تاریخ انتشار
يکشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۵ ساعت ۰۱:۴۵
۰
کد مطلب : ۹۷۹۷

خلاف موج حرکت کردیم تا غرق نشویم

به کوشش: غلامرضا امیدی
شماره 24 - رجب 1427 - مرداد 1385

چگونگی تأسیس هیأت

ما تشکلی بودیم در قالب واحد فرهنگی مسجد محله که بعد از چهار سال فعالیت، توسط هیأت امنا و امام جماعت مسجد در سال 1378، تعطیل شد. لذا تصمیم به برگزاری جلسات هفتگی گرفتیم و چون همه‌ی خاطرات کودکی و نوجوانیمان زیر پرچم امام حسن علیه‏السلام، و در همان مسجد بود، پرچم به نام مقدس کریم اهل بیت مفتخر شد.

البته طبیعی است که وقتی چند جوان بی‌تجربه و کم سن و سال دور هم جمع بشوند، اشتباهات و خطاهایی در کارشان پیدا می‏شود که غیر قابل انکار است، ولی بزرگترها، مخصوصاً امام جماعت مسجد، به جای اینکه صورت مسأله را پاک کنند، نشستند و با صبر و تدبیر فکر کردند تا این استعدادهایی که در مسجد بود را پرورش بدهند و از این همه پتانسیل نتیجه‌ی مثبت بگیرند.

بعد از تأسیس جلسه، روند ثابتی را دنبال می‌کردیم؛ تا سال 1380 که حاج محمود کریمی برای یکی از هیأت‌های کاشان، دعوت شده بود. به نزد حاج محمود کریمی رفتیم و از او خواستیم برای ادامه‌ی کار هیأت ما را راهنمایی کند. ایشان هم قبول کرد... عمده‌ی حرف‌های حاجی این بود که فقط برای امام حسن علیه‏السلام کار کنید و تأکید کرد، من می‌توانم ماهی به شما بدهم ولی دوست دارم که ماهی گرفتن را یاد بگیرید! از دغدغه‌ی هیأت‏بازی کنار بکشید و دنبال این باشید که مردم، دنبال پرچم هیأت‌تان بیایند نه اینکه به عنوان‌های مختلف ـ مداح معروف، سخنران معروف و برنامه‌های کذایی ـ دنبال جمع کردن جمعیت باشید.

بعد از آن نشستیم و به حرف‌های حاج محمود فکر کردیم و تصمیماتی گرفتیم که گام اولش این بود:

هرچه اطلاعیه در هفته و ماه برای جلسه می‌زدیم، همه را جمع کردیم. یعنی از سال 1380 به بعد، ما اطلاعیه نداشتیم. فقط یک آدرس داشتیم که به بچه‌های هیأت می‌رساندیم.

گام دوم‏مان این بود که آن سال برای اولین بار از سخنران دعوت کردیم و گفتیم که باید بهترین وقت جلسه برای سخنرانی باشد و سعی کردیم از بهترین سخنران‌ها دعوت کنیم.

گام سوم هم مطالعه و کسب معرفت برای اصول کار هیأت بود؛ چون همه جوان و نوجوان بودیم، احتیاج به تجربه و معرفت داشتیم و تقریباً می‌توان گفت که ما و بچه‌های هیأت همزمان رشد می‌کردیم.



نگران کم شدن جمعیت هیأت نبودیم!

ما دو فرضیه را می‌توانستیم دنبال کنیم؛ یکی اینکه بنشینیم خاص‏پروری کنیم و به قول حاج‏محمود، بیست نفر را تربیت کنیم. این بیست نفر به مرور زمان، خودشان بیست نفر دیگر را جذب کنند و...

دیگر اینکه، ما باید جذابیت به سفره‌ی اهل بیت علیهم‏السلام می‏دادیم. هرچه بچه‌ها و جوان‌ها بیشتر جذب هیأت بشوند، دور و بر محفل گناه نخواهند رفت. این دو فرضیه به ظاهر بجاست، ولی ما اثر جذب جوان‌ها، بدون مدیریت و تدبیر (جذب کذایی) را دیده بودیم. به این نتیجه رسیدیم که بهترین کار برای ما، فرار از غلغله و شلوغ‌بازی است و اینکه بنشینیم و خودمان را پرورش بدهیم، تا بتوانیم روزی جوابگوی جمعیت 2000 نفری باشیم.

به لطف امام حسن علیه‏السلام، هر وقت با بزرگان درباره‏ی هیأت صحبت کردیم و برنامه‌های هیأت را شرح دادیم، نتیجه‏بخش بود. مثلاً با مشورت و نظر حاج منصور، برنامه‌های هیأت را به صورت عمومی برگزار کردیم.

حاج منصور می‌گفت: شما باید در شهرتان کار فرهنگی بکنید و هیأت را تبدیل به کانونی بکنید برای جایگزینی، یعنی اگر خواستید پای جوانی را به هیأت باز کنید، باید بتوانید نیازهایش را از نظر حسی و معنوی برآورده کنید و این فرصت را پیش بیاورید که جوان، راهش را انتخاب کند. از رهگذر همین مشورت‌ها با حاج‏ابوالفضل بختیاری و سیدمحمد جوادی آشنا شدیم و از سال 1382 تا حال از وجود این دو عزیز استفاده می‌کنیم.

کاشان یک جو سنتی و بسته‌ی فرهنگی دارد و در راهی که شروع کردیم، مشکلات فراوانی پیش رو داشتیم. هیچ کس باور نمی‌کرد که ما جوان‌هایی هستیم که می‌خواهیم ضمن احترام به آیین بزرگ‏ترهایمان، جوان‌پسند کار کنیم. در واقع ما بر اساس عقاید بزرگترها و سلیقه‌ی جوان‌ترها کار می‌کردیم. مشکل دوم ما این بود که خاطره‌ی بدی از جلسات جوان شهرمان، در ذهن‌ها مانده بود. ما باید خودمان را ثابت می‌کردیم که با کار جدید و فکر نو شروع کرده‌ایم. از طرفی اصلاً پشتوانه‌ی مالی نداشتیم و برای مراسم‌های ویژه، وام می‌گرفتیم و قسطش را با ماهیانه‌های بچه‌های هیأت پرداخت می‌کردیم!

مشکل دیگر اینکه، در آن سال‌ها، ما خلاف موجی حرکت می‌کردیم که بازارِ گرمی داشت و هیاهوی زیادی به راه انداخته بود؛ و حفظ بچه‌ها در این قیل و قال کار بسیار سختی بود. حتی برای دعوت از یک مداح و یا سخنران، ساعت‌ها مشاوره می‌کردیم.



یا علی گفتیم و...

ما اول شروع کردیم به راه انداختن جلسات مناجات. دهگی، زیارت عاشورا گرفتیم تا بچه‌ها با عاشورا مأنوس بشوند. جلسات معرفتی با دعوت از سخنران‌های برجسته راه انداختیم. مثلاً از آیت‏الله سیبویه برای پنج شب سخنرانی دعوت

کردیم. از وعاظ خوب دیگری هم فیض برده‌ایم مانند حجج اسلام نقویان، فرجی، هادی‌منش، محمد زمانی، جوشقانی، دانشمند، قائمی و برادران.

فاطمیه‏ی سال 1384، کنگره‌ای تشکیل دادیم به نام خاطره‌های کبود که سعی کردیم با مقوله‌ی فرهنگی و هنری به فاطمیه نگاه کنیم. در ابتدا خیلی‌ها از این که یک هیأت برای ایام فاطمیه به جای عزاداری معمول، کنگره برپا کند تعجب می‏کردند، ولی به قول امام نباید کار به دست نااهلان بیفتد. ما پیش‌قدم شدیم و نمایشنامه‌ای با عنوان «یاس... اما کبود»، با نظارت روحانی هیأت نوشتیم و توسط هنرمندان برجسته اجرا کردیم. در طول اجرای نمایش، فضای سالن از گریه‌ی حضار معطر بود. ضمناً از شعرای ولایی کاشان و قم هم دعوت کردیم و شب شعری با حضور بچه‌های هیأت و عموم مردم برگزار شد که در نوع خود کم‌نظیر بود. بازتاب کنگره‌ی خاطره‌های کبود، بسیار مثبت بود و مورد تشویق و تقدیر قرار گرفت.

برنامه‌های دیگرمان، راه‏اندازی نشریه‌ی داخلی بیرق بود که به صورت ویژه‌نامه از سال 1382 تاکنون چاپ می‌شود. هدف از چاپ این نشریه، ترویج فرهنگ مطالعه، شناسایی جوانان اهل قلم و از همه مهمتر، جهت دادن فکری به هیأت‌هایمان در کنار منبر و سخنرانی بوده و هست.

برگزاری جلسات هفتگی قرائت، همراه با به‏روزترین تفسیرهای قرآن، اردوهای سیاحتی و زیارتی و برگزاری جلساتی با عنوان «چند کلام حرف حسابی» برای پرسش و یا پاسخ و رفع شبهات بچه‌ها، از دیگر برنامه‌های هیأت است.



چگونه موفق شدیم؟!

اول: کنترل جمع‌های خصوصی و بیرون از فضای هیأت بچه‌ها با کارشناسی روحانی هیأت، آقای حسین حسامی.

دوم: زنده نگه داشتن روحیه‌ی یادگیری. یعنی تلاشمان بر این بود که از هر پیرغلام، نکته‌ای را یاد بگیریم که همین احساسِ عطش، بچه‌ها را متواضع پرورش داد.

سوم: همه‌ی برنامه‌های هیأت، با تصمیم شورا و غالباً با مشورت بزرگان بوده و هست. مثلاً یکی از کارهای موفق‌مان، فرم نظرخواهی از اعضای هیأت است که بعد از برگزاری مجلس در هر مناسبت پخش می‌شود تا ذهن بچه‌ها به طور فعال و پویا، برنامه‌های هیأت را پیگیری کند.



برنامه‌های در دست اجرای هیأت

به مناسبت ایام فاطمیه‌ی امسال، برگزاری نمایشگاه کتاب با ده هزار عنوان کتاب با موضوع حضرت زهرا سلام‏الله‏علیها و اهل بیت علیهم‏السلام.

راه اندازی واحد پژوهشی دانشجویی هیأت، جهت پرداختن به مشکلات نظری و شبهات جوانان.

تأسیس کتابخانه و گردآوری کتاب‌های مفید برای هیأتی‌ها و عموم جوانان.

بر اساس فرمایش آیت‏الله بهجت در مورد ذبح قربانی به نیت سلامتی حضرت صاحب عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف، به همت روحانی هیأت، در پایان هر مجلس از حضار مبالغی جمع‏آوری شده و جهت ذبح قربانی در آغاز هر ماه قمری هزینه می‏شود و بعد از شناسایی خانواده‏های بی‏بضاعت و آبرومند، گوشت‏های قربانی در بین این خانواده‏ها توزیع می‏گردد. این سنت از سال 80 تا به حال اجرا شده است.

برگزاری مجالس قرائت، تلاوت و ترتیل قرآن به صورت مفصل و ریشه‏ای در شب‏های ماه مبارک رمضان نیز از جمله برنامه‏های هیأت در طول سال می‏باشد.



حرف آخر

امروز که دشمن هر روز قوی‌تر از دیروز به میدان می‌آید، چرا نباید ما مقدمات جذب و حفظ بچه‌های خودمان را زیبا و به‏روز کنیم تا سرمایه‌هایمان از دستمان نرود. امروز کار فرهنگی هیأت‌ها هم مثل خیلی از تدابیر باید پوست بیندازد. باید بر اساس عقیده‌هایی که میراث بزرگان است، چنان کار کنیم که ذائقه و سلیقه‌ی جوان امروز هم تحت تأثیر قرار گیرد، ان‏شاء‏الله.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما