کد مطلب : ۸۹۳۱
نذر
م. ظهیری
شماره پنجم ماهنامه خیمه - جمادی الاول و الثانی1424 - مرداد 1382
از ديرباز در ميان اقوام و ملل گذشته اين عمل رواج داشته و بصور مختلف انجام مى گرفته. در ايران باستان و در ميان اعراب جاهلى، نذر و قربانى براى بتها و آتشكده ها وجود داشته و ريشه هاى خرافى فراوانى داشته است. بيشترين مردم آن روز، براى رسيدن به آمال و آرزوهاى خود، براى بتها و خدايان تقديمى داشته اند كه گاهى همراه با نذر بوده است.
اميرالمؤمنين على(ع) در يكى از خطبه هاى خود درباره ى اعراب پيش از اسلام مى فرمايد: «خدا محمّد(ص) را به رسالت معبوث ساخت، تا جهانيان را بيم دهد و او را امين دستورهاى آسمانى خود قرار داد. در آن حال، شما اى گروه عرب! بدترين دينها را داشتيد و در بدترين سرزمينها زندگى مى نموديد و در بين سنگهاى خشن و مارهاى گزنده مى خوابيديد. از آب تيره مى نوشيديد و غذاى ناگوار مى خورديد. خون يكديگر را مى ريختيد و پيوندهاى خويشاوندى را قطع مى نموديد. بتها در ميان شما برپا بود و گناهان، سراسر وجود شما را فرا گرفته بود».1
خداوند به وسيله ى رسول اكرم مردم را هدايت و با معارف الهى آشنا ساخت.
نذر عبدالمطلب
همانطور كه اشاره شد، نذر در قبل از اسلام نيز وجود داشته است. يكى از موارد درباره ى اجداد رسول خدا(ص) بوده كه در حديث «انا ابن الذّبيحين» اشاره شده است؛ منظور از ذبيح اول، حضرت اسماعيل(ع) و ذبيح دوم، عبداللّه پدر گرامى رسول خدا(ص) است. (با نقد و تحليل هايى كه وجود دارد).
داستان ذبح عبداللّه را بسيارى از مورخان شيعه و سنى، نقل كرده اند.
در جريان دفن هدايا و اموال كعبه و جستجوى قريش، عبدالمطلب در كنار خانه ى كعبه، خواب حفر چاه زمزم را ديد و پس از درگيرى و رفع موانع، چاه را حفر نمود و هدايا از ميان چاه بيرون آورد و همه را براى ساختن درهاى كعبه و تزئينات آن به كار برد؛ بعد از آن بود كه مردم مكه و حاجيان از آب سرشار زمزم بهره مند گشتند.
گويند وقتى كه عبدالمطلب براى حفر زمزم، مخالفت قريش و اعتراضات آنان را ديد، با خود نذر كرد كه اگر خداوند، ده پسر به او عطا فرمايد، يكى از آنها را در راه خدا، در كنار كعبه قربانى كند. اين در زمانى بود كه يك پسر بيشتر نداشت. خداوند اين حاجت او را برآورده كرد. با گذشت چند سال، ده پسر پيدا كرد و با تولد آخرين آنها، به ياد نذر خود افتاد؛ لذا پسران خود را جمع كرد و داستان نذر خود را براى آنان گفت. فرزندان به او گفتند: «ما همه در اختيار شما هستيم!» عبدالمطلب بعد از ديدن آمادگى پسرانش، آنان را كنار كعبه برد و براى انتخاب يكى از آنان قرعه زد كه به نام عبداللّه كه نزد پدر، از همه محبوب تر بود، درآمد.
عليرغم مخالفت بزرگان قريش، عبدالمطلب گفت «نذرى كرده ام كه بايد به آن وفا كنم» بعد از گفتگوى زياد، قرار شد از شتران زيادى كه عبدالمطب داشت بياورند و بين آنها و نام عبداللّه قرعه بزنند كه بالاخره عبدالمطلب به فديه كردن صد شتر، به جاى فرزندش رضايت داد و با ذبح شتران آنها را بين مردم مكه تقسيم نمود.
اين نمونه اى از نذر در برابر شكر الهى بوده است.
نذر در قرآن
قرآن كريم در آيه ى 27 سوره ى بقره چنين آورده است:
«و ما انفقتم من نفقةٍ اَو نَذَرتم من رندر فان اللّه يعلمه و ما للظالمين من انصار؛ هر چه انفاق كنيد و يا به نذر صدقه دهيد، همانا خداوند مى داند و ستمكاران را در دو جهان يار و معينى نخواهد بود.»
در آيه ى 7 سوره ى دهر، وفاى به نذر را تأكيد مى كند: «يوفون بالنذر و يخافون يوماً كان شرّه مستطيراً؛ بندگان خدا، وفا به نذر كرده، مى ترسند از روزى كه شرّ آن گسترده است».
در تفسير اين آيه، مفسران بر اين باورند كه اين آيه در مورد خانواده ى عصمت و طهارت، اميرالمؤمنين على(ع) و صديقه ى طاهره حضرت زهرا(س) و دو فرزند گرامى آن حسن و حسين - عليهاالسلام - نازل شده؛ آنگاه كه حسن و حسين - دو نور ديده ى گرامى آنان - مريض شده بودند، همگى نذر نمودند كه اگر خداوند عالم بر آنان شفا كرامت فرمود، سه روز روزه بگيرند. پس از آنكه حاجت شان برآورده شد، سه روز متوالى روزه گرفتند.
در اين دو آيه، به وفاى به نذر و خوف از شر روز رستاخيز اشاره شده، كه بر وجوب وفاى نذر دلالت مى كند.
و در احاديث اسلامى نيز نمونه هاى بسيارى وجود دارد:
مردى در زمان رسول خدا، نذر كرد كه شترى را در بوانه نحر كند؛ لذا حضور پيامبر رسيد و ايشان را از جريان مطلع ساخت؛ پيامبر فرمود: «آيا در آنجا در عصر جاهليت، بتى وجود داشت كه پرستش كنند؟ عرض كرد: خير! فرمود: آيا در آنجا در يكى از اعياد جاهلى، اجتماعى تشكيل مى شده؟ عرض كرد: نه! در اين حال فرمودند: به نذر خود جامه ى عمل بپوشان. نذر در دو مورد درست نيست: 1- گناه و نافرمانى خدا. 2- در چيزى كه انسان مالك آن نيست».
در مورد ديگرى، زنى به پيامبر عرض كرد: نذر كرده ام در محل خاصى، حيوانى را ذبح كنم. فرمود: آيا براى صنم نذر كردى؟ گفت: خير! حضرت فرمود: به نذر خود عمل كن.»
پرسشهاى پيامبر گرامى اسلام، گواه بر اين است كه ذبح بايد براى خدا باشد، نه براى بت.
يكى از محرمات در خطبه ى زهراى مرضيه(س)، جزو محرمات آمده است: «والوفاء بالنذر تعريضاً للمغفرة؛ خداى متعال وفاى به نذر را زمينه اى براى مغفرت خود قرار داده است».
«نذر»، از اقسام عهد و پيمانى است كه شخص ميان خود و خدا مى بندد و استقامت در پيمان، علاوه بر مدح عقلى، شرعاً نيز ممدوح است و انسان بدين وسيله خود را در معرض مغفرت و بخشايش الهى قرار مى دهد. و شخص، وفاى به نذر را اختياراً بر ذمّه ى خود مى آورد و روح تسليم و فرمان بردارى نسبت به مولا را نشان مى دهد.
نذر و اجزاى آن
الف) نذر كننده: بايد داراى شرايط تكليف، مسلمان و داراى قصد و اختيار باشد.
ب) صيغه ى نذر: نذر، گاهى به خاطر شكر الهى است؛ مثل اينكه بگويد: «اگر فرزندى به من داده شود للّه على كذا؛ براى خداست بر عهده ى من فلان كار...» و گاهى جهت دفع بلاست، مثل اينكه بگويد: «اگر مريض من خوب شد فللّه على كذا» و گاهى براى جلوگيرى از حرام يا ترك واجب است؛ مثل اينكه بگويد: «اگر فلان مرام را انجام دادم يا فلان طاعت را ترك كردم فللّه على كذا» گاهى نيز بدون شرط است؛ مثل اينكه بگويد: «لله على كذا...»
نذر، اگر همراه با شرط باشد، مسلمّاً صحيح است؛ امّا اگر بدون شرط باشد، در صحت آن، دو قول است كه اكثراً در اين منعقد است، قول دارند.
نذر، بايد با لفظ جلاله ى «اللّه» باشد؛ پس اگر بدون نام خدا، بگويد: «بر عهده من است فلان كار...» بر او واجب نمى شود.
ج) متعلق نذر: معيار متعلق نذر، اين است كه طاعت خدا بود، هم چنين براى نذر كننده مقدور باشد، در صورت عاجز بودن او، نذر منعقد نمى شود و اگر بعداً نيز ناتوانى پديد آيد، نذر ساقط است.
و اگر سبب نذر، طاعت خدا باشد و نذر را جهت شكرانه انجام مى دهد، نذر لازم مى شود؛ امّا اگر جهت جلوگيرى از طاعت، نذر كرده باشد، لازم نمى شود.
از ديرباز در ميان اقوام و ملل گذشته اين عمل رواج داشته و بصور مختلف انجام مى گرفته. در ايران باستان و در ميان اعراب جاهلى، نذر و قربانى براى بتها و آتشكده ها وجود داشته و ريشه هاى خرافى فراوانى داشته است. بيشترين مردم آن روز، براى رسيدن به آمال و آرزوهاى خود، براى بتها و خدايان تقديمى داشته اند كه گاهى همراه با نذر بوده است.
اميرالمؤمنين على(ع) در يكى از خطبه هاى خود درباره ى اعراب پيش از اسلام مى فرمايد: «خدا محمّد(ص) را به رسالت معبوث ساخت، تا جهانيان را بيم دهد و او را امين دستورهاى آسمانى خود قرار داد. در آن حال، شما اى گروه عرب! بدترين دينها را داشتيد و در بدترين سرزمينها زندگى مى نموديد و در بين سنگهاى خشن و مارهاى گزنده مى خوابيديد. از آب تيره مى نوشيديد و غذاى ناگوار مى خورديد. خون يكديگر را مى ريختيد و پيوندهاى خويشاوندى را قطع مى نموديد. بتها در ميان شما برپا بود و گناهان، سراسر وجود شما را فرا گرفته بود».1
خداوند به وسيله ى رسول اكرم مردم را هدايت و با معارف الهى آشنا ساخت.
نذر عبدالمطلب
همانطور كه اشاره شد، نذر در قبل از اسلام نيز وجود داشته است. يكى از موارد درباره ى اجداد رسول خدا(ص) بوده كه در حديث «انا ابن الذّبيحين» اشاره شده است؛ منظور از ذبيح اول، حضرت اسماعيل(ع) و ذبيح دوم، عبداللّه پدر گرامى رسول خدا(ص) است. (با نقد و تحليل هايى كه وجود دارد).
داستان ذبح عبداللّه را بسيارى از مورخان شيعه و سنى، نقل كرده اند.
در جريان دفن هدايا و اموال كعبه و جستجوى قريش، عبدالمطلب در كنار خانه ى كعبه، خواب حفر چاه زمزم را ديد و پس از درگيرى و رفع موانع، چاه را حفر نمود و هدايا از ميان چاه بيرون آورد و همه را براى ساختن درهاى كعبه و تزئينات آن به كار برد؛ بعد از آن بود كه مردم مكه و حاجيان از آب سرشار زمزم بهره مند گشتند.
گويند وقتى كه عبدالمطلب براى حفر زمزم، مخالفت قريش و اعتراضات آنان را ديد، با خود نذر كرد كه اگر خداوند، ده پسر به او عطا فرمايد، يكى از آنها را در راه خدا، در كنار كعبه قربانى كند. اين در زمانى بود كه يك پسر بيشتر نداشت. خداوند اين حاجت او را برآورده كرد. با گذشت چند سال، ده پسر پيدا كرد و با تولد آخرين آنها، به ياد نذر خود افتاد؛ لذا پسران خود را جمع كرد و داستان نذر خود را براى آنان گفت. فرزندان به او گفتند: «ما همه در اختيار شما هستيم!» عبدالمطلب بعد از ديدن آمادگى پسرانش، آنان را كنار كعبه برد و براى انتخاب يكى از آنان قرعه زد كه به نام عبداللّه كه نزد پدر، از همه محبوب تر بود، درآمد.
عليرغم مخالفت بزرگان قريش، عبدالمطلب گفت «نذرى كرده ام كه بايد به آن وفا كنم» بعد از گفتگوى زياد، قرار شد از شتران زيادى كه عبدالمطب داشت بياورند و بين آنها و نام عبداللّه قرعه بزنند كه بالاخره عبدالمطلب به فديه كردن صد شتر، به جاى فرزندش رضايت داد و با ذبح شتران آنها را بين مردم مكه تقسيم نمود.
اين نمونه اى از نذر در برابر شكر الهى بوده است.
نذر در قرآن
قرآن كريم در آيه ى 27 سوره ى بقره چنين آورده است:
«و ما انفقتم من نفقةٍ اَو نَذَرتم من رندر فان اللّه يعلمه و ما للظالمين من انصار؛ هر چه انفاق كنيد و يا به نذر صدقه دهيد، همانا خداوند مى داند و ستمكاران را در دو جهان يار و معينى نخواهد بود.»
در آيه ى 7 سوره ى دهر، وفاى به نذر را تأكيد مى كند: «يوفون بالنذر و يخافون يوماً كان شرّه مستطيراً؛ بندگان خدا، وفا به نذر كرده، مى ترسند از روزى كه شرّ آن گسترده است».
در تفسير اين آيه، مفسران بر اين باورند كه اين آيه در مورد خانواده ى عصمت و طهارت، اميرالمؤمنين على(ع) و صديقه ى طاهره حضرت زهرا(س) و دو فرزند گرامى آن حسن و حسين - عليهاالسلام - نازل شده؛ آنگاه كه حسن و حسين - دو نور ديده ى گرامى آنان - مريض شده بودند، همگى نذر نمودند كه اگر خداوند عالم بر آنان شفا كرامت فرمود، سه روز روزه بگيرند. پس از آنكه حاجت شان برآورده شد، سه روز متوالى روزه گرفتند.
در اين دو آيه، به وفاى به نذر و خوف از شر روز رستاخيز اشاره شده، كه بر وجوب وفاى نذر دلالت مى كند.
و در احاديث اسلامى نيز نمونه هاى بسيارى وجود دارد:
مردى در زمان رسول خدا، نذر كرد كه شترى را در بوانه نحر كند؛ لذا حضور پيامبر رسيد و ايشان را از جريان مطلع ساخت؛ پيامبر فرمود: «آيا در آنجا در عصر جاهليت، بتى وجود داشت كه پرستش كنند؟ عرض كرد: خير! فرمود: آيا در آنجا در يكى از اعياد جاهلى، اجتماعى تشكيل مى شده؟ عرض كرد: نه! در اين حال فرمودند: به نذر خود جامه ى عمل بپوشان. نذر در دو مورد درست نيست: 1- گناه و نافرمانى خدا. 2- در چيزى كه انسان مالك آن نيست».
در مورد ديگرى، زنى به پيامبر عرض كرد: نذر كرده ام در محل خاصى، حيوانى را ذبح كنم. فرمود: آيا براى صنم نذر كردى؟ گفت: خير! حضرت فرمود: به نذر خود عمل كن.»
پرسشهاى پيامبر گرامى اسلام، گواه بر اين است كه ذبح بايد براى خدا باشد، نه براى بت.
يكى از محرمات در خطبه ى زهراى مرضيه(س)، جزو محرمات آمده است: «والوفاء بالنذر تعريضاً للمغفرة؛ خداى متعال وفاى به نذر را زمينه اى براى مغفرت خود قرار داده است».
«نذر»، از اقسام عهد و پيمانى است كه شخص ميان خود و خدا مى بندد و استقامت در پيمان، علاوه بر مدح عقلى، شرعاً نيز ممدوح است و انسان بدين وسيله خود را در معرض مغفرت و بخشايش الهى قرار مى دهد. و شخص، وفاى به نذر را اختياراً بر ذمّه ى خود مى آورد و روح تسليم و فرمان بردارى نسبت به مولا را نشان مى دهد.
نذر و اجزاى آن
الف) نذر كننده: بايد داراى شرايط تكليف، مسلمان و داراى قصد و اختيار باشد.
ب) صيغه ى نذر: نذر، گاهى به خاطر شكر الهى است؛ مثل اينكه بگويد: «اگر فرزندى به من داده شود للّه على كذا؛ براى خداست بر عهده ى من فلان كار...» و گاهى جهت دفع بلاست، مثل اينكه بگويد: «اگر مريض من خوب شد فللّه على كذا» و گاهى براى جلوگيرى از حرام يا ترك واجب است؛ مثل اينكه بگويد: «اگر فلان مرام را انجام دادم يا فلان طاعت را ترك كردم فللّه على كذا» گاهى نيز بدون شرط است؛ مثل اينكه بگويد: «لله على كذا...»
نذر، اگر همراه با شرط باشد، مسلمّاً صحيح است؛ امّا اگر بدون شرط باشد، در صحت آن، دو قول است كه اكثراً در اين منعقد است، قول دارند.
نذر، بايد با لفظ جلاله ى «اللّه» باشد؛ پس اگر بدون نام خدا، بگويد: «بر عهده من است فلان كار...» بر او واجب نمى شود.
ج) متعلق نذر: معيار متعلق نذر، اين است كه طاعت خدا بود، هم چنين براى نذر كننده مقدور باشد، در صورت عاجز بودن او، نذر منعقد نمى شود و اگر بعداً نيز ناتوانى پديد آيد، نذر ساقط است.
و اگر سبب نذر، طاعت خدا باشد و نذر را جهت شكرانه انجام مى دهد، نذر لازم مى شود؛ امّا اگر جهت جلوگيرى از طاعت، نذر كرده باشد، لازم نمى شود.