تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱ فروردين ۱۳۸۶ ساعت ۰۳:۴۵
۰
کد مطلب : ۹۹۷۱

شعر آیینی ادامه‌ی پیامبری

گفتگو با محمدجواد غفورزاده «شفق»
شماره 32-31 - ربیع الاول و ربیع الثانی 1428 - فروردین و اردبیبهشت 1386

گفت‌وگو با شاعر ولایی

محمدجواد غفورزاده «شفق»

محمدجواد غفورزاده «شفق» در سال 1322 در شهر مشهد چشم به جهان گشود. وی فعالیت ادبی خویش را از دیرزمان آغاز کرده است. شفق در مدح و رثای ائمه مجموعه‌هایی نغز سروده است.

قصه‌ی عشق، کتیبه‌ی خورشید، سایه‌روشن، سلام بر حسین و ...

محمدجواد غفورزاده یکی از معدود شاعرنی است که تمامی توان و حوصله، استعداد و قریحه‌ی شاعری و نیز دانش و معلومات خویش را صرف ادبیات آیینی کرده است. او به برکت هم‌جواری با آستان مقدس و آسمانی حضرت ثامن‌الائمه (ع) به برکاتی دست یافته و شعرش نیز حال و هوایی آسمانی گرفته است، تا جایی که جلوات عیانات اهل‌بیت (ع) را در آینه‌ی آثار او می‌توان مشاهده کرد. شفق تخلص اوست، نامی که در تمام اشعار او به صراحت یا با اشارت و کنایت به کار می‌رود.



* شعر آیینی و شاعر آیینی از دیدگاه شما باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

ـ به نظر من پاسخ این سئوال در یک کلمه و در خود متن سئوال وجود دارد و آن، کلمه‌ی آیینی است. وقتی شما می‌گویید آیینی، موضوع را خودتان عنوان کرده‌اید یعنی هر آن‌چه که در آیین و مذهب و مکتب هست، یعنی نشر همه‌ی فضائل و کرامت‌های انسانی و بازداشتن مردم از کژی‌ها و انحرافات اخلاقی و بیدار ساختن وجدان‌های فردی و اجتماعی. موضوعاتی که بیش از همه در آیینه‌ی وحی خدا، قرآن کریم متجلی است و نیز در سیره و سنت رسول مکرم اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) در نهج‌البلاغه، صحیفه‌ی سجادیه و سایر ادعیه و زیارات و در کلام پارسایان و پرهیزگاران و اولیاء‌الله، هر شعری که از این سرچشمه‌ها الهام گرفته باشد، شعر آیینی است.

وقتی جایگاه شعر آیینی مشخص شد، وظیفه‌ی شاعر آیینی را هم تبیین و تعریف کرده‌ایم، یعنی شاعر به آن‌چه که می‌گوید و می‌سراید در حد توان و توفیق جامه‌ی عمل بپوشاند و به قول آن حدیث مشهور «اقرار به لسان، عمل به ارکان با ایمان قلبی»‌اش توام باشد تا ان‌شاء‌الله از مصادیق آیه ی «الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و ذکروا الله کثیرا...» (شعرا / 227) باشد والا خدای ناکرده ممکن است شامل آن قسمت از آیات سوره‌ی شعرا بشود که: «الم تر انهم فی کل واد یهیمون وانهم یقولون ما لایفعلون» (شعرا / 225).

* بهترین شعرهای آیینی که شنیده‌اید یا خوانده‌اید کدام آثارند؟

ـ قطعاً نمی‌شود به طور مطلق روی یک اثر انگشت گذاشت و گفت که این بهترین شعر است، ولی می‌توان به بهترین‌ها در زوایای گوناگون اشاره کرد.

مثلاً از بعد عاطفی و روایی دوازده بند محتشم کاشانی سرآمد ترکیب‌بندهای عاشورایی است که تا همین سال‌ها از سوی شمار زیادی از شاعران ولایی مورد استقبال قرار گرفته است.

روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار

خورشید سربرهنه برآمد ز کوهسار

موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه

ابری به بارش آمد و بگریست زار زار

در دوران معاصر، آثاری نظیر ترکیب‌بند سید کریم امیری فیروزکوهی:

کو غم رسیده‌ای که شریک غم تو نیست

یا داغ‌دیده‌ای که به دل محرم تو نیست

پرچم ز کاکل پسر افراشتی به رزم

یک مو به هیچ بیرقی از پرچم تو نیست

از بعد عرفانی، مثنوی شورانگیز عمان سامانی در گنجینه‌الاسرار با این آغاز زیبا:

کیست این پنهان مرا در جان و تن

کز زبان من همی گوید سخن؟

این که گوید از لب من راز کیست؟

بشنوید این صاحب آواز کیست؟

یا غزل مثنوی شیوا و بلند حسین اسرافیلی با عنوان «شرحه شرحه آتش»:

ای حضور آسمان در جان خاک

یا حسین بن علی روحی فداک

ای نماز عشق را تکبیر سرخ

آیه‌ی تطهیر را تفسیر سرخ

از دیدگاه توصیفی و حماسی دوازده بند «ملک الشعرا صبوری»، پدر ملک‌الشعرا بهار:

از این بیعت که دشمن خواست اولاد پیمبر را

همان خوش‌تر که بنهادند گردن تیغ و خنجر را

اسیر بیعت دونان شدن آن مشکلی باشد

که آسان می‌کند بر دل اسیری‌های خواهر را

یا ترکیب‌بند استوار و زیبای ذبیح‌الله صاحبکار «سهی»:

نمی‌دانم چه سوزی بود از عشق تو در سرها

که دل‌ها می‌زند پر در هوایت چون کبوترها

نمی‌دانم چه آیینی است دنیای محبت را

که خواهرها نمی‌گریند در مرگ برادرها

یا ترکیب‌بند «علی‌رضا قزوه» با زبانی تازه‌تر و صور خیال بیشتر:

ای زلف خون‌فشان توام لیله‌البرات

وقت نماز شب شده حی علی الصلوه

برخیز و روی نیزه ببین صف کشیده‌اند

پشت سرت تمامی ذرات کاینات

یا آثار شورانگیز عاشورایی قادر طهماسبی «فرید»

سر نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود

کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود

چهره‌ی سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ

پشت ابری از ریا می‌ماند اگر زینب نبود

* چه آفت‌هایی شعر آیینی را تهدید می‌کند؟

ـ شعر آیینی مخاطب خاص و عام دارد. بسیاری از سروده‌های خوب و والای شاعران امروز به خاطر استفاده از ساختار ادبی ویژه یا کاربرد ترکیبات و اصطلاحات خاص مهجور مانده‌اند و متاسفانه پیدا شدن سبک جدید در مداحی که به ساده‌ترین و بی‌محتواترین اشعار روی آورده است و گاهی از حد کوچه‌بازاری هم تنزل پیدا کرده است. و با کمال تاسف نشر فرهنگ انسان‌ساز و فضیلت‌پرداز تشیع در محافل و مجامع، کم کم دارد به دست فراموشی سپرده می‌شود. عقیده‌ی همه ما این است که امام حسین (ع) سرور شهیدان، کاروان‌سالار آزادگی، ایثار، عدالت، شهامت و شهادت است اما امروز حتی حرمت نام مقدس ایشان شکسته می‌شود و از نام پرجلال و جبروت سالار شهیدان و پیشوای آزادگان فقط یک «سین» باقی‌مانده آن هم با تکرار بیش از هزار مرتبه، و با کمال تاسف گرایش به شور و شعارهای انحرافی و مضامین سؤال‌برانگیزی مانند: «دورت بگردم، خوشگلی، لا اله الا زینب، می‌خوام رقیه‌اللهی بشم» عرصه‌ را بر فهم و درایت و شعور تنگ کرده‌اند و متاسفانه رسانه‌ی ملی و فراگیری چون صدا و سیما هم گاهی مروج این حرکات نامبارک می‌باشد و شاید هم فراموش کرده‌ند که امام راحل فرمودند: صدا و سیما باید دانشگاه باشد. به راستی امروز اگر از این آسیب‌ها چه عمدی باشد چه سهوی غفلت کنیم و به فکر چاره‌جویی نباشیم، فردا دیر است و آیندگان ما را سرزنش خواهند کرد.

* آیا شعرهای آیینی سال‌های اخیر را می‌پسندید؟

ـ در مورد پسند شعرهای آیینی هرکس برای خودش معیارهایی دارد که طی سالیان متمادی به آن‌ها رسیده است و احتمالاً با معیارهای دیگران متفاوت است. این امری است طبیعی چون به قول حافظ:

بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی

مقبول طبع مردم صاحب‌نظر شود

اما آن‌چه به نظر من دارای اهمیت و برتری در شعرهای ولایی است عبارتند از:

ـ داشتن صداقت و صلابت همراه با گوهر و جوهره‌ی شعری.

ـ برخورداری از احساس و عاطفه‌ای روحانی و معنوی و نزدیک‌تر شدن هرچه بیشتر به دایره‌ی ارادت و اخلاص

ـ زبان و واژگان دلنشین و متعالی و در عین حال بدیع و جذاب متناسب با موضوع.

ـ تصویرگری شفاف و روشن بر اساس واقعیت‌ها و دوری از انحراف.

ـ تخیل اثرگذار و برخاسته از دل و جان و پرهیز از خیال‌بافی به هر انگیزه و بهانه‌ای.

ـ پرهیز از عوام‌زدگی و سطحی‌نگری و سعی در بیان و نمایاندن عظمت و جلال و جایگاه والای اهل‌بیت (ع).

به نظر من هر شعری که با این موازین منطبق باشد و به این اهداف نزدیک و نزدیک‌تر باشد، مورد پسند هر اهل دل و صاحب‌نظری قرار خواهد گرفت اما جان کلام، در این بیت زیبای لسان‌الغیب حافظ شیرازی است:

این‌جا تن ضعیف و دل خسته می‌خرند

بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما