تاریخ انتشار
شنبه ۱ آذر ۱۳۸۲ ساعت ۰۷:۱۵
۰
کد مطلب : ۹۰۴۵

خورشيد ري

شماره نهم ماهنامه خیمه - شوال1424 - آذر1382

نگاهي کوتاه به زندگي و شخصيت حضرت عبدالعظيم حسني (ع)

ولادت

حضرت عبدالعظيم حسني، در چهارم ربيع الثاني سال 173هجري در شهر مدينه چشم به جهان گشود. ايشان فرزند عبداللّه بن علي، از نوادگان امام حسن مجتبي (ع) بودکه نسبتش با چهار واسطه به آن حضرت مي‏رسيد.

عبدالعظيم، از دانشمندان شيعه و از راويان حديث ائمه‏ي معصومين (ع) و نيز از چهره‏هاي بسيار محبوب و مورد اعتماد، نزد اهل بيت عصمت و طهارت (ع) به شمار مي‏رفت. دوران وي، گر چه عصر حاکميت عباسيان و ايجاد خفقان و سخت‏گيري نسبت به شيعيان بوده است، ولي مدافعان دين و حافظان مکتب که روايات امامان را ثبت و نقل مي‏کردند، نقش عمده‏اي در پاسداري و صيانت از فرهنگ والاي اهل بيت (ع) داشتند و اين بزرگوار نيز يکي از سنگربانان عقيده‏ي تابناک تشيع محسوب مي‏شودکه درحفظ و انتشار سخنان ائمه‏ي اطهار، سخت کوشا بود و ستايشهاي فراوان ائمه (ع) از وي نشان دهنده‏ي شخصيت والاي علمي و معنوي وي مي‏باشد.



ادب نسبت به ساحت ائمه (ع)

«شيخ محمّد شريف رازي» در کتاب خود، پيرامون ادب حضرت عبدالعظيم نسبت به ساحت ائمه‏ي معصومين (ع) چنين مي‏نويسد: «رفتار و عادت کريمانه‏ي حضرت عبدالعظيم (ع) اين بود که هر وقت وارد مجلس حضرت امام جواد (ع) يا امام هادي (ع) مي‏شد، با کمال ادب و خضوع و غايت حيا و تواضع، در حالي که دست‏هاي خود را از ردا بيرون آورده بود، با کمال ادب به محضر آن امامان سلام عرض مي‏کرد و امام پس از جواب سلام، او را نزديک خود مي‏خواند و در کنار خويش مي‏نشاند؛ به حدّي که زانوي مبارکش به زانوي مقدّس امام مي‏چسبيد و امام، کاملا از احوال او سؤال مي‏کرد که اين موجب حسرت و غبطه‏ي ديگران مي‏شد.»

محمّد شريف رازي در ادامه مي‏نويسد: يکي از جنبه‏هاي احترام و تعظيم‏هاي امام جواد (ع) و امام هادي (ع) به جناب عبدالعظيم حسني اين بود که هيچ وقت اورا به نام نمي‏خواندند و پيوسته حضرتش را با کنيه‏اش - که «ابوالقاسم» بود- خطاب مي‏نمودند و علماي ادب مي‏گويند که کنيه براي تعظيم و تکريم و احترام، وضع شده است؛(2) لذا به خوبي فهميده مي‏شود که حضرات ائمه‏ي معصومين (ع) تا چه حدّي براي جناب عبدالعظيم، احترام قائل بوده‏اند و اينها چيزي جز اين نيست که تقوا، ورع و علم توأم با عمل عبدالعظيم، باعث شده است که محبوبيت خاصي نزد امامان معصوم بيابد.»



مقام و منزلت عبدالعظيم از زبان معصومين (ع)

شيخ صدوق در کتاب «کمال الدين» مي‏نويسد: «وقتي که حضرت عبدالعظيم (ع) خدمت امام هادي (ع) مشرف شد و عقايد خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقيقي ما هستي.»(3)

و نيز مؤلف کتاب «جنةالنعيم» مي‏گويد: «شخصي به نام ابا حماد رازي - از شيعيان و مواليان شهر ري - با وجود مشکلات آن زمان به سامراء رفت و خدمت امام زمانش حضرت علي‏النقي (ع) رسيد و مسائلي را پرسيد. امام، ضمن پاسخ به مسائل او، فرمود:

«اي ابا حماد! هرگاه مشکلي از امور ديني برايت پيش آمد، جواب مشکل خود را از عبدالعظيم حسني بخواه و سلام مرا به او برسان.»(4)



عبدالعظيم در کلام علماي اسلام

سيّد جليل القدر، حضرت عبدالعظيم حسني، در ميان فرزندان ائمه‏ي هدي (ع) از مقام و منزلت والايي برخوردار است که غالب دانشمندان و نوابغ عالم اسلام، هر کدام به نوبه‏ي خود، باعباراتي بديع و بياناتي لطيف، او را ستايش کرده‏اند؛ که بيان برخي از آنها در اين جا جالب توجه بوده، موجب معرفت بيشتر به آن حضرت مي‏گردد:

- شيخ بزرگوار، صدوق مي‏نويسد: «حضرت عبدالعظيم (ع)» شخصي خدا پرست، پارسا و پسنديده‏ي خدا و رسول خدا - صلي اللّه عليه و آله - و مردم بوده است.»(5)

صاحب بن عباد - که يکي از علماي اهل تسنن و وزير فخر الدوله بوده است - مي‏گويد:

«عبدالعظيم حسني (ع) مردي با ورع، پارسا و پرهيزگار و ديندار و خدا پرست، معروف به امانت‏داري و داراي صداقت لهجه، داناي به امور دين و گوياي توحيد، و عدل بسيار بود. در زمان خودش در علم و ادب و فضل و دانش و تقوا، بعد از امام زمانش، برتمام معاصران خويش برتري داشته، هيچ کس را منزلت او نبوده و به تمام معنا تبعيّت و تقليد از حضرات ائمه (ع) مي‏نمود و در اولاد و احفاد حضرت امام حسن مجتبي (ع) کسي به قدر مرتبه و مقام او نرسيده است.»(6)

نجاشي نيز در کتاب «رجال» خود درباره‏ي شخصيت حضرت عبدالعظيم مي‏گويد:

«عبدالعظيم (ع) در حال خوف و فرار از خليفه، وارد شهر ري گرديد و در سرداب منزل يکي از شيعيان ساکن شد؛ وي در آن زير زمين، که مخفي‏گاه او بود، روزها را روزه مي‏داشت و شب‏ها را به نماز مشغول مي‏شد.»(7)



در محضر سه امام

يکي از ويژگي‏هاي مهم در زندگي حضرت عبدالعظيم (ع) اين بود که توفيق يافت محضر پرفيض سه حجّت الهي را - که عبارتند: از امام رضا، جواد و امام هادي (ع) - درک نمايد، از تعاليم آن بزرگواران بهره‏مند گردد و سخنان و روايات آنان را به نسل‏هاي بعد منتقل نمايد. وقتي امام رضا (ع) در مدينه به سر مي‏برد، براي حضرت عبدالعظيم (ع) امکان ديدار با حضرتش فراهم بود؛ پس از شهادت آن حضرت، که امامت به امام جواد (ع) رسيد، در آن مدت که امام نهم در مدينه بود، اين سعادت و توفيق همچنان براي حضرت عبدالعظيم (ع) فراهم بود که با آن حضرت، تماس و ديدار داشته باشد و از دانش آن بزرگوار، بهره گيرد. گاهي نيز سؤالات خود را به صورت نامه از امام مي‏پرسيد و جواب مکتوب از امام دريافت مي‏کرد.

سرشارترين و حسّاس‏ترين مقطع حيات حضرت عبدالعظيم، دوران امام هادي (ع) بود؛ گرچه امام هادي (ع) بخشي از عمر خويش را در يک منطقه‏ي حفاظت شده‏ي نظامي و تحت نظر، در «سامرا» گذراند و در آن دوران، امکان ارتباط شيعيان با آن حضرت، کمتر و با مشکلاتي همراه بود؛ امّا عبدالعظيم حسني (ع) درهمان زمان هم به محضر امام هادي(ع) مي‏رسيد و از او رهنمود مي‏گرفت.



علت هجرت به ري

علت مهاجرت حضرت عبدالعظيم (ع) از مدينه به ري و سکونت در غربت را بايد در اوضاع سياسي و اجتماعي آن عصر، جستجو کرد.

خلفاي عباسي نسبت به خاندان پيامبر (ص) و شيعيان ائمه (ع) بسيار سخت‏گيري مي‏کردند. يکي از خشن‏ترين و بد رفتارترين اين خلفا، «متوکل» بود که دوران خلافتش، نه تنها چندين بار مزار سيّدالشهداء (ع) را در کربلا تخريب کرد، از زيارت قبر آن حضرت نيز جلوگري مي‏نمود. امام هادي (ع) با پنج نفر از خلفاي عباسي - از جمله متوکّل - هم عصر بود. متوکّل، براي مصون ماندن از خشم انقلابي مردم مظلوم و جلوگيري از تجمع شيعه بر محور وجود امام هادي (ع) آن حضرت را از مدينه به سامرا برد، تا تمامي فعاليت‏ها و ارتباطات آن امام را زير نظر داشته باشد. حتّي چندين بار مأموران خليفه به خانه‏ي امام ريختند و با گستاخي تمام، به تفتيش خانه‏ي آن حضرت پرداختند. وقتي نسبت به امام معصوم، با آن موقعيت حساس، اينگونه برخوردهاي تند وجود داشت، درباره‏ي پيروان آنان و شخصيت‏هاي رده‏ي بعدي، سختگيري و خوف و خطر بيشتري بود.

از آنجا که حضرت عبدالعظيم (ع) بعضا به خدمت امام هادي (ع) در سامرا مي‏رسيد و از محضرش استفاده مي‏نمود، جاسوسان خليفه ارتباط ايشان را با امام هادي (ع) گزارش نمودند و در پي آن، خليفه دستور تعقيب و دستگيري وي را صادر کرد و لذا حضرت عبدالعظيم حسني براي مصون ماندن از خطر خليفه‏ي عباسي، خودرا از چشم مأموران پنهان مي‏کرد و در شهرهاي مختلف به صورت ناشناس، رفت و آمد مي‏کرد و اين وضع ادامه داشت تا اينکه حضرت عبدالعظيم به شهر «ري» رسيد و در آنجا قصد اقامت نمود.(8)



حضرت عبدالعظيم در «ري»

حضرت عبدالعظيم به صورت يک مسافر ناشناس، وارد رِي شد و در محله‏ي «ساربان» در کوي «سکةالحوالي» به منزل يکي از شيعيان رفت. مدتي در زير زمين آن خانه به سر مي‏برد و مردم از حضورش بي خبر بودند و تنها افراد انگشت شماري از شيعيان او را مي‏شناختند و از حضورش در آن محله، مطلع بودند که آنان هم مي‏کوشيدند که اين خبر، فاش نشود تا خطري جان ايشان را تهديد نکند. امّا با گذشت زمان، افراد بيشتري حضرت عبدالعظيم (ع) را مي‏شناختند و به خانه‏اش رفت و آمد مي‏کردند تا از علوم و رواياتش بهره گيرند وعطر خاندان عصمت را از او ببويند.(9)

آري! شيعيان آن خطّه، حضرت عبدالعظيم را يادگاري از امامان خويش مي‏دانستند و پروانه‏وار به گرد شمع وجودش طواف مي‏کردند و بر موقعيت علمي و ديني او ارج مي‏نهادند و مسائل شرعي و مشکلات ديني خويش، را بوسيله‏ي او حل مي‏نمودند.



غروب خورشيد

روزهاي پاياني عمر پر برکت حضرت عبدالعظيم (س) با بيماري همراه بود. آن قامت بلند ايمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پيروان اهل بيت (ع) در آستانه‏ي محروميت از وجود پر خير و برکت اين سيّد کريم قرار گرفته بودند. عبدالعظيم حسني (ع) علاوه بر رنجي که از بيماري و غربت و دوري از خويشاوندان مي‏برد، اندوه مصيبتهاي پياپي مردم و روزگار تلخ شيعيان در عصر حاکميت عباسيان، برايش جانکاه بود. او با ذکر پيوسته خدا و عبادت به روح خود آرامش مي‏بخشيد و بار غربت و بيماري را بردوش مي‏کشيد.

بنابر قول مشهور، خورشيد فروزان ري، حضرت عبدالعظيم حسني (ع) در پانزدهم شوال 252هجري، غروب کرد(10) و در پي آن شعله‏ي ديرپاي حق و ايمان در آن ديار، فرو خوابيد. خبر درگذشت آن بزرگوار، دهان به دهان گشت و مردم شهر، جملگي سياه پوش شدند و بر در خانه‏ي آن‏حضرت صدا به گريه و شيون بلند کردند و پس از آنکه پيکر مطهّر حضرت عبدالعظيم (ع) در ميان خيل عظيم مردم تشييع شهر، در آن شهر به خاک سپرده شد.

قرن‌هاست که حرم با شکوه حضرت عبدالعظيم (ع)، با جلوه‏اي ملکوتي و معنوي که داشته، کهرباي جانهاي مشتاق و دلهاي پاک بوده است و همواره قلوب اهل معرفت، کبوتر وار برگرد حرمش طواف کرده است.



فضيلت و ثواب زيارت

فرهنگ زيارت در مکتب شيعه، از شيوه‏هاي اساسي احياي نام و ياد بزرگان، عالمان و اولياي خدا است. حضوريافتن در کنار قبور انسانهاي والا و برجسته، هم ارج نهادن به پاکي و صداقت و ايمان و جهاد آنان است و هم الگوگيري از زندگي و الهام‏جويي از نام‏وياد ايشان است، لذا تشويق‏هاي بسياري که در روايات اسلامي پيرامون زيارت مرقد ائمه‏ي معصومين و امامزادگان بزرگوار آمده‏است، يک دستور تربيتي و ارشادي است. زيارت‏حرم باصفاي حضرت عبدالعظيم حسني عليه السلام نيز در همين راستا مورد تأکيد و توجه بوده است که در روايتي از امام هادي (ع) آمده است که هر کس قبر حضرت عبدالعظيم (ع) را زيارت کند، خداوند بهشت را به او پاداش مي‏دهد! (11)

وهمچنين در نقل ديگري آمده است که مردي از اهل ري، خدمت امام هادي (ع) رسيد. امام از او پرسيد: کجا بودي؟ گفت: به زيارت سيّد الشهدا (ع) رفته بودم. حضرت فرمود: بدان که اگر قبر عبدالعظيم حسني را زيارت کني، گويا حسين بن علي عليه‏السّلام را زيارت کرده‏اي.(12)

اينکه زيارت حضرت عبدالعظيم (ع) پاداش بهشت دارد و يا همچون زيارت کربلا ارزشمنداست، دليل و نشانه‏ي مقام والا و عالي آن سيّد بزرگوار در نزد خدا و اهل بيت عصمت (ع)است؛ چراکه وي درآن دوران سخت و پرخطر، مطيع امامان بود و فروغ احاديت و کلمات نوراني ائمه‏ي‏اطهار(ع) را در شهرهاي مختلف مي‏گستراند؛ لذا فعاليت او در چنان شرايط خطير از ارزش خاصي برخوردار بود.



گوهرهاي ناب

حضرت عبدالعظيم (ع) علاوه بر دانش، تقوا، مجاهدت و مقام والاي اخلاقي و فضايل معنوي، از موثّق‏ترين راويان احاديث از اهل بيت عصمت (ع) بود. نام وي در سلسله‏ي سند تعدادي از احاديث، در موضوعات تفسيري، فقهي، اخلاقي و اعتقادي مي‏درخشد. در پايان اين نوشتار کوتاه به عنوان تبرّک از کلام معصومين (ع) برخي از احاديثي که حضرت عبدالعظيم (ع) مستقيما خود از امام معصوم (ع) شنيده است، بيان مي‏کنيم.



رفتار مکتبي

امام رضا (ع) خطاب به حضرت عبدالعظيم (ع) فرمودند: «اي عبدالعظيم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که شيطان را به خودشان راه و سلطه ندهند. آنان را به راستگويي و امانت داري و سکوت و ترک مجادله در کارهاي بيهوده و ديدار و توجه به يکديگر دستور بده؛ چراکه اينها مايه‏ي نزديک شدن به من است. خود را مشغول دشمني با يکديگر و دريدن‏هم نکنند! من با خودم پيمان بسته‏ام که هرکس چنين کند و يکي از دوستانم را به خشم آورد، از خدا بخواهم که او را در دنيا به شديدترين نحو عذاب کند. در آخرت نيز، وي از زيانکاران خواهد بود.»(13)



زيارت امام رضا (ع)

حضرت عبدالعظيم حسني (ع) از امام جواد (ع) روايت مي‏کند که آن حضرت فرمودند: «هر کس پدرم -امام‏رضا(ع)- را بامعرفت به حقش، در طوس زيارت کند، بهشت را نزد خداوند براي او ضمانت مي‏کنم.»(14)



انتظار فرج

حضرت عبدالعظيم مي‏گويد: «امام جواد (ع) براي من فرمود: «به درستي که قائم خاندان ما همان «مهدي» است که واجب است در زمان غيبتش، انتظار او کشيده شود و در ظهورش اطاعت گردد. سوگند به خدايي که محمّد را به رسالت برانگيخت و مارا به امامت مبعوث نمود، اگر از دنيا فقط يک روز باقي بماند، آن روز آنچنان طولاني خواهد شد که مهدي (ع) از پشت پرده‏ي غيبت ظهور خواهد کرد و زمين را پر از عدل و داد خواهدنمود. خداوند امور ولي‏عصر را در يک شب، اصلاح خواهد نمود؛ به همان روشي که امر موسي بن عمران را در يک شب اصلاح کرد....بهترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است.»(15)



پي‏نوشت‏ها:

1- امام زادگان ري، ج 1، ص 78.

2- زندگاني حضرت عبدالعظيم (ع)، ص 30.

3- کمال الدين، ج 2، ص 51.

4- اختران فروزان ري، ص 37.

5- من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 80.

6- امام زادگان ري، جلد 1، ص 74.

7- رجال نجاشي، ص 247.

8- روح و ريحان، ص 248.

9- امام زادگان ري، ج 1، ص 120.

10- همان منبع، ص 122.

11- کامل الزيارات، ص 324.

12- همان، ص 324.

13- اختصاص، ص 247.

14- عیون الاخبار، ص 341.

15- کمال الدين، ج 1، ص 188.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما