تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱ فروردين ۱۳۸۶ ساعت ۰۵:۰۰
۰
کد مطلب : ۹۹۷۷

جامعه‌ی مهدوی، جامعه‌ی آرمانی

سخنرانی حجت‌الاسلام میرباقری در همایش عاشورا و انتظار
شماره 32-31 - ربیع الاول و ربیع الثانی 1428 - فروردین و اردبیبهشت 1386


سخنرانی حجت‌الاسلام میرباقری در همایش عاشورا و انتظار

موضوع بحث، ارتباط بین عاشورا و مهدویت است. این ارتباط را می‌توان در ساحت‌های مختلفی بیان کرد. در ساحت باطنی عالم که دست امثال بنده به آن نمی‌رسد ولی در ساحت عالم انسانی شاید یکی از جلوه‌های این ارتباط را بشود تقدیم کرد.

همه می‌دانیم که مهدویت ناظر به جامعه‌ی موعود و آرمانی است که ادیان الهی و انبیای الهی به بشر وعده داده‌اند که این جامعه‌ی موعود بر محور ولایت ولی حق، انسان معصومی که واجد همه‌ی کمالات معصومین در تاریخ است شکل می‌گیرد. من تعبیر معصوم را از تعبیر انسان کامل بهتر می‌دانم، چون معصوم یعنی کسی که از محیط ولایت حضرت حق مطلقاً خارج نمی‌شود، یعنی کسی که «محال مشیه الله ولن یشامو الا ان یشاء الله» مفسر مقام عبودیت آن‌هاست و باطن ولایت و شفاعت، مقام عبودیت است. بنابراین جامعه‌ی مهدوی عبارت است از: جامعه‌ای آرمانی که بر محور ولی‌الله الاعظم و امام معصوم و عبد مطلق خداوند متعال یعنی وجود مقدس امام زمان (عج) شکل می‌گیرد.

اگر بخواهیم آن‌چه که در عصر ظهور تحقق پیدا می‌کند را در یک کلمه خلاصه کنیم، عبارت است از: تجلی عبودیت حضرت در جهان. چون عبادت آن‌هاست که محور عبادت در همه‌ی هستی قرار می‌گیرد (بنا عبد الله و بنا عرف الله). عصر ظهور تجلی ولایت حقه و به تعبیری عصر تجلی عبادت حضرت می‌باشد. همه مناسک زندگی بشر بر محور کلمه‌ی ولایت حقه شکل می‌گیرد، یعنی تجلی آن ولایت در همه‌ی زندگی بشر مشاهده می‌‌شود. طبیعتاً حیات طیبه، عدالت، نور و همه‌ی این‌ها از آثار آن ولایت حقه خواهد بود.

(اعلموا ان الله یحیی الارض بعد موتها)1 به تعبیر روایات ما که فرمودند: «وقتی حضرت ظهور می‌کنند علام به حیات طیبه می‌رسد» (و موت الارض موت اهلها والکافر میتون). و اگر گفته شده (واشرقت الارض بنور ربها)2 یعنی زمین با تجلی وجود مقدس امام عصر نورانی می‌شود، و اگر در روایات مکرر آمده که: «یملأ الله به الارض قسطاً و عدلاً [کما] بعد ما ملئت ظلماً و جوراً).3 همه‌ی این‌ها تجلی ولایت حضرت است. وقتی که ولایت حضرت و عبودیت ایشان در عالم جاری می‌شود همه‌ی این‌ها محقق خواهد شد.

نکته‌ی مهم این است که ریشه‌ی این وعده‌ی انبیا در فطرت بشر است. اگر خدای متعال در فطرت ما، میل به این جامعه‌ی آرمانی را قرار نمی‌داد، اصولاً این دعوت هیچ انگیزه‌ای ایجاد نمی‌کرد. این دعوت وقتی انگیزه ایجاد می‌کند که یک پایگاه در فطرت انسان داشته باشد، همان‌گونه که اصل توحید که انبیا به آن دعوت می‌کنند و حاصل دعوت همه‌ی انبیاست، ریشه در فطرت دارد. انبیا آن فطرت را شکوفا می‌کنند. (یثیروا لهم دفائن العقول).4 چنین تعقلی نسبت به مراحل کمال عالم به سمت قرب هم وجود دارد از جمله: تعلق انسان به عصر ظهور، تعلق او به یک‌چنین جامعه‌ی آرمانی.

این وعده‌ی انبیا در واقع وعده به یک آینده‌ی روشن است که فطرت بشر به او تعلق دارد. امید به این آینده‌ی روشن که یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های بشر برای سیر در مسیر انبیا و حق می‌باشد. نیرویی شد برای پشت سر گذاشتن سختی‌های این راه و تحمل مشقت‌هایی که در مجاهده‌ی انسان (جهاد اکبر و جهاد اصغر) وجود دارد.

یعنی انسان و جامعه‌ی بشری برای این که این مسیر را طی بکند تا به مقام قرب برسد باید مراحلی از مجاهدات را از قبیل جهاد باطنی و جهاد ظاهری پشت سر بگذارد.

درگیری با دستگاه ابلیس و طواغیت و فراعنه و دشمنان انبیا (وکذلک جعلنا لکل نبی عدوا)5 نیاز به یک انگیزه دارد. آن انگیزه عبارت است از همین وعده به اصل ظهوری که در فطرت جامعه‌ی بشری و فطرت انسان میل به آن جامعه‌‌ی آرمانی است که باعث پشت سر گذاشتن مراحل شرک تا مرحله‌ی ظهور توحید در عالم می‌شود. مفاهیم ارزشی دستگاه شیطان همان مفاهیمی هستند که در فطرت انسان وجود دارند و شیطان بدل‌سازی کرده است، مثل عدالت، آزادی، امنیت و ... که همه از شئون توحید هستند و بعداً تحریف شدند.

نکته‌ی دیگر این که ایده‌ی عصر ظهور و وعده دادن به آن اصل، جزو میثاق‌های همه‌ی انبیا با خدا هم می‌باشد، یعنی همه‌ی انبیا به خصوص انبیای اولوالعزم.

از میثقاق‌هایی که در روایات ما هم به آن تصریح شده، میثاق نسبت وجود مقدس امام زمان (عج) می‌باشد. به این معنی که باید خودشان و امت‌شان را زیر پرچم امام زمان (عج) آماده و حاضر کنند و همه ممهد برای دولت حضرت بقیه‌الله باشند. هر پیغمبری باید یک سنگ از بنایی که حضرت به اتمام می‌رساند که عبارت از بنای توحید می‌باشد بگذارند و مقدمات ظهور دولت حقه‌ی حضرت را فراهم نمایند.

لذا انبیایی که سنگ بنای این دولت را گذاشته‌اند و منتظر بوده‌اند که در آن دولت به کمال برسند، خودشان برای بهره‌مندی بیشتر از آن ولایت در عصر ظهور رجعت دارند. این یک سمت دعوت انبیاست و یک افق روشنی است که به بشر بر اساس مطالبه‌ی فطری‌اش نشان داده‌اند.

پس عصر ظهور، عصر تحقق کلمه‌ی توحید بر محور ولایت ولی حق و ظهور عبادت کلی در عالم بر محور حضرت سجده می‌کنند و این آرمان فطری بشر است.

برای عبور از سختی‌های این راه و ایجاد انگیزه در فطرت انسان و هم در بیرون برای درگیری با باطب و ایجاد بصیرت و ایجاد صف‌بندی‌ها حادثه‌ای عظیم مثل عاشورا به وجود می‌آید که نقطه‌ی اوج درگیری کلمه‌ی توحید و کلمه‌ی کفر می‌باشد. یعنی نقطه‌ی اوج درگیری نبی اکرم با شیطان و دستگاه سقیفه (دستگاه شیاطین انس و جن) می‌باشد. این حادثه حادثه‌ای است که در آن جنگ تمام عیار مکارم اخلاقی و رذائل اخلاقی ظهور پیدا کرده است و هیچ کجای تاریخ به این کیفیت ظهور مکارم اخلاقی در مقابل رذائل اخلاقی را نمی‌بینیم.

عاشورا جنگی است که سیدالشهدا (ع) مدیریت کردند و با ولایت حضرت آرایش داده شد نه با ولایت دشمن، یعنی هیچ‌گاه معصوم منفعل از دشمن نیست. معصوم همیشه در طرح تاریخی خودش دشمن را محدود می‌کند. کار سیدالشهدا (ع) محور ارتقاء وجدان و پیدایش انگیزه برای بشر برای درگیری در میدان جهاد اکبر و جهاد اصغر است و لذا محور تهذیب تاریخی، اجتماعی و فردی انسان‌هاست.

بر محور این عاشوراست که هم بصیرت‌ها شکل می‌گیرد هم صف‌بندی‌ها هم تحمل‌ها و ... چون اگر بخواهیم به جامعه‌ای برسیم که در آن‌جا یک نژاد غالب شود باید یک انگیزه‌ی نژادی قوی ایجاد کنیم تا این انگیزه موجب عبور از مراحل، درگیری‌ها و جنگ‌ها باشد. برای مثال هیتلر برای برپا کردن جنگ، در ملت خودش برای تحمل سختی‌ها ایجاد انگیزه کرد و با تکیه کردن بر انگیزه‌های نژادی این کار را انجام داد. ولی اگر شما بخواهید انگیزه‌های مهذب شود و درگیری فقط به دنبال اعتلای کلمه‌ی حق باشد، و انگیزه‌های خالص در مقابل باطل صف‌بندی کنند، آن چیزی که ایجاد انگیزه می‌کند، خالصانه‌ترین کلمه‌ی توحید با کلمه‌ی باطل در عزیزترین و مظلومانه‌ترین شکل خود می‌باشد که ظهور همه‌ی مکارم اخلاقی نیز در آن است که در عاشورا اتفاق افتاده است.

به نظر می‌آید که در زیارت عاشورا مراحل سیر جامعه‌ی بشری تا رسیدن به عصر ظهور و بستر ارتقای وجدان بشر برای بصیرت نسبت به صف حق و باطل در شکل امت‌ها آن هم امت‌های تاریخی و موضع‌گیری از حق و برائت از سلم و حرب تا معیت و ثبات قدم بیان شده است.

بنابراین عاشورا مهم‌ترین عبادت تاریخی است که از جبهه‌ی حق برای ایجاد بصیرت و انگیزه کافی برای عبور از مراحل تا عصر ظهور فراهم آمده و طبیعی است که دشمن هم متوجه این نکته شده و روی این هر دو نکته حساس شده است.

خلاصه این که نظام اسلامی باید دکترین خود را بر اساس مهدویت و آن جامعه‌ی آرمانی و بر اساس تفقه کامل بر محور عاشورا که رسالت حوزه است برای جاری کردن فرهنگ عاشورا و انگیزه‌ها و بصیرت‌های ناشی از او در محیط تشیع، اسلام و جامعه‌ی جهانی در مسیر تحقق عصر ظهور ارائه دهد.



پی‌نوشت

1. بقره / 251.

2. زمر / 69

3. بحارالانوار / ج 49 / ص 238.

4. نهج‌البلاغه / خطبه 1 / بند 37.

5. فرقان / 31.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما