود اين تنها نشانه اى بود كه از آن آيين كهن عزادارى براى امام حسين(ع) همزمان در مراسم غير رسمى اين جوانان هم مى شد ديد (البته غير از پوشيدن لباس هاى سياه)
×××
...زمان چندانى نگذشته است از عاشوراهايى كه فضاى شهر را تغيير مى داد در آن سال هاى نه چندان دور وقتى محرم مى آمد فضاى حزن و اندوه سراسر كشور را فرا مى گرفت اين تنها آرايشگاه ها و سينماها نبودند كه تعطيل مى شدند، مغازه هايى مانند قنادى ها و خشكبار فروشى ها نيز كركره را پايين مى كشيدند چرا كه كسى نمى خواست در عزاى حسين شهد شيرينى را در كام خود احساس كند. عاشوراى امسال متفاوت با سال هاى گذشته بود به گونه اى كه ابعاد و كميت مراسم عزادارى در تهران در مقايسه با سال هاى گذشته رشد چشمگيرى داشته است. رويكرد گسترده ى اقشار كمتر مذهبى جامعه به اين مراسم كه به ويژه در مناطق شمالى شهر ديده مى شود و طى چند سال گذشته آغاز و امسال به اوج رسيده است. امسال به راستى از جنبه هاى ديگرى عاشورا چهره ى شهر را تغيير داد. عزادارى جاى خود را به كارناوالى داد كه ديگر در آن حزن و اندوهى ديده نمى شود. در شام غريبان امسال حسين (ع) به واقع غريب بود. اين را مى شد از چهره هاى خندان عابرانى ديد كه در كنار خيابان ها شمع در دست داشتند و با چشمان بزك كرده ى خود در جستجوى كسانى غير از حسين(ع) بودند. تعداد تكيه هاى مذهبى افزايش پيدا كرده است اين را مى توان از آمارى كه در سايت هاى اينترنتى اعلام شده است ديد. مى شود از چراغ هاى روشن و پرچم هاى سياه افراشته كه در هر كوچه و خيابان شهر ديده مى شود مشاهده كرد. ابعاد و كميت مراسم عزادارى در تهران در مقايسه با سال گذشته در حدود 30% رشد داشته است. آن چه شنيده مى شود صداى دخترانى است كه چهره هايشان با روزهاى قبل تغيير كرده. آرايش مشكى از سر تا پاى آنان ديده مى شود. اينجا بهار است. چهار راه بهار. چند قدم پايين تر از آن مسجدى است كه در آن هيأت عزادارى است و اين جماعت براى آن تجمع كرده اند. در سال هاى پيش دسته عزادارى بهار معروف بود و وقتى حركت مى كرد همراهان آن را دخترانى تشكيل مى دادند كه پسران زنجير زن را همراهى مى كردند. شام غريبان به پايان نزديك مى شود اما اين جماعت خيال رفتن ندارد. نيروى انتظامى هم زمان چندانى نگذشته است ديگر كمتر كسى فلسفه ى حركت دسته و برپايى شام غريبان را مى داند. شام غريبان هم چنان علامت ها بلند مى شوند، طبل ها و سنج ها به هم مى كوبند و كسى نمى داند كه ديگر در شام غريبان ابوالفضل، علمدارى زنده نيست كه به يادش علم بلند كنند.
بهتر است روى سخنم با همان ها باشد كه امسال نيز در شام غريبان مى آيند تا خاطره ى حماسه و ايثار شهيدان كربلا و سالارشان را زنده نگه دارند. همان ها كه امسال نيز شمع در دست مى گيرند و در همان ميدان محسنى جمع مى شوند. والبته خيلى هاى ديگر.
هيچ مى دانيد فلسفه ى روشن كردن شمع در شام غريبان چيست؟
شام غريبان ترسيم آن لحظاتى است كه شمع وجود سيد الشهدا در راه هدايت خلق آب گشته بود و جسمش عريان روى خاك كربلا. و يا نگاه به شمع شام غريبان تجسم اين بيت است كه:
زينب اى شمع تمام افروخته / يادگار خيمه هاى سوخته
و يا يادآور آن لحظاتى است كه زينب عقيله ى بنى هاشم دختر مولا امير المؤمنين به راه افتاد تا در تاريكى شب گل هاى حرم پيامبر و اطفال حسين را پيدا كند، نور شمع ها نشانه ى ابراز ارادت و هم دردى با زينب است، دختر على مى خواهى با شمع هايمان پيش پايت را روشن كنيم تا شايد آسان تر در كنار خارهاى مغيلان طفلان حسين را كه از شدت ترس و گرسنگى بيهوش گشته اند بيابى؟ شام غريبان، هياهو ندارد، حتى كمتر نوحه مى خوانند و به سينه مى زنند، بيشتر زمزمه است و بر سر زدن، آن هم آرام، آن گونه كه اطفال خسته حسين در زير خيمه نيم سوخته شايد لحظاتى آرام بگيرند و در پرتو سكوت شب فارغ از دردهاى تازيانه و سيلى لحظاتى را بياسايند. شام غريبان، دشمن خواست كه همه چيز را محو كند، حتى جنايات خويش را، خواست كه كربلا در كربلا بماند و نخواست كه حتى خيمه هاى بى صاحب نيز برپا باشد و خواست كه پرتو نور قيام حسين را در تند باد حوادث خاموش كند، غافل از آنكه:
كربلا در كربلا مى ماند اگر زينب نبود/ خيمه ها بى پاسبان مى ماند اگر زينب نبود
و شمع هاى در دست عزاداران حاكى از خيال خام و شكست دشمن است كه:
دشمنت كشت ولى نور تو خاموش نگشت / آرى آن جلوه كه فانى نشود نور خداست
و دشمن نمى دانست كه قيام حسين(ع) هزاران پرتو نور خواهد شد و در قلب هاى ميليون ها انسان عاشق جاى خواهد گرفت، آن هم پس از 1400 سال و اين شمع ها كه مى بينى نشانه و علامت همان نور محبتى است كه خدا در دل هاى آزاده تابانده است و حكايت شمع، همچنان باقى است...
امسال شمع ها را كه به دست مى گيرى مى توانى، با نگاهى جديد و با دركى شايد متفاوت از سال هاى قبل، زندگى خويش را از پرتو همين شمع هاى در دست رونق بخشى، موفق باشى.
مجتبى يزدى