تاریخ انتشار
جمعه ۱ مهر ۱۳۸۴ ساعت ۰۶:۰۰
۰
کد مطلب : ۹۶۷۴

افطار روزه ی کله گنجشکی

سارا مرادی
شماره 21 ـ رمضان 1426 ـ مهر 1384

وقتی ماه رمضان از راه می رسد، وقتی سفره افطار پهن می شود، وقتی همه با هم دور سفره به انتظار می نشینیم و زیر لب زمزمه می کنیم؛ کمتر کسی است که یاد و خاطره ی سال های گذشته در ذهنش خطور نکند. یاد روزه های کله گنجشکی، یاد اولین افطار، اولین روزه و شاید جایزه ی اولین روزه.
کودکان از 4 سالگی با مفاهیم ساده و به مرور در سنوات بعد با مفاهیم کلی روزه و ماه رمضان آشنا می شوند. والدین و مربیان، برای زیبا جلوه دادن این ماه پر برکت نقش ظریف و مهمی برعهده دارند. کودکان در برخورد با آداب رمضان پر از سؤال های بی جوابند و پاسخ هر کدام از سؤالات آنان می تواند تصویری عمیق در ذهن آنها بکارد. اگر این پاسخ ها، حساب شده و اصولی باشد، در پرورش این مفاهیم در ذهن کودک مؤثر خواهد بود و اگر پاسخ ها سطحی و غیر واقعی باشد، تأثیری منفی و مخرب برجا خواهد گذاشت.
روزه گرفتن و یک روز تمام، لب به روی خوراکی ها بستن از نظر یک کودک، واقعه ای سخت و ناممکن است و عکس العمل والدین و بزرگترها می تواند ذهنیت کودک را تغییر دهد. والدین از ابراز سختی روزه، تشنگی و ضعف و... در مقابل کودک بپرهیزند و با دادن اطلاعاتی مفید، کودک را تشویق به گرفتن روزه های چند ساعته یا روزه ی کله گنجشکی کنند. تشویق کودک او را به روزه گرفتن مشتاق می کند و همین که می تواند رفتار بزرگترها را تقلید کند، احساس بزرگی و استقلال می کند. و همه ی کودکان این حس را دوست دارند و اگر با شوق معنوی و اعتقادی هم همراه شود، نتیجه بسیار بهتری خواهد داشت.
در سال های اخیر به کرّات دیده شده، در ماه مبارک رمضان در مدارس ابتدایی دخترانه و راهنمایی و دبیرستان های دخترانه و پسرانه برای تشویق و نیز به یادگار ماندن خاطرات شیرین افطار و ماه مبارک رمضان در خاطر نوجوانان، مراسم افطار برگزار می شود و بسیار مورد توجه و استقبال دانش آموزان قرار می گیرد.
جالب است که مطلع شدیم در یکی از مهد کودک های شهر قم، در یک حرکت ابتکاری برای کودکان پیش دبستانی، مراسم افطار روزه کله گنجشکی برگزار شد.
به کودکان 6 ساله برای گرفتن این روزه، آگاهی های لازم داده شد و بعد از گذشت نزدیک به بیست روز از ماه مبارک رمضان و آشنایی کودک با آداب روزه از طریق خانواده و رسانه ها و اطلاعات و آموزش هایی که در کلاس داده می شد، کودکان مسلط به خواندن نماز شده و در یک روز، طبق اعلام قبلی همه کودکان همراه بزرگترها سحری خورده و مثل هر روز به مهد کودک آمدند. برنامه های آن روز به جهت روزه دار بودن نوگلان تغییر کرده و طوری طراحی شد که کودکان انرژی زیادی مصرف نکنند و نزدیک ظهر، سفره افطار پهن شد و کودکان بعد از شنیدن اذان افطار کردند و نماز خواندند. تصویر شادی کودکان در آن مراسم، انسان را به وجد می آورد. پس از آن، بعد از گذشت چندین ماه، کودکان با شادی و افتخار از آن مراسم یاد می کردند و در انتظار ماه رمضان سال آینده بودند و در ذهن خود تصمیم می گرفتند که سال آینده یک روزه ی کامل خواهند گرفت.
اجرای چنین مراسم هایی شاید به نظر سمبلیک و یا ساده باشد، اما اثرات عمیق و ماندگاری دارد و چه زیباست که این مراسم، به دور از هرگونه ریا و خودنمایی و اسراف برگزار گردد و با یک برنامه ریزی دقیق و اصولی انجام پذیرد. باید ارزش نهادن به روزه داران کوچک برای بزرگان، افتخار محسوب شود و ماه رمضان برای کودکان و نوجوانان به ماهی شیرین و پر خاطره و ماهی پر برکت و معنوی تبدیل شود.
ان شاء الله

ماه خوب خدا
پنجره را باز کنيد، خوب گوش کنيد، صداي بال فرشته هاست. دوباره آمده اند. چه قشقرقي به راه انداخته اند. سخت مشغول کارند. سبد سبد ثواب مي برند بالا و دوباره بر مي گردند. فقط ثواب، فقط کار خوب، چيز ديگر ممنوع است. ناخالصي و کار بد اصلا، خدا فتيله ي آتش جهنم را پايين کشيده، شيطون و شيطان ها را هم سفت بسته. آدم ها، راحت نفس مي کشند. همه خوب شده اند. آن قدر خوب که با فرشته ها اشتباه مي گيريدشان. آن قدر خوب که فکر مي کني «آقا» ظهور کرده است و عقل ها آن قدر رشد کرده که آدم ها خير و بدشان را از روي اثرات و نتايج ماندگارش تشخيص مي دهند و عمل مي کنند.
کسي دروغ نمي گويد. تهمت نمي زند. بازار غيبت کساد است. مردم از اذيت کردن ديگران مي ترسند. حتي فري قلدره هم براي بچه هاي محله فقط خط و نشان مي کشد و مي گويد: نه، بگذار رمضان تمام شود.
نمازهاي صبح، کمتر قضا مي شود. وقت هايي که بوي خوش دعاي سحر توي خانه پيچيده و همين طور که سر سفره نشسته اي و سحري مي خوري، احساس مي کني چند تا فرشته روي ديوار نشسته اند و دارند با غبطه تو را نگاه مي کنند. انگار داري براي مأموريتي از طرف خدا آماده مي شوي. غروب ها، همان وقتي که صداي بال فرشته ها با اذان درهم می آميزد، فرشته هايي که سبد سبد ثواب روز گذشته را بالا می برند. از خوشحالي در پوست خود نمی گنجي و حس می کني نامه ي اعمالت را به دست راستت داده اند.
وقتي در ماه خوب خدا، بهترين خلق خدا می خواهد به خاطر تولد کريم اهل بيتش به تو هديه بدهد، فکر می کني اين هديه چه می تواند باشد؟
شب مهربان ترين پدر، شب دلشوره ي مرغابی ها، شب تنهايي چاه، کاسه هاي لب نخورده ي شير، قرآن به سر، اشک و العفو. اگر همه ي دنيا را هزار بار بگردي مثل اين شب، شب قدر پيدا نمی کني حيف که قدرش را نمی داني. درست است که قدر اين ماه خوب خدا را نمی دانم، ولي خدا کند هرگز تمام نشود. خدا کند هر ماه، «رمضان» باشد. آخر دلمان برايش تنگ شده.

هزاران حرف رنگي
زکيه فراتي
خدا يک شاعر خيلي بزرگ است
تمام شعرهايش خوب و زيباست
درخت و سبزه و دريا و بلبل
و زيبايي و هر چيزي که هرجاست
*
خدا مانند يک نقاش ماهر
زمين و آسمان ها را کشيده
تمام زندگي را رنگ کرده
کسي مانند آن ها را نديده
*
خدا خطاط خوب و ماهری است
که با خط قشنگي می نويسد
لطافت، مهرباني، خوب بودن
هزاران حرف رنگي می نويسد
*
خدا با خط خوب و دلنشينش
تمام شعرهايش را نوشته
کنار شعرهاي رنگ رنگش
کشيده آدم و نور و فرشته

وقتی ماه رمضان از راه می رسد، وقتی سفره افطار پهن می شود، وقتی همه با هم دور سفره به انتظار می نشینیم و زیر لب زمزمه می کنیم؛ کمتر کسی است که یاد و خاطره ی سال های گذشته در ذهنش خطور نکند. یاد روزه های کله گنجشکی، یاد اولین افطار، اولین روزه و شاید جایزه ی اولین روزه.
کودکان از 4 سالگی با مفاهیم ساده و به مرور در سنوات بعد با مفاهیم کلی روزه و ماه رمضان آشنا می شوند. والدین و مربیان، برای زیبا جلوه دادن این ماه پر برکت نقش ظریف و مهمی برعهده دارند. کودکان در برخورد با آداب رمضان پر از سؤال های بی جوابند و پاسخ هر کدام از سؤالات آنان می تواند تصویری عمیق در ذهن آنها بکارد. اگر این پاسخ ها، حساب شده و اصولی باشد، در پرورش این مفاهیم در ذهن کودک مؤثر خواهد بود و اگر پاسخ ها سطحی و غیر واقعی باشد، تأثیری منفی و مخرب برجا خواهد گذاشت.
روزه گرفتن و یک روز تمام، لب به روی خوراکی ها بستن از نظر یک کودک، واقعه ای سخت و ناممکن است و عکس العمل والدین و بزرگترها می تواند ذهنیت کودک را تغییر دهد. والدین از ابراز سختی روزه، تشنگی و ضعف و... در مقابل کودک بپرهیزند و با دادن اطلاعاتی مفید، کودک را تشویق به گرفتن روزه های چند ساعته یا روزه ی کله گنجشکی کنند. تشویق کودک او را به روزه گرفتن مشتاق می کند و همین که می تواند رفتار بزرگترها را تقلید کند، احساس بزرگی و استقلال می کند. و همه ی کودکان این حس را دوست دارند و اگر با شوق معنوی و اعتقادی هم همراه شود، نتیجه بسیار بهتری خواهد داشت.
در سال های اخیر به کرّات دیده شده، در ماه مبارک رمضان در مدارس ابتدایی دخترانه و راهنمایی و دبیرستان های دخترانه و پسرانه برای تشویق و نیز به یادگار ماندن خاطرات شیرین افطار و ماه مبارک رمضان در خاطر نوجوانان، مراسم افطار برگزار می شود و بسیار مورد توجه و استقبال دانش آموزان قرار می گیرد.
جالب است که مطلع شدیم در یکی از مهد کودک های شهر قم، در یک حرکت ابتکاری برای کودکان پیش دبستانی، مراسم افطار روزه کله گنجشکی برگزار شد.
به کودکان 6 ساله برای گرفتن این روزه، آگاهی های لازم داده شد و بعد از گذشت نزدیک به بیست روز از ماه مبارک رمضان و آشنایی کودک با آداب روزه از طریق خانواده و رسانه ها و اطلاعات و آموزش هایی که در کلاس داده می شد، کودکان مسلط به خواندن نماز شده و در یک روز، طبق اعلام قبلی همه کودکان همراه بزرگترها سحری خورده و مثل هر روز به مهد کودک آمدند. برنامه های آن روز به جهت روزه دار بودن نوگلان تغییر کرده و طوری طراحی شد که کودکان انرژی زیادی مصرف نکنند و نزدیک ظهر، سفره افطار پهن شد و کودکان بعد از شنیدن اذان افطار کردند و نماز خواندند. تصویر شادی کودکان در آن مراسم، انسان را به وجد می آورد. پس از آن، بعد از گذشت چندین ماه، کودکان با شادی و افتخار از آن مراسم یاد می کردند و در انتظار ماه رمضان سال آینده بودند و در ذهن خود تصمیم می گرفتند که سال آینده یک روزه ی کامل خواهند گرفت.
اجرای چنین مراسم هایی شاید به نظر سمبلیک و یا ساده باشد، اما اثرات عمیق و ماندگاری دارد و چه زیباست که این مراسم، به دور از هرگونه ریا و خودنمایی و اسراف برگزار گردد و با یک برنامه ریزی دقیق و اصولی انجام پذیرد. باید ارزش نهادن به روزه داران کوچک برای بزرگان، افتخار محسوب شود و ماه رمضان برای کودکان و نوجوانان به ماهی شیرین و پر خاطره و ماهی پر برکت و معنوی تبدیل شود.
ان شاء الله

ماه خوب خدا
پنجره را باز کنيد، خوب گوش کنيد، صداي بال فرشته هاست. دوباره آمده اند. چه قشقرقي به راه انداخته اند. سخت مشغول کارند. سبد سبد ثواب مي برند بالا و دوباره بر مي گردند. فقط ثواب، فقط کار خوب، چيز ديگر ممنوع است. ناخالصي و کار بد اصلا، خدا فتيله ي آتش جهنم را پايين کشيده، شيطون و شيطان ها را هم سفت بسته. آدم ها، راحت نفس مي کشند. همه خوب شده اند. آن قدر خوب که با فرشته ها اشتباه مي گيريدشان. آن قدر خوب که فکر مي کني «آقا» ظهور کرده است و عقل ها آن قدر رشد کرده که آدم ها خير و بدشان را از روي اثرات و نتايج ماندگارش تشخيص مي دهند و عمل مي کنند.
کسي دروغ نمي گويد. تهمت نمي زند. بازار غيبت کساد است. مردم از اذيت کردن ديگران مي ترسند. حتي فري قلدره هم براي بچه هاي محله فقط خط و نشان مي کشد و مي گويد: نه، بگذار رمضان تمام شود.
نمازهاي صبح، کمتر قضا مي شود. وقت هايي که بوي خوش دعاي سحر توي خانه پيچيده و همين طور که سر سفره نشسته اي و سحري مي خوري، احساس مي کني چند تا فرشته روي ديوار نشسته اند و دارند با غبطه تو را نگاه مي کنند. انگار داري براي مأموريتي از طرف خدا آماده مي شوي. غروب ها، همان وقتي که صداي بال فرشته ها با اذان درهم می آميزد، فرشته هايي که سبد سبد ثواب روز گذشته را بالا می برند. از خوشحالي در پوست خود نمی گنجي و حس می کني نامه ي اعمالت را به دست راستت داده اند.
وقتي در ماه خوب خدا، بهترين خلق خدا می خواهد به خاطر تولد کريم اهل بيتش به تو هديه بدهد، فکر می کني اين هديه چه می تواند باشد؟
شب مهربان ترين پدر، شب دلشوره ي مرغابی ها، شب تنهايي چاه، کاسه هاي لب نخورده ي شير، قرآن به سر، اشک و العفو. اگر همه ي دنيا را هزار بار بگردي مثل اين شب، شب قدر پيدا نمی کني حيف که قدرش را نمی داني. درست است که قدر اين ماه خوب خدا را نمی دانم، ولي خدا کند هرگز تمام نشود. خدا کند هر ماه، «رمضان» باشد. آخر دلمان برايش تنگ شده.

هزاران حرف رنگي
زکيه فراتي
خدا يک شاعر خيلي بزرگ است
تمام شعرهايش خوب و زيباست
درخت و سبزه و دريا و بلبل
و زيبايي و هر چيزي که هرجاست
*
خدا مانند يک نقاش ماهر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما