تاریخ انتشار
شنبه ۱ اسفند ۱۳۸۳ ساعت ۱۱:۱۱
۰
کد مطلب : ۸۷۷۴

مرا از مرگ می ترسانید؟!

شماره شانزدهم ماهنامه خیمه - محرم الحرام 1426- اسفند 1383

نقش هیئات در تاریخ انقلاب

برگی از تاریخ زندگی آیت الله سید نورالدین حسینی الهاشمی (ره)

هنوز هم برخی از یاوران «آیت الله شیرازی» و «اعضای حزب برادران» که امروزه به سنین کهنسالی رسیده اند به خاطر دارند که پس از «شهادت نواب صفوی و یاران او» آن بزرگوار در فضای روحانی آخرین «ماه رمضان» قبل از رحلت خود، در سلسله منابری که به صورت مرسوم سنواتی ایشان در این ماه، در «مسجد وکیل» که پایگاه اصلی «ارشاد و هدایت» ایشان بوده است برای روزه داران است، سخنان تلخی را به زبان آوردند که می توان گفت به نوعی ایجاد آمادگی و «وداع» با مردم بود!

کلام را از مرگ و ضرورت مهیّا بودن برای مرگ و سپس استحباب و لزوم «وصیت» آغاز نموده و چند روز ادامه دادند، و روزی از «وصیت نامه» خود سخن گفتند! و در همین مقام در برابر جمعیّت انبوه طرفداران و علاقمندان خود از جریان یک «تهدید رسمی» پرده برداشتند، سپس با نقل یک خاطره از دوران کودکی خود برای مردم، کاملاً واضح و روشن نمودند که از سوی «حکومت» به «مرگ» تهدید شده اند. آن وقت با طنین خاصی که شیوه ی منحصر به فرد ایشان در زمان اوج بخشیدن به سخن بود، فرمودند:

مرا از مرگ می ترسانید؟!

«نورالدین» در دوسالگی لولوی ترس را شکسته است!

«آیت الله شیرازی» چنین فرموده بودند:

«کمی بیش از دو سال داشتم و تازه زبان باز کرده بودم و چون کودکی بسیار فعال و پر تحرک بودم، حتی در بعد از ظهرهای گرم تابستان که وقت استراحت همه بود، بازی و شلوغ می کردم.

یکی از اهل خانه برای ترساندن و آرام نمودن و احیاناً خواباندن من، بر روی کوزه ای با زغال به شکل ترسناکی چشم و ابرو کشیده در جلوی پنجره ای در بالاخانه(1) قرار داده بود. و بعد از ظهرها که وقت خواب بود، آن کوزه را آشکار نموده، مرا از «لولو» می ترسانیدند.، یک روز وقتی که همه خوابیده بودند، به زحمت از پله ها بالا رفته و با مشکلات فراوان خود را به همان پنجره رساندم و «لولو» را از همان جا به صحن خانه پرتاب نموده و شکستم....!

همه هراسان از خواب بیدار شده و به داخل حیاط دویدند و من با خوشحالی بسیار جلو پنجره آمدم و شادی کنان با همان لحن بچه گانه فریاد کردم: «آی، «لولو» را شُتُنْدم! آی، «لولو» را شُتُنْدم!» (یعنی آی «لولو» را شکستم) سپس ادامه دادند:

«مرا از مرگ می ترسانید

«نورالدین» در دو سالگی لولوی ترس را شکسته است».

«وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ، وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیّاً». (مریم /15).



هیأت های مذهبی «برادران»

گفته شده است که «آیت الله شیرازی» کلمه زیبای «هیأت» که در انقلاب مشروطه ایران عنوان بسیار محترمانه و ارزشمندی بوده و برای بالاترین مجامع رسمی کاربرد داشته است را برای نخستین بار در مورد دسته های عزاداری «سیّد و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)» بکار برده اند و حسن انتخاب ایشان سبب شده است که پس از شکل آشکار یافتن «هیئات مذهبی شیراز» از سوی قاطبه ی مردم متدین و ولایی، در سراسر ایران، به طور طبیعی با حسن استقبال روبرو شده و به مرور این کلمه زیبا در سراسر کشور، رواج و گسترش یابد.

به هر صورت آنچه قطعی است یکی از موفق ترین و پویا و پایدارترین اقدامات آن «فقیه مجاهد» تأسیس «دوازده هیأت» در دوازده محله ی اصلی «شیراز قدیم» که تقریباً کل محلات شهر را در بر می گرفته است در سال 1325 و اندکی پس از علنی شدن «حزب برادران» بوده است.

«هیأت های برادران» به زودی در زمان حیات پربرکت ایشان به تعدادی بالغ بر «چهل هیأت» فعّال و مؤثّر رسیده و همواره در طول تاریخ پرنشیب و فراز خود، در حال توسعه و گسترش بوده و هم اکنون نیز بخش عمده و گسترده ای از «هیأت های مذهبی شیراز» را شامل می شوند.



تاریخچه ی «هیأت های برادران»

هیأت های مذهبی «حزب برادران» دارای تاریخچه شگفت انگیز و پرماجراست که اگر «ریشه های مولّد» و گروه های اصلی به وجود آورنده آن را در ارتباط مستقیم با «حضرت آیت الله شیرازی» از سال 1308 تا سال 1311 در نظر بگیریم بیش از «هفتاد سال» است شکل گرفته اند.

و چنانچه سال 1314 یعنی سال آغاز ممنوعیت عزاداری «حضرت سیدالشهدا (ع)» در «دوران سیاه رضاخانن» که در آن زمان «آیت الله شیرازی» اقامه ی عزای «حسین بن علی (ع)» را در هر شرایط و به هر شکلی بر زُبده مقلدین جسور و کارآمد خود، واجب دانسته بودند را آغاز تأسیس هیأت عزاداری وابسته به ایشان در عصر اختفای «حزب برادران» بدانیم که تاریخ پذیرفته شده تر چنین است هم اکنون قریب «هفتاد سال» از بنیانگذاری آنها می گذرد!

لیکن چنانچه گفته شد نقطه ی ظهور و علنی شدن مجموعه ی «هیأت های مذهبی حزب برادران» در سال 1325 و اندکی پس از آشکار شدن فعالیّت حزب بوده است و از آن زمان تا حال حاضر، این مجموعه ی قوی و تأثیرگذار «حیات مذهبی» را در شیراز و حومه ی آن بلکه شهرستان های همجوار رونق و سامان بخشیده است.



سه گام اساسی در «هیئات مذهبی»

چنانچه بخواهیم تأثیر عملی اقدامات و تعالیم بنیانی «آیت الله شیرازی» را در مورد «هیئات مذهبی شیراز» به طور مختصر یادآور شویم، می توانیم روند این اثرگذاری عظیم را در «سه گام اساسی» خلاصه نماییم.



گام اول: وحدت هیئات مذهبی

بی هیچ تردید «ضعف بینش» و «محدودیت فهم» آمیخته با «تنگ نظری و خودخواهی» همواره اسباب اختلال در «حیات اجتماعی» است.

امر مقدس «عزاداری» بر «سیدالشهدا (ع)» نیز که کانون تجلی نور است در ظلمات انحطاط عصر قاجار که ضعف و کاستی های اخلاقی از صدر تا ذیل جامعه را فرا گرفته بود، متأسفانه عرصه «درگیری های محلّه ای سفیهانه!» و محیط رقابت های قشری ساده اندیش شده بود.

درگیری های «حیدری و نعمتی»(2) که از قبل از ظهور صفویه سابقه داشت و در دوران صفویه به شکلی بی محتوا اوج گرفته بود در عصر قاجاریّه به شکلی ابلهانه در فرهنگ عامیانه مردم نهادینه شده بود!

بازارچه و کوچه و محلّه و قهوه خانه و زورخانه و در پایان «تکیه» و «دسته های عزاداری منسوب به محلات» بدون آن که علم و اطلاع یا شعور و معرفتی نسبت به ریشه های این نزاع تاریخی داشته باشند، در این دوران انحطاط خود را به شکلی سخره آمیز و پوچ و بی محتوا به «حیدری و نعمتی» تقسیم و تفکیک نموده و در برابر هم «صف آرایی» می نمودند.

از آن پس تنازع و برخورد و درگیری و چوب و چماق و قمه کشی و گاه حتی «کشت و کشتار» طرف مقابل را «حق» و گاه «وظیفه» خود می دانستند!!

ایادی و عمّال سیاست مرموز «انگلیس» و گاه حتی مأمورین شناسایی کنسولگری و سفارت، پس از کشف این «غدّه چرکین معنوی و نقطه زوال فرهنگی» در مردم ما، چون این گونه درگیری های ابلهانه را به نفع سیاست خود می دانستند به طور پنهان و آشکار، به صورت متناوب و برنامه ریزی شده و گاه با تحریک ابلهان و گاه با تمهید مقدمات و بذل مال! این فتنه پایدار را تثبیت و تقویت می نمودند. به گونه ای که در اغلب نقاط ایران زد و خورد میان دسته های عزاداری حتّی در «روز عاشورا» و در خلال مراسم مقدس سوگواری بر «اباعبدالله الحسین (ع)» در پایان حکومت قاجار و اوایل دوره پهلوی، امری رایج و عمومی شده بود. قدم اوّلِ «آیت الله شیرازی» پایان بخشیدن به این برخوردهای ننگین بود. رواج مفهوم «برادری» و انس و صفا و صمیمیت در میان «هیئات مذهبی» شیراز در زمان اقتدار سیاسی آن بزرگ مرد بخصوص در پنج سال نخستین ظهور و تأسیس آشکار و علنی این جمعیت های دینی (تقریباً تا انتهای سال 1330) موفقیتی مثال زدنی بود. سخن گزافه نیست اگر این سنوات، سال های «وحدت و برادری مردم شیراز» نامیده شود. سال هایی که تحت تأثیر ارشاد آموزش مدام و تربیت «آیت الله شیرازی» وحدت بی سابقه ای در میان همه اقشار و گروه های مذهبی در شهر شیراز به وجود آمده بود.



پرچم های «برادری»

در این سنوات همه پرچم های «هیئات مذهبی» با آیه مبارک «انّما المؤمنون اخوه» مزیّن شده بود و خود این موضوع که امری بدیع و جدید و تازه بود کلّ جامعه مذهبی را تحت تأثیر قرار داد.

رواج مفهوم «برادری» محور انس و صمیمیت در میان تشکیلات گسترده و فراگیر جلسات و حوزه ها و شعبه های وابسته به «حزب نیرومند برادران» گردیده و در میان مسئولین و گردانندگان «هیئات برادران» دوستی و همدلی و حسّ مساعدت و همراهی حاکم بود. عناصر فعّال درون هیأت ها همه یکدیگر را «برادر» دانسته و «برادر» می نامیدند؛ رؤسای «هیئات مذهبی» آموزش «اصول برادری» و «رفتار برادرانه» به «ابواب جمعی» خود را بخش مهمی از وظیفه الهی و سیاسی خود می دانستند. در این دوران زیبا و شکوهمند، اختلاف نظرها و برخوردهای سلیقه ای پیش از آن که تبدیل به تشنج و فتنه گری شود با اشاره آن بزرگ مرد که مرجع و هدایت گر شرعی و معنوی مردم بود و گه گاه با یک جلسه کوتاه ایشان با ارادتمندان خویش، خاتمه یافته، مجدداً صمیمیّت و دوستی و برادری بر جوّ عمومی سازمان هیئات مذهبی حاکم شده و «تعامل» و «برخورد افکار» در فضای زیبای «صمیمیّت و محبّت» شکل می گرفت. این حالت بسیار مثبت تا اوج گیری هیجانات سیاسی «عصر مصدق» ادامه داشت.

متأسفانه در این دوران، گروه های قدرت طلب سیاسی با تحریکات «سیاست بازانه» به دور از «معنویت و معرفت» وحدت و همدلی حاکم بر مردم را مخدوش نموده و چون «حیات سیاسی» خود را در گروِ ایجاد فتنه و اختلاف و شقاق و نفاق می دیدند، برخی از «هیأت های محلّی» را برای مقابله «آیت الله شیرازی» به راه انداخته و هر جریان مخالفی را تأیید و تقویت نمودند.

هرچند این گونه اقدامات و تحریکات هرگز نتوانست «نفوذ معنوی» و «محبوبیّت عمیق» آن رهبر مجاهد مذهبی مردم را در «شیراز» و «استان فارس» و «جنوب کشور» در معرض آسیب جدّی قرار دهد، لیکن متأسفانه جوّ زیبای حاکمیت «صفا و صمیمیت» و «اعتماد و اتّحاد» آن «وحدت ملی» بی نظیر را در این منطقه حسّاس خدشه پذیر نمود.



گام دوم: افزایش معرفت دینی

هر حرکت انسانی، اعم از فردی یا اجتماعی چنانچه بر «معرفت و آگاهی» استوار نشده باشد، در استمرار حیات تاریخی خود، در معرض «تزلزل و انحراف» و نهایتاً محو و اضمحلال واقع خواهد شد. بنابراین دومین گام بلند «آیت الله شیرازی» افزایش معرفت دینی در «هیئات مذهبی» بود.



محورهای اصلی کار فرهنگی در هیئات

«آیت الله شیرازی» محورهای اصلی کار فرهنگی در «هیئات مذهبی» شیراز را سه موضوع اساسی زیر قرار داده بوده اند.

1. آشنایی و انس با «کلام الله» که اصلی ترین تکیه گاه «هیئات مذهبی» ماست.

2. افزایش آگاهی از «احکام الهی اسلام» که در حقیقت اساس و پیکره «حیات دینی» و چهارچوب اصلی «زندگی بر اساس اسلام» محسوب می شود.

3. ارتقاء شناخت و اعتلای عشق به «اولیاء مکرّم معصومین صلوات الله علیهم اجمعین» که واسطه های فیض و عهده داران رشدند و معرفت و محبّت آنان گران قدرترین سرمایه نجات انسان هاست.

جلسات سیّار «هیئات مذهبی برادران» که در زمان «آیت الله شیرازی» تقریباً در تمام ایّام و لیالی سال، سطح شهر و حومه را به گونه ای اعجاب انگیز پوشش داده بود، «فرهنگ دینی مردم» را بر اساس سه محور یاد شده توسعه و گسترش و تعمیق و افزایش می بخشد.

لازم به تذکر است که آموزش «قرآن» از درست خوانی و قرائت صحیح آغاز می شده و در تمام «جلسات مذهبی شیراز» بدون استثناء بر اساس برنامه آن «مرجع آگاه» یک نفر «مسئول قرائت» بود.

لیکن در هیئات ریشه دارتر و اصیل تر آموزش «تجوید و ترتیل» و از آن فراتر «ترجمه و تفسیر» نیز صورت می پذیرفت که غالباً در این مورد یک «شخصیت روحانی» مسئولیت ترجمه و تفسیر را به عهده داشته است. فقه و مسائل شرعی نیز از تسلط بر «رساله عملیّه» و آشنایی با «احکام» آغاز و در اوج خود در مواردی به حضور برخی چهره های ممتاز و فاضل که سابقه «تحصیل حوزوی» داشته به حدّی از آشنایی با کتب فقهی و استفاده از آنها نیز می رسید.

در «توسّل و تولّی» نیز افزایش معرفت و آگاهی و پرهیز از انحرافات و اشتباهات رایج رفتاری و عقیدتی اصل بود و در همین راستا برخی از انتشارات «حزب برادران» برای سامان بخشیدن به امر مهم و حساس «توسل و تولّی» کتابهایی را تدارک، چاپ و منتشر کرده و در معرض استفاده مسئولین و گردانندگان «هیئات مذهبی شیراز» قرار می داد که از آن جمله می توان مقتل گسترده و به فارسی نوشته شده ی «ایقاظ الاحرار» یا «لب تشنگان فرات» که با «تقریظ» و تأیید آیت الله شیرازی مزین شده را نام برد.

در همین جا بایست یادآور شد که از زمان «رضا خان» در تداوم و پیگیری سیاست «اسلام زدایی» پس از ارائه تقویم خورشیدی جدید، تقویم قمری اسلامی که در حقیقت سالنمای مذهبی ماست آرام آرام به محاق فراموشی سپرده شده بود، به نظر می رسد «شیراز در عصر آیت الله شیرازی» نخستین منطقه ای است که بر تمام ایّام «موالید و وفیات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین» در آن دقت و حساسیت به وجود آمده و «هیئات مذهبی» با توجه به «مناسبت ایام» مردم را با تاریخ زندگی ائمه اطهار آشنا نموده و در پایان جلسات خود، با توجه به تناسب زمان برگزاری جلسه با «ذکر مصائب» آل الله، عواطف مذهبی مردم را سرشار و سیراب می نمودند.

بارها از مرحوم «حجت الاسلام والمسلمین حاج سید حسین ساجدی» شنیده شده است که رواج و شناخت و حتی در مواردی «رسمیّت یافتن» تاریخ «موالید و وفیات ائمه اطهار» در سراسر ایران عزیز مرهون اقدامات «آیت الله شیرازی» است.

مراقبت «آیت الله شیرازی» بر «هیئات عزاداری شیراز» به گونه ای بود که حتی از لحاظ کیفیت «نوحه گری» و شکل «عزاداری» نیز هیئات تحت نظارت و هدایت آن رادمرد بوده و از ظهور انحرافات رفتاری در امر مهمّ و تاریخ ساز «سوگواری» پیشگیری می شد. و این موضوع در زمان ایشان آن قدر جدّی بود که در عین حالی که عزاداری در شیراز گستردگی و عظمت آن زبان زد عموم شده بود، حتی کیفیت استفاده از لوازم مرسوم در «هیئات عزاداری» به خصوص ادوات صوتی همانند طبل و سنج و کفچه و شیپور و ...، در زمان ایشان تحت کنترل و نظارت بود و نظریات فقهی آن زعیم مجاهد حتی در «روز عاشورا» روایت می شد. و این موفقیتی است که در قرن اخیر هیچ مرجع دیگری بدان دست نیافته است.



گام سوم: حضور در عرصه «سیاست»

«آیت الله شیرازی» همچون «شهید مدرس (ره)» و «امام خمینی (ره)» «سیاست» را عین «دیانت» دانسته، از یک سو احساس تکلیف و احساس وظیفه مسلمین در امور سیاسی را نقطه نهایی ظهور مسئولیت های دینی در «آیین مقدس اسلام» شمرده و از سوی دیگر، حاکمیّت «روح معنویت و خداپرستی» بر «احساس مسئولیت های سیاسی اجتماعی» را جوهره همیشگی توفیقات تاریخی مسلمانان و عامل اصلی «پیروزی های دینی» در طول تاریخ می شناخته اند. لذا در عصر خود «حضور مردم» بخصوص «هیئات مذهبی» در «عرصه سیاست» را به چشمگیرترین مرحله ممکن رسانده و یگانگی «مذهب» و «سیاست» را در محوّطه قدرت و نفوذ معنوی خویش در متن «فرهنگ مردم» به استواری منطقی بلکه به «اِرْتِکاز» و «بداهت» رسانده بودند!

به همین دلیل مردم مذهبی شیراز با حضور در لحظه های حساس و سرنوشت ساز، دشمنان «دین» را دچار حیرت و حقارت نموده به عقب نشینی و اقرار به شکست وا می داشتند.

گویی آنچه در «انقلاب اسلامی ایران» در ابعادی به مراتب گسترده تر و مقیاسی بسیار وسیعتر در عرصه کلّ میهن اسلامی ما «ایران» به منصه بروز و ظهور رسید، سال ها قبل از آغاز انقلاب، در زمان زندگی آن مرجع آگاه و مجاهد، در «شهر شیراز» و در «فرهنگ مذهبی مردم» متبلور و متجلّی شده بود.

حضور نیروهای متدین و معتقد به آن گرامی، به خصوص «هیئات مذهبی شیراز» در دوران زندگانی ایشان حداقل در هفت مورد زیر جدّاً قابل مطالعه و بررسی است:

1. زمان تبعید اول و «شورش خونین مردم شیراز»

2. زمان تبعید دوم و مقاومت و «مبارزه منفی» چند ماهه «مردم شیراز» در اوج اختناق عصر «رضاخان»

3. زمان «ممنوعیّت عزاداری» در دوره پهلوی و گسترش شگفت آور جلسات مخفی عزاداری در شیراز تا مرحله درگیری های پراکنده «هیئات مذهبی» با عمال حکومت و سعی در «شکستن ممنوعیت».

4. سازمان بخشی اعجاب انگیز خدمات ضروری به مردم در سخت ترین ایام «اشغال نظامی کشور» به وسیله «قشون متفقین»

5. حضور در صحنه های سیاسی اجتماعی به خصوص «انتخابات» و مقابله مقتدرانه با «تجزیه فارس» پس از خروج نیروهای بیگانه از مملکت.

6. طوفان ها و بحران های سیاسی «دوران مصدق»

7. درگیری با رژیم وابسته پس از کودتای 28 مرداد به خصوص در موضوع بسیار حساس دسیسه ی رسمیت بخشیدن به «سازمان سیاسی بهائیت» سزاوار است به عنوان نتیجه گیری اجتماعی از مباحث یاد شده، متذکر شویم که جریان عمومی و سیر کلّی حرکت «هیئات مذهبی» با صرف نظر از جزئیات و افت و خیزهایی که ضرورت استمرار هر حرکت اجتماعی مؤثّر و فعّال است، هرگاه به درستی «هدایت» و «رهبری» شود، در خدمتگزاری به «آیین مقدس اسلام» و «مکتب اهل بیت» و حضور بی دریغ در لحظات حساس و مقابله با مخاطرات «سیاسی اجتماعی» و خدمت بی چشم داشت پاداش به «جامعه» و «مردم» یکی از کارآمدترین نهادهای اجتماعی ماست.

و از این فراتر آنکه چنانچه حقیقتاً در مسیر «ولایت» واقع شود و «تولّی» در آن با «اخلاص» و «معرفت» بیامیزد، به عنایات و امداد آن «یار غایب از نظر» امور منفی آن، همچون حُباب بر رودهای خروشان، گذرا و بی دوام، و امور مثبت آن دارای ثبات و پایداری تاریخی است.

در این مرحله از این نوشتار کوتاه، شایسته است خوانندگان عزیز را به تأمل در نقش «هیئات مذهبی برادران» پس از وحدت «آیت الله شیرازی» در طول تاریخ معاصر «شیراز» به خصوص در «انقلاب اسلامی ایران» دعوت نماییم، باشد که با روشن شدن موضوع، تأثیر و ارزش یک شاخه از «باقیات الصالحات»، آن «فقیه مجاهد» را بهتر بشناسیم.

پس از درگذشت آن بزرگوار «هیأت مذهبی» تأسیس شده به وسیله ایشان به خصوص در سه مرحله ی بسیار مهم و حساس از «تاریخ انقلاب» نقش مؤثر داشته اند:

1. قیام خونین پانزدهم خرداد

2. پیروزی انقلاب اسلامی

3. جنگ تحمیلی



پی نوشت ها:

1. اتاقی در بالاترین طبقه ی خانه های قدیمی شیراز.

2. اصل ماجرا به درگیری «قَلَندریّه» که طرفداران «قطب الدین حیدر» بودند با صوفیان «نعمت اللهی» طرفدار «شاه نعمت الله ولی» در قرن هشتم، اوج رواج مکاتب صوفیه باز می گردد.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما