کد مطلب : ۸۷۶۴
جلوههای رفتاری امام حسین (ع) در عرصهی مدیریت (بخش چهارم)
دکتر غلامرضا رحمدل
شماره شانزدهم ماهنامه خیمه - محرم الحرام 1426- اسفند 1383
ابعاد مديريتى حركت الهى امام را از مبدا مكه معظمه به مقصد عراق كه دامنه زى زمانى اين حركت از هشتم ذى الحجه سال 60 هجرى لغايت دهم محرم سال 61 به مدت تقريبى 32 روز بوده است و مى توان در محورهاى زير دسته بندى كرد:
1. تعريف مسئوليت هاى مختلف، از متن حركت نهضت
2. واگذارى مسئوليت ها به افراد كاروان به فراخور استعداد و مهارت:
الف: مسئوليت حفظ و نگه دارى نامه هاى مردم كوفه، به عنوان اسناد مكتوب به عقبة بن سمعان، از بازماندگان و راويان حماسه ى عاشورا. عقبة بن سمعان، غلام مملوك رباب، همسر امام حسين (ع) و مادر عبدالله رضيع و سكينه خاتون بود، او بعد از عاشورا پس از دستگيرى و محاكمه، بدستور عمر بن سعد، آزاد شد. يكى از روايات كليدى و كارسازِ عقبة بن سمعان روايتِ مبنى بر مجعول بودنِ خبر تقاضاى بيعت با يزيد، از سوى امام است. اين خبر را برخى از روات و ارباب مقاتل به استناد نامه منسوب به عمر بن سعد، منتشر كرده بودند.
ب: مسئوليت اقامه به موقع اذان به حجاج بن مسروق جعفى، حجاج، مانندِ همرزم و هم قبيله اش يزيد بن مغفل شاعر و اديب بود و قبل از حركتِ امام به سوى عراق، در مكّه به آن حضرت پيوست و در روز عاشورا در حالى كه پس از جراحت سنگين، سيماى خود را با خون خضاب كرده بود، نزد امام برگشت، به آن حضرت درود فرستاد، دوباره روى به آوردگاه نمود و سر فرازانه به شهادت رسيد. او صوتى خوش داشت و اذانش به دل مى نشست.
ج: سپردن ماموريت مذاكره غيرمستقيم يا عبيداللَّه بن حرّ جعفى به يزيد بن مغفل جعفى و حجاج بن مسروق كه هر دو هم قبيله عبيداللَّه بن حرّ بوده اند.
د: مسئوليت تعمير و تجهيز سلاح به جون، شهيد سياهپوست كه در اين كار مهارت داشت. جون در شب عاشورا كه صداى در هم تنيدن نماز و قرآن و دعاى حماسه آفرينان همچون صداى زنبوران عسل در گستره خيمه ها طنين انداز بود، گرمِ صيقل دادن شمشير جنگجويان بود تا درخشش شمشيرها خورشيد را شرمنده سازد (اللهوف - سيد بن طاووس - متن عربى - چاپ نجف - ص41).
ه: واگذارى ماموريت مذاكره ى بازدارنده با مهاجمين مسلح دشمن در عصر تاسوعا، به حضرت عبّاس بن على: بنا به توصيف اغلب مورخين از جمله ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبين عباس، جوانمرد 35 ساله اى بود كه قامتى بلند و چهره اى زيبا و شخصيتى تاثرگذار داشت و علاوه بر اشتهار در شجاعت و نفوذ معنوى، تنى چند از مهره هاى اصلى سپاه دشمن، مانند شمر بن ذى الجوشن و عبدالله بن ابى محل، خويشاوندان مادرى او بوده اند و بدين ترتيب آن حضرت مؤلفه هاى روانشناختى و جامعه شناختى لازم را براى مذاكره اى مهم و سرنوشت ساز داشته است.
3. مديريت روابط انسانى:
الف) تعاون، نمونه: آب دادن به سپاه تشنه دشمن به فرماندهى حرّبن يزيد رياحى در دامنه ذو حُسم. نتيجه اين عمل انسانى، آن بود كه تحولى بزرگ در درون حرّ آغاز شد و آنچنان فضاى معنوى به وجود آمد كه حرّ و سپاهيانش على رغم خطرات و عقبات سنگينى كه از جانب والى دست نشانده كوفه مى توانست آنها را تهديد كند، نماز ظهر را به امامِت امام حسين (ع) بجا آوردند. اين عملِ انسانى و جوانمردانه امام همچنين باعث شد كه حرّ، شجاع ترين عنصرِ شهر كوفه و از محورى ترين فرماندهان نيروى هاى مسلح يزيد، در ادامه حضور در سپاه يزيد، دست خوش ترديدى بنيان كن شود و در فرايندِ انتخابى آگاهانه به همراه سى تن از نيروهاى خود به جبهه امام برگردد و سيماى قرآنىِ يك فرمانده توبه كار جبهه دشمن را در گستره تاريخ به نمايش در آورد. امام در نهضت افتخار آفرين خود، اهدافِ كلان و بلند مدت را دنبال مى كرد، نه اهداف مقطعى را، هدف امام نفوذ در قلبِ تاريخ بود نه جلوس بر اريكه ى تاريخ. تبليغات دامنه دار دشمن كه با حجم وسيعى از جنگ روانى پشتيبانى مى شد، مجال فكر كردن به مردم نمى داد تا بدانند در مقابل چه كسى شمشير مى كشند. امام مى خواست در فرايند روابط انسانى، در قلب دشمن نفوذ كند و خويشتن گمشده آنها را به آنها باز گرداند و سپاه دشمن را از درون متحول كند. اين مواضع آفاق انديشانه و بلند نظرانه امام اگر در كوتاه مدت ثمر نداد، در ميان مدّت و بلند مدّت، ثمر بخشيد. قيام توابين، قيام مختار، قيام ضد اموى خوارج بحرين و يمامه به رهبرى نجدة بن عامر، قيام حرّ به رهبرى عبدالله بن حنظله غسيل الملائكه در مدينه و انزجار عمومى جهان اسلام عليه يزيد و جنايتكاران جنگى كربلا، همه، تحت تاثير همين مواضع جوانمردانه، روشنگرانه، و صلح طلبانه امام بود. اين شيوه مبارزه را ملّت مسلمان ايران در مبارزه عليه حاكميت پهلوى، نيز تجربه كردند، در آن روزگاران چريك هاى چپ و مبارزانِ ماركسيست، ارتش و نيروهاى مسلح نظام پهلوى را بازوانِ مسلّح رژيم مى دانستند و مى گفتند: تنها ره رهايى جنگ مسلّحانه. اما مبارزان و توده هاى ميليونى مسلمان با الهام از تعاليم سيدالشهداء و فرامين امام خمينى(ره)، ارتش را برادر خود مى دانستند و در مقابل گلوله به آنها گل مى دادند و حساب توده هاى ارتش را از فرماندهان ارشد و خود فروخته، جدا مى دانستند، اين شيوه از مبارزه حسينى باعث شد كه ارتش از درون متحول شود و به نفع ملّت و عليه رژيم واردِ عمل شود.
ب، مذاكره. نمونه ها: مذاكره ى موفق با زهيربن قين فزارى، رئيس قبيله بنى فزار كه پيش از آن از طرفداران بنى اميه بود. زهير از طرفداران عثمان بود، اما براى امام حسين(ع)، احترام ويژه اى قائل بود. امام نيز مى دانست كه زهير جزء آن دسته از سياستمداران نيست كه تحت تاثير دگماتيسم حزبى حتى در صورت آشكار شدن حقيقت، چشم خود را به روى واقعيات ببندند و همچنان بر عقيده خود متعصبانه پاى بفشارند. لذاست كه با او مذاكره كرد و مواضع حق طلبانه خود را براى او تبيين كرد و او را به كاروان شهيدان برگردانيد.
- مذاكره با عمر بن سعد فرمانده سپاه ابن زياد: واسطه اين مذاكره، شهيد، عمروبن قرظة انصارى فرزند قرظة بن كعب، صحابى پيامبر و ياور امام على(ع) بود. امام در مذاكره با عمر بن سعد، كوشيد تا مواضع صلح طلبانه خود را براى وى تبيين كند. اين مذاكره، عمربن سعد را به ورطه ترديد و تعارضى شكننده و فرساينده كشانيد. عمر بن سعد تا قبل از مذاكره، حسين را جنگ طلب معرفى مى كرد. اما پس از اين مذاكره مردم به ماهيت فريبكارانه و مقام پرستانه عمر بن سعد بيشتر پى بردند و فرماندهانى مانند ابوالشعساء كندى به سپاه امام پيوستند.
ادامه دارد...
ابعاد مديريتى حركت الهى امام را از مبدا مكه معظمه به مقصد عراق كه دامنه زى زمانى اين حركت از هشتم ذى الحجه سال 60 هجرى لغايت دهم محرم سال 61 به مدت تقريبى 32 روز بوده است و مى توان در محورهاى زير دسته بندى كرد:
1. تعريف مسئوليت هاى مختلف، از متن حركت نهضت
2. واگذارى مسئوليت ها به افراد كاروان به فراخور استعداد و مهارت:
الف: مسئوليت حفظ و نگه دارى نامه هاى مردم كوفه، به عنوان اسناد مكتوب به عقبة بن سمعان، از بازماندگان و راويان حماسه ى عاشورا. عقبة بن سمعان، غلام مملوك رباب، همسر امام حسين (ع) و مادر عبدالله رضيع و سكينه خاتون بود، او بعد از عاشورا پس از دستگيرى و محاكمه، بدستور عمر بن سعد، آزاد شد. يكى از روايات كليدى و كارسازِ عقبة بن سمعان روايتِ مبنى بر مجعول بودنِ خبر تقاضاى بيعت با يزيد، از سوى امام است. اين خبر را برخى از روات و ارباب مقاتل به استناد نامه منسوب به عمر بن سعد، منتشر كرده بودند.
ب: مسئوليت اقامه به موقع اذان به حجاج بن مسروق جعفى، حجاج، مانندِ همرزم و هم قبيله اش يزيد بن مغفل شاعر و اديب بود و قبل از حركتِ امام به سوى عراق، در مكّه به آن حضرت پيوست و در روز عاشورا در حالى كه پس از جراحت سنگين، سيماى خود را با خون خضاب كرده بود، نزد امام برگشت، به آن حضرت درود فرستاد، دوباره روى به آوردگاه نمود و سر فرازانه به شهادت رسيد. او صوتى خوش داشت و اذانش به دل مى نشست.
ج: سپردن ماموريت مذاكره غيرمستقيم يا عبيداللَّه بن حرّ جعفى به يزيد بن مغفل جعفى و حجاج بن مسروق كه هر دو هم قبيله عبيداللَّه بن حرّ بوده اند.
د: مسئوليت تعمير و تجهيز سلاح به جون، شهيد سياهپوست كه در اين كار مهارت داشت. جون در شب عاشورا كه صداى در هم تنيدن نماز و قرآن و دعاى حماسه آفرينان همچون صداى زنبوران عسل در گستره خيمه ها طنين انداز بود، گرمِ صيقل دادن شمشير جنگجويان بود تا درخشش شمشيرها خورشيد را شرمنده سازد (اللهوف - سيد بن طاووس - متن عربى - چاپ نجف - ص41).
ه: واگذارى ماموريت مذاكره ى بازدارنده با مهاجمين مسلح دشمن در عصر تاسوعا، به حضرت عبّاس بن على: بنا به توصيف اغلب مورخين از جمله ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبين عباس، جوانمرد 35 ساله اى بود كه قامتى بلند و چهره اى زيبا و شخصيتى تاثرگذار داشت و علاوه بر اشتهار در شجاعت و نفوذ معنوى، تنى چند از مهره هاى اصلى سپاه دشمن، مانند شمر بن ذى الجوشن و عبدالله بن ابى محل، خويشاوندان مادرى او بوده اند و بدين ترتيب آن حضرت مؤلفه هاى روانشناختى و جامعه شناختى لازم را براى مذاكره اى مهم و سرنوشت ساز داشته است.
3. مديريت روابط انسانى:
الف) تعاون، نمونه: آب دادن به سپاه تشنه دشمن به فرماندهى حرّبن يزيد رياحى در دامنه ذو حُسم. نتيجه اين عمل انسانى، آن بود كه تحولى بزرگ در درون حرّ آغاز شد و آنچنان فضاى معنوى به وجود آمد كه حرّ و سپاهيانش على رغم خطرات و عقبات سنگينى كه از جانب والى دست نشانده كوفه مى توانست آنها را تهديد كند، نماز ظهر را به امامِت امام حسين (ع) بجا آوردند. اين عملِ انسانى و جوانمردانه امام همچنين باعث شد كه حرّ، شجاع ترين عنصرِ شهر كوفه و از محورى ترين فرماندهان نيروى هاى مسلح يزيد، در ادامه حضور در سپاه يزيد، دست خوش ترديدى بنيان كن شود و در فرايندِ انتخابى آگاهانه به همراه سى تن از نيروهاى خود به جبهه امام برگردد و سيماى قرآنىِ يك فرمانده توبه كار جبهه دشمن را در گستره تاريخ به نمايش در آورد. امام در نهضت افتخار آفرين خود، اهدافِ كلان و بلند مدت را دنبال مى كرد، نه اهداف مقطعى را، هدف امام نفوذ در قلبِ تاريخ بود نه جلوس بر اريكه ى تاريخ. تبليغات دامنه دار دشمن كه با حجم وسيعى از جنگ روانى پشتيبانى مى شد، مجال فكر كردن به مردم نمى داد تا بدانند در مقابل چه كسى شمشير مى كشند. امام مى خواست در فرايند روابط انسانى، در قلب دشمن نفوذ كند و خويشتن گمشده آنها را به آنها باز گرداند و سپاه دشمن را از درون متحول كند. اين مواضع آفاق انديشانه و بلند نظرانه امام اگر در كوتاه مدت ثمر نداد، در ميان مدّت و بلند مدّت، ثمر بخشيد. قيام توابين، قيام مختار، قيام ضد اموى خوارج بحرين و يمامه به رهبرى نجدة بن عامر، قيام حرّ به رهبرى عبدالله بن حنظله غسيل الملائكه در مدينه و انزجار عمومى جهان اسلام عليه يزيد و جنايتكاران جنگى كربلا، همه، تحت تاثير همين مواضع جوانمردانه، روشنگرانه، و صلح طلبانه امام بود. اين شيوه مبارزه را ملّت مسلمان ايران در مبارزه عليه حاكميت پهلوى، نيز تجربه كردند، در آن روزگاران چريك هاى چپ و مبارزانِ ماركسيست، ارتش و نيروهاى مسلح نظام پهلوى را بازوانِ مسلّح رژيم مى دانستند و مى گفتند: تنها ره رهايى جنگ مسلّحانه. اما مبارزان و توده هاى ميليونى مسلمان با الهام از تعاليم سيدالشهداء و فرامين امام خمينى(ره)، ارتش را برادر خود مى دانستند و در مقابل گلوله به آنها گل مى دادند و حساب توده هاى ارتش را از فرماندهان ارشد و خود فروخته، جدا مى دانستند، اين شيوه از مبارزه حسينى باعث شد كه ارتش از درون متحول شود و به نفع ملّت و عليه رژيم واردِ عمل شود.
ب، مذاكره. نمونه ها: مذاكره ى موفق با زهيربن قين فزارى، رئيس قبيله بنى فزار كه پيش از آن از طرفداران بنى اميه بود. زهير از طرفداران عثمان بود، اما براى امام حسين(ع)، احترام ويژه اى قائل بود. امام نيز مى دانست كه زهير جزء آن دسته از سياستمداران نيست كه تحت تاثير دگماتيسم حزبى حتى در صورت آشكار شدن حقيقت، چشم خود را به روى واقعيات ببندند و همچنان بر عقيده خود متعصبانه پاى بفشارند. لذاست كه با او مذاكره كرد و مواضع حق طلبانه خود را براى او تبيين كرد و او را به كاروان شهيدان برگردانيد.
- مذاكره با عمر بن سعد فرمانده سپاه ابن زياد: واسطه اين مذاكره، شهيد، عمروبن قرظة انصارى فرزند قرظة بن كعب، صحابى پيامبر و ياور امام على(ع) بود. امام در مذاكره با عمر بن سعد، كوشيد تا مواضع صلح طلبانه خود را براى وى تبيين كند. اين مذاكره، عمربن سعد را به ورطه ترديد و تعارضى شكننده و فرساينده كشانيد. عمر بن سعد تا قبل از مذاكره، حسين را جنگ طلب معرفى مى كرد. اما پس از اين مذاكره مردم به ماهيت فريبكارانه و مقام پرستانه عمر بن سعد بيشتر پى بردند و فرماندهانى مانند ابوالشعساء كندى به سپاه امام پيوستند.
ادامه دارد...