کد مطلب : ۱۳۹۸۱
کتاب «در مسیرهای اسلام» به بازار کتاب ایتالیا عرضه شد
به گفته وی در پی این مطالعات توجه وی نسبت به تحقیق در خصوص جنبشهای اسلامی و تغییر و تحولات آنان در طول تاریخ معطوف گردیده که حاصل آن نگارش کتاب «در مسیرهای اسلام» است.
به گزارش اداره كل روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، کتاب «در مسیرهای اسلام» در هشت فصل به سیر تاریخی جنبشهای اسلامی از آغاز رسالت حضرت محمد(ص) تا زمان حاضر و اصول عقاید این جنبشها در ابعاد سیاسی و مذهبی پرداخته و همچنین نگرشی اجمالی به معماری اماکن مقدس دارد.
داگوستینو در مقدمه کتاب چنین عنوان میدارد: مدتها است که ارزشهای دینی و اخلاقی در اروپا با ایده "مذهب هراسی" تحت هجوم قرار گرفته است. عداوتی که خود نمی داند از کجا نشأت میگیرد. به عقیده نویسنده، ریشه این دشمنی به سالهای ۱۹۶۰ برمیگردد و تفاوت آن با دیگر دشمنیها این است که هدف مورد نظر آن هدفی است والا، یعنی ارزشها و اخلاقیات و الهیات بشری، به عبارتی، این دشمن سعی دارد که انسانها را از والاترین ارزشهایی که میتواند در اختیار داشته باشد، یعنی الهیات دور کرده و سعی در وارونه جلوه دادن حقائق مذكور دارد.
در بخش دیگری از مقدمه، نویسنده در خصوص ناشناس بودن مذهب اسلام برای غربیها اینگونه ابراز میدارد:
اسلام مهاجم است یا مورد تهاجم قرار گرفته؟ اسلام قربانی می گیرد یا خود قربانی ظلم است؟
اسلام فقط برای غربیها ناشناس باقی مانده و دیگر هیچ.
اسلام حقیقتی است که از طریق جریانات مذهبی، تفکرات سیاسی و نمادهای معماری منحصر به فرد خویش در طول تاریخ تا به امروز با ما بوده است. سنی و شیعه و جنبشهای مذهبی و همچنین مدارس فقهی، مذهبی و اصول صوفیزم و عرفان که همگی روشنایی بخش افق یک میلیارد از مسلمانان هستند، همگی با این حقیقت عجین هستند و اینجاست که جهالت غرب سعی بر نابودی مفاهیم سنتی دارد که ریشه در اخلاقیات دارند.
نویسنده اظهار میدارد که با تحقیقات انجام شده خود در ارزشهای تاریخی و ابدی این دو نهضت (شیعه و سنی)، خواننده را به درک صحیح مفاهیم اسلامی دعوت مینماید.
در فصل اول کتاب با عنوان "پیچیدگی در وحدت اسلامی" نویسنده به بررسی موضوع وحدانیت خدا در مذاهب یگانه پرست، آزادی مذهب در اسلام، شریعت و اصول دین و همچنین موضوع فقاهت در شیعه میپردازد. در این بخش نویسنده با اشاره به وحدانیت خدا در مذاهب یگانه پرست و آزادی مذهب به بخشی از پیام پاپ گریگوریو هفتم که در سال ۱۰۷۶ به نصیر ابن الناس به این شرح: "همه ما به خدای واحد اعتقاد داریم البته هر مذهبی به مرام خود ولی مهم این است که هر روز خدائی را ستایش میکنیم که مالک این جهان است" اشاره میکند.
سپس ادامه میدهد: علاوه بر ارتباط اسلام با دیگر مذاهب یگانه پرست، اسلام کتب مقدس آنان مانند تورات یهودیان، انجیل مسیحیان و اوستای زرتشتیان را به رسمیت میشناسد و پیروان این مذاهب را اهل کتاب مینامد و ادامه میدهد که بایست به دو نکته مهم توجه داشت: اول اینکه اسلام هیچگونه اجباری برای افراد غیر مسلمان تا زمانی که با دشمنان اسلام متحد نشوند قائل نمیشود و دیگر اینکه در قبول اسلام طبق گفته قران هیچگونه اجباری نیست و در سرزمینهای اسلامی، پیروان مذاهب دیگر میتوانند آزادنه زندگی کرده و به اعمال مذهبی خویش بپردازند و مصداق آن نیز جمهوری اسلامی ایران است که به عنوان یک حکومت اسلامی مذاهب دیگر از جمله یهودی و مسیحی هر کدام نمایندهای در مجلس دارند.
فصل دوم کتاب با عنوان "جدائی شیعه و سنی" با اشاره به برگزیده شدن پیامبر اعظم به عنوان خاتم الانبیا در اسلام، به نحوه شکل گرفتن خلفای اموی بعد از وفات پیامبر (ص) پرداخته و چگونگی پیدایش شیعه و سنی، موارد مشترک و اختلاف بین این دو را مورد بررسی قرار داده و واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش به دست خلفای اموی را نقطه عطفی در تاریخ اختلاف شیعه و سنی میداند.
نویسنده در فصل سوم با عنوان "مقایسه سیاسی بین شیعه و سنی" به مقایسه سیاسی بین شیعه و سنی میپردازد. نویسنده در این بخش ابتدا نگاهی به وضعیت سیاسی دوران خلفای عباسی داشته و نفوذ اسلام در دنیای غرب در زمان خلفای عباسی را بررسی نموده، سپس بررسی اجمالی دارد به تاثیر و نفوذ اسلام در قاره آسیا.
در فصل چهارم کتاب "اخوان الصوفی در قرون وسطا" نیز، ابتدا دوران ایوبیون تا سقوط خلفای عباسی در بغداد و سلسه تیموریان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در ادامه موضوع نفوذ اسلام در هند و آفریقا شرح داده میشود.
موئلف در فصل پنجم کتاب با عنوان "تحولات عظیم از قرن شانزدهم تا قرن هیجدهم" با اذعان به این نکته که سلسله عثمانی و صفوی در نحوه نفوذ و گسترش اسلام و تحولات مربوط به آن نقش به سزایی داشتند، عنوان میدارد: زمانی که صحبت از تحولات عظیم در زمینه گسترش اسلام میشود، نمیتوان نقش ایران اسلامی را در نظر نگرفت. در این بخش نویسنده این تحولات را مورد بررسی قرار میدهد.
در فصل ششم کتاب با عنوان «اسلام مانع استعمارگرایی» نویسنده چنین آورده است: اسلام به دلیل ماهیت ظلمستیزی خویش در هر شرایطی مخالف ظلم و ستم به نوع بشر بوده و پیروان خود را علاوه بر اینکه از انجام هر گونه ظلم به دیگران منع مینماید، از آنان دعوت میکند که با ظالم مبارزه کرده و هیچگاه نگذارند که ظالم بر آنان حکمرانی کند. در این بخش نویسنده به نقش اسلام بر بیداری قاره آفریقا و همچنین دیگر کشورها از جمله ایران میپردازد و دلیل سقوط سلسلههایی همچون مغولها و قاجار را ظلمی میداند که آنان بر مردم روا داشتند.
«اسلام و ملیگرایی ایدئولوژی» عنوان فصل هفتم این کتاب میباشد. دورانهای مورد بررسی قرار گرفته توسط نویسنده در این بخش مربوط به دوران خاصی نیست و سعی بر بررسی کلی در موضوعاتی چون: تاثیر اسلام بر وحدت مردم از زمان خلفای اموی تا اسرائیل امروز، مبارزه سنیهای ساکن آفریقا در محدوه تحت استعمار فرانسویها و دیگر نهضتهائی که با تکیه بر اصول اسلامی سعی بر آگاه کردن و بیدار نمودن مردم نمودهاند، دارد. نویسنده در این فصل در خصوص چگونگی به وجود آمدن اسرائیل عنوان میدارد: این کشور زائیده توافقات بین انگلیس، فرانسه و روسیه در سال ۱۹۳۲ بعد از اعلام استقلال عراق است که منجر به تشکیل کشور اسرائیل در سال ۱۹۴۸ با حمایت رسمی آمریکا شد و با تشکیل این دولت زمینهای اعراب مسلماننشین منطقه فلسطین به اشغال یهودیان درآمد و باعث آوارگی مردم آن منطقه گردید که تا زمان امروز نتیجه بدست آمده از تشکیل این دولت فقط آوارگی و جنگ و خونریزی برای صاحبان اصلی سرزمین فلسطین بوده است.
عنوان فصل پایانی کتاب «اسلام در مقابل جهانی شدن جنگ» میباشد. در این فصل به نقش اسلام در مبارزات مردمی بر علیه قدرتهای استکباری و کمونیستی در زمان معاصر از جمله درگیریهای انجام شده در جنوب شرق آسیا، اسلام و مبارزه با استعمار در حوزه مدیترانه، جنبشهای اسلامی ضد کمونیستی در افغانستان، انقلاب اسلامی ایران بر علیه استکبار جهانی، جنبشهای اسلامی در مصر، فلسطین، الجزایر، سودان و شیعیان لبنان پرداخته شده است.
همچنین مولف در این فصل در خصوص انقلاب اسلامی ایران عنوان میدارد: بعد از سقوط دوره قاجار در سال ۱۹۲۵، رضا خان سواد کوهی ملقب به رضا شاه به سمت شاه ایران منصوب شد که عملا از ۴ سال قبل از آن توسط یک کودتا قدرت را در دست گرفته بود. بلافاصله بعد از به قدرت رسیدن رضا شاه مشخص شد که وی رابطه خوبی با مذهب و آداب و سنن مذهبی نداشته و در نظر دارد کشور را به سمت غرب سوق دهد ولی از این نکته غافل بود که در کشوری که مذهب جایگاه ویژهای دارد این امر نمیتواند تحقق یابد.
اقداماتی مانند فرمان کشف حجاب باعث برانگیختن خشم مردم و روحانیت شد که در نهایت باعث شد در سال ۱۹۴۱ از کار برکنار و فرزندش محمدرضا زمام امور را در دست گیرد. محمدرضا هم سیاستهای غلط پدر را پیش گرفت تا آنجا که در سال ۱۹۷۹ بدنبال پیروزی انقلاب اسلامی و با ورود آیت الله خمینی (ره) بعد از ۱۴ سال تبعید به کشور، برای همیشه سیاست غربزده کردن ایران به پایان رسید.