تاریخ انتشار
شنبه ۱۳ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۵۴
۰
کد مطلب : ۱۵۰۰۳
گفت‌وگو با «مصطفی طاری» بازیگر نقش «بن‌حریث» در مختارنامه

مختارنامه با اشک چشم ساخته شد

علی خدایی بیجاری
مختارنامه با اشک چشم ساخته شد
فرهنگ: «مصطفی طاری» (کامران‌فرد) متولد ۱۳۲۴ تهران است. وی بازی را از تئاترهای مدرسه‌ای پی گرفت و با اتمام دبیرستان وارد دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران و در سال ۱۳۵۶ در رشته تئاتر فارغ‌التحصیل شد. طاری از سال ۱۳۴۸ کار تئاتر را آغاز کرد و در سال ۱۳۵۲ برای اولین‌بار در فیلم کوتاه «تجربه» مقابل دوربین رفت و با ایفای نقشی کوتاه در فیلم «مسافر» عباس کیارستمی در سال ۵۳ به سینمای حرفه‌ای وارد شد. طاری در مدت فعالیت خود در رشته بازیگری با فیلمسازان صاحب‌نام سینمای ایران همکاری داشته و در فیلم‌های زیادی از جمله گزارش، کرکس‌‌ها می‌میرند، شب مکافات، از فریاد تا ترور، جنگلبان، از بلور خون و هم‌نفس به ایفای نقش پرداخته.
او در حال حاضر بازی در نقش‌های عبدالوهاب در سریال «قفسی برای پرواز» و «بن‌حریث» در سریال «مختارنامه» را از شبکه اول سیما روی آنتن دارد.

چه اتفاقی باعث گرایش شما به سمت بازیگری شد؟
۱۵ ساله که بودم وقتی فامیل دور هم جمع می‌شدند و می‌گفتیم و می‌خندیدیم، نقش‌هایی را ناخودآگاه اجرا می‌کردم و بعد از آن ‌فهمیدم که استعداد خوبی دارم. از تئاتر دبیرستان شروع کردم و فهمیدم که این رشته را خیلی دوست دارم. هنوز هم تنها چیزی که مرا راضی می‌کند، بازیگری است.

آنطور که ما شنیده‌ایم شما در انتخاب نقش بسیار باوسواس عمل می‌کنید. آیا همین امر موجب کم دیده شدن شما در تلویزیون است؟
بله، اگر شما دقت کنید من کاری را که خیلی‌ها برای رفع تکلیف و مسائل مالی انجام می‌دهند انجام نداد‌ه‌ام و تمام نقش‌هایی را که تا به حال بازی کرده‌ام با عشق و علاقه و ایمان قلبی انتخاب کرده‌ام. سعی داشته‌ام نقش‌هایی را انتخاب کنم که جای کار داشته باشند و من بتوانم به بهترین شکل ممکن روی آنها کار کنم و مانور بدهم.

آقای طاری! برخی معتقدند که بازی یک بازیگر تازه‌کار و کم‌تجربه به بازی بازیگران حرفه‌ای لطمه وارد می‌کند و خیلی از بازیگران باتجربه و حرفه‌ای از این مسئله شکایت می‌کنند. شما این مسأله را چطور می‌بینید؟
درست است. بازی بازیگران جوان و کم‌تجربه به بازی‌های مقابلشان لطمه می‌زند اما واقعیت این است که بازیگران جوان هم باید از یک جا کارشان را شروع کنند. مگر خود ما چطور وارد عرصه بازیگری شده‌ایم. مسلماً آنقدر در اوایل مشکل و خطا داشته‌ایم که پیشکسوتان با بزرگواری نه تنها چشمشان را بسته‌اند و از کنار آنها گذشته‌اند، بلکه راه درست را به ما نشان داده‌اند و با راهنمایی این بزرگان ما امروز بازیگر شده‌ایم.

یعنی خود شما در بازی‌هایتان و در برخورد با جوان‌ترها این شیوه را در پیش می‌گیرید؟
بله، صادقانه می‌گویم بله. من در هر کاری که شروع می‌کنم سعی دارم که محیطی دوستانه در حد توان خودم به وجود بیاورم و در این محیط با دوستان و همکاران جوان‌تر مشورت کنم که مثلاً در اینجا چه باید کرد و بازی باید به چه صورت باشد، لحن و بیان کجاها باید بالا و پایین شود یا صورت همزمان با گفتن فلان دیالوگ باید اینطور عمل کند تا به انتقال حس مدنظر کارگردان به مخاطب کمک کند. برای همین ما که نمی‌خواهیم معلومات و داشته‌هایمان را با خودمان به آن دنیا ببریم. همین‌طور که دیگران به ما آموزش داده‌اند باید ما هم به آیندگان آموزش دهیم چون نفس هنر این است. شأن و هنر هنرمند واقعی هم با این کار نه تنها کم نمی‌شود بلکه به تعالی دست پیدا می‌کند.

از شخصیت منفی عبدالوهاب در سریال «قفسی برای پرواز» بگویید.
عبدالوهاب از آنجایی که عرب است و با عجم‌ها خوب نیست از طرف بعضی از خائنان اغفال می‌شود که در بمب‌گذاری بازار شهر همکاری کند و این کار را می‌کند و از آنجایی که خانواده‌اش را خیلی دوست دارد، وقتی بعد از بمب‌گذاری به خانه برمی‌گردد، متوجه می‌شود که خانواده‌اش برای خرید به بازار رفته‌اند، این اتفاق باعث می‌شود که او خودش را به جای مردمی بگذارد که عزیزانشان برای کاری به بازار رفته‌اند. این مسئله باعث می‌شود که تحولی در درون عبدالوهاب صورت بگیرد. در این لحظه او یک دفعه به خودش می‌آید و برخلاف دیدگاه‌های منفی‌ای که دارد یک حس مثبت و انساندوستانه در او بیدار می‌شود که به واسطه این حس عبدالوهاب پشیمان می‌شود و در نهایت اقدامات مثبتی انجام می‌دهد و در آخر کشته می‌‌شود. در اصل فکر کشته شدن خانواده‌اش، دیدگاه او را به بقیه مردم به خصوص مردم عجم تغییر می‌دهد. مرگ عبدالوهاب در داستان بعد از اینکه متوجه اشتباهاتش می‌شود، یک مرگ خاص است. بعضی از دوستان عقیده داشتند که مرگش به خاطر تقاص اعمال بدی است که او زمانی مرتکب شده و بعضی هم عقیده داشتند که او با دیدگاه مثبتی کشته می‌شود و هم‌اینکه تا حدخودش مانع بمب‌گذاری بعدی می‌شود، به نحوی یک جور فداکاری می‌کند ولی به نظر خود من سرنوشت عبدالوهاب با مرگ قشنگی تمام می‌شود.

گویا بعضی از مردم آبادان به نشان دادن شخصیت‌های منفی آبادانی در سریال «قفسی برای پرواز» اعتراض کرده‌اند و استنباطشان این بوده که منظور از بازنمایی این افراد، مردم آبادان بوده است. شما در این مورد چه نظری دارید؟
این مشکل تنها برای این سریال پیش نیامده. سریال‌هایی بوده که به لهجه یک شهر کار شده و مردم آن شهر به کلیت کار اعتراض کرده‌اند یا به شخصیت‌های منفی کار که مثلاً اهل یک شهر است، معترض شده‌اند که چرا شخصیت منفی که مثلاً دزد است، قاتل است با فلان زبان و گویش صحبت می‌کند. این مسئله به شدت دارد فراگیر می‌شود. به نظر من خود تلویزیون باید با ساخت و پخش برنامه‌هایی در این خصوص به مردم بیاموزد که هدف از چنین کاری، اهانت به شخص یا مردم یک منطقه نیست.

با توجه به سابقه همکاری‌تان با آقای میرباقری چطور شد که نقش «بن‌حریث» به شما پیشنهاد شد در حالی که در سریال «معصومیت از دست رفته» شما نقش «شمربن ذی‌الجوشن»‌ را خیلی خوب و باورپذیر ارائه کردید؟
باید بگویم خیلی خوشحالم که با آقای میرباقری کار می‌کنم چون ایشان خیلی حساس است و کارهایش را خیلی جدی و آگاهانه دنبال می‌کند و هر اقدامی که می‌کند با دلیل و برهان است. به جرأت می‌گویم بهترین کسی است که می‌تواند بازیگر را راهنمایی کند و همین‌طور بهترین کسی است که بنا به قابلیت‌هایی که در بازیگر می‌شناسد، نقش را به او پیشنهاد می‌دهد. در ابتدا آقای میرباقری یک نقش دیگر را به من پیشنهاد کرد و من دیر جواب دادم و گفتم که در خدمت شما هستم و ایشان بدون اینکه حرفی بزند نقش بن‌حریث را به من دادند. از طرفی آقای میرباقری می‌خواست یک ترکیب دیگر برای بازیگران بچیند که مخاطب با ذهنیت کارهای قبلی‌اش به خصوص «معصومیت از دست رفته» به کار نگاه نکند.

چه چیز نقش بن‌حریث برای شما جذابیت داشت؟
بن‌حریث در اصل آدمی است که به اصول اخلاقی پایبند است و به وظیفه‌اش که حاکمیت کوفه است خیلی اهمیت می‌دهد و یک حالت جوانمردانه
دارد. آقای میرباقری در ابتدای کار وقتی با من صحبت کرد، گفت بن‌حریث برخلاف تمام شخصیت‌های مختارنامه سرنوشتش معلوم نیست به کجا می‌کشد و در آخر کار گم می‌شود و بعد از واقعه عاشورا متحول می‌شود و از شهر آبا و اجدادی‌اش فرار می‌کند و به مکان نامعلومی می‌رود. در هر صورت وقتی آقای میرباقری در مورد این نقش با من صحبت کردند، من شیفته این آدم شدم و گفتم اجازه بدهید روی این نقش کار کنم که با راهنمایی خودشان موفق شدم که نقش را کار کنم ولی اینکه تا چه حد موفق به خلق شخصیت بن‌حریث شده‌ام، نمی‌دانم.

با توجه به تأکید روی اصول اخلاقی بن‌حریث در مختارنامه، چقدر او در این سریال در پدید آمدن واقعه کربلا و حماسه عاشورا نقش داشته‌ است؟
بن‌حریث در اتفاق افتادن واقعه کربلا نقش داشته، حتی در روایتی امام علی(ع) سال‌ها قبل از واقعه کربلا و در زمان خلافت خودش به شیث و بن‌حریث می‌گوید: ای شیث و ای پسر حریث روزی می‌رسد که شما دو نفر با پسرم حسین(ع) خواهید جنگید. هرچند که در سریال، گذشته این آدم باز نمی‌شود و اعمال او دیده نمی‌شود. از طرفی ابن زیاد، شمر، ابن سعد، بن‌حریث و بقیه در جنگ با امام حسین(ع) زنجیروار به هم وصل‌اند و اعمالشان به هم مربوط می‌شود و همه به اندازه خود در تراژدی کربلا سهیم‌اند. گرچه در مختارنامه به خصوصیات مثبت اخلاقی او اشاره شد ولی نکات منفی در شخصیت این آدم هم بازنمایی می‌شود. بن‌حریث از ته دل عاشق خاندان بنی‌امیه است. در زمان نعمان بن بشیر، بن‌حریث نقش رئیس شرطه‌ها را دارد و با تمام وجود وظیفه‌اش را انجام می‌دهد. در جایی از کار، ابن زیاد به بن‌حریث می‌گوید که هر جا حس کنی چیزی به نفع توست رو به همانجا می‌روی و خودش هم می‌پذیرد. زمانی که ابن زیاد به رأس کار می‌آید بن‌حریث، نعمان بن بشیر را کت بسته می‌برد، در حالی که او زمانی ولی نعمتش بوده و حاکمی بوده که لااقل برای بن‌حریث منفعت داشته، اما او بی‌آنکه به این مسائل فکر کند به شدت از ابن‌زیاد حمایت می‌کند و طوری می‌شود که وقتی هم ابن زیاد از کوفه خارج می‌شود حکومت شهر را به او واگذار می‌کند. در مختارنامه او آدم سیاسی معرفی می‌شود و در پس چهره‌‌ای که سعی در موجه نشان دادن آن دارد، به شیفتگی‌اش به قدرت و پست و مقام هم اشاره می‌شود.

آقای طاری! بعضی از بازیگران از اینکه نقش‌های منفی به آنها پیشنهاد می‌شود ناراضی‌اند و بیشتر به بازی در نقش‌های مثبت تمایل دارند. آیا شما هم اینگونه‌اید؟
نه، من اعتقادم این است که بازیگر باید آنقدر عاشق کارش باشد و آنقدر توانمند باشد که برایش نقش منفی یا مثبت فرقی نداشته باشد، مهم کار کردن درست و اصولی است. از طرفی بعضی از بازیگران به لحاظ صورت و فیزیک بدن و میمیک صورت به نقش منفی بیشتر می‌خورند و این به این معنا نیست که شخصیت واقعی این بازیگران منفی است و اگر نقش مثبت به آنها واگذار شود برای بیننده قابل قبول و باورپذیر نیستند ولی باید در نظر داشته باشیم که این عزیزان ارزشهای شخصیتی انسانی و اخلاقی دارند. من اعتقاد دارم که اگر بازیگر خودش و توانایی‌های خودش را بشناسد و بعد از تجربه کردن بازیگری در طول سال‌های فعالیتش می‌تواند تشخیص بدهد که در ایفای چه نقش‌هایی توانمند است. به هر حال لازمه تولید یک فیلم یا سریال در عرصه بازیگری، وجود و تقابل دو شخصیت منفی و مثبت است که این دو مکمل هم هستند و اگر یکی نباشد دیگری هم نخواهد بود. مهم این است که کارگردان از صورت و بیان و بدن یک بازیگر چه کارکردی می‌خواهد که با انتخاب بازیگر و کار روی نقش، موفق به خلق یک شخصیت جدید و باورپذیر شود. از طرفی بازیگر باید بداند که او یک جزء از اجزای بزرگی به نام گروه تولید است و امکان ندارد که همه چیز بر پایه خواست او صورت بگیرد، چون کار فیلمسازی کار من نیست، کار ماست، هر کسی باید تمام توانش را به کار گیرد تا به خواسته‌های کارگردان که مسئول هماهنگی بین بخش‌های مختلف گروه فیلمسازی است، پاسخ بدهد.

از کار در مختارنامه چه چیزهایی در ذهن‌تان مانده است؟
اولین چیزی که به ذهن من می‌رسد کار کردن سخت‌کوشانه گروه است. مختارنامه با سختی‌ها و مشقت‌های بسیار زیادی ساخته شده از طرفی به خاطر حساسیت این کار که به نحوی یکی از وقایع مذهبی مهم برای ما ایرانیان است، طبعاً زمان و مطالعه خاصی را طلب می‌کرد که کارگردانی مثل آقای میرباقری از عهده آن بر‌آمد. هشت سال کار شبانه‌روزی روی یک پروژه ساده نیست. من معتقدم کسی می‌تواند از عهده چنین کاری بربیاید که در وهله اول معتقد باشد. مختارنامه به خصوص در صحنه‌های عاشورا با اشک ریختن گروه ساخته شد.

لطف کنید مثالی بزنید که این سختی ملموس شود.
مثلاً در جایی می‌بینید که اسب مختار می‌آید و از خطری که جان او را تهدید می‌کند، صاحبش را آگاه می‌کند. طبعاً بیننده این صحنه را می‌بیند و شاید از کنارش رد بشود ولی شما نمی‌دانید که برای بازی گرفتن از یک حیوان چه مشقاتی را باید تحمل کرد. تعلیم به چنین حیوانی واقعاً کار مشکل و طاقت‌فرسایی است. از سوی دیگر خود پروژه به خاطر حساسیت‌هایی که در خود دارد، سختی کار را چند برابر می‌کند. کوچک‌ترین حرکتی که با شیوه زندگی ائمه منافات داشته باشد کل کار را زیرسؤال می‌برد و برای همین باید در چنین کاری دست به عصا راه رفت که خود این امر تولید را به لحاظ زمانی کند می‌کند.

آقای طاری! رسم بر این است که بازیگر در زمان پیش‌تولید یا همزمان با تولید حداقل یک‌بار فیلمنامه را بخواند و از روند کلی داستان و ارتباطش با سایر بازیگران آگاه شود. با توجه به حجم بالای صفحات فیلمنامه مختارنامه شما و سایر بازیگران به چه صورت عمل می‌کردید؟
ما در این کار اصلاً وقت این را نداشتیم که بنشینیم و فیلمنامه ۹۰۰ صفحه‌ای را بخوانیم که یکی از مزیت‌های مطالعه فیلمنامه برای بازیگر این است که او را در رسیدن به ابعاد مختلف نقش کمک می‌کند. چون وقتی بازیگر فیلمنامه را می‌خواند جایگاه خود را در آن فیلمنامه پیدا می‌کند و وقتی دیالوگ بازیگران دیگر را مطالعه می‌کند به حس و حال و جنس بازی‌ای می‌رسد که باید ارائه کند. مسئله بعد که در خواندن فیلمنامه اهمیت دارد آگاهی از فضای کار است که بازیگر مطلع می‌شود که داستان در چه فضایی رخ می‌دهد، اما در کار بزرگی مثل مختارنامه، آقای میرباقری اینطور عمل می‌کرد که بازیگرها را گروه گروه جمع می‌کرد و در جلسات متعدد تمام آنچه را که باید بازیگر بداند، توضیح می‌داد مثلاً نقش را تحلیل می‌کرد و رابطه‌اش با دیگر نقش‌ها را توضیح می‌داد و بعد اتفاقاتی را که به صورت مستند در تاریخ روی داده بود برای همه می‌گفت و اینکه چقدر از این اتفاق در فیلمنامه آمده و از چه منظری به آن نگاه شده و بازیگر تمام آنچه را که برای بازی احتیاج داشت، کسب می‌کرد و با تجربه خودش به داشته‌ای می‌رسید که بعد با مشورت با آقای میرباقری آن را اصلاح می‌کرد و در نهایت جلوی دوربین می‌رفت.
مرجع : جوان آنلاین
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما