کد مطلب : ۹۰۲۷
در بهشت هم سفید پوستها حکومت و برتری دارند!
شماره نهم ماهنامه خیمه - شوال1424 - آذر1382
گفت و گوی اختصاصی خیمه با احمد حنیف
اشاره:
هجرت در راه خدا اقسامی دارد و یکی از بارزترین اشکال آن، هجرت به سوی دیار غربت است برای کسب علوم آل محمد (ص) و سفر جوانان محب اهل بیت، از سراسر دنیا به قم – این آشیانهی علوم آل صادق – از همین نمونه است.
احمد حنیف کانادایی، که در نگاه اول انسان را یاد والیبالیستها میاندازد، چند سالی است که به همراه خانوادهی خود در قم، زندگی و برای کسب تحصیل معارف اسلامی تلاش میکند. زندگی برای یک شهروند قارهی آمریکا در قم، چه جاذبههایی میتواند داشته باشد که او و خانوادهاش این شهر را انتخاب کردهاند. مصاحبه با او از این جهت میتواند جالب باشد که شما از شیوههای عزاداری در کشور او و علل گرایش جوانان غرب به معنویت، از زبان او آگاه میکند.
خيمه: در ماه محرم و روز عاشورا، مراسم ويژهاي در ايران برگزار ميشود.بفرمائيد که در کشور شما در اين ايام، چه مراسمي برگزار ميشود؟
- بسم اللّه الرحمن الرحيم
جمعيت شيعيان آنجا حدودا دويست و پنجاه هزار نفر است. که البته به صورت پراکنده، حضور دارند.
آداب و رسوم هر کدام از ايشان، طبق روال سنتهاي کشور خودشان است، مثلا پاکستانيها با استفاده از زبان اردو به رسم پاکستان، عزاداري ميکنند. ايرانيها، عراقيها و لبنانيها هم همينطور. محل عزاداري ايشان هم، مراکز اسلامي موجود در آنجا است. بسياري از آنها قمه زني هم ميکنند، امّا اين برنامه داخل خانه يا همان مرکز اسلامي يا داخل يک سالن انجام ميگيرد. البته حدود 11-12سال پيش براي اولين بار، مردم به خيابانها آمدند و در مراسمشان از اجراي آداب و شيوههايي که موجب خجالت آنها شود- مثل قمه زني- در خيابان پرهيز کرده، حتّي زنجير زني را هم حذف کردند و فقط برنامه ي سينه زني برپا کردند.
خيمه: شيعيان کاري نميکنند که تظاهر به ريا شود؟
- نه، چون اين حساسيت را دارند که مبادا کانادائيها با وحشت به برنامهي آنها نگاه کنند. حتّي پاکستانيها از آوردن ذوالجناح - که از آداب مخصوص عزاداريشان بود- پرهيز کردند. صحبت بر سر اين موضوع بود که آيا شبههي «اسب پرستي» ايجاد ميکند، يا خير؟ البته چند سال بعد، بين آنها به خاطر نبود وحدت، اختلاف افتاد وبه چند گروه بومي و غير بومي تقسيم شدند. کساني که شيعه شدند، تا چند سال اخير مراسم خاصي نداشتند و بيشتر در مراسم ديگران شرکت ميکردند، امّا کفايت نميکرد. آنها ميرفتند و به سخنراني گوش ميکردند، ولي سخن را نميفهميدند، خوب، مذهب شيعه هم بين مهاجران مخصوصا در کانادا، آمريکا و در انگلستان يک دين خارجي محسوب ميشود. مثل هر کس ديگري که بنا بر حسّ کنجکاوي خواهان خبرگيري از اسلام باشد، به مرکز علوم اسلامي مراجعه ميکند، بوميهاي کانادا هم با تکميل اطلاعات در آنجا سعي ميکنند آداب و رسومي را اختراع کنند و هم اکنون هم در همين وضعيت، در حال فرهنگ سازي با محرّم هستند.
خيمه: فعاليت شما براي آنها چه بود؟
- در اين 8 سال، در ايام محرم بيشتر در مراسم مهاجران شرکت و براي آنها سخنراني کردهام.
خيمه: اثر سخنراني شما چقدر بود؟
- موضوع سخنراني اثر دارد؛ ولي لحاظ کار فرهنگي، کار زيادي بايد انجام شود؛ آزمايش لازم دارد. ولي سخنراني در همان حد يک خطابه است. در فرهنگ آمريکا و کانادا، بر خلاف کاتوليکها، شيعيان اصلاً مراسمي براي گريه ندارند. به ياد دارم در کودکي به کليسا ميرفتم، در ايامي که ميگويند حضرت عيسي (ع) را دار زدهاند،مسيحيان در 12مرحله در 12روز، مصيبت حضرت عيسي (ع) را ميخواندند و گريه ميکردند. امّا حالا به خاطر پيشرفته شدن، ديگر اين برنامهها را ندارند و مسئله بر عکس شده؛ يعني جمع ميشوند براي خنديدن و خوشگذراني!
شيعيان آنجا، بايد گريه کردن را ياد بگيرند؛ چيزي که اصلا در موردش تجربه ندارند. يعني اينگونه نيست که در نتيجهي يک سخنراني يا روضه، اشک بريزند. مثل ايران نيست که به جلسه رفته و با شنيدن کلمه «حسين» از زبان مدّاح يا سخنران، اشک بريزند. اين نيازمند به ايجاد فضاي فرهنگي است. بايد اين فرهنگ را در دلهاي آنها ايجاد کرد.
خيمه: يعني با اين روضههاي اهل بيت را که شما در عاشورا سخنراني ميکنيد و يا مصيبت ميخوانيد نميتوانند ارتباط برقرار کنند...
من روضه خوان نيستم!
خيمه: يعني آنجا کسي نيست که به زبان مادري روضه بخواند؟
- هست؛ ولي خيلي کم. روز سالگرد شهادت شهيد باکوميک، جلسهاي بود که يک بومي آمريکائي در آن، روضه خواند. بدون لحن وبسيار با احساس و آرام. مصيبت باکوميک را با روضهي امام حسين (ع) ترکيب کرد و مردم هم گريه ميکردند؛ امّا فقط همين يک مورد مشاهده شد. امّا بچهها وقتي اينجا (ايران) آمدند و در مراسم عزاداري شرکت کردند، با مجلس، ارتباط برقرار کرده و گريه کردند. بعداً به صورت آزمايشي چند جلسه بين خودمان گرفتيم و روضه خوانديم؛ بچهها گريه کردند و مسلماً کساني که در توان آنها انتقال اين فرهنگ هست، بايد فرهنگ گريه ي عزاداري را به آنجا انتقال دهند.
خيمه: از کانادا (تورنتو) چند نفر طلبه در ايران مشغول هستند؟
- بين 10 تا 15نفر
خيمه: آيا به مناطق خودشان برگشتهاند؟ تأثير اين چند نفر بر ديگران - مردم کانادا - چقدر بوده؟
- اين به تجربه و شخصيت آنها بستگي دارد. بعضي از آنها اهل سخنراني و فعاليت اجتماعي نيستند؛ فقط آمدهاند تا يک مسلمان خوب شوند.
خيمه: شما به عنوان فردي تحصيل کرده در زمينهي روانشناسي و مدد کاري اجتماعي، فکر ميکنيد بر ديگران چقدر تأثير گذاشتهايد؟!
- مدرک ليسانس من خيلي مهم نيست. قبل از اسلام، زياد فعاليت ميکردم؛ الان هم همينطور. حتّي قبل از دانشگاه هم کار اجتماعي ميکردم و الان اثرات خوبي هم دارد.
خيمه: زماني که از ايران به وطن خود بر ميگرديد، چه فعاليتهاي مذهبي - اجتماع داريد؟
- کار ما در آنجا «امّت سازي» است؛ يعني تنظيم اجتماعي مسلمانان و هدفدهي به آنها، تأسيس و گسترش مؤسسهها و بنيانهاي لازم از آموزش و پرورش و... براي مردم و بچهها. تشديد فعاليتهاي سياسي جهت اثر گذاري در جمعيت کانادا، چون مسلمانان کانادا فعاليت و سازمان منظمي ندارند و از آنجا که مسلمانان کانادا اغلب مهاجر هستند، اين احساس در آنها بوجود آمده که مهمان هستند و هر گونه فعاليت جدّي، منجر به اخراج آنها ميشود و چون دوست ندارند اين بهشت دنيا را از دست بدهند و موجبات ناراحتي دولت کانادا و آمريکا را فراهم آورند، بدين جهت فعاليت آنها در آنجا محدود است.
خيمه: برخورد دولت کانادا با مسلمانان و شيعيان کانادا چگونه است؟
- در نگاه آنها فرقي بين مسلمان و غير مسلمان، شيعه و هندو نيست، حتّي شايد نسبت به مسلمانان نگرانيهاي بيشتري داشته باشند. مخصوصاً بعد از واقعهي 11سپتامبر، که مسلمانان به عنوان تروريسم در جهان معرفي شدند و حالت جنگي که بين غرب و مسلمانان بعد از اين واقعه، رخ داده است. منتهي نگاه آنها نسبت به وهابّيها بسيار منفيتر نسبت به شيعه است. چرا که عوامل «القاعده» و «طالبان» از اين گروه بودند.
خيمه: اخيرا گرايش مردم اروپا به معنويت، بيشتر از قبل شده (به علت فرار از ماديت) شما چقدر اين را درست ميدانيد؟
- بله؛ بعضي از آنها علاقهمند هستند که جواب سئوالاتشان را از هستي بدانند و پيدا کنند. مثل: «ما که هستيم» و «از کجا آمدهايم» و «دنيا چرا وجود دارد؟» و... امّا متأسفانه دراين مسير به طرف علوم تقلّبي (خرافات) کشيده ميشوند. مثلاً متافيزيک ديني را با علم حسّي و تجربي ترکيب کرده، از خدا به عنوان يک فضانورد پيشرفته، تا مثلا يک نفس کُلي، بحث ميکنند.
خيمه: شما چطور مسلمان شديد؟
- تحقيق کردم
خيمه: انگيزه ي تحقيق شما چه بود؟
- سياه بودن
خيمه: يعني اختلاف نژادي و نژاد پرستي؟
- بله؛ نژادپرستي و نقش کليسا در اين ظلم. نقش دين مسيحيت ما که نظام نژاد پرستي آمريکا و آفريقاي جنوبي بر پايهي آن است و مفهوم تثليث - که يکي از تثليث ها حضرت عيسي (ع) است، که سفيد پوست است و به همين علت، نه تنها در دنيا که حتّي در بهشت هم، سفيد پوستها حکومت و برتري دارند-. ولي من اين سخنان را قبول نکردم و نسبت به مسيحيت، ديد منفي پيدا کردم؛ همين علت، باعث اين شد که به جست و جوي دين ديگري رفته، خواستار بازسازي هويت خود شدم. دنبال ديني بودم که بتوانم بوسيلهي آن از ظلم انتقاد کرده، جوابگو باشم. لذا در اديان مختلف، تحقيقات گستردهاي کردم. ادياني نظير:هندو،بودائي،يهودي، مسيحي و بالاخره اسلام، که آن را کاملترين و مناسبترين دين يافتم و مسلمان شدم.
خيمه: شرکت غير مسلمانان در عزاداریهايي که در کشور شما برگزار ميشود چقدر است و آيا از اين مراسمها تأثيري ميگيرند؟ برخورد آنها با شما در آنجا چگونه است؟
- خيلي کم؛ چون تعداد شيعيان بومي، خيلي کم است. به ياد دارم، وقتي به مراسم ميرفتيم دو نفر بيشتر نبوديم. سخنراني، مدّاحي و سرود بلد نبوديم. حتّي بعضي جاها فکر کرديم پاسپورت لازم داريم، تا به آنجا وارد شويم! چون يک حسّ غريب پيدا کرده بوديم؛ مثل اينکه در کانادا نبوديم.
خيمه: آقاي حنيف کدام روضه را بيشتر دوست داريد؟
- روضهي حضرت عباس (ع)
خيمه: چرا؟!
-نميدانم، شايد به خاطر اينکه روز تاسوعاو عاشورا، پرشورترين و پرسوزترين ايام هستند. البته روضهي حضرت قاسم هم برمن اثر خاصي ميگذارد، امّا بيشتر از روضه ي حضرت عباس (ع) تأثير ميپذيرم و آن را دوست دارم.
خيمه: «عباس» در يک جمله، يعني...
- خضوع، نوکر اسلام!
خيمه: کربلا، يعني...
- يعني زندگي!
خيمه: «حضرت زهرا» در يک جمله کوتاه:
- ليلة القدر!
خيمه: آب در کربلا را توصيف کنيد؟
- آب، به معناي قطع شدن رحمت خدا به دست آدمهاي شر
خيمه: کربلا رفتهايد؟
- نه!
با تشکر از شما که در اين گفت و گو شرکت کرديد...
گفت و گوی اختصاصی خیمه با احمد حنیف
اشاره:
هجرت در راه خدا اقسامی دارد و یکی از بارزترین اشکال آن، هجرت به سوی دیار غربت است برای کسب علوم آل محمد (ص) و سفر جوانان محب اهل بیت، از سراسر دنیا به قم – این آشیانهی علوم آل صادق – از همین نمونه است.
احمد حنیف کانادایی، که در نگاه اول انسان را یاد والیبالیستها میاندازد، چند سالی است که به همراه خانوادهی خود در قم، زندگی و برای کسب تحصیل معارف اسلامی تلاش میکند. زندگی برای یک شهروند قارهی آمریکا در قم، چه جاذبههایی میتواند داشته باشد که او و خانوادهاش این شهر را انتخاب کردهاند. مصاحبه با او از این جهت میتواند جالب باشد که شما از شیوههای عزاداری در کشور او و علل گرایش جوانان غرب به معنویت، از زبان او آگاه میکند.
خيمه: در ماه محرم و روز عاشورا، مراسم ويژهاي در ايران برگزار ميشود.بفرمائيد که در کشور شما در اين ايام، چه مراسمي برگزار ميشود؟
- بسم اللّه الرحمن الرحيم
جمعيت شيعيان آنجا حدودا دويست و پنجاه هزار نفر است. که البته به صورت پراکنده، حضور دارند.
آداب و رسوم هر کدام از ايشان، طبق روال سنتهاي کشور خودشان است، مثلا پاکستانيها با استفاده از زبان اردو به رسم پاکستان، عزاداري ميکنند. ايرانيها، عراقيها و لبنانيها هم همينطور. محل عزاداري ايشان هم، مراکز اسلامي موجود در آنجا است. بسياري از آنها قمه زني هم ميکنند، امّا اين برنامه داخل خانه يا همان مرکز اسلامي يا داخل يک سالن انجام ميگيرد. البته حدود 11-12سال پيش براي اولين بار، مردم به خيابانها آمدند و در مراسمشان از اجراي آداب و شيوههايي که موجب خجالت آنها شود- مثل قمه زني- در خيابان پرهيز کرده، حتّي زنجير زني را هم حذف کردند و فقط برنامه ي سينه زني برپا کردند.
خيمه: شيعيان کاري نميکنند که تظاهر به ريا شود؟
- نه، چون اين حساسيت را دارند که مبادا کانادائيها با وحشت به برنامهي آنها نگاه کنند. حتّي پاکستانيها از آوردن ذوالجناح - که از آداب مخصوص عزاداريشان بود- پرهيز کردند. صحبت بر سر اين موضوع بود که آيا شبههي «اسب پرستي» ايجاد ميکند، يا خير؟ البته چند سال بعد، بين آنها به خاطر نبود وحدت، اختلاف افتاد وبه چند گروه بومي و غير بومي تقسيم شدند. کساني که شيعه شدند، تا چند سال اخير مراسم خاصي نداشتند و بيشتر در مراسم ديگران شرکت ميکردند، امّا کفايت نميکرد. آنها ميرفتند و به سخنراني گوش ميکردند، ولي سخن را نميفهميدند، خوب، مذهب شيعه هم بين مهاجران مخصوصا در کانادا، آمريکا و در انگلستان يک دين خارجي محسوب ميشود. مثل هر کس ديگري که بنا بر حسّ کنجکاوي خواهان خبرگيري از اسلام باشد، به مرکز علوم اسلامي مراجعه ميکند، بوميهاي کانادا هم با تکميل اطلاعات در آنجا سعي ميکنند آداب و رسومي را اختراع کنند و هم اکنون هم در همين وضعيت، در حال فرهنگ سازي با محرّم هستند.
خيمه: فعاليت شما براي آنها چه بود؟
- در اين 8 سال، در ايام محرم بيشتر در مراسم مهاجران شرکت و براي آنها سخنراني کردهام.
خيمه: اثر سخنراني شما چقدر بود؟
- موضوع سخنراني اثر دارد؛ ولي لحاظ کار فرهنگي، کار زيادي بايد انجام شود؛ آزمايش لازم دارد. ولي سخنراني در همان حد يک خطابه است. در فرهنگ آمريکا و کانادا، بر خلاف کاتوليکها، شيعيان اصلاً مراسمي براي گريه ندارند. به ياد دارم در کودکي به کليسا ميرفتم، در ايامي که ميگويند حضرت عيسي (ع) را دار زدهاند،مسيحيان در 12مرحله در 12روز، مصيبت حضرت عيسي (ع) را ميخواندند و گريه ميکردند. امّا حالا به خاطر پيشرفته شدن، ديگر اين برنامهها را ندارند و مسئله بر عکس شده؛ يعني جمع ميشوند براي خنديدن و خوشگذراني!
شيعيان آنجا، بايد گريه کردن را ياد بگيرند؛ چيزي که اصلا در موردش تجربه ندارند. يعني اينگونه نيست که در نتيجهي يک سخنراني يا روضه، اشک بريزند. مثل ايران نيست که به جلسه رفته و با شنيدن کلمه «حسين» از زبان مدّاح يا سخنران، اشک بريزند. اين نيازمند به ايجاد فضاي فرهنگي است. بايد اين فرهنگ را در دلهاي آنها ايجاد کرد.
خيمه: يعني با اين روضههاي اهل بيت را که شما در عاشورا سخنراني ميکنيد و يا مصيبت ميخوانيد نميتوانند ارتباط برقرار کنند...
من روضه خوان نيستم!
خيمه: يعني آنجا کسي نيست که به زبان مادري روضه بخواند؟
- هست؛ ولي خيلي کم. روز سالگرد شهادت شهيد باکوميک، جلسهاي بود که يک بومي آمريکائي در آن، روضه خواند. بدون لحن وبسيار با احساس و آرام. مصيبت باکوميک را با روضهي امام حسين (ع) ترکيب کرد و مردم هم گريه ميکردند؛ امّا فقط همين يک مورد مشاهده شد. امّا بچهها وقتي اينجا (ايران) آمدند و در مراسم عزاداري شرکت کردند، با مجلس، ارتباط برقرار کرده و گريه کردند. بعداً به صورت آزمايشي چند جلسه بين خودمان گرفتيم و روضه خوانديم؛ بچهها گريه کردند و مسلماً کساني که در توان آنها انتقال اين فرهنگ هست، بايد فرهنگ گريه ي عزاداري را به آنجا انتقال دهند.
خيمه: از کانادا (تورنتو) چند نفر طلبه در ايران مشغول هستند؟
- بين 10 تا 15نفر
خيمه: آيا به مناطق خودشان برگشتهاند؟ تأثير اين چند نفر بر ديگران - مردم کانادا - چقدر بوده؟
- اين به تجربه و شخصيت آنها بستگي دارد. بعضي از آنها اهل سخنراني و فعاليت اجتماعي نيستند؛ فقط آمدهاند تا يک مسلمان خوب شوند.
خيمه: شما به عنوان فردي تحصيل کرده در زمينهي روانشناسي و مدد کاري اجتماعي، فکر ميکنيد بر ديگران چقدر تأثير گذاشتهايد؟!
- مدرک ليسانس من خيلي مهم نيست. قبل از اسلام، زياد فعاليت ميکردم؛ الان هم همينطور. حتّي قبل از دانشگاه هم کار اجتماعي ميکردم و الان اثرات خوبي هم دارد.
خيمه: زماني که از ايران به وطن خود بر ميگرديد، چه فعاليتهاي مذهبي - اجتماع داريد؟
- کار ما در آنجا «امّت سازي» است؛ يعني تنظيم اجتماعي مسلمانان و هدفدهي به آنها، تأسيس و گسترش مؤسسهها و بنيانهاي لازم از آموزش و پرورش و... براي مردم و بچهها. تشديد فعاليتهاي سياسي جهت اثر گذاري در جمعيت کانادا، چون مسلمانان کانادا فعاليت و سازمان منظمي ندارند و از آنجا که مسلمانان کانادا اغلب مهاجر هستند، اين احساس در آنها بوجود آمده که مهمان هستند و هر گونه فعاليت جدّي، منجر به اخراج آنها ميشود و چون دوست ندارند اين بهشت دنيا را از دست بدهند و موجبات ناراحتي دولت کانادا و آمريکا را فراهم آورند، بدين جهت فعاليت آنها در آنجا محدود است.
خيمه: برخورد دولت کانادا با مسلمانان و شيعيان کانادا چگونه است؟
- در نگاه آنها فرقي بين مسلمان و غير مسلمان، شيعه و هندو نيست، حتّي شايد نسبت به مسلمانان نگرانيهاي بيشتري داشته باشند. مخصوصاً بعد از واقعهي 11سپتامبر، که مسلمانان به عنوان تروريسم در جهان معرفي شدند و حالت جنگي که بين غرب و مسلمانان بعد از اين واقعه، رخ داده است. منتهي نگاه آنها نسبت به وهابّيها بسيار منفيتر نسبت به شيعه است. چرا که عوامل «القاعده» و «طالبان» از اين گروه بودند.
خيمه: اخيرا گرايش مردم اروپا به معنويت، بيشتر از قبل شده (به علت فرار از ماديت) شما چقدر اين را درست ميدانيد؟
- بله؛ بعضي از آنها علاقهمند هستند که جواب سئوالاتشان را از هستي بدانند و پيدا کنند. مثل: «ما که هستيم» و «از کجا آمدهايم» و «دنيا چرا وجود دارد؟» و... امّا متأسفانه دراين مسير به طرف علوم تقلّبي (خرافات) کشيده ميشوند. مثلاً متافيزيک ديني را با علم حسّي و تجربي ترکيب کرده، از خدا به عنوان يک فضانورد پيشرفته، تا مثلا يک نفس کُلي، بحث ميکنند.
خيمه: شما چطور مسلمان شديد؟
- تحقيق کردم
خيمه: انگيزه ي تحقيق شما چه بود؟
- سياه بودن
خيمه: يعني اختلاف نژادي و نژاد پرستي؟
- بله؛ نژادپرستي و نقش کليسا در اين ظلم. نقش دين مسيحيت ما که نظام نژاد پرستي آمريکا و آفريقاي جنوبي بر پايهي آن است و مفهوم تثليث - که يکي از تثليث ها حضرت عيسي (ع) است، که سفيد پوست است و به همين علت، نه تنها در دنيا که حتّي در بهشت هم، سفيد پوستها حکومت و برتري دارند-. ولي من اين سخنان را قبول نکردم و نسبت به مسيحيت، ديد منفي پيدا کردم؛ همين علت، باعث اين شد که به جست و جوي دين ديگري رفته، خواستار بازسازي هويت خود شدم. دنبال ديني بودم که بتوانم بوسيلهي آن از ظلم انتقاد کرده، جوابگو باشم. لذا در اديان مختلف، تحقيقات گستردهاي کردم. ادياني نظير:هندو،بودائي،يهودي، مسيحي و بالاخره اسلام، که آن را کاملترين و مناسبترين دين يافتم و مسلمان شدم.
خيمه: شرکت غير مسلمانان در عزاداریهايي که در کشور شما برگزار ميشود چقدر است و آيا از اين مراسمها تأثيري ميگيرند؟ برخورد آنها با شما در آنجا چگونه است؟
- خيلي کم؛ چون تعداد شيعيان بومي، خيلي کم است. به ياد دارم، وقتي به مراسم ميرفتيم دو نفر بيشتر نبوديم. سخنراني، مدّاحي و سرود بلد نبوديم. حتّي بعضي جاها فکر کرديم پاسپورت لازم داريم، تا به آنجا وارد شويم! چون يک حسّ غريب پيدا کرده بوديم؛ مثل اينکه در کانادا نبوديم.
خيمه: آقاي حنيف کدام روضه را بيشتر دوست داريد؟
- روضهي حضرت عباس (ع)
خيمه: چرا؟!
-نميدانم، شايد به خاطر اينکه روز تاسوعاو عاشورا، پرشورترين و پرسوزترين ايام هستند. البته روضهي حضرت قاسم هم برمن اثر خاصي ميگذارد، امّا بيشتر از روضه ي حضرت عباس (ع) تأثير ميپذيرم و آن را دوست دارم.
خيمه: «عباس» در يک جمله، يعني...
- خضوع، نوکر اسلام!
خيمه: کربلا، يعني...
- يعني زندگي!
خيمه: «حضرت زهرا» در يک جمله کوتاه:
- ليلة القدر!
خيمه: آب در کربلا را توصيف کنيد؟
- آب، به معناي قطع شدن رحمت خدا به دست آدمهاي شر
خيمه: کربلا رفتهايد؟
- نه!
با تشکر از شما که در اين گفت و گو شرکت کرديد...