کد مطلب : ۹۸۲۴
بلندترین گلدسته
یادی از مرحوم رحیم مؤذن زاده اردبیلی
شماره 24 - رجب 1427 - مرداد 1385
* توكلت علي الحي الذي لايموت والحمدلله الذي لم يتخذ صاحبه و لا ولدا و لم يكن له شريك في الملك و لم يكن له ولي من الذل و كبره تكبيرا ...
* اذان را که مي شنوی نميفهمی که از کجا شروع شده و به کجا ختم می شود. اما هيچ وقت اذانش حتی بعد از آخرين لاالهالاالله تمام نمیشود و تا همیشه می ماند ...
* خواندن اذان در گوشهی روحالارواح آواز بیات ترک، از قرن یازدهم بين مسلمانها رايج بوده و منبريها، روضهخوانها، نوحهخوانها و مؤذنها با اين گوشه آشنا بودهاند. اين گوشه حالتي از آرامش به شنونده القا ميکند.
***
* شیخ عبدالکریم اردبیلی، تا سال 1322 در منطقه اردبیل به وعظ و اذان گویی مشغول بود. نخستین بار به خاطر اذانی که در این سال در رادیو گفته بود، شهرت پیدا کرد و تا سال 1326 برنامهی سحری رادیو را به صورت زنده، از طریق مسجد امام اجرا میکرد. در سال 1329 از دنیا رفت.
* رحيم، نعيم، سليم، محمود و داوود پنج پسر عالم بزرگ شيخ كريم بودند؛ همهشان به غير از محمود، مداح اهل بيت شدند و حالاچند دهه است كه صداي آنها بخشي از هويت ترکزبانها را تشكيل ميدهد؛ هويت مذهبي آنها.
* در آن سالها یک فرانسوی هنرشناس و صاحب ذوق، صدای اذان پدرم را بر روی صفحهی گرامافون ضبط کرده بود که آن صفحه اکنون در یکی از موزههای فرانسه نگهداری میشود.
* زماني كه در اردبيل آن موقعها شناسنامه ميدادند به تناسب شغل و حرفه نام خانوادگي انتخاب ميكردند. به بابايم هم گفته بودند تو چيكارهاي؟ گفته بود موذن. گفته بودند نام خانوادگي شما موذن است و نام خانوادگی خودش نیز به خاطر منسوب بودن به پدرش که مؤذن بود، مؤذن زاده شد.
* یك صبح پدرم پشت بام رفته و اذان میگوید، امام جمعهی اردبیل گفته بود كه من صدایی ملكوتی میشنوم، ببینید این صدا از كجا میآید. ما را خواستند و آوردند در مسجد و در داخل مسجد به ما 2 تا اتاق دادند.
* سال 1304 در اردبیل به دنیا آمدم، در آن دوران ما عوض دبیرستان مكتب میرفتیم. همه هم متدین بودند. خانوادهها در دورهی ما در ابتدای امر بچهها را با قرآن مانوس میكردند. ما هم پس از طی این مرحله به مدرسه حاج ابراهیم آمدیم. طلبه بودیم و در حین طلبگی، این اذان با ما همراه بود. صبح و ظهر و عصر و شب در مسجد و اماكن مذهبی هر روز اذان میخواندیم.
* بعد از فوت پدرم قبول كردم جای او اذان بگویم تا الآن كه با این سن و سال هنوز مشغولم و افتخار دارم كه با گفتن آن یك اذان، برای اسلام و مملكتم كاری كردهام. ما كه نه ثروت داریم و نه مكنت و همین یك اذان برایمان بهترین خیر است.
* سال 1334 بود كه در استودیوی بزرگ شش، هر روز نیم ساعت اذان میگفتم. در یكی از روزها به، مسئول استودیو گفتم، كه میخواهم به یادگار اذانی بگویم. وی گفت كه بهتر است این اذان را پس از افطار بخوانم. اما من دوست داشتم با دهان روزه این اذان را بگویم.
* يك روز تصميم گرفتم تا يك اذان يادگاري بگويم، هر گوشهاي انداختم نشد تا اينكه آن را در روح الارواح آواز بيات ترك جواب داد و در عمل همانی است كه اكنون همگان آن را میشنویم.
* 20 سال پيش مي خواستم يك اذان 15 دقيقهای هراه با دعا پر كنم، اما گفتند كه اذان 6 دقيقه بيشتر نميشود!
* راز تأثيرگذاري اذانش را در اخلاص میدانست. میگفت اذاني که از نيتی صاف و دلي پاک گفته شود، هر آدمي را به مسجد مي کشاند.
***
* میگفت از ضبط این اثر همیشه یک احساس غرور معنوی در طول سالهای گذشته با من همراه بوده است و اگر تنها همین ثروت معنوی باقی بماند برای من کافی است.
* گلایه می کرد که بسياري از مؤذنين در اکثر اجراهاي خود از عربها تقليد ميکنند، در حالي که بايد در خواندن اذان ابتکار و نوآوري داشته باشند، چون با تقليد چيز ماندگاري را نميتوانند از خود به يادگار بگذارند.
* میگفت هر روز تلفن میزنند و میگویند كه این اذان خیلی زیبا گفته شده است، میدانید چرا؟ برای این كه باطن - اشاره به قلب- خوشگل است، برای این كه این اذان را با دهن روزه پر كردم تا قربه الی الله باشد.
* واعظ تهرانی درجایی گفته بود اذان همه، اذان است؛ اما این اذان موذنزاده آدم را وادار میكند كه به مسجد بیاید.
* ميگفت: يكي از مسوولان قول داده بود او و همسرش را بفرستد كربلا، اما نفرستادند. اولين و آخرين باري كه حاج رحيم به كربلا رفت، دههی 50 بود.
* میگفت: پارسال در عرفات هم خواندم، با لباس احرام. دوست دارم امثال من زياد باشند. از دبي هم دعوت كردند، گفتم حال ندارم. مجري تلويزيون به شوخی گفت: ضرر كردي، قرار بود يك ماشين بدهند به شما. آرام ميخندد، و به گوشهای خیره میشود. پسرش میگفت: پدرم بابت اذاني كه خوانده يك ريال از كسي پول نگرفته. همهی عمرش را قرآن خوانده و مطالعه كرده.
* پس از هر بند از اذان، ادعيه و عباراتی را به حالت زمزمه قرائت میکرد، اما به خاطر محدوديت زمانی پخش اذان در صدا و سيما، اذان ايشان بدون آن ادعيه و عبارت پخش میشود و تنها همان بند مربوط به شهادت بر ولايت امام علی پخش میشود.
***
* حاجي اذان خودش را خيلي دوست دارد، مخصوصا عليا ولي الله و حي علي خيرالعمل را. اين دو جمله سخت ترين و زيباترين بخش اذان حاج رحیم است.
* اذانش آنقدر دلنشین است که گویا برای اولین بار است اذان میگوید. كسي نتوانسته روي اذانش اذان بگويد، حتي برادرش سليم كه صداي گيرا و زيبايي دارد و از نظر استاد اين خواست خدا بود.
* بزرگان فن میگفتند اذانش زيباترين، گيراترين و موزيكالترين اذاني است که در همهی كشورهاي اسلامي اجرا شده.
* اذان حاجرحیم در تاریخ اذان و تاریخ موسیقی ایران یک اتفاق است. دوست موسیقی شناسی سالها پیش میگفت: اگر خداوند بیات ترک را دوست نداشت، اذان موذن زاده در این نغمه این گونه جانها را به پرواز در نمیآورد.
* رحیم مؤذن زاده اردبیلی مؤذنی است که صدایش در روح و جان ایرانیان خانه دارد و نغمههای اذان او در دل مؤمنین و حتی غیر متدینین خوش نشسته است.
* اذانگوی پرآوازه و مشهور آذری، در آستانه هشتاد سالگی و بعد از بیست و چهار روز بستری شدن در روز پنجشنبه ، 5 خرداد ماه دعوت حق را لبیک گفت.
* مثل ظهر عاشورا همه جا را غبار گرفته، زنها كنار ديوار روبهروی بیمارستان نشستهاند. صورتهايشان را با چادر سياه پوشاندهاند و ميگريند. و مردها در ميانهی ميدان بر سر و سينه ميزنند.
گلشن علي اولدو خزان
گل هرايه قارداش اؤلورم...
* توكلت علي الحي الذي لايموت والحمدلله الذي لم يتخذ صاحبه و لا ولدا و لم يكن له شريك في الملك و لم يكن له ولي من الذل و كبره تكبيرا ...
* اذان را که مي شنوی نميفهمی که از کجا شروع شده و به کجا ختم می شود. اما هيچ وقت اذانش حتی بعد از آخرين لاالهالاالله تمام نمیشود و تا همیشه می ماند ...
* خواندن اذان در گوشهی روحالارواح آواز بیات ترک، از قرن یازدهم بين مسلمانها رايج بوده و منبريها، روضهخوانها، نوحهخوانها و مؤذنها با اين گوشه آشنا بودهاند. اين گوشه حالتي از آرامش به شنونده القا ميکند.
***
* شیخ عبدالکریم اردبیلی، تا سال 1322 در منطقه اردبیل به وعظ و اذان گویی مشغول بود. نخستین بار به خاطر اذانی که در این سال در رادیو گفته بود، شهرت پیدا کرد و تا سال 1326 برنامهی سحری رادیو را به صورت زنده، از طریق مسجد امام اجرا میکرد. در سال 1329 از دنیا رفت.
* رحيم، نعيم، سليم، محمود و داوود پنج پسر عالم بزرگ شيخ كريم بودند؛ همهشان به غير از محمود، مداح اهل بيت شدند و حالاچند دهه است كه صداي آنها بخشي از هويت ترکزبانها را تشكيل ميدهد؛ هويت مذهبي آنها.
* در آن سالها یک فرانسوی هنرشناس و صاحب ذوق، صدای اذان پدرم را بر روی صفحهی گرامافون ضبط کرده بود که آن صفحه اکنون در یکی از موزههای فرانسه نگهداری میشود.
* زماني كه در اردبيل آن موقعها شناسنامه ميدادند به تناسب شغل و حرفه نام خانوادگي انتخاب ميكردند. به بابايم هم گفته بودند تو چيكارهاي؟ گفته بود موذن. گفته بودند نام خانوادگي شما موذن است و نام خانوادگی خودش نیز به خاطر منسوب بودن به پدرش که مؤذن بود، مؤذن زاده شد.
* یك صبح پدرم پشت بام رفته و اذان میگوید، امام جمعهی اردبیل گفته بود كه من صدایی ملكوتی میشنوم، ببینید این صدا از كجا میآید. ما را خواستند و آوردند در مسجد و در داخل مسجد به ما 2 تا اتاق دادند.
* سال 1304 در اردبیل به دنیا آمدم، در آن دوران ما عوض دبیرستان مكتب میرفتیم. همه هم متدین بودند. خانوادهها در دورهی ما در ابتدای امر بچهها را با قرآن مانوس میكردند. ما هم پس از طی این مرحله به مدرسه حاج ابراهیم آمدیم. طلبه بودیم و در حین طلبگی، این اذان با ما همراه بود. صبح و ظهر و عصر و شب در مسجد و اماكن مذهبی هر روز اذان میخواندیم.
* بعد از فوت پدرم قبول كردم جای او اذان بگویم تا الآن كه با این سن و سال هنوز مشغولم و افتخار دارم كه با گفتن آن یك اذان، برای اسلام و مملكتم كاری كردهام. ما كه نه ثروت داریم و نه مكنت و همین یك اذان برایمان بهترین خیر است.
* سال 1334 بود كه در استودیوی بزرگ شش، هر روز نیم ساعت اذان میگفتم. در یكی از روزها به، مسئول استودیو گفتم، كه میخواهم به یادگار اذانی بگویم. وی گفت كه بهتر است این اذان را پس از افطار بخوانم. اما من دوست داشتم با دهان روزه این اذان را بگویم.
* يك روز تصميم گرفتم تا يك اذان يادگاري بگويم، هر گوشهاي انداختم نشد تا اينكه آن را در روح الارواح آواز بيات ترك جواب داد و در عمل همانی است كه اكنون همگان آن را میشنویم.
* 20 سال پيش مي خواستم يك اذان 15 دقيقهای هراه با دعا پر كنم، اما گفتند كه اذان 6 دقيقه بيشتر نميشود!
* راز تأثيرگذاري اذانش را در اخلاص میدانست. میگفت اذاني که از نيتی صاف و دلي پاک گفته شود، هر آدمي را به مسجد مي کشاند.
***
* میگفت از ضبط این اثر همیشه یک احساس غرور معنوی در طول سالهای گذشته با من همراه بوده است و اگر تنها همین ثروت معنوی باقی بماند برای من کافی است.
* گلایه می کرد که بسياري از مؤذنين در اکثر اجراهاي خود از عربها تقليد ميکنند، در حالي که بايد در خواندن اذان ابتکار و نوآوري داشته باشند، چون با تقليد چيز ماندگاري را نميتوانند از خود به يادگار بگذارند.
* میگفت هر روز تلفن میزنند و میگویند كه این اذان خیلی زیبا گفته شده است، میدانید چرا؟ برای این كه باطن - اشاره به قلب- خوشگل است، برای این كه این اذان را با دهن روزه پر كردم تا قربه الی الله باشد.
* واعظ تهرانی درجایی گفته بود اذان همه، اذان است؛ اما این اذان موذنزاده آدم را وادار میكند كه به مسجد بیاید.
* ميگفت: يكي از مسوولان قول داده بود او و همسرش را بفرستد كربلا، اما نفرستادند. اولين و آخرين باري كه حاج رحيم به كربلا رفت، دههی 50 بود.
* میگفت: پارسال در عرفات هم خواندم، با لباس احرام. دوست دارم امثال من زياد باشند. از دبي هم دعوت كردند، گفتم حال ندارم. مجري تلويزيون به شوخی گفت: ضرر كردي، قرار بود يك ماشين بدهند به شما. آرام ميخندد، و به گوشهای خیره میشود. پسرش میگفت: پدرم بابت اذاني كه خوانده يك ريال از كسي پول نگرفته. همهی عمرش را قرآن خوانده و مطالعه كرده.
* پس از هر بند از اذان، ادعيه و عباراتی را به حالت زمزمه قرائت میکرد، اما به خاطر محدوديت زمانی پخش اذان در صدا و سيما، اذان ايشان بدون آن ادعيه و عبارت پخش میشود و تنها همان بند مربوط به شهادت بر ولايت امام علی پخش میشود.
***
* حاجي اذان خودش را خيلي دوست دارد، مخصوصا عليا ولي الله و حي علي خيرالعمل را. اين دو جمله سخت ترين و زيباترين بخش اذان حاج رحیم است.
* اذانش آنقدر دلنشین است که گویا برای اولین بار است اذان میگوید. كسي نتوانسته روي اذانش اذان بگويد، حتي برادرش سليم كه صداي گيرا و زيبايي دارد و از نظر استاد اين خواست خدا بود.
* بزرگان فن میگفتند اذانش زيباترين، گيراترين و موزيكالترين اذاني است که در همهی كشورهاي اسلامي اجرا شده.
* اذان حاجرحیم در تاریخ اذان و تاریخ موسیقی ایران یک اتفاق است. دوست موسیقی شناسی سالها پیش میگفت: اگر خداوند بیات ترک را دوست نداشت، اذان موذن زاده در این نغمه این گونه جانها را به پرواز در نمیآورد.
* رحیم مؤذن زاده اردبیلی مؤذنی است که صدایش در روح و جان ایرانیان خانه دارد و نغمههای اذان او در دل مؤمنین و حتی غیر متدینین خوش نشسته است.
* اذانگوی پرآوازه و مشهور آذری، در آستانه هشتاد سالگی و بعد از بیست و چهار روز بستری شدن در روز پنجشنبه ، 5 خرداد ماه دعوت حق را لبیک گفت.
* مثل ظهر عاشورا همه جا را غبار گرفته، زنها كنار ديوار روبهروی بیمارستان نشستهاند. صورتهايشان را با چادر سياه پوشاندهاند و ميگريند. و مردها در ميانهی ميدان بر سر و سينه ميزنند.
گلشن علي اولدو خزان
گل هرايه قارداش اؤلورم...