تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۶ ساعت ۱۳:۰۷
۰
کد مطلب : ۱۳۲۵

بررسی مقاله كربلا و فلسفه حيات در آخرين شماره از «پگاه حوزه»

بنا بر گزارش خیمه، متن فوق بخشی از مقاله «كربلا و فلسفه حيات» نوشته «احمد رهدار» است كه در دويست و بيست و چهارمين شماره نشريه «پگاه حوزه» منتشر شده است. اين شماره در بخش «انديشه» اين مقاله را منتشر كرده است. دو شماره پيشين «پگاه حوزه» به بررسی «مكتب تفكيك» اختصاص داشت.

مولف مقاله خود را به بخش‌هايی؛ چون «فلسفه تاريخ كربلا»، «منزلت ابتلايی كربلا»، «كانون كربلايی»، «آرمان كربلايی»، «رنگ كربلايی»، «احساس كربلايی» و «هويت كربلايی» تفكيك كرده است و در باب هركدام بحث مفصل و مشروحی را آورده است.

نويسنده در بيان «فلسفه تاريخ كربلا» آورده است: «بر اساس فلسفه تاريخ شيعه، جهان علاوه بر اين‌كه مخلوق الهی است، مربوب او نيز می‌باشد. از آن جا كه ربوبيت الهی از جنس فيض و اثبات است، جهانی كه تحت ربوبيت الهی شكل می‌يابد، ضرورتا رو به تكامل است. بر اين اساس ـ بر خلاف كسانی كه می‌پندارند تنها در پايان تاريخ است كه غلبه حق بر باطل تحقق می يابد ـ بايد گفت كه در طول تاريخ قضيه چنين است و حتی برای يك لحظه و آن تاريخی نمی‌توان به غلبه باطل بر حق معتقد شد. چه، روح تاريخ، نبرد اراده‌محوری حق (اراده حضرت نبی اكرم) با اراده‌محوری باطل (اراده ابليس) است و ايمان به غلبه باطل بر حق ـ ولو برای لحظه‌ای كوتاه ـ به معنی پذيرفتن شكست حضرت نبی اكرم از ابليس است.

به لحاظ ظاهری، اعظم مصائب تاريخ در كربلا صورت گرفته كه در آن، حجت خدا سر بريده شده و عترت به‌ترين بنده خدا به اسارت رفته است. به رغم اين، وقتی يزيد از حضرت زينب كبری (س) درباره واقعه كربلا می‌پرسد، حضرت در پاسخ می فرمايد: «ما رأيت الاّ جميلاً»؛ يعنی هرچه ديدم، زيبا بود. نمی‌توان گفت در كربلا، باطل بر حق غلبه كرده و در عين حال، اين غلبه را زينب (س) زيبا ديده است.»

وی در شرح بخش دوم نوشتار خود؛ يعنی «منزلت ابتلايی كربلا» می‌نويسد: «... اما اين جا نيز توجه به آن نكته ظريف لازم است كه ابتلائات الهی، مناسب با ظرفيت وجودی بنده بر او نازل می‌شود. مردان الهی هرچه به خداوند تعالی نزديك‌تر می‌شوند، به همان ميزان، مبتلا به مصائب سخت و سخت‌تر می‌شوند از همين روست كه حسين (ع) و حسينيان كه محبوب‌ترين بندگان الهی‌اند، در دام «اعظم مصائب» گرفتار شده‌اند. اين جا نيز ظرفيت ايمانی عاشورائيان است كه نوع بلا را تعيين می‌كند و قانون اين است كه هر‌كه به حجت خدا نزديك‌تر است، درد و بلايش افزون‌تر است. توجه به اين نكته برای همه رهروان راه حسينی (ع) مفيد است كه بدانند، در راه حسين (ع)، گنجی است كه برای به دست‌آوردنش بايد رنج كشيد و اين قانون حتی در مورد خود حسين (ع) نيز استثنا‌بردار نيست.»

مولف مقاله در بيان «كانون كربلايی» كربلا را موتور محرك تاريخ می‌داند و می‌گويد: «كربلا موتور تحرك تاريخ است، از همين روست كه انبياء اولوالعزم را كه هاديان تاريخ اند با آن نسبتی است. از آدم ابوالبشر گرفته تا نوح و ابراهيم و ديگر معلمان تاريخ، همه بر ميقات كربلا، سر آسائيده اند. اما مگر كربلا چه چيزی بيش تر از بدر و اُحُد و حنين و... دارد كه آن را در نقطه كانونی تاريخ قرار داده است؟ اگر در كربلا حجت الهی سر بريده شده است و در آن بهترين بندگان الهی در برابر بدترين آن ها صف كشيده اند، در بدر و اُحُد نيز چنين بود؛ پيامبر اسلام (ص) عصاره نبوت و بلكه خلقت به همراه بهترين ياران و انصارش در برابر مشركان و بت پرستان مكه صف كشيده بودند و ای چه بسا بيش تر از كربلا نيز شهيد دادند. نكته اين جاست كه كربلا آخرين جنگی است كه آن را معصوم سرپرستی كرده است و بدين لحاظ، آخرين ميراث جهادی امامت در آن نهفته است. كربلا آخرين گنجينه جهادی شيعه برای رويارويی با دشمنان اسلام است.»

«رهدار» در بيان «آرمان كربلايی» می‌نويسد: «امام حسين (ع) و انديشه حسينی يك آرمان پويا و واقعی است. اين انديشه نظر به اين‌كه در جوهر و ذات خود معطوف به مبارزه با ظلم و نيز برقراری عدالت اجتماعی است، امری فطری و ذاتی است؛ چه، در هيچ ملل و نحلی مبارزه با ظلم و تحقق عدالت اجتماعی، امری نكوهيده و مذموم نمی‌باشد. از سوی ديگر؛ وجود متعالی حسينی (ع) و انديشه او، آن چنان بلند و دست‌نيافتی است كه انسان‌های بزرگ و كامل به دور بودن و فاصله داشتن از اين منزلت عالی اعتراف دارند. وجود متعالی حسين (ع) از آن‌جا كه مظهر و مجلای صفات الهی است، بهره‌ای از آن بی‌كران بودن الهی را گرفته و وسعتی يافته كه وصال تام و تمام اين وجود (به معنی محيط بودن بر آن) را ناممكن كرده است. از سوی سوم، اگرچه عبارت «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» روايت نيست، اما بدون توجه به آن نمی‌توان حسين (ع) و نسبتش را با كربلا فهم كرد. اگر امام حسين (ع) هم‌چنان، «مصباحِ هدايت» و «كشتیِ نجات» است، به اين علت است كه او در كربلا محصور نشده و بلكه از افق جغرافيايی كربلا فراتر رفته است. اساسا كربلا را نبايد مكانی در ميان ديگر مكان‌ها و عاشورا را نبايد زمانی در ميان ساير زمان‌ها دانست. امام حسين (ع) نه تنها مرزهای مكانی ـ زمانی كربلا و عاشورا را شكسته است؛ بلكه در ورای تاريخ ايستاده و همه زمان‌ها و مكان‌ها را سرپرستی می‌كند. پس او هم در گذشته، هم در حال و هم در آينده است. به عنوان آخرين خصيصه آرمانی، امام حسين (ع) و انديشه او از جنسی است كه می‌تواند متعلق شور و شعور توأما قرار گيرد؛ هم می‌توان برايش سينه و طبل و زنجير زد و گريست (شور) و هم می‌توان برای وی منبر برافراشت و كتاب نوشت و استدلال آورد (شعور).»

وی از «رنگ كربلايی» سخن می‌گويد كه تشبه و تخلق به آن ممكن است، او می‌نويسد: «كربلا نيز رنگی دارد كه هركس بدان رنگ تشبه ورزد، در نهايت از كربلاييان خواهد شد. رنگ كربلايی، هم ظاهری و هم باطنی است و هماهنگی اين دو رنگ ظاهری و باطنی است كه فرهنگ كربلايی را ايجاد می كند. نكته قابل توجه در اين خصوص اين است كه از جانب ائمه اطهار (ع) مشخصات هر دو رنگ ظاهری و باطنی كربلا به ما معرفی شده است. در مجالس عزاداری و عاشورايی كه به منظور احيای فرهنگ كربلا اقامه می‌شود، بايد به هر دو رنگ ظاهری و باطنی كربلا توجه داشت. جوهر رنگ باطنی كربلا از جنس معرفت (شعور) و جوهر رنگ ظاهری آن از جنس عشق (شور) است كه منتج هماهنگی اين دو رنگ، ايمان است. به عبارت ديگر؛ آن چه در رنگ باطنی كربلا تأكيد می‌شود، توجه به فلسفه (مبانی، متد و آن) و روح كربلا است و آن چه در رنگ ظاهری آن تأكيد می‌شود، توجه به شاخص‌های عينی و رفتاری مناسب با آن روح است. مجالس عزاداری بايد به گونه‌ای اقامه شود كه منشور فرهنگ كربلايی باشند. برای نيل به اين مقصد، حداقل، ظاهر اين مجالس بايد رنگ همان شاخص‌های عينی كربلايی را به خود بگيرد. برخی مشخصات رنگ ظاهری كربلا عبارتند از: لباس مشكی، چهره حزين و غمگين، گريه و... بر اين اساس، شبهاتی كه برخی از دشمنان فرهنگ كربلا مطرح كرده و گفته‌اند كه لباس مشكی باعث افسردگی روانی افراد شده و يا گريه و مراسم عزاداری باعث ترويج فرهنگ غم در جامعه می شود و... بی وجه می‌ماند؛ چه، لباس مشكی و گريه از شاخص‌های رنگ ظاهری كربلا هستند و در صورت هماهنگ شدن با شاخص‌های رنگ باطنی كربلا، امكان ندارد كه به افسردگی روانی و... ختم شود.»

مولف از «احساس كربلايی» سخن می‌گويد و در تبيين آن می‌آورد: «از احساس كربلايی است كه به هنگام تزاحم يا تعارض با احساسات غيردينی، به راحتی می‌تواند مقاومت آن‌ها را بشكند و از آن ها گذر كند. به عبارت ديگر؛ در رقابت ميان دو احساس كربلايی و احساس غيردينی، همواره برنده احساس كربلايی است. نمونه‌های درون دينی و تاريخی فراوانی می توان ذكر كرد كه احساس كربلايی حتی بر احساسات برآمده از غرايز حيوانی انسان ـ مثل عشق و احساس به والدين و فرزندان و برعكس ـ فائق آمده است. عصر ما ـ به بركت انقلاب اسلامی، عصر معنويت و عشق بود. ناب‌ترين عشق‌ها، عشق‌هايی بود كه از جانب بسيجيان به امام و رهبرشان هديه می‌شد. آن ها حقيقتا در نهايت اخلاص فرياد می‌زدند: «خونی كه در رگ ماست / هديه به رهبر ماست» و حتی اين شعار را به مدت هشت سال دفاع مقدس با اهدای عملی خونشان اثبات كردند، اما آن ها ـ كه بارها جان‌شان را به نثار امام‌شان كرده بودند ـ هيچ‌گاه به امام (ره) نگفتند: «پدر و مادرم به فدايت»؛ زيرا بسيار بسيار سخت است كه انسانی، جان پدر و مادرش را كادوی عشق كند و يك جا به معشوقش هديه نمايد. اما عشق و احساس كربلايی آن قدر ناب و والاست كه جان والدين عاشق و جان خود عاشق يك‌جا در آن به پيش‌گاه محبوب عرضه می‌شود و در آن، عاشق با طيب خاطر می‌گويد: «بابی انت و امی»: پدر و مادرم به فدايت. در اين نوع عشق، عشق به فرزند نيز در برابر عشق به محبوب رنگ می‌بازد؛ هم‌چنان كه زينب (س) در كربلا و حجر بن‌عدی به هنگام شهادتش با طيب خاطر جان فرزندان‌شان را به محبوب‌شان هديه دادند.»

«‌دوهفته‌نامه «پگاه حوزه» به صاحب‌امتيازی دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم و مديرمسئولی و سردبيری «سيد‌عباس صالحی» و با همكاری شورای سياست‌گذاری متشكل از «عبدالرضا ايزدپناه»، «احمد ترابی»، «سيد‌عباس صالحی» منتشر می‌شود و به بهای 1500 ريال در اختيار علاقه‌مندان قرار می‌گيرد.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما