مهدويت در منابع اهل سنت
شماره هفتم ماهنامه خیمه - شعبان المعظم ۱۴۲۴ - مهر۱۳۸۲
مقدمه
مسألهي مهدويت و عقيده به ظهور حضرت مهدي- عليهالسلام- در اسلام، مسألهاي اصيل و ريشهدار است، و اختصاص به «تشيّع» ندارد، و قبل از اين که يک عقيدهي «شيعي» باشد، يک عقيدهي اسلامي ثابت و خالص است که مدت چهارده قرن از عمر آن ميگذرد و در طول اين مدت، پيوسته مورد اتفاق و اجماع عموم مسلمانان بوده و علما، دانشمندان و نويسندگان - از شيعه و سنّي - در اين باره کتابها، مقالهها و رسالهها نوشتهاند؛ تا آنجا که فقط از علماي اهل تسنن، پنجاه جلد کتاب معتبر مستقل دربارهي وجود مقدّس حضرت مهدي(ع) به رشتهي تحرير آمده است (۱) که اينها خود، دليل قطعي بر اصالت مسألهي مهدويت و ريشهدار بودن اين عقيده راسخ ميباشد. ما نيز در تأييد مطالب فوق، در اين نوشتار کوتاه، سعي بر آن داريم تا موضوع مهدويت را از زواياي مختلف با توجه به منابع اهل سنت، مورد بحث و بررسي قرار دهيم. اميد است مورد استفادهي عاشقان و شيفتگان حضرت وليعصر- عجل الله تعالي- قرار گرفته، معرفتي هر چند مختصر در آنان بوجود آورد.
ولادت حضرت مهدي(ع)
پيرامون ولادت حضرت مهدي(ع) عبارتهاي فراواني در منابع اهل تسنن به چشم ميخورد که راه انکار را بر هر انسان منصفي ميبندد که در اينجا به برخي از آنها اشاره ميکنيم.
ابن اثير، مورخ معروف اهل تسنن، در پايان حوادث سال ۲۶۰هجري چنين مينويسد: «... و در اين سال، ابومحمّد علوي عسگري وفات نمود و او طبق مذهب اماميه، يکي از ائمهي دوازدهگانه است و او پدر محمّد است. همان کسي که اماميه معتقدند او «منتظر» است»(۲) و نيز ابن خلکان از دانشمندان معروف اهل تسنن ميگويد: «ابوالقاسم محمّد، فرزند حسن عسگري دوازدهمين امام از امامان اماميه است که به عنوان «حجت» معروف است و ولادتش درروز جمعه نيمهي شعبان سال ۲۵۵هجري بوده است».(۳)
نسب امام زمان(عج)
يکي از موضوعات مهمي که علماي اهل تسنن در کتابهاي خود به آن پرداختهاند، نسب حضرت مهدي(ع) است که روايات انبوه و مختلف از رسول خدا(ص) در اين زمينه نقل کردهاند، تا همگان بدانند مهدي موعود کسي نيست جز فردي از خاندان پيامبر و فرزندي از فرزندان فاطمه – سلام الله عليها -.
در حديثي از رسول خدا(ص) آمده است که فرمودند: «بشارت ميدهم شما را به مهدي، که مردي از قبيلهي قريش و از عترت من است».(۴)
و نيز در جايي ديگر فرمودند: «المهدي من عترتي من ولد فاطمه؛ مهدي از خاندان من و از فرزندان فاطمه است».(۵)
گوشهاي از فضايل مهدي(ع)
بايد اعتراف کنيم که شناخت ما نسبت به ابعاد شخصيت آن وجود شريف، بسيار ناچيز است و اگر جرأت سخن گفتن پيرامون آن بزرگوار را يافتهايم، به برکت احاديثي است که از وجود مبارک رسول خدا و ائمهي معصومين(ع)، دربارهي آن حضرت به ما رسيده است.
ولايت تکويني
امير مؤمنان(ع) فرمودند: پرندهاي که در حال پرواز است، با اشارهي مهدي در دستان آنحضرت قرار ميگيرد و آن حضرت، شاخهي قطع شدهاي را در زميني غرس ميکند و بر خلاف عادت، سر سبز ميشود.(۶)
فرشتگان در خدمت
رسول خدا(ص) فرمودند: «جبرئيل در پيشاپيش حضرت مهدي(ع) و ميکائيل به پشت سر آن حضرت، حرکت ميکند».(۷)
طاووس بهشتيان
پيامبر(ص) فرمودند: «مهدي، طاووس اهل بهشت است».(۸)
برتري بر عيسي
پيامبر(ص) فرمودند: «از ماست آن کسي که عيسي بن مريم پشت سرش نماز ميگزارد».(۹)
اوج مقام و منزلت
در مقام منزلت مولايمان همين بس باشد که چون از حضرت اباعبدالله الحسين سؤال شد آيا حضرت مهدي(ع) متولد شده است، حضرت پاسخ دادند: «لا و لو ادرکته لخدمته ايام حياتي؛ خير اگر او را درک ميکردم، تا زنده بودم خدمتش ميکردم».(۱۰)
ويژگيهاي ظاهري
در کتابهاي اهل تسنن، پيرامون خصايص و ويژگيهاي ظاهري حضرت بقيت الله(عج) نيز روايات بينظيري به چشم ميخورد که شعلهي عشق به آن حضرت را در دل تمامي دوستداران وعاشقانش فروزانتر ميگرداند.
پيامبر خدا(ص) فرمودند: «مهدي مردي از فرزندان من است. چهرهاش مانند ستاره درخشان است»(۱۱) و نيز در جملاتي از حضرت علي(ع) آمده است: «مهدي، جواني است چهارشانه و خوش سيما. موي سرش بر روي شانه هايش ريخته است و نور صورتش، سياهي مو و محاسن و سرش را تحتالشعاع قرار داده است».(۱۲)
عصر غيبت
يکي از مسائل مهم اصل مهدويت، مسألهي غيبت است که بدليل حساسيت و اهميّت آن، روايات متعددي پيرامون آن از پيامبر اکرم و ائمهي معصومين(ع) رسيده است که در اينجا به بيان يکي از آنها ميپردازيم.
رسول خدا(ص) فرمودند:«مهدي(عج) از فرزندان من است؛ خداوند به وسيلهي او شرق و غرب عالم را فتح خواهد نمود. مهدي کسي است که از دوستانش غايب ميشود. غيبتي که بخاطر طولاني بودنش، هيچ کس بر اعتقاد به امامت او باقي نميماند؛ مگر آن کسي که خداوند، قلبش را براي ايمان آزمايش نموده است (داراي ايمان مستحکم باشد) پس جابر بن عبداللّه انصاري سؤال کرد، يا رسولاللّه! آيا در طول غيبت،وجود ايشان نفعي براي دوستانش دارد؟ پيامبر(ص) فرمودند: سوگند به آن خدايي که مرا به حق به پيامبري مبعوث کرد، دوستان آن حضرت از نور وجودش کسب روشنايي کرده، از ولايتش در زمان غيبتش بهرهمند خواهند شد؛ آن گونه که مردم از خورشيد، زماني که پشت ابر است، بهرهمند ميشوند.»(۱۳)
روش حکومتي حضرت مهدي(عج)
در روايات اسلامي، مشخصههاي متعددي از حکومت حضرت مهدي(ع) بيان شده است که نه تنها ترسيم کنندهي وضعيت آيندهيجهان است، بلکه نمونه و الگوي کاملي از يک حکومت اسلامي است که در تمامي عرصههاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي جامعه بايد مورد نظر و توجه قرار گيرد.
۱- عمل بر طبق سنت پيامبر
در حديثي از رسول خدا(ص) آمده است: «مهدي که از خاندان من است، چون ظاهر ميشود طبق سنّت من عمل خواهد کرد.(۱۴)
۲- سختگيري نسبت به کارگزاران
در حديثي آمده است: «زماني که مهدي موعود(عج) ظهور مينمايد، سه خصوصيت در عملکرد ايشان مشاهده ميشود و آنها عبارتند از: کمکهاي مالي فراوان به مردم، سختگيري زياد نسبت به کارگزاران و ترحّم بر مساکين و فقيران.(۱۵)
۳- رعايت عدالت
پيامبر خدا(ص) فرمودند: «بشارت باد بر شما به مهدي که زمين را آن گونه که از ظلم و جور پر شده، از عدالت پُر خواهد نمود (به گونهاي که) اهل آسمانها و زمين از او راضي ميشوند.(۱۶)
۴- دقت در احقاق حقوق
در روايتي آمده است که: «حضرت مهدي(عج) براي احقاق حق و ردّ مظالم تا آنجا پيش خواهد رفت که حتّي اگر مختصر چيزي (که متعلق به انسان مظلومي است) زير دندانهاي انسان ظالم باشد، آن را گرفته و به صاحبش برميگرداند.(۱۷)
سخن آخر
با توجه به مطالبي که گذشت، به راحتي درمييابيم احاديث مهدويت آنقدر گسترده و متواتر است که در زواياي مختلف و گوناگون در کتابهاي مهم اهل تسنن بطور کامل و دقيق منعکس شده است و اين خود، سبب اعتقاد تمامي فرق اسلامي به ظهور حضرت مهدي(عج) و قيام جهاني آنجناب گشته است، چنانچه ابن ابيالحديد معتزلي ميگويد: «تمامي فرقههاي مسلمانان اتفاق دارند که دنيا و تکليف به پايان نميرسد، مگر اين که مهدي(ع) ظهور نمايد»(۱۸) و نيز سفاريني حنبلي مينويسد: «ايمان به خروج مهدوي واجب است، همان گونه که نزد اهل علم، تقرير يافته و در عقايد اهل سنّت تدوين شده است.(۱۹) و احمد امين مصري، از دانشمندان معاصر اهل سنت، ميگويد: «اهل سنت به مهدي و مسألهي مهدويت يقيناً ايمان دارند».(۲۰)
پينوشتها:
۱- ر. ک. الامام المهدي، ص ۲۶۰.
۲- الکامل في التاريخ، ج ۷، ص ۲۴۷.
۳- وفيات الاعيان، ج ۴، ص ۱۷۶.
۴- الصواعق المحرقه، ص ۹۹.
۵- سنن أبي داود، ج ۴، ص ۱۰۷.
۶- البرهان في علامات مهدي آخرالزمان، ص ۷۶.
۷- همان، ص ۷۷.
۸- نورالابصار، ص ۱۸۷.
۹- عقد الدرر، ص ۲۳۰.
۱۰- عقد الدرر، ص ۱۶۰.
۱۱- کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۶۴.
۱۲- عقد الدرر، ص ۴۱.
۱۳- ينابيع المودة، ج ۳، ص ۷۷.
۱۴- عقد الدرر، ص ۱۵۶.
۱۵- البرهان في علامات مهدي آخرالزمان، ص ۸۶.
۱۶- نور الابصار، ص ۱۸۸.
۱۷- عقد الدرر، ص ۳۶.
۱۸- شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۹۶.
۱۹- الاذاعة، ص ۱۴۶.
۲۰- المهدي المنتظر والعقل، ص ۵۹.