تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱ فروردين ۱۳۸۶ ساعت ۰۵:۳۰
۰
کد مطلب : ۹۹۷۹
بخش دوم

بررسی نهضت حسینی

پیمان ایوبی
شماره 32-31 - ربیع الاول و ربیع الثانی 1428 - فروردین و اردبیبهشت 1386

در شب قبل از عزیمت حضرت سیدالشهدا (ع) به کوفه، محمد حنفیه خدمت حضرت آمد و گفت: «ای برادر! تو دانستی غدر و مکر اهل کوفه را نسبت به پدر و برادر خود. می‌ترسم که با تو نیز چنین کنند. اگر در مکه که حرم خداست بمانی، عزیز و مکرم خواهی بود. کسی در مکه متعرض شما نمی‌شود.» حضرت فرمودند: «می‌ترسم که یزید پلید مرا در مکه شهید کند. نمی خواهم که حرمت کعبه به سبب من ضایع شود».1

و هنگامی که حضرت سیدالشهدا (ع) به قصد سفر به عراق از مکه بیرون رفتند، عبدالله بن زبیر به ظاهر در منع آن حضرت سخنانی گفت که حضرت، باز در جواب فرمودند: «نمی‌خواهم که به سبب من، حرمت حرم کعبه برداشته شود. و هرچند از حرم دورتر باشم و کشته شوم مرا خوش‌تر می‌آید که نزدیک‌تر باشم. و اگر در کنار شط فرات مدفون گردم بهتر است از برای من که نزدیک کعبه مدفون گردم.»2

از این دو حدیث شریف نیز نتیجه‌ی حرمت عظیم خانه‌ی خدا مشخص می‌گردد. با وجود آن که آن‌جا برای حضرت امن‌تر بود، آن حضرت به خاطر عدم اطمینان از هتک نشدن حرمت کعبه، آن‌جا را ترک فرمود و درس بزرگی به مسلمانان داد. البته می‌دانیم که بیت‌الله الحرام یعنی مکانی که خداوند آن‌جا را حرم امن قرار داده است. چرا که قاتلان را در آن‌جا قصاص نمی‌کنند، طیو و وحوش در آن‌جا کشته نمی‌شوند و پرندگان را در آن‌جا نمی‌رانند و درختان و گیاهان را قطع نمی‌کنند.

دشمنی با اهل‌بیت رسول‌الله در دل آل معاویه به حدی بود که به این مسائل کوچک‌ترین توجهی نداشتند بلکه کوچک‌ترین اعتقادی هم نداشتند. یزید به عمالش در مکه دستور داد که حضرت را در مکه دستگیر و یا مخفیانه به قتل برسانند. آن بزرگواتر هنگامی که در احرام بودند احساس خطر جدی نموده و برای حفظ جان خویش و حفظ حرمت کعبه، مناسک حج را نیمه‌کاره رها کردند و با توجه به نامه‌های کوفیان بی‌وفا، متوجه کوفه شدند و خود را برای شهادت در راه خداوند آماده نمودند.

صراط مستقیم الهی در مسیر کربلا

حدیث اول: حضرت به هنگام خروج از مدینه به سوی مکه از راه متعارف خارج شدند. اهل‌بیت آن حضرت گفتند: «مناسب است که از بیراهه تشریف ببرید تا آن که اگر به دنبال شما بیایند، شما را درنیابند.» حضرت جمله‌ی بسیار زیبایی فرمودند: «من از راه راست به در نمی‌روم تا حق تعالی آن‌چه خواهد میان من و ایشان حکم کند.»3

حدیث دوم: شیخ مفید روایت کرده که آن حضرت در روز جمعه، سوم شعبان وارد مکه شدند و این آیه را خواندند: «و لما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل؛4 امیدوارم پروردگار هدایت کند مرا به راه راست که مرا به مقصود خود رساند.»5

حدیث سوم: چون حضرت سیدالشهدا (ع) بر سر آب عذیب6 نزول فرمود، در آن‌جا قیلوله نمود. سپس گریان از خواب برخاست و به فرزند دلاورش حضرت علی‌اکبر (ع) فرمود: «ای فرزند گرامی! این ساعتی است که خواب در این ساعت دروغ نمی‌باشد. در خواب دیدم که هاتفی مرا ندا کرد که تعجیل می‌نمایید و مرگ شما را به سوی بهشت می‌کشد.» حضرت علی‌اکبر (ع) گفت: «ای پدر بزرگوار! آیا ما بر حق نیستیم؟» حضرت فرمود: «بلی، به خداوندی که بازگشت بندگان به سوی اوست سوگند یاد می‌کنم که ما بر حقّیم و دشمنان ما بر باطلند.» علی‌اکبر (ع) گفت: «پس، از مرگ و کشته شدن چه باک داریم؟»7

حدیث چهارم: از امام محمد باقر (ع) منقول است که آن امام مظلوم چون از مکه متوجه عراق گردید، نامه‌ای به محمد حنفیه و سایر بنی‌هاشم نوشت که: «هر که آروزی شهادت دارد به من ملحق گردد و هرکه به من ملحق نگردد، فتح و پیروزی نمی‌یابد. والسلام.»8

حدیث پنجم: در بحبوحه‌ی جنگ و پس از شهادت حضرت ابوالفضل (ع) و حبیب، زهیر به امام عرض کرد: «مولای من! پس از شهادت عباس و حبیب، تو را حزین و شکسته می‌بینم. آیا ما بر حق نیستیم؟» حضرت فرمودند: «آری به حق تعالی سوگند که به درستی که ما بر حقّیم.»9



پی‌نوشت

1. جلاء العیون، علامه مجلسی، انتشارات سرور، ص 626.

2. همان، ص 726، کامل‌الزیارات (مطابعه المرتضویه)، ص 37.

3. جلاء‌العیون، علامه مجلسی، انتشارات سرور، ص 206. ارشاد شیخ مفید، موسسه آل‌بیت قم (عربی)، ج 2، ص 53.

4. سوره قصص، آیه 22.

5. جلاء العیون، علامه مجلسی، انتشارات سرور، ص 206 و فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ص 343.

6. نام مکانی است بین مکه و کربلا.

7. همان، ص 36. و فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ص 783.

8. همان، ص 276. فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ص 633. کامل‌الزیارات، مطبعه المرتضویه، (عربی)، ص 57.

9. فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ص 105.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما