تاریخ انتشار
جمعه ۱ مهر ۱۳۸۴ ساعت ۰۶:۳۰
۰
کد مطلب : ۹۶۷۶

کمک های اولانه

شماره 21 ـ رمضان 1426 ـ مهر 1384

غیبت
تصور کنید روزی این خبر به شما برسد که بیماری جدیدی آمده، بسیار مسری ست و افراد بعد از ابتلا به این بیماری میل به خوردن مواد عجیب می کنند. حال اگر این خبر از جانب فردی قابل اعتماد و راستگو و آگاه به شما گفته شود، بدون شک حرف او را باور کرده و سعی می کنید در مورد این بیماری چیزهای بیشتری بدانید و از راه های پیشگیری این بیماری خطرناک آگاه شوید.

با این مقدمه، حال می خواهم خبری از جانب افرادی که همه به صداقت و آگاهی آنان ایمان داریم بگویم. حتماً تا به حال شما این خبر را شنیده اید که بزرگان دین ما فرموده اند: اشخاص مبتلا به این بیماری، گوشت برادر مرده ی خود را می خورند و چه بسا با لذت هم این کار را انجام داده و خود نیز متوجه این عمل وحشتناک خود نباشند.



نام بیماری: غیبت

تعریف بیماری:
این بیماری سابقه طولانی داشته و افراد در سنین مختلف به آن مبتلا می شوند. معمولاً هنگامی که حداقل دو نفر یا بیشتر در کنار هم مشغول صحبت می شوند و از افراد غیر از مجموعه ی خود سخن به میان آید، همه ی افراد در معرض خطر ابتلا به این بیماری می باشند. این بیماری، گاهی در یک جامعه ی کوچک مثل خانواده شکل می گیرد و به مرور در اجتماع اپیدمی می شود. در موارد اپیدمی حاد، کمک های اولانه کارساز نبوده و به درمان های تخصصی توسط افراد خبره نیازمند است. افراد مبتلا به این بیماری، رفتار خود را نادیده گرفته و از صحبت در مورد رفتار دیگران لذت می برند.



علائم بیماری:
1- در موارد خفیف، فرد با یک جمله و حتی یک کلمه به این بیماری مبتلا شده و خیلی زود متوجه ورود بیماری می شود و با آن مقابله می کند و حتی گاهی، درمان نهایی را در همین مورد انجام داده و خود را نسبت به بیماری واکسینه می کند.

«درمان نهایی: راضی کردن افرادی که غیبت آنها را کرده و طلب استغفار برای خود و آن فرد و عدم ابتلای مجدد».

2- در موارد عادی، فرد در مقابل افراد مبتلا از خود واکنشی مبنی بر ناراحتی از مبتلا شدن به بیماری نشان نمی دهد و چه بسا خود نیز به پیشرفت بیماری کمک می کند. در این گونه موارد فرد از هم صحبتی با افراد مبتلا احساس رضایت داشته و مایل به مبتلا کردن دیگران به این بیماریست و بیشتر مایل است با افرادی که آمادگی ابتلا دارند هم صحبت شود.

3- در موارد حاد: شخص، دیگر مقاومتی در مقابل بیماری ندارد و حتی مقاومت خود را در مورد بیماری های دیگر از قبیل دروغ، تهمت و دورویی و... از دست می دهد. این افراد از ابتلا به این بیماری ذره ای نگرانی نداشته و برای پیشبرد اهداف خود، این بیماری را وسیله قرار می دهند و از این کار لذت می برند. در موارد حاد، شخص مطمئناً به بیماری دروغ و تهمت نیز مبتلا می شود. این افراد به مرور تبحر زیادی پیدا کرده و با اشاره و لبخند و حتی یک کلمه می توانند بیماری را به افراد زیادی منتقل کنند. افراد مبتلا به این بیماری در موارد حاد، دیگر جایی در بین کسانی که زمینه ی ابتلا نداشته و پیشگیری های لازم را انجام داده اند ندارند و ناچار با افراد مبتلا و کسانی که زمینه ی ابتلا به این بیماری را دارند، معاشرت می نمایند. کمک های اولانه در این موارد کارساز نبوده و به درمان های تخصصی نیازمند است.



راه های سرایت:
1- مهمانی های خانوادگی، محفل های دوستان، برخی محیط های کاری، معمولاً مکان هایی هستند که بیشتر در معرض خطر می باشند.

2- گاهی والدین مبتلا، ناخواسته فرزندان خود را به این بیماری مبتلا می کنند.

3- برخی گفتگوهای تلفنی، برنامه ها و بیشتر مکاتبات دوستانه، تقلید رفتار دیگران و ... از دیگر راه های سرایت بیماریست.



علل ابتلا به بیماری:
1- افراد پر حرف معمولاً برای پیدا کردن سوژه های ناب برای حرف های خود و گرم کردن مجالس و مهمانی ها به این بیماری مبتلا می شوند و دیگران را نیز در معرض خطر قرار می دهند.

2- گاهی افراد برای مهم جلوه دادن فعالیت های خود و یا تضعیف دیگران و به قول معروف خراب کردن موقعیت و یا فعالیت دیگران، خود به این بیماری دچار شده و دیگران را نیز مبتلا می کنند.

3- گاهی کمبودهای شخصیتی و عاطفی، حسادت، توجیه عقب ماندگی های خود و پیشرفت دیگران، زمینه ی ابتلا به این بیماریست.

4- گاهی والدین مبتلا به این بیماری، خود دلیل ابتلای فرزندان خود به این بیماری می باشند. «البته گاهی فرزندان آگاه، والدین خود را نجات داده و زمینه ی درمان آنها را فراهم می نمایند و یا بالعکس والدین آگاه، فرزندان را محافظت می نمایند.»

5- تشویق اطرافیان: در مواردی از قبیل صحبت در مورد دیگران و به تمسخر گرفتن رفتار آنها، تقلید رفتار دیگران با ایما و اشاره و کنایه، اگر با خنده و تشویق دیگران همراه باشد، به حاد شدن بیماری کمک می کند.

6- یکی از دلایل گرفتاری افراد به این بیماری، عدم آگاهی از راه های سرایت و یا حتی اصل و تعریف بیماری است و یا اینکه متأسفانه اپیدمی شدن بیماری در برخی اجتماعات و سازگاری بسیاری از افراد با این بیماری، بیمار را از پیگیری جهت درمان خود منصرف می نماید.



راه های پیشگیری (کمک های اولانه)
1- دوری کردن از افراد مبتلا خصوصاً در مجالس و مهمانی ها و یا عدم شرکت در مجالسی که تعدا افراد مبتلا در آن مجلس زیاد باشد.

2- انزجار خود را نسبت به این بیماری اعلام کنید و به افراد مبتلا، آگاهی لازم را ارائه دهید و هرگاه در پی مبتلا کردن شما به این بیماری بودند، با رفتاری معقول خود را نجات دهید.

3- با گوش کردن به سخنان شخص مبتلا به بیماری، هم خود را آلوده به بیماری می کنید و هم به نوعی رفتار آن شخص را تأیید می کنید. چهره ی راضی شما ممکن است بیماری او را حادتر کند. حتماً خود را ناراضی نشان داده و مانع کار او شوید.

4- طوری رفتار کنید که افراد مبتلا به این بیماری جرأت نکنند بیماری را به شما منتقل کنند و بدانند در صورتی که اقدام به پراکنده کردن میکروب بیماری کنند، شما با آنها سخت برخورد خواهید کرد.

5- اگر خود مبتلا به این بیماری هستید، دو مورد را باید در نظر بگیرید: اول این که، حال که تشخیص داده اید مبتلا هستید، علامت خوبیست. چون بیمار در مراحل حاد، اصلاً مایل نیست نام بیمار بر روی خود بگذارد. دوم اینکه با یک اراده ی آهنین و رفتاری قاطع تصمیم بگیرید و مصمم باشید تا بیماری را از خود دور کنید. برای تقویت خود بایستی نظرات اطبا و بزرگان دین را به خوبی و با ظرافت بررسی و تحقیق نموده و مو به مو اجرا کنید.

6- به دیگران اعلام کنید که در پی ریشه کن کردن این بیماری در بدن خود هستید. اگر اطرافیان، درمان شما را و راه های درمانی که در پیش گرفته اید را مسخره کردند، اهمیتی ندهید. رفتار مصمم و جدی شما در دراز مدت تأثیر بسیار خوبی بر روی آنها خواهد داشت و چه بسا آنها را نیز از این بیماری نجات دهد.

7- هیچ وقت، هیچ وقت برای مثبت جلوه دادن خود و پیشبرد اهدافتان در هر کاری و یا تضعیف دیگران و... خود را در معرض این بیماری قرار ندهید که در چنین مواردی بدون شک به بیماری های دیگری هم مبتلا خواهید شد و درمان، بسیار سخت و گاهی ناممکن خواهد شد.

8- درمان نهایی بیماری و پاک شدن روح و فکر انسان مبتلا به این بیماری، بسیار سخت است و فرد باید رضایت تک تک افرادی که در طول بیماری در مورد آنها سخن ناروا گفته، جلب کند و برایشان طلب استغفار کند و حتماً شما هم به این نتیجه رسیده اید که پیشگیری بهتر از درمان است.

با آرزوی سلامتی برای همه شما

ملتمس دعا: خانم بزرگ


نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما