تاریخ انتشار
دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۸۵ ساعت ۰۵:۴۵
۰
کد مطلب : ۹۷۶۵

با سیره ی اهل بیت(ع) چه قدر آشناییم؟

هادی قطبی
شماره 23 ـ جمادی الاول و جمادی الثانی 1427 ـ خرداد و تیر 1385

مقدمه

در روزهای آغازین سال، یکی از دوستان پیامی تلفنی (SMS) برایم فرستاد که: «بیایید در سالی که مزین به نام رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم است، 40 گفتار و 40 رفتار آن معلم اخلاق و فضایل را به خوبی مرور و تمرین کنیم. بهترین عیدی، یافتن این توفیق است.»

همین حرکت شایسته ‏ی آن دوست واقعی باعث شد در ذهن من این شیوه، جرقه‏ای و سپس انگیزه‏ای برای بررسی سیره‏ی رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت گرامی او در من ایجاد شود...

آنچه از این به بعد می‏خوانید، در حقیقت بازتاب آن حرکت شایسته و نتیجه‏ی کلنجارهایی است که بعد از آن SMS در من ایجاد شده است. ان‏شاء‏الله اگر توفیقی باشد، بنا به موضوع هر شماره، صفحه‏ی سیره‏ی اهل بیت علیهم ‏السلام مزین به سیره‏ی رسول‏الله و یک یا چند تن از اهل بیت گرامی‏اش خواهد بود.



* نگاهي به سيره‏ی پيامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم



مرا به خود وامگذار...

شبي پيامبر در خانه‏ی ام‏سلمه به سر مي‏برد. اندکي از شب که گذشت، ام‏سلمه متوجه جاي خالي حضرت شد و به جست و جوي ايشان رفت. ناگهان متوجه شد پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم در کناري با خداوند خود چنين راز و نياز مي‏کند: «الهي لا تکلني الي نفسي طرفة عين ابداً؛ پروردگارا، مرا يک چشم بر هم زدني به خود وامگذار.» ام‏سلمه به گريه افتاد. پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم متوجه او شد و سئوال کرد: «چرا گريه مي‏کني؟» ام‏سلمه گفت: «چرا گريه نکنم؟ تو با مقام بلندت و با آن که خداوند وعده داده که از گذشته و آينده‏ی تو چشم پوشي کرده، باز اين‏چنين با خدا راز و نياز مي‏کني. ما بر ترس و گريه سزاوارتريم».

پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «چگونه در امان باشم وقتي که خداوند، يک لحظه يونس را به حال خود واگذاشت و بر سرش آمد، آنچه آمد؟»



ساده زيستي و مبارزه با خواهش‏هاي نفس

امام باقر علیه‌السلام مي‏فرمايد: «روزي اندکي حلوا براي پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم آوردند، ولي آن حضرت ميل نفرمود. عرض شد: آيا خوردن آن حرام است؟ فرمود: خير، ولي دوست ندارم خود را به اين‏گونه غذاها عادت دهم. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «أذهبتم طيّباتکم في حياتکم الدنيا؛ نعمت‏هاي پاکيزه‏ی خود را در زندگي دنيايتان صرف کرديد.»



انجام کارهاي شخصي

در تاريخ پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است: در مسافرتي گروهي با رسول خدا همراه شدند و پس از طي مسافتي، برای اداي نماز و استراحت، از مرکب‏ها پياده شدند. رسول خدا بعد از پياده شدن به سوي آب رفت، ولي راهي نرفته بود که به طرف مرکب خويش بازگشت. اصحاب با خود گفتند لابد کار واجبي داشتند که مسير رفته را بازگشتند و شايد قصد دارند مطلب مهمي را به ما بگويند. اما ايشان به سمت شتر خويش رفت و زانوهاي شتر را بست و دو مرتبه به سوي آب روانه شد.

عده‏اي گفتند: اي رسول خدا، چرا ما را فرمان ندادي که اين کار را برايتان انجام دهيم و خود را به زحمت نيندازيد. ما با افتخار آماده انجام فرامين شما هستيم. پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ فرمود: «هرگز از ديگران براي انجام کارهاي شخصي خود کمک نخواهيد و به ديگران اتکا نداشته باشيد، ولو براي يک قطعه چوب مسواک باشد».



آرايش ظاهري

رسول خدا عادت داشت به آينه نگاه مي‏کرد، موي سرش را با شانه مرتب مي‏نمود و چه بسا در برابر آب، موي خود را منظم مي‏کرد و نه تنها براي خاندان خود بلکه براي اصحاب خويش نيز تجمل مي‏نمود و مي‏فرمود: «خدا دوست دارد که بنده‏اش وقتي براي ديدن برادران از خانه بيرون مي‏رود، خود را آماده و زينت نمايد».

يک بار که فردي ژوليده و با ريش نامنظم بر حضرت وارد شد، فرمود: «بعضي از شما نزد من مي‏آييد در حالي که قيافه‏ی شيطان داريد».



ياري همسر

در مورد نحوه‏ی رفتار پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم در خانه آمده است: پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در منزل لباس خود را مي‏دوخت، در را باز مي‏کرد، گوسفند و شتر را مي‏دوشيد، هرگاه خدمتکارش خسته مي‏شد، گندم يا جو آسياب مي‏کرد، به هنگام خواب در شب، آب وضوي خود را آماده مي‏ساخت، گوشت را قطعه قطعه مي‏کرد و در گرفتاري‏هاي خانواده‏اش به آنان ياري مي‏رساند.



رعايت حال کودکان

پيامبر چون به نماز مي‏ايستاد، اگر گريه‏ی طفلي را مي‏شنيد، نماز را سریع‏تر می‏خواند تا مادر بتواند به کودکش رسيدگي کند. همچنين اگر در کوچه با کودکان برخورد مي‏کرد، با آنان مهربان بود و آنان را نوازش مي‏داد.

نقل شده يک بار که طفلي را براي دعا يا نام‏گذاري خدمت حضرت آوردند، ايشان طفل را بغل گرفت و او دامان پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم را خیس کرد. ناگاه مادر يا پدر او بسيار خجالت‏زده شد و خواست کودک را از پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم بگيرد، حضرت فرمود: «بگذاريد راحت باشد و از ادرارش جلوگيري نکنيد».

پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم پس از اينکه کارش تمام ‏شد و آنان ‏رفتند، لباس خود را تطهير ‏نمود.



* نگاهی به سیره‏ی حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها



آغاز زندگي؛ پايان بندگي

رضايت و خشنودي خداوند آخرين مقامي است که هر سالکي پس از مجاهدت‏ها و سختي‏ها، پشت سر مي‏گذارد. کوشش اولياي خداوند همواره بر اين است که مبادا کاري را مرتکب شوند که خداوند از آن خشنود نباشد.

حضرت امير المؤمنين علیه‏السلام فرمود: «هيچ گاه فاطمه از من نرنجيد و او نيز هرگز مرا نرنجاند... در هيچ امري قدمي بر خلاف ميل باطني من برنداشت».

يک بار که فاطمه سلام‌الله‌علیها متوجه شد پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم از گردنبند و دستبند و پرده‏ی نصب شده در جلوي درب خانه‏اش ناراحت شده، فوراً آن را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرستاد تا در راه خدا صرف کند. پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم نيز سه مرتبه فرمود: «فعلت، فداها ابوها؛ آنچه مي‏خواستم انجام داد، پدرش به فداي او باد».

فاطمه سلام‌الله‌علیها زماني که براي درخواست کنيز و کمک کار نزد پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفت، تسبيحات را آموخت و به جاي دنيا، توشه‏ی آخرت نصيبش شد. او از برآورده نشدن نيازش ناراحت نشد، بلکه فرمود: «از خدا و رسول خدا خشنودم».

بزرگان و اولياي دين همواره مي‏کوشند امامشان از آنها راضي باشد. امام باقر علیه‏السلام نيز به جابر همين نکته را فرمود که:

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد



مقام شکر

روزي پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم فاطمه سلام‌الله‌علیها را ديد که لباسي از پشم پوشيده و با دستان خود آسيا مي‏کرد و فرزندش را شير مي‏داد. اشک از چشمان پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم جاري شد و فرمود: «دخترم، به سختي دنيا به خاطر شيريني آخرت، شتاب کن». فاطمه سلام‌الله‌علیها عرض کرد: «الحمد للّه علي نعمائه و الشکر للّه علي آلائه؛ حمد و سپاس خداي را براي نعمت‏هايش و شکر خداي را در برابر عطايا و مواهبش».

برخي از انسان‏ها غافلانه دائماً از خدا طلب مي‏کنند و هيچ نمي‏انديشند که اگر نعمت‏ها و داشته‏هاي خود را شمارش کنند، نمي‏توانند. همان که قرآن شريف فرمود: «و ان تعدّوا نعمة اللّه لاتحصوها؛ اگر نعمت‏هاي خدا را شماره کنيد، آن را نمي‏توانيد بشماريد».

نقل مي‏کنند خواجه‏اي غلامش را ميوه داد. غلام ميوه را گرفت و با رغبت تمام مشغول خوردن شد. خواجه وقتي اشتهاي غلام را ديد، با خود گفت: با اين رغبتي که غلام دارد، بايد ميوه‏ی شيريني باشد. کاش نيمي از آن را مي‏خوردم.

پس به غلام گفت: نيمي از اين ميوه را بده تا ببينم چگونه است؟ وقتي خواجه قدري از آن را خورد، آن را بسيار تلخ يافت و روي در هم کشيد و به غلامش گفت: چنين ميوه‏اي را چگونه خوش مي‏خوري؟ غلام گفت: «چون ميوه‏ی شيرين از تو زياد گرفته و خورده‏ام، حال چگونه به خاطر اين ميوه‏ی تلخ، روي در هم کشم و باز پس دهم که شرط جوانمردي و بندگي نيست. صبر بر اين تلخي اندک، سپاسِ شيريني‏هاي بسياري است که از تو ديده‏ام و خواهم ديد».



رفتار با مردم

اگر رضايت الهي به عنوان معيار اعمال فرد قرار گيرد، به هر آنچه حضرتش بخواهد دست مي‏زند، نه آنچه خود مي‏خواهد و مي‏پسندد. از همين رو از مشکلات و سختي‏هاي راه هراس ندارد و بلکه بدان راضي است. خداوند، مخلوقات خويش را دوست مي‏دارد از همين رو براي هر يک حقي قرار داده است که بايد پاس داشته شود و ظلم و ستم به آنها را نمي‏پسندد.

رفتار درست با مردم و رفع مشکلات جسمي، روحي، اخلاقي و ديني آنان از جمله کارهاي نيک و پسنديده است. ايثار فاطمه سلام‌الله‌علیها در شب عروسي و نيز جريان نزول آيات آغازين سوره‏ی «انسان»، نشأت گرفته از همين روح مردم داري است.

آن حضرت همچنين راضي به اذيت خدمتکار خود نيست و وقتي پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم فضّه را به او معرفي مي‏کند، فاطمه مي‏گويد: «کار خانه را تقسيم مي‏کنيم، يک روز من کار مي‏کنم و يک روز او».

آن حضرت حتي حقوق همسايگان را فراموش نمي‏کرد و زيباترين شيوه‏ی رفتار با همسايگان در رفتارش تجلي داشت. او حتي در دعاهاي خود، حاجت همسايگان را بر نياز خود مقدم مي‏داشت و به فرزندش حسن علیه‏السلام فرمود: «اول براي ديگران، پس از آن براي خود».

او براي زنان بهترين کمال و زينت را مي‏خواست و توصيه مي‏کرد: «خير للنساء أن لايرين الرّجال و لا يراهنّ الرّجال؛ بهترين چيز براي زن اين است که بيگانگان او را نبينند و او نيز آنان را نبيند».



انس با قرآن

انس فاطمه‏ی زهرا سلام‌الله‌علیها با قرآن، زبانزد خاص و عام است. سلمان فارسي مي‏گويد: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مرا براي کاري به خانه‏ی فاطمه سلام‏الله‏علیها فرستاد. داخل خانه‏ی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شدم، ديدم در همان حالي که مشغول کار خود بود و جوها را آسياب مي‏کرد، قرآن نيز مي‏خواند.



شوق بندگي

عبادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها يک عبادت نمونه است.

حسن بصري که يکي از عبّاد و زهّاد دنياي اسلام است، درباره‏ی فاطمه‏ی زهرا سلام‌الله‌علیها مي‏گويد: به قدري دختر پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم عبادت کرد و در محراب عبادت ايستاد که «تَوَرّمَت قَدَماها» پاهاي آن بزرگوار از ايستادن در محراب عبادت ورم کرد.

در روايتي آمده است که حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها در حال نماز، از شدّت ترس، نفسش به شماره مي‏افتاد.

امام حسن مجتبي علیه‏السلام در خصوص عبادت آن حضرت مي‏فرمود: «آنقدر به عبادت مي‏ايستاد که پاهايش ورم مي‏کرد.»



انسان کامل

حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها در خانه‏ی علي علیه‏السلام بچه‌داري مي‏کرد، از چاه آب مي‏کشید، گندم و جو آسياب مي‏کرد، غذا درست مي‏کرد و کارهاي ديگري که به تنهايي انجام مي‏داد، با اين حال عبادت و شب‏زنده‏داري در محراب مخصوص خودش و راز و نياز و دعا براي مؤمنين و پيروزي اسلام و سرفرازي مسلمين را هم فراموش نمي‏کرد.

سرور زنان عالم با آنکه در منزل خسته و رنجور مي‏شد، ولي وقتي که علي علیه‏السلام به خانه مي‏آيد، آنچنان چهره‏ی بشّاش و شادابي دارند که وقتي اميرالمؤمنين علیه‏السلام چشم مبارکش به جمال زهرا سلام‌الله‌علیها مي‏افتاد، همه‏ی خستگي و ناملايمات و رنج‏هاي او برطرف مي‏شد. گويي علي علیه‏السلام هيچ ناراحتي نداشته است.



دخترم! تو بابا بگو!

برخورد فاطمه سلام‌الله‌علیها با پدر برخوردي مؤدبانه و بسيار متواضعانه بود، به گونه‏اي که فاطمه سلام‌الله‌علیها بيش از همه در تکريم و تعظيم مقام رسالت سعي نمود و کمال ادب و وقار در او مشهود بود. گرچه رابطه اين دختر و پدر بسيار عاطفي و صميمي بود، اما اين هرگز مانع احترام نسبت به پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم نمي‏شد.

فاطمه سلام‌الله‌علیها خود فرمود: «وقتي آيه‏ی 63 سوره‏ی نور نازل شد، ديگر شرم کردم به پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم بگويم بابا و او را پيامبر خدا صدا زدم. حضرت از من روي برگرداند. چند بار به همين ترتيب صدا کردم، ولي او جواب نداد. سپس پدرم فرمود: فاطمه جان! اين آيه درباره‏ی تو و خاندانت نازل نشده، در رابطه با جفاکاران خودخواه فرود آمده است. فاطمه! تو از مني و من از تو هستم. تو بگو بابا، زيرا اين سخن دل را زنده و خدا را خشنود مي‏سازد».

درباره‏ی احترام فاطمه سلام‌الله‌علیها به پدر همين بس که فاطمه سلام‌الله‌علیها روزي مشغول نماز مستحبي بود، همين که صداي پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم را شنيد، نماز را رها کرد و به سوي آن حضرت آمد و سلام کرد. پيامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم جواب او را داد و دستي بر سر او کشيد و پس از آنکه حال او را پرسيد، اينگونه او را دعا کرد: «خدا تو را مورد رحمت و غفران قرار دهد».



در عرصه‏ی تعليم و تربيت

بارها در تاريخ خوانده‏ايم که گاه فاطمه سلام‌الله‌علیها شکم فرزندان خود را به قيمت گرسنگي خود سير مي‏کرد.

زماني که مسلمانان به علت کمبود آب، سخت در مضيقه بودند، فاطمه سلام‌الله‌علیها حسن و حسين‏ عليهم‏السلام را نزد پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم برد و عرضه داشت: «يا رسول الله! فرزندان من خردسالند و تحمل تشنگي در توان آنها نيست». پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم که نگراني دخترش را به‏جا و به‏موقع ديد، زبان مبارکش را در دهان آن دو کودک خردسال گذاشت و با تر کردن دهان آنها، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را از نگراني درآورد و آن دو طفل کوچک را نيز از تشنگي مفرط نجات داد.

عطوفت و مهر مادري در حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به قدري بود که در لحظات پاياني عمر خود، سخت نگران حال فرزندانش بود. شايد بيشترين نگراني آن حضرت براي محروميت آنها از مادر بود. زيرا او مي‏دانست که پس از شهادتش، هيچ کس نمي‏تواند مهر و محبت مادري را نسبت به آنها داشته باشد.

* منابع مقاله در دفتر نشریه موجود است.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما