کد مطلب : ۸۷۶۰
گفتگو با شاعر آل اللَّه، سيد رضا مؤيد خراسانى
شماره شانزدهم ماهنامه خیمه - محرم الحرام 1426- اسفند 1383
ياران دل خسته را بباغى ببريد
و آن را به حضور اهل داغى ببريد
زوّار مدينه از حريم رضوى
از بهر بقيع چلچراغى ببريد
سيد رضا مؤيد
* وضعيتى كه چند سال اخير در مداحى كشور به وجود آمده را چگونه ارزيابى مى كنيد؟!
ـ معلوم است كه اين نوع عزادارى غلط است و اين شيوه مورد نظر اهل بيت نيست. اين را صريحا عرض مى كنم و الان هم طورى شده كه جوانان، چون شور و عاطفه جوانى دارند، هر چه پرشورتر باشد براى ايشان جذاب تر است. مثال عرض كنم شما دوستى داريد در جايى صحبت از او مى شود هر چه اين دوست تان را بالاتر ببرند شما خوشحال تر مى شويد. اين است كه در مقابل اين جوان هيأتى بگويند امام حسين - نعوذ باللَّه - خدا هست شايد او خوشحال تر مى شود! ما بايد بتوانيم در خلال اين نوحه خونى ها، معرفت به اهل بيت را ضميمه كنيم كه اين كار خيلى مشكل است و متأسفانه بعضى اين جوانها و مداحهاى امروزى به اين اصول پايبند نيستند. ما بايد آنها را سوق بدهيم به طرف معرفت اللَّه، معرفت ائمه و پيغمبر و براى او نوحه و عزادارى و شعر واقعى را معرفى كنيم و بخوانيم چون بعضى از اينها معرفت كاملى ندارند نه آن شاعرى كه شعر مى سرايد نه خواننده اى كه آن را مى خواند...! بعد ناگهان مى رسد به قله اى كه برگشتش براى آنها محال است يعنى باور كرده اند اينكه مى خوانند الان هم جورى شده كه كمتر كسى حريف اينها مى شود مگر آقايانى كه خودشان مبتكر اين وضعيت بودند. بعضى صحبت شد عرض كرديم شما كه اين راه را شروع كرديد.
خودتان خاتمه اش بدهيد، خودشان هم در شرّش ماندند! البته اوائل، شايد نظرشان اين نبود كه بخواهند شور و هيجان را در مردم ايجاد كنند كه سينه زنى عزادارى سنتى از بين برود، خواستند يك ظرف نوينى را ارائه كنند ولى خوب حال به اينجا رسيد... اين كلاً مورد نظر نيست ائمه ى ما علماى ما، پيشكسوتهاى ما مخالفند با اين برنامه.
* خود شما كه شخصاً با برخى مداحان صحبت و انتقادى داشتيد، فكر مى كنيد اين اعتراضات را مى پذيرند؟ همان مداح هايى كه جريانات حالا دست شان است؟!
ـ حالا بپذيرند يا نپذيرند... به قول استاد ما آقاى اكبرزاده مى گفت يك موجى هست خود به خود فروكش مى كند، ولى حالا تا چند سال ديگر... نظر ما اين است كه زودتر فروكش كند و باز برگردد به همان محافل و برنامه هاى سنتى خودش. مثلا امام صادق (ع) شعرا و يا حضرت رضا (ع) يا ائمه ى ديگر، شعرا و مداح ها را ارج مى گذاشتند براى اينكه مدايح و فضايل اهل بيت خوانده شود، از مظلوميت اهل بيت، از ظلم ظالمان و سردمداران زمان حكومت آنها،... اين ها را آن شاعر دم مى زند و ائمه هم او را تشويق مى كنند! نه به خاطر اينكه يك جمله، چهل بار، صدبار - يا كمتر و بيشتر - تكرار كنند نه حرفى از فضيلت است نه حرفى از مظلوميت است، نه حرفى از مدح و مصيبت و منقبت است!. ائمه آنها را تشويق مى كردند كه مدايح و فضائل اهل بيت را بگويند.
بله بنده هم با بعضى ها صحبت كرده ام خودشان هم الان تقريبا پشيمان هستند...
* فكر مى كنيد اين مجله چقدر مى تواند نقش ايفا بكند در فرهنگ عاشورا و معرفى فرهنگ عاشورايى؟
ـ راجع به فرهنگ عاشورايى و هيأتهاى مذهبى اگر هم كارى كرده باشد كافى نيست و بايد مثل اين مجله زياد بشود آنقدر كه به دست همه هيأتى ها برسد و قدمهاى موثرى در اين زمينه بر داشته شود. و ان شاءالله با اصل مكتب عاشورايى و سينه زنى و عزادارى سنتى طبق آنچه كه امام صادق (ع) به آن مداح فرمودند: كه مثل اينكه در محافل خودتان شعر مى خوانيد، بخوان! يعنى سنتى، نه من درآوردى و طرز نوينى كه دل بخواهى باشد...
مرحوم حضرت امام هم فرمودند كه كار هيأت و سينه زنى و عزادارى بهتر است به طريق سنتى باشد.
... ادامه دارد
یوسف خریدنی است ولی ما فروختیم!
اى واى ما كه غربت خود را فروختيم
بر هيچ و پوچ خرمن تقوى فروختيم
غيرت، شرف نجابت و آزادى و وفا
بر يك سلام اين همه كالا فروختيم
داديم دين خويش به تمجيد اين و آن
يك قطره را خريده و دريا فروختيم
دنياى ماست در گرو لطف يار ما
ما يار را به جيفه ى دنيا فروختيم
مولا خريد آبروى ما ولى دريغ
ما آبروى او به هوسها فروختيم
داديم شهد و زهر گرفتيم و بازهم
آن را به نام شهد مصفّا فروختيم
درّى كه داشتيم ز مولا به عاريت
آن را به ناز باز به مولا فروختيم
بازار سوخت ز آتش سوداى ما چو ديد
يوسف خريدنى است ولى ما فروختيم
پاداش سعى ما به قيامت بهشت بود
آن را شتاب كرده در اينجا فروختيم
مردم ز اولياى خدا ناز مى خرند
ما هر چه ناز بود بر آنها فروختيم
بر قصر فدك همه ناليم اى افسوس
كان باغ را به دانه خرما فروختيم
ياران زكار ما زحقيقت برى شدند
از سكه هاى قلب كه هر جا فروختيم
سيد رضا مؤيد
ياران دل خسته را بباغى ببريد
و آن را به حضور اهل داغى ببريد
زوّار مدينه از حريم رضوى
از بهر بقيع چلچراغى ببريد
سيد رضا مؤيد
* وضعيتى كه چند سال اخير در مداحى كشور به وجود آمده را چگونه ارزيابى مى كنيد؟!
ـ معلوم است كه اين نوع عزادارى غلط است و اين شيوه مورد نظر اهل بيت نيست. اين را صريحا عرض مى كنم و الان هم طورى شده كه جوانان، چون شور و عاطفه جوانى دارند، هر چه پرشورتر باشد براى ايشان جذاب تر است. مثال عرض كنم شما دوستى داريد در جايى صحبت از او مى شود هر چه اين دوست تان را بالاتر ببرند شما خوشحال تر مى شويد. اين است كه در مقابل اين جوان هيأتى بگويند امام حسين - نعوذ باللَّه - خدا هست شايد او خوشحال تر مى شود! ما بايد بتوانيم در خلال اين نوحه خونى ها، معرفت به اهل بيت را ضميمه كنيم كه اين كار خيلى مشكل است و متأسفانه بعضى اين جوانها و مداحهاى امروزى به اين اصول پايبند نيستند. ما بايد آنها را سوق بدهيم به طرف معرفت اللَّه، معرفت ائمه و پيغمبر و براى او نوحه و عزادارى و شعر واقعى را معرفى كنيم و بخوانيم چون بعضى از اينها معرفت كاملى ندارند نه آن شاعرى كه شعر مى سرايد نه خواننده اى كه آن را مى خواند...! بعد ناگهان مى رسد به قله اى كه برگشتش براى آنها محال است يعنى باور كرده اند اينكه مى خوانند الان هم جورى شده كه كمتر كسى حريف اينها مى شود مگر آقايانى كه خودشان مبتكر اين وضعيت بودند. بعضى صحبت شد عرض كرديم شما كه اين راه را شروع كرديد.
خودتان خاتمه اش بدهيد، خودشان هم در شرّش ماندند! البته اوائل، شايد نظرشان اين نبود كه بخواهند شور و هيجان را در مردم ايجاد كنند كه سينه زنى عزادارى سنتى از بين برود، خواستند يك ظرف نوينى را ارائه كنند ولى خوب حال به اينجا رسيد... اين كلاً مورد نظر نيست ائمه ى ما علماى ما، پيشكسوتهاى ما مخالفند با اين برنامه.
* خود شما كه شخصاً با برخى مداحان صحبت و انتقادى داشتيد، فكر مى كنيد اين اعتراضات را مى پذيرند؟ همان مداح هايى كه جريانات حالا دست شان است؟!
ـ حالا بپذيرند يا نپذيرند... به قول استاد ما آقاى اكبرزاده مى گفت يك موجى هست خود به خود فروكش مى كند، ولى حالا تا چند سال ديگر... نظر ما اين است كه زودتر فروكش كند و باز برگردد به همان محافل و برنامه هاى سنتى خودش. مثلا امام صادق (ع) شعرا و يا حضرت رضا (ع) يا ائمه ى ديگر، شعرا و مداح ها را ارج مى گذاشتند براى اينكه مدايح و فضايل اهل بيت خوانده شود، از مظلوميت اهل بيت، از ظلم ظالمان و سردمداران زمان حكومت آنها،... اين ها را آن شاعر دم مى زند و ائمه هم او را تشويق مى كنند! نه به خاطر اينكه يك جمله، چهل بار، صدبار - يا كمتر و بيشتر - تكرار كنند نه حرفى از فضيلت است نه حرفى از مظلوميت است، نه حرفى از مدح و مصيبت و منقبت است!. ائمه آنها را تشويق مى كردند كه مدايح و فضائل اهل بيت را بگويند.
بله بنده هم با بعضى ها صحبت كرده ام خودشان هم الان تقريبا پشيمان هستند...
* فكر مى كنيد اين مجله چقدر مى تواند نقش ايفا بكند در فرهنگ عاشورا و معرفى فرهنگ عاشورايى؟
ـ راجع به فرهنگ عاشورايى و هيأتهاى مذهبى اگر هم كارى كرده باشد كافى نيست و بايد مثل اين مجله زياد بشود آنقدر كه به دست همه هيأتى ها برسد و قدمهاى موثرى در اين زمينه بر داشته شود. و ان شاءالله با اصل مكتب عاشورايى و سينه زنى و عزادارى سنتى طبق آنچه كه امام صادق (ع) به آن مداح فرمودند: كه مثل اينكه در محافل خودتان شعر مى خوانيد، بخوان! يعنى سنتى، نه من درآوردى و طرز نوينى كه دل بخواهى باشد...
مرحوم حضرت امام هم فرمودند كه كار هيأت و سينه زنى و عزادارى بهتر است به طريق سنتى باشد.
... ادامه دارد
یوسف خریدنی است ولی ما فروختیم!
اى واى ما كه غربت خود را فروختيم
بر هيچ و پوچ خرمن تقوى فروختيم
غيرت، شرف نجابت و آزادى و وفا
بر يك سلام اين همه كالا فروختيم
داديم دين خويش به تمجيد اين و آن
يك قطره را خريده و دريا فروختيم
دنياى ماست در گرو لطف يار ما
ما يار را به جيفه ى دنيا فروختيم
مولا خريد آبروى ما ولى دريغ
ما آبروى او به هوسها فروختيم
داديم شهد و زهر گرفتيم و بازهم
آن را به نام شهد مصفّا فروختيم
درّى كه داشتيم ز مولا به عاريت
آن را به ناز باز به مولا فروختيم
بازار سوخت ز آتش سوداى ما چو ديد
يوسف خريدنى است ولى ما فروختيم
پاداش سعى ما به قيامت بهشت بود
آن را شتاب كرده در اينجا فروختيم
مردم ز اولياى خدا ناز مى خرند
ما هر چه ناز بود بر آنها فروختيم
بر قصر فدك همه ناليم اى افسوس
كان باغ را به دانه خرما فروختيم
ياران زكار ما زحقيقت برى شدند
از سكه هاى قلب كه هر جا فروختيم
سيد رضا مؤيد