کد مطلب : ۹۹۸۹
بخش دوم
موسیقی عزاداری از دیرباز
زندهیاد استاد حسن مشحون
شماره 32-31 - ربیع الاول و ربیع الثانی 1428 - فروردین و اردبیبهشت 1386
... عبدالله مستوفی مینویسد: «در این وقت روضهخوانها دو صنف بودند، یکی واعظین، که بعد از خطبهی افتتاحیه و طرح یکی از آیات قرآن و بحث در اطراف آن و بیان مطالبی عالی، اخلاقی و مذهبی، منبر را با ذکر مصیبت و دعای شاه اسلام و عموم مسلمانان و صاحب مجلس ختم میکردند. دستهی دیگر روضهخوان به معنی اخص بودند که منبر را با سلام به سیدالشهدا شروع و بلافاصله وارد ذکر مصیبت شده نظم و نثر را به هم مخلوط کرده و منبر را با دعای سابقالذکر ختم میکردند. برای واعظین، سواد و برای ذاکرین آواز از لوازم بود. اعیان و رجال مملکت هم روضهخوانی برای اعیان وسیلهی دید و بازدید و برای تودهی مردم وسیلهی سرگرمی شد.1
به طوری که پیش از این گذشت، هر یک از روضهخوانها که خوشصداتر و به فن خوانندگی واردتر بودند، شهرت بیشتری کسب میکردند و درآمد بیشتری داشتند و میان روضهخوانها و وعاظ هم که غالباً از حسن صوت بیبهره نبودند، موسیقیدانهای بنامی ظهور کردند که بعضی از آنها مخصوصاً به فن موسیقی از هر جهت احاطهی کالم داشتند و در این هنر به مقام استادی رسیده بودند که سالخوردگان امروز محضرشان را درک کرده و خوانندگی آنها را میستایند و به استادی آنها اذعان دارند، از قبیل حاجی میرزا لطفالله اصفهانی معروف به دسته بنفشه، که به گفتهی مؤلف شرح زندگانی من، آواز خوش داشت و حاجی تاج نیشابوری ملق به تاجالواعظین که خوانندهای ممتاز و موسیقیدانی بنام بود و میان اهل هنر زمان شهرت بسزا داشت و عاقبت به کسوت اهل فقر درآمد. نگارنده از قدرت صدا و احاطهی بر موسیقی و آواز دلنشین، از معمرین قوم حکایتها شنیدهام و چون مؤلف سرگذشت موسیقی در بخش اول کتاب خود یکی از آن داستانها را آورده، به نقل همان قناعت میکنم: روزی در تکیهی سادات اخوی،2حاجی میرزا لطفالله بالای منبر بوده است و با صدای دلکش خود به قدری خوب مجلس را اداره نموده که همه تصور کردهاند بعد از او دیگر کسی از عهدهی جلب توجه حضار برنخواهد آمد. به همین جهت صاحب مجلس، دستور چای و قلیان میدهد.3 در این موقع حاجی تاج وارد مجلس روضه میشود و شیخ علی زرگر که او هم خوشصدا و در موسیقی استاد ماهری بوده است، مطلب را به اطلاع او میرساند و به وی میگوید: تصور نمیکنم بعد از هنرنمایی حاجی میرزا لطفالله بتوانی شوری در دلها بیفکنی. حاجی تاج فکری میکند و میگوید: من فقط سه شعر با آواز میخوانم و امیدواترم که از عهدهی آن برآیم. پس از صرف چای، در موقعی که مجلس روضه پر از همهمه بوده است، حاجی تاج به منبر میرود و اولین شعر را چنان با صوت جذاب و دلانگیزی میخواند که همهی اهل مجلس ساکت میشوند و پس از دو شعر دیگر که آنها را هم با کمال مهارت به سبک خوانندگان نامی، با تحریرات و غلتهای مناسب میخواند، از منبر پایین میآید و به شیخ علی زرگر میگوید: حرف حسابی دو کلمه بیشتر نیست. و او هم استادی تاج را ستایش میکند. گویند به قدری مردم مجذوب آواز وی شده بودند که همین که از منبر پایین میآید، اکثر حضار به پا خواستند تا خود را به مجلس دیگری که او بنا بود بخواند برسانند و از صوت دلنشین وی استفاده کنند.»4
حاجی تاج در 75 سالگی در اواخر سلطنت احمد شاه درگذشت. شیخ علی زرگر (فرزند زرگرباشی)، در خوانندگی و آگاهی از ردیف موسیقی استاد بود. دیگر خوانندگان بنام منبری تهران، حاجی شیخ زینالعابدین بوده است. از جمله روضهخوانهای بسیار مشهور و معروف تهران حاجی سید حسن، سر سلسلهی سادات شیرازی بود که صوتی خوش و رسا داشت. سادات شیرازی و اعقاب و بستگان او همه از نعمت صدای خوش بهرهمند بوده و جماعتی از روضهخوانهای معروف شال تهران را تشکیل میدادند و اکنون از بقایای آنها نیز هستند. از اساتید خواننده و موسیقیدان و مطلع میان اهل منبر که به زمان ما رسیدهاند، سید باقر جندقی و شیخ طاهر خراسانی ملقب به ضیاءالذاکرین بودند که تا زمان ما حیات داشتند. هر دوی این بزرگواران از مفاخر این هنر مردمی، با کمال و مطلع و اهل ذوق و ادب، متدین و خلیق، مهربان و بیتکلف و از اساتید درجه اول در موسیقی و فن خوانندگی محسوب میشدند. این دو استاد کاملاً به ردیف دستگاهها و بسیاری از الحان قدیم موسیقی ایران که اکنون در میان اکثر معمرین اهل این فن متروک است، آگاه بودند...
ادامه دارد...
پینوشتها
1. شرح زندگانی من، جلد اول، ص 275.
2. تکیهی سادات اخوی واقع در محلهی سرچشمه (خیابان سیروس کنونی).
3. بانیان مجالس روضه، زمانی که روضهخوانی تاخیر میکرد یا مایل بودند مجلس را ختم کنند، دستور چای و قلیان میدادند، لیکن روضهخوان آخر، که اکثر از پیشکسوتها بودند، معمولاً مجلس را با ذکر «یا الله» تمام میکردند.
4. صفحات 355 و 356.
... عبدالله مستوفی مینویسد: «در این وقت روضهخوانها دو صنف بودند، یکی واعظین، که بعد از خطبهی افتتاحیه و طرح یکی از آیات قرآن و بحث در اطراف آن و بیان مطالبی عالی، اخلاقی و مذهبی، منبر را با ذکر مصیبت و دعای شاه اسلام و عموم مسلمانان و صاحب مجلس ختم میکردند. دستهی دیگر روضهخوان به معنی اخص بودند که منبر را با سلام به سیدالشهدا شروع و بلافاصله وارد ذکر مصیبت شده نظم و نثر را به هم مخلوط کرده و منبر را با دعای سابقالذکر ختم میکردند. برای واعظین، سواد و برای ذاکرین آواز از لوازم بود. اعیان و رجال مملکت هم روضهخوانی برای اعیان وسیلهی دید و بازدید و برای تودهی مردم وسیلهی سرگرمی شد.1
به طوری که پیش از این گذشت، هر یک از روضهخوانها که خوشصداتر و به فن خوانندگی واردتر بودند، شهرت بیشتری کسب میکردند و درآمد بیشتری داشتند و میان روضهخوانها و وعاظ هم که غالباً از حسن صوت بیبهره نبودند، موسیقیدانهای بنامی ظهور کردند که بعضی از آنها مخصوصاً به فن موسیقی از هر جهت احاطهی کالم داشتند و در این هنر به مقام استادی رسیده بودند که سالخوردگان امروز محضرشان را درک کرده و خوانندگی آنها را میستایند و به استادی آنها اذعان دارند، از قبیل حاجی میرزا لطفالله اصفهانی معروف به دسته بنفشه، که به گفتهی مؤلف شرح زندگانی من، آواز خوش داشت و حاجی تاج نیشابوری ملق به تاجالواعظین که خوانندهای ممتاز و موسیقیدانی بنام بود و میان اهل هنر زمان شهرت بسزا داشت و عاقبت به کسوت اهل فقر درآمد. نگارنده از قدرت صدا و احاطهی بر موسیقی و آواز دلنشین، از معمرین قوم حکایتها شنیدهام و چون مؤلف سرگذشت موسیقی در بخش اول کتاب خود یکی از آن داستانها را آورده، به نقل همان قناعت میکنم: روزی در تکیهی سادات اخوی،2حاجی میرزا لطفالله بالای منبر بوده است و با صدای دلکش خود به قدری خوب مجلس را اداره نموده که همه تصور کردهاند بعد از او دیگر کسی از عهدهی جلب توجه حضار برنخواهد آمد. به همین جهت صاحب مجلس، دستور چای و قلیان میدهد.3 در این موقع حاجی تاج وارد مجلس روضه میشود و شیخ علی زرگر که او هم خوشصدا و در موسیقی استاد ماهری بوده است، مطلب را به اطلاع او میرساند و به وی میگوید: تصور نمیکنم بعد از هنرنمایی حاجی میرزا لطفالله بتوانی شوری در دلها بیفکنی. حاجی تاج فکری میکند و میگوید: من فقط سه شعر با آواز میخوانم و امیدواترم که از عهدهی آن برآیم. پس از صرف چای، در موقعی که مجلس روضه پر از همهمه بوده است، حاجی تاج به منبر میرود و اولین شعر را چنان با صوت جذاب و دلانگیزی میخواند که همهی اهل مجلس ساکت میشوند و پس از دو شعر دیگر که آنها را هم با کمال مهارت به سبک خوانندگان نامی، با تحریرات و غلتهای مناسب میخواند، از منبر پایین میآید و به شیخ علی زرگر میگوید: حرف حسابی دو کلمه بیشتر نیست. و او هم استادی تاج را ستایش میکند. گویند به قدری مردم مجذوب آواز وی شده بودند که همین که از منبر پایین میآید، اکثر حضار به پا خواستند تا خود را به مجلس دیگری که او بنا بود بخواند برسانند و از صوت دلنشین وی استفاده کنند.»4
حاجی تاج در 75 سالگی در اواخر سلطنت احمد شاه درگذشت. شیخ علی زرگر (فرزند زرگرباشی)، در خوانندگی و آگاهی از ردیف موسیقی استاد بود. دیگر خوانندگان بنام منبری تهران، حاجی شیخ زینالعابدین بوده است. از جمله روضهخوانهای بسیار مشهور و معروف تهران حاجی سید حسن، سر سلسلهی سادات شیرازی بود که صوتی خوش و رسا داشت. سادات شیرازی و اعقاب و بستگان او همه از نعمت صدای خوش بهرهمند بوده و جماعتی از روضهخوانهای معروف شال تهران را تشکیل میدادند و اکنون از بقایای آنها نیز هستند. از اساتید خواننده و موسیقیدان و مطلع میان اهل منبر که به زمان ما رسیدهاند، سید باقر جندقی و شیخ طاهر خراسانی ملقب به ضیاءالذاکرین بودند که تا زمان ما حیات داشتند. هر دوی این بزرگواران از مفاخر این هنر مردمی، با کمال و مطلع و اهل ذوق و ادب، متدین و خلیق، مهربان و بیتکلف و از اساتید درجه اول در موسیقی و فن خوانندگی محسوب میشدند. این دو استاد کاملاً به ردیف دستگاهها و بسیاری از الحان قدیم موسیقی ایران که اکنون در میان اکثر معمرین اهل این فن متروک است، آگاه بودند...
ادامه دارد...
پینوشتها
1. شرح زندگانی من، جلد اول، ص 275.
2. تکیهی سادات اخوی واقع در محلهی سرچشمه (خیابان سیروس کنونی).
3. بانیان مجالس روضه، زمانی که روضهخوانی تاخیر میکرد یا مایل بودند مجلس را ختم کنند، دستور چای و قلیان میدادند، لیکن روضهخوان آخر، که اکثر از پیشکسوتها بودند، معمولاً مجلس را با ذکر «یا الله» تمام میکردند.
4. صفحات 355 و 356.