تاریخ انتشار
شنبه ۱ آذر ۱۳۸۲ ساعت ۰۰:۳۰
۰
کد مطلب : ۸۹۹۳

اگر نخوانم صد تومان!

شماره نهم ماهنامه خیمه- شوال1424 - آذر1382

از بد صدايى پرسيدند: هفته‏اى چند مجلس دارى؟

گفت: با وعده هيچ، بى‌وعده همه جا!

گفتند: هر مجلسى چند مى‏گيرى؟

گفت: اگر بخوانم پنج تومان و اگر نخوانم صد تومان!


دزد بی‌انصاف

دزدى به خانه ى روضه خوانى وارد شد و اثاثيه‏ى او را جمع كرد وقتى خواست آن را از زمين بردارد، گفت: «يا على!»

روضه خوان از صداى او بيدار شد و دست دزد را گرفته و گفت: «هرچه كه من در مدت عمر خويش با «ياحسين» جمع كردم، تو مى‏خواهى با يك «ياعلى» گفتن همه را بردارى؟ اين بى انصافى نيست؟!»



سخنرانى طولانى

شخصى مدت زيادى در مجلسى سخنرانى كرد. در خاتمه گفت: «معذرت مى‏خواهم كه طول كشيد، چون ساعت با خود نداشتم!» يك نفراز ته سالن فرياد زد: «ولى پشت سرت تقويم كه آويزان بود!»



چاپلوسى

درمنزل حاكمى روضه خوانى بود. يكى از چاپلوسان و متملقّان، وارد شد و بى پروا پشت به منبر نموده، در مقابل حاكم زانو به زمين زد. حاكم به او فهماند كه پشتش به منبر است؛ ولى او با صداى بلند گفت: «منبر ما و قبله‏ى ما حضرت اشرف هستند!» ناگهان خبر رسيد كه حاكم، عزل شده است، آن مرد فورا رو به منبر گرداند و پشت به حاكم كرد و گفت: «پشت كردن به منبر سيّد الشهداء معصيت و بى‌ادبى است!»
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما