کد مطلب : ۹۹۸۷
بخش چهارم
تعصبهاي بيجا و جمود فكري
علی آقاجانی قناد
شماره 32-31 - ربیع الاول و ربیع الثانی 1428 - فروردین و اردبیبهشت 1386
عوامل ایجاد و گسترش تحریفها
اين موضوع، از چند بعد قابل تبيين است: از يك منظر، تعصب در نقل تاريخ كه چنانچه موافق يا خلاف موضوعي باشد، در همان مسير حركت كرده و به پردازش دروغ يا حذف قسمتهايي از تاريخ انجاميده است. مثال آن، برخورد تاريخنگاران عثماني و اموي با قيام امام حسين (ع) از سويي؛ و ساختن نقل قولها و حكايات و رواياتي براي افزودن بر عظمت قيام عاشورا، به وسيلهی برخي تاريخنويسان و مقتلنگاران از سوي ديگر.
جزمانديشي نيز قسم ديگري از آن است. براي مثال، عقیدهی بسياري از مردم در خصوص فدا شدن امام حسين (ع) براي شفاعت گناهان دوستداران آن حضرت و نهادينه شدن آن در ميان مردم، به طوري كه هيچ سخني را در اين موضوع نميپذيرند و گويندهی آن را سرزنش ميكنند.
قسم ديگر، تعصب به اجراي شيوهی خاصي از عزاداري است كه ممكن است براي برخي به صورت رسم و سنت درآمده باشد و هر چه ديگران با بيان دلايلي آن را نكوهش ميكنند، باز به دليل همان تعصب و خشكمغزي، حاضر به قبول آن نيستند و بر آن اصرار ميورزند، مانند مسألهی قمهزني.
تمسك به روايات تسامح در ادلهی سنن
در بسياري موارد، وقتي به كساني كه اخبار و روايات مجعول و نادرست نقل ميكنند، اعتراض ميشود، در پاسخ، به روايات تسامح در ادلهی سنن، استناد ميكنند؛ يعني اين افراد، نوعي دليل فقهي براي آن چه ميگويند و مينويسند، ميآورند؛ اما بايد ديد كه واقعيت مطلب چيست.
توضيح اين كه رواياتي داريم، مبني بر اين كه: «هركس بشنود يا به او برسد كه براي عملي ثوابي قرار دادهاند و آن عمل را به اميد رسيدن به آن ثواب به جاي آورد، آن ثواب به او داده خواهد شد، هر چند پيغمبر(ص) آن را نفرموده باشد».1 بر اين اساس، روش علما، نقل اخبار ضعيف و ضبط روايات غير صحيح در ابواب فضايل، قصص و مصائب، و در يك كلام، مسامحه در اين مقام است؛ چنان که شيخ مفيد، در تمام ابواب مربوط به حالات ائمه (س)، اخبار را با سند نقل ميكند، به جز باب مقتل ابيعبدالله (ع).2 البته اگر نگوييم كه اين موضوع، كلمهی حقّي است كه باطل از آن اراده شده، دستكم كلمهی حقّي است كه از آن برداشت نادرست شده است. دلايل اين مسأله نيز چنين است:
1. اساساً اين حدیث، در جايي موضوعیت دارد كه روايتي ضعيف، در كتابهاي قدما و كساني كه نزديك به عصر ائمه (ع) بودهاند، وجود داشته باشد؛ نه آنكه جديد و ساختهی امروزيان باشد.
2. اين مسأله به حوزهی ثواب و عقاب داشتن عملي باز ميگردد و چندان مشخص نيست كه بتوان آن را به حوزههاي جديد ديگر، مانند نقل وقايع تاريخي سرايت داد؛ چرا كه بررسي تاريخ روش خاص خود را دارد.
3. روايت ضعيف، روايتي است كه سلسلهی راويان يا بعضي از آنها فاسق باشند، يا براي خبر، سلسله سندي وجود نداشته باشد و يا فقط نام یکی از راويان ذكر شده باشد؛ ولي در نقل روايت ضعيف هم، ميبايد نخستين نقلكنندهی خبر، ثقه باشد، تا بتوان اخبار ضعيف او را در حوزهی مستحبات و مكروهات، به ديدهی قبول نگريست. بنابراين، چنين نيست كه از هركسي، اگر چه دروغگو؛ از هر كتابي، اگر چه بيپايه؛ و از هر كجا، اگر چه ديوار مسجد، بتوان روايتي را نقل كرد.3
4. بحث در خصوص اخبار ضعيف است و تعريف اخبار ضعيف هم مشخص است، ولي روايات تسامح در ادلهی سنن، به هيچ روي، «اخبار موهون» را در بر نميگيرد. اخبار موهون، اخباري است كه موجب خدشهدار شدن ائمه يا مذهب ميشود. بسياري از روضهها و نقلهاي مورد نظر ما، نه ضعيف، كه موهون هستند و نقل اخبار موهون جايز نيست.4
5. در نقل روايات ضعيف نيز بايد توجه داشت كه آنها با اصول استنباط اسلامي و روايات صحيح و كليات ديني تعارض نداشته باشند.
6. مشكل و مسألهی امروز و ديروز ما، اين است كه بسياري از مصيبتهاي مشهور در ميان مداحان، روضهخوانان و مردم، در كتابهاي سيره و مناقب، حتي به نقل ضعيف هم نيامده، و از مصيبتها و نقلهاي ساختگي به شمار ميآيند.5
جمود تاريخي و گويا نشدن تاريخ
ابنخلدون ميگويد:
يكي از اسباب دروغ، عجز از تطبيق اوضاع و احوال با رويدادهاست.6
بر اين اساس، ميتوان يكي از عوامل تحريف وقایع را جمود در تاريخ، و گويا نشدن آن به وسيلهی تحليلگران شايسته و آگاه تاريخ دانست. عدم بازپروري دادههاي تاريخي، توسط آگاهان به آن، در حوزههاي گوناگون معارف، دو آفت عمده را در پي دارد:
نخست، ايستايي، ركود و جمود در تاريخ كه موجب عدم انتقال ذهني و عيني از گذشته به حال، و عدم بهرهگيري مناسب از آن ميشود. نتيجهی اين مسأله، پوسيدگي از درون و نيز عدم آزادگي است.
دوم، بهرهگيري از تاريخ و تفسیر نادرست آن، به وسيلهی تحليلگران بيمايه يا مغرض است كه به انحراف آن ميانجامد.
يكي از عوامل تحريف در فرهنگ عاشورا نيز همين موضوع بوده و هست. بنابراين، همواره بايد ژرفنگران، بر اساس آگاهي از زمان و همهجانبهنگري، با تكيه بر دادههاي صحيح و پالايش پيرايهها و اطلاعات دقيق و عميق؛ به بازپروري، بازسازي و استخراج مفاهيم نوين و استنتاج آموزههاي جديد براي توانمند ساختن فرهنگ عاشورا و عزاداري دست زنند تا از گزند جمود و خمود رهايي يابد.
پینوشت:
1. ثوابالاعمال، شيخ صدوق، تحقيق: علياكبر غفاري، ص160. اصول كافي، شيخ كليني، تحقيق: علياكبر غفاري، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ 5، 1363 هـ . ش، ج2، ص87.
2. چشماندازي به تحريفات عاشورا (لؤلؤ و مرجان)، محدث نوري، تحقيق: مصطفي درايتي، قم، احمد مطهري، چاپ1، 1379 هـ . ش، ص277.
3. چشماندازي به تحريفات عاشورا (لؤلؤ و مرجان)، صص280ـ286.
4. همان، ص287.
5. همان، تعليق و زيرنويس محقق، صص278ـ 279.
6. خورشيد شهادت، ص223.
عوامل ایجاد و گسترش تحریفها
اين موضوع، از چند بعد قابل تبيين است: از يك منظر، تعصب در نقل تاريخ كه چنانچه موافق يا خلاف موضوعي باشد، در همان مسير حركت كرده و به پردازش دروغ يا حذف قسمتهايي از تاريخ انجاميده است. مثال آن، برخورد تاريخنگاران عثماني و اموي با قيام امام حسين (ع) از سويي؛ و ساختن نقل قولها و حكايات و رواياتي براي افزودن بر عظمت قيام عاشورا، به وسيلهی برخي تاريخنويسان و مقتلنگاران از سوي ديگر.
جزمانديشي نيز قسم ديگري از آن است. براي مثال، عقیدهی بسياري از مردم در خصوص فدا شدن امام حسين (ع) براي شفاعت گناهان دوستداران آن حضرت و نهادينه شدن آن در ميان مردم، به طوري كه هيچ سخني را در اين موضوع نميپذيرند و گويندهی آن را سرزنش ميكنند.
قسم ديگر، تعصب به اجراي شيوهی خاصي از عزاداري است كه ممكن است براي برخي به صورت رسم و سنت درآمده باشد و هر چه ديگران با بيان دلايلي آن را نكوهش ميكنند، باز به دليل همان تعصب و خشكمغزي، حاضر به قبول آن نيستند و بر آن اصرار ميورزند، مانند مسألهی قمهزني.
تمسك به روايات تسامح در ادلهی سنن
در بسياري موارد، وقتي به كساني كه اخبار و روايات مجعول و نادرست نقل ميكنند، اعتراض ميشود، در پاسخ، به روايات تسامح در ادلهی سنن، استناد ميكنند؛ يعني اين افراد، نوعي دليل فقهي براي آن چه ميگويند و مينويسند، ميآورند؛ اما بايد ديد كه واقعيت مطلب چيست.
توضيح اين كه رواياتي داريم، مبني بر اين كه: «هركس بشنود يا به او برسد كه براي عملي ثوابي قرار دادهاند و آن عمل را به اميد رسيدن به آن ثواب به جاي آورد، آن ثواب به او داده خواهد شد، هر چند پيغمبر(ص) آن را نفرموده باشد».1 بر اين اساس، روش علما، نقل اخبار ضعيف و ضبط روايات غير صحيح در ابواب فضايل، قصص و مصائب، و در يك كلام، مسامحه در اين مقام است؛ چنان که شيخ مفيد، در تمام ابواب مربوط به حالات ائمه (س)، اخبار را با سند نقل ميكند، به جز باب مقتل ابيعبدالله (ع).2 البته اگر نگوييم كه اين موضوع، كلمهی حقّي است كه باطل از آن اراده شده، دستكم كلمهی حقّي است كه از آن برداشت نادرست شده است. دلايل اين مسأله نيز چنين است:
1. اساساً اين حدیث، در جايي موضوعیت دارد كه روايتي ضعيف، در كتابهاي قدما و كساني كه نزديك به عصر ائمه (ع) بودهاند، وجود داشته باشد؛ نه آنكه جديد و ساختهی امروزيان باشد.
2. اين مسأله به حوزهی ثواب و عقاب داشتن عملي باز ميگردد و چندان مشخص نيست كه بتوان آن را به حوزههاي جديد ديگر، مانند نقل وقايع تاريخي سرايت داد؛ چرا كه بررسي تاريخ روش خاص خود را دارد.
3. روايت ضعيف، روايتي است كه سلسلهی راويان يا بعضي از آنها فاسق باشند، يا براي خبر، سلسله سندي وجود نداشته باشد و يا فقط نام یکی از راويان ذكر شده باشد؛ ولي در نقل روايت ضعيف هم، ميبايد نخستين نقلكنندهی خبر، ثقه باشد، تا بتوان اخبار ضعيف او را در حوزهی مستحبات و مكروهات، به ديدهی قبول نگريست. بنابراين، چنين نيست كه از هركسي، اگر چه دروغگو؛ از هر كتابي، اگر چه بيپايه؛ و از هر كجا، اگر چه ديوار مسجد، بتوان روايتي را نقل كرد.3
4. بحث در خصوص اخبار ضعيف است و تعريف اخبار ضعيف هم مشخص است، ولي روايات تسامح در ادلهی سنن، به هيچ روي، «اخبار موهون» را در بر نميگيرد. اخبار موهون، اخباري است كه موجب خدشهدار شدن ائمه يا مذهب ميشود. بسياري از روضهها و نقلهاي مورد نظر ما، نه ضعيف، كه موهون هستند و نقل اخبار موهون جايز نيست.4
5. در نقل روايات ضعيف نيز بايد توجه داشت كه آنها با اصول استنباط اسلامي و روايات صحيح و كليات ديني تعارض نداشته باشند.
6. مشكل و مسألهی امروز و ديروز ما، اين است كه بسياري از مصيبتهاي مشهور در ميان مداحان، روضهخوانان و مردم، در كتابهاي سيره و مناقب، حتي به نقل ضعيف هم نيامده، و از مصيبتها و نقلهاي ساختگي به شمار ميآيند.5
جمود تاريخي و گويا نشدن تاريخ
ابنخلدون ميگويد:
يكي از اسباب دروغ، عجز از تطبيق اوضاع و احوال با رويدادهاست.6
بر اين اساس، ميتوان يكي از عوامل تحريف وقایع را جمود در تاريخ، و گويا نشدن آن به وسيلهی تحليلگران شايسته و آگاه تاريخ دانست. عدم بازپروري دادههاي تاريخي، توسط آگاهان به آن، در حوزههاي گوناگون معارف، دو آفت عمده را در پي دارد:
نخست، ايستايي، ركود و جمود در تاريخ كه موجب عدم انتقال ذهني و عيني از گذشته به حال، و عدم بهرهگيري مناسب از آن ميشود. نتيجهی اين مسأله، پوسيدگي از درون و نيز عدم آزادگي است.
دوم، بهرهگيري از تاريخ و تفسیر نادرست آن، به وسيلهی تحليلگران بيمايه يا مغرض است كه به انحراف آن ميانجامد.
يكي از عوامل تحريف در فرهنگ عاشورا نيز همين موضوع بوده و هست. بنابراين، همواره بايد ژرفنگران، بر اساس آگاهي از زمان و همهجانبهنگري، با تكيه بر دادههاي صحيح و پالايش پيرايهها و اطلاعات دقيق و عميق؛ به بازپروري، بازسازي و استخراج مفاهيم نوين و استنتاج آموزههاي جديد براي توانمند ساختن فرهنگ عاشورا و عزاداري دست زنند تا از گزند جمود و خمود رهايي يابد.
پینوشت:
1. ثوابالاعمال، شيخ صدوق، تحقيق: علياكبر غفاري، ص160. اصول كافي، شيخ كليني، تحقيق: علياكبر غفاري، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ 5، 1363 هـ . ش، ج2، ص87.
2. چشماندازي به تحريفات عاشورا (لؤلؤ و مرجان)، محدث نوري، تحقيق: مصطفي درايتي، قم، احمد مطهري، چاپ1، 1379 هـ . ش، ص277.
3. چشماندازي به تحريفات عاشورا (لؤلؤ و مرجان)، صص280ـ286.
4. همان، ص287.
5. همان، تعليق و زيرنويس محقق، صص278ـ 279.
6. خورشيد شهادت، ص223.