کد مطلب : ۱۳۲۳
شکار سری:
شعر عاشورايی نخست بايد شعريت خود را ثابت كند
وی افزود: ترانه در ادبيات ما فاقد تعريف مشخص بوده و نحوه برخورد با ترانهها مشكلساز است؛ تكليف مخاطب در مواجهه با اين آثار مشخص نيست؛ او نمیداند كه ترانه بر شادی او افزوده يا بر اندوه و ماتمش.
اين شاعر ادامه داد: در ايران با پيشينهای قدرتمند و طولانی از شعر مواجه هستيم؛ اما با وجود اين سابقه، هنوز به تعريف مشخصی از شعر دست نيافتهايم؛ پس ترانه و تصنيف نيز كه در طی صد سال گذشته اعلام موجوديت كرده است هنوز هويت مشخصی ندارد؛ البته در گذشته ترانه زيرمجموعهای از شعر به حساب میرفت؛ اما امروزه مشخص نيست كه سنخيتی با شعر دارد يا خير.
او افزود: ظرف سالهای گذشته ترانه وضعيت مطلوبی از لحاظ انسجام، هويت و شرايط متعادل نداشته است و زمانی هم كه ما به موضوع حساسی مانند عاشورا و نهضت حسينی روبهرو میشويم، وضعيت بحرانیتر میشود؛ زيرا ما با ترانه كه فاقد تعريف مشخصی است، میخواهيم به سراغ توصيف عاشورا با سابقه هزار ساله برويم.
شكارسری تصريح كرد: يكی از دلايل مواجه شدن با آثار غير مطلوب در اين زمينه، فاقد هويت بودن ترانه است و همانطور كه مشاهده میشود با ترانههای شاخصی در اين زمينه مواجه نيستيم. مگر ترانههايی كه از شكل نوحهها استفاده كرده باشند. مانند آثار «غلام كويتیپور» كه نوحههايی در قالب ترانه است.
خالق اثر «از تمام روشنايیها» درباره دليل استقبال از ترانههايی كه در شكل نوحه سروده شدهاند گفت: مخاطبان ما با اين سبك از شعر سابقه آشنايی بيشتری دارند و در برخورد با آن دچار مشكل نمیشوند.
شكارسری درباره استفاده از برخی عناصر مانند توصيف ظواهر در شعرهای عاشورايی گفت: شعر امروز، شعری به شدت عينیگراست و سعی دارد به موضوعات خود تجسم مادی دهد؛ شعر امروز جزئینگری میكند و از كلیگويی در شعر معاصر خبری نيست؛ پس درباره عاشورا كه موضوعی نمادين شده است و قداست موضوع اجازه نمیدهد كه مستقيم به آن پرداخته شود نيز شاعران امروز میخواهند يك وجه مادی و عينی به آن ببخشند؛ درنتيجه وضعيتی پديد میآيد كه نمونهاش همين پرداختن به ظواهر است.
نويسنده كتاب «چراغانیهای بیدليل» در پايان گفت: اگر قرار باشد شعر ما به حماسه عاشورا بپردازد و عاشورا در جهان منعكس شود، چارهای نيست تا شرايط شعر امروز را بپذيريم و ازشرايطش همان عينیگرايی و جزئیگرايی است.
حميدرضا شكارسری متولد 1345 در تهران است؛ وی در دو حوزه نشر و نقد فعال است و تاكنون در اين دو حوزه آثاری چند از او منتشر شده است كه میتوان به «باز جمعهای كه گذشت»، «از تمام روشنايیها» و «چراغانی بیدليل» اشاره كرد.
در زير با هم شعر عاشورايی حميدرضا شكارسری را میخوانيم:
اسطوره
اسب نمیتواند اسطوره نباشد
وقتی خورشيدیست
با هزار شعاع نور
كه سرخ میبارد
بر شب رايج...
و دختركی كه خورشيد را در آغوش میكشد
نمیتواند اسطوره نباشد
و دشتی كه خورشيد بر آن
و روزی كه خورشيد در آن میدود
نمیتواند
نمیتواند اسطوره نباشد اسب
آنگاه كه اسطورهای بر پشت داشته است
و بیسوار برگشته است...
مرجع : سايت خبری قرآنی