کد مطلب : ۹۰۵۴
يک منبر نيم ساعته، در يک مجلس عروسي!
شماره نهم ماهنامه خیمه - شوال1424 - آذر1382
بعد از چندي و اندي به يک مجلس عروسي دعوت شدم، آن هم از نوع جذاب آن با يک کارت دعوت بسيار با کلاس؛ که هر از چند سالي توفيق ديدار آن نصيب ما ميشود. خلاصه تا ترافيک سنگين غروب خيابان ولي عصر را گذرانديم و پس از شنيدن هزاران نکتهي باريکتر از مو- که به عبارتي، تعبير به «متلک» هم ميشود- به تالاري رسيديم که به نام يکي از شاعران بزرگ سدهي هشتم هجري است. هنگام ورود به تالار، حيراني من دو چندان شد، نميدانستم در بين کدام طائفه بنشينم، بين جماعت هياتي يا آن طائفهي ازما بهتران با کرواتهاي رنگي و...
خلاصه پس از گذشت لحظاتي کوتاه، صداي جذاب يک از مدّاحان مشهور- که کمتر در مجالس عروسي و آن هم از اين دست مجالس حضور پيدا ميکند- توجه حاضران را جلب کرد و خدا خيرش بدهد که پس از ده دقيقه و با مدحي زيبا در وصف امير المؤمنان علي بن ابيطالب مجلس را واگذار کرد به يکي از مداحاني که شايد در مسند پيرغلامي در هيأتهاي حسيني داراي جاذبههاي بسياري باشد؛ امّا آن شب در حدود نيم ساعت ميکروفون به دست او بود و تکرار اين جمله که «ميخواهم در جمع شما دوستان هيأتي يک حرکت تبليغي انجام بدهم» شروع به خواندن روايات و احاديث از رسول اکرم- صلي الله عليه و آله و سلم- نمود و دربارهي وظايف زوج نسبت به زوجه و بالعکس، غافل از اينکه مجلس عروسي است نه مجلس خطابه و ظاهراً تنها هيأتيها را با چشمان تيزبينش ديده بود، نه آن طائفهي جوان غير هيأتي و... را و غافل از اين مهم که تمام مطالب او براي هيچ يک از مستمعان و حاضران، جاذبه نداشت و صداي غرّغرّ، همراه با ناسزاي بسياري از افراد، در حين افاضهي حضرت آقاي مدّاح، به گوش ميرسيد.
و شما که در مجلس حضور نداشتيد و تنها مطالب را ميخوانيد، تصديق ميفرمائيد که «هر سخن جايي و هر نکته مقامي دارد» و هم چون من بر اين باوريد که اين حرکت تبليغي دست آورد و رهآوري به جز يک حرکت ضد تبليغي نداشت! و خدا خير دهد دعوت کننده و دعوت شده را، که هر دو با هنر ارتباطات، بيگانه و نا آشنا بودند...
بعد از چندي و اندي به يک مجلس عروسي دعوت شدم، آن هم از نوع جذاب آن با يک کارت دعوت بسيار با کلاس؛ که هر از چند سالي توفيق ديدار آن نصيب ما ميشود. خلاصه تا ترافيک سنگين غروب خيابان ولي عصر را گذرانديم و پس از شنيدن هزاران نکتهي باريکتر از مو- که به عبارتي، تعبير به «متلک» هم ميشود- به تالاري رسيديم که به نام يکي از شاعران بزرگ سدهي هشتم هجري است. هنگام ورود به تالار، حيراني من دو چندان شد، نميدانستم در بين کدام طائفه بنشينم، بين جماعت هياتي يا آن طائفهي ازما بهتران با کرواتهاي رنگي و...
خلاصه پس از گذشت لحظاتي کوتاه، صداي جذاب يک از مدّاحان مشهور- که کمتر در مجالس عروسي و آن هم از اين دست مجالس حضور پيدا ميکند- توجه حاضران را جلب کرد و خدا خيرش بدهد که پس از ده دقيقه و با مدحي زيبا در وصف امير المؤمنان علي بن ابيطالب مجلس را واگذار کرد به يکي از مداحاني که شايد در مسند پيرغلامي در هيأتهاي حسيني داراي جاذبههاي بسياري باشد؛ امّا آن شب در حدود نيم ساعت ميکروفون به دست او بود و تکرار اين جمله که «ميخواهم در جمع شما دوستان هيأتي يک حرکت تبليغي انجام بدهم» شروع به خواندن روايات و احاديث از رسول اکرم- صلي الله عليه و آله و سلم- نمود و دربارهي وظايف زوج نسبت به زوجه و بالعکس، غافل از اينکه مجلس عروسي است نه مجلس خطابه و ظاهراً تنها هيأتيها را با چشمان تيزبينش ديده بود، نه آن طائفهي جوان غير هيأتي و... را و غافل از اين مهم که تمام مطالب او براي هيچ يک از مستمعان و حاضران، جاذبه نداشت و صداي غرّغرّ، همراه با ناسزاي بسياري از افراد، در حين افاضهي حضرت آقاي مدّاح، به گوش ميرسيد.
و شما که در مجلس حضور نداشتيد و تنها مطالب را ميخوانيد، تصديق ميفرمائيد که «هر سخن جايي و هر نکته مقامي دارد» و هم چون من بر اين باوريد که اين حرکت تبليغي دست آورد و رهآوري به جز يک حرکت ضد تبليغي نداشت! و خدا خير دهد دعوت کننده و دعوت شده را، که هر دو با هنر ارتباطات، بيگانه و نا آشنا بودند...