کد مطلب : ۱۵۲۱۶
گفتگویی با «مختار» در مراسم جشن معلولان
همشهری جوان نوشت : «باشه مییام.» عربنیا وقتی فهمید جشن برای معلولان است بلافاصله و بدون چون وچرا قبول کرد. حتی زمان سفرش را جابهجا کرد تا شنبه شب مهمان بچههای معلول و خانوادههایشان در تالار نگین تامین اجتماعی باشد. از خانه عربنیا در یکی از مناطق شمالی تهران تا تالار نگین در خیابان جیحون ، نزدیک میدان آزادی، در اوج ترافیک فرصت مناسبی برای حرفهای غیررسمی با مختار این شبهای تلویزیون بود.
****
عربنیا با سر تراشیده اصلا شباهتی به مختار پرمو، با ریش و عبا و عمامه ندارد اما طنین صدا و برق نگاهش همان است. چندان اهل حرف نیست ولی کافی است تا مجله را ورق بزند؛ «میشناسم. خوندم. اون شمارهای رو هم که اومده بودین طرود و نقشهاش رو کشیده بودین، یادمه.» منظورش شماره اردیبشهت پارسال است. حرف از ریتم تند سریال و راشهای حذف شده تا بازی گرفتن میرباقری و حسرت تخریب دکورهای مختارنامه ادامه پیدا میکند در حالی که زیرصدای ما، صدای موسیقی از ضبط ماشین شنیده میشود.
مختار اومد
«مختاره؟»، «مختار اومد.»، «ا.. مختارهها.» کافی است ماشین جلوی تالار نگین بایستد تا مردم عربنیا را با این جور عبارات به هم نشان بدهند. در اتاق انتظار، علیرضا جاویدفر از عربنیا استقبال میکند؛ «شما برین ردیف جلو بشینین، ۲۰ دقیقه کار طنز داریم بعد شما مییاین رو سن.» با صدای جیغ و هورا، خاله سارا(سارا روستاپور) وارد اتاق میشود و با عربنیا احوالپرسی میکند. مسوولان جشن، عربنیا را به سمت سالن میبرند. تا در سالن باز میشود صدای سوت و کف و جیغ سالن را پر میکند.
سالن حدود هزار تا صندلی دارد و غرق نور است. در راهروهای بین صندلیها چند نفر روی ویلچر نشستهاند و بچههایی که سندرم داون دارند هم بین صندلیها میچرخند. فضا چندان رسمی نیست؛ بیشتر شبیه یک گعده و پیک نیک دستهجمعی است.
جاویدنیا مجری برنامه است و یک خانم هم بالای سن نقش رابط ناشنوایان را دارد.
بخش دیگر این گزارش به شرح تقلید صدای برنامه نود، فردوسیپور، پروین، غلامحسین پیروانی و علی دایی اختصاص دارد که در متن کامل آمده است.
حالم خوبه
«خیلی خوشحالم و حالم خیلی خوب است که اینجام.» با این جمله عربنیا که آدم را یاد مختار میاندازد سالن منفجر میشود؛ «بالاترین سرمستی برای من وقتی است که یک همنوع را میبینم که از دیدن من خوشحال است. هروقت خسته میشوم یادشان میافتم وخستگیام درمیرود.» سخنرانی عربنیا کوتاه است اما سالن یکپارچه سوت وکف میشود...
عکس، امضا وتلفن
«صحنههای حضرت عباس(ع) رو حذف کردن.» این تماس تلفنی، عربنیا را به هم میریزد اما دلیل نمیشود بچههای معلول را تحویل نگیرد. بازار عکس و امضای «درپناه حق» عربنیا داغ است. او حتی با یک معلول که در خانه مانده و نتواسته به جشن بیاید، تلفنی صحبت میکند. بوی شام فضا را پر کرده اما عربنیا سوار برماشین به سمت خانهاش برمیگردد. هوای سرد، صورت را مورمور میکند و گوشه چشمها نمناک شده.
عرب نیا: نگران بی اخلاقی در جامعه ام
تالار نگین سه شب میزبان جشن روز جهانی معلولان بود که روز اصلی آن پنجشنبه هفته قبل بود؛ در هر شب این جشن، یکی از چهرههای سینما و تلویزیون هم حضور داشت ...
او بحث را با موضوع عجیبی شروع کرد: «نگران اخلاقم. نگران بیاخلاقی در جامعه که یک بخشاش مربوط به رسانه است.» دلیل این حرف عربنیا به اتفاقاتی است که این چندماه افتاده، سریال مختارنامه پخش و دیده شده و او هم که نقش اول کار را دارد و بعد از مدتها دوباره به صحنه برگشته، مورد توجه قرار گرفته. حالا بعضی از سایتها و نشریات مصاحبههای قدیمی او را مجددا و به اسم گفتوگوی تازه چاپ کردهاند که همین او را گلهمند کرده؛ «این گفتوگوها مال قبل بوده، من آخرین بار چهار سال قبل مصاحبه کردم. قبل از آن هم سه سال پیشاش حرف زدم. دیگر مصاحبه و گفتوگویی نداشتم اما حالا همان مصاحبهها را دارند کار میکنند. آن حرفهای من تاریخ مصرفشان گذشته. چه سودی دارد؟ این کار غلط است. اینکه جایی مثل ایسنا دوباره مصاحبه قدیمیام را که خودشان گرفتهاند، چاپ میکنند، درست نیست. خب بگویند این مصاحبه مربوط به چهارسال قبل است که ما آن را دوباره تکرار کردهایم.»
عربنیا این دست کارها را نشانه به هم ریختگی فرهنگی و زیرپاگذاشتن قواعد میداند؛ «شاید به صورت مقطعی اینجور کارها نتیجه بدهد. شاید در طول یک بازی نتیجه برد گیرمان بیاید اما عرض و عمقی ندارد.» اما خب مطبوعات هم حق دارند تا اطلاعات و موضوعات جذاب برای مخاطب را منتشر کنند؛« اما این ولع مجوز برای چاپ کردن دروغ نیست.همین برنامه «هفت» را ببینید، همه داشتند برای حرفهایشان توجیه میتراشیدند، توجیهات که مهم نیست، مهم اخلاق حرفهای است. یکی از اصول دموکراسی این است که مطبوعات موظفاند چرخه سالم اطلاعات ایجاد کنند اما ما منابع اطلاعاتمان و طریقه دستیابیمان به آنها غیر دموکراتیک و نابسامان است. با این اوضاع نباید توقع داشته باشیم که بتوانیم جلوی تهاجم فرهنگی را بگیریم وقتی خودمان اخلاق را در همه عرصهها زیرپا گذاشتهایم.» ولی خب، مردم هم حق دارند که مصاحبه و گفتوگو با عربنیا را بخوانند.
اصلا چرا خود او اهل مصاحبه نیست: «اما چه کسی بازیگر را مجبور به گفت و گو میکند من مختارم که حرف بزنم یا نزنم. راستش ما همیشه از قدرتمان برای رسیدن به اهدافمان سوء استفاده میکنیم. با این رفتارهای سطحی نمیشود موفق بود و بهتر است که من هم فعلا سکوت کنم.»