کد مطلب : ۱۵۴۵۶
عراقیها بیشتر از مخاطب ایرانی «عصر روز دهم» را دوست داشتند
محدثه واعظیپور
مجتبی راعی در گفتگو با خبرگزاری مهر، درباره انتخاب بازیگران این فیلم و پروژههایی که قرار است در آینده بر آنها کار کند صحبت کرده است.
* کار با بازیگر غیرحرفهای چطور بود؟
- مجتبی راعی: من در «تولد یک پروانه» با بازیگر غیرحرفهای همکاری کرده و میدانم که بازیگر غیرحرفهای اگر در فضا قرار بگیرد و نقش را درک کند کار ما ساده است. بازیگر غیرحرفهای اگر درست انتخاب شود کارگردان کار سختی ندارد.
*توانایی این بازیگرها در حد بازیگرهای ایرانی بود یا کار با آنها سخت بود؟
- مردی که نقش محسن محمود بسیار با استعداد بود و در طول فیلمبرداری رسیدیم به یک برداشت. من توضیح میدادم، او انجام میداد و درست عمل میکرد. صدای خوب، جذبه قابل قبول و هوشمندی را در این مرد دیدم. اگر مخاطب محسن محمود را باور نمیکرد فیلم از دست میرفت. اساساً در ملودرام اگر مخاطب قطب منفی را قبول نکند فیلم نابود میشود. اگر نقش منفی خوب نباشد، دست و پنجه نرم کردن قطب مثبت با او برای مخاطب جذاب نیست.
* یکی از انتخابهایتان که خیلی خوب نیست، احمد مهرانفر است. او بازیگر خوبی است اما روبروی هانیه توسلی جواب نداده. عشق آنها هم قابل باور نیست.
- اگر بازیگری با ویژگیهای بهرام رادان نقش را بازی میکرد تماشاگر همان اول فیلم با خودش میگفت مریم دیوانه است که به خواستگاری دکتری که موفق، خوش تیپ و جذاب است پاسخ مثبت نمیدهد. من تعمداً از بازیگری برای این نقش استفاده کردم که ظاهر معمولی دارد. مریم در طول قصه و به خاطر کارهایی که دکتر برایش انجام میدهد به او علاقمند میشود.
* از بازی مهرانفر راضی هستید؟
- بله، نقش دکتر سخت است. او آگاهانه نقش را طوری بازی کرده که برای مخاطب جذاب نشود و تماشاگر هم مثل مریم از او فاصله بگیرد. من توانایی مهرانفر را ستایش میکنم. خیلی از بازیگرها حاضر نمیشوند چنین نقش دشواری را بازی کنند. او کاملاً حرفهای با این نقش همراه شد و درکی درست از آن داشت.
* اما رابطه عاشقانه آنها سرد است.
- «عصر روز دهم» فیلم دشواری است، قصه اصلی درباره دختری است که برای پیدا کردن خواهرش به عراق میرود، اگر قصه دلبستگی او پررنگ میشد ما قصه اصلی را از دست میدادیم. در طول فیلم و در عراق، ما میبینیم که دکتر برای مریم فداکاری میکند، برای هر زنی این خیلی جذاب است که مردی حاضر شود به خاطر او در چنین شرایط خطرناکی قرار بگیرد. مریم کم کم عشق دکتر را باور میکند.
* برایتان مهم است فیلم تصویری واقعی از عراق امروز باشد، چقدر دغدغهتان است که مردم عراق امکان تماشای فیلم را داشته باشند؟
- در جشنواره بغداد فرصتی فراهم شد که جوانهای عراقی فیلم را ببینند. برخورد جوانها برایم خیلی مهم بود. نسل من نگاه نوستالژیک به جنگ دارد، اما نسل امروز از آن حس و حال فاصله دارد و باید نگاهی عادلانهتر نسبت به این ماجرا داشته باشد. خوشبختانه برخورد آنها خیلی با فیلم خوب بود، عراقیها که در آن فضا زندگی میکنند، فضای فیلم را بیشتر باور کردهاند. البته جشنواره در فضای امنیتی برگزار شد و حس و حال فرهنگی وجود نداشت. عراقیها بیشتر از مخاطب ایرانی فیلم را دوست داشتند.
* برای اکران عمومی فیلم در عراقی رایزنی نکردید؟
- بعضی از عراقیها به من گفتند «عصر روز دهم» اولین فیلمی است که به ما شخصیت داده و تحقیرمان نکرده است. ما این فیلم را دوست داریم. امیدوارم فرصت اکران فیلم به وجود بیاید، اما واقعیت این است که برنامهریزی برای نمایش فیلم در این کشور ساده نیست.
* کارنامه شما خیلی متنوع است و نمیشود یک خط مشترک پررنگ در میان فیلمهایتان پیدا کرد. همان طور که در فیلمسازی خود را محدود نمیکنید. علاقهتان هم گسترده است؟ چه نوعی فیلمی دوست دارید؟
- زمانی میگفتند مردم از فیلم جنگی خستهاند، برویم سراغ گونههای دیگر، مدتی است گفته میشود دوره کمدی تمام شده است. من اینها را قبول ندارم. فیلم خوب تا ابد فیلم خوب است و تماشاگر دارد. مهم نیست موضوع و گونه فیلم چه باشد. هر فیلمی که شما را به هیجان بیاورد و احساستان را درگیر کند فیلم خوبی است. لازم نیست در یک گونه خاص باشد. همان قدر که از دیدن فیلم خوب در هر گونهای لذت میبرم، دوست دارم فیلم خوب بسازم و ژانرش برایم مهم نیست.
* از مسایل اجتماعی چقدر تاثیر میگیرید؟
- خیلی زیاد. من در جامعه زندگی میکنم و رویدادها برایم مهم است. در عراق که بودم وضعیت بچهها رویم تاثیر گذاشت. جنگ باعث شده عراق چند میلیون کودک یتیم داشته باشد که بدون سرپرست در خیابانها رها شدهاند. بچهها آنقدر درگیرم کردند که تصمیم گرفتم اگر روزی بخواهم درباره عراق فیلم بسازم، درباره یتیمان آن باشد. یک فیلم کودک و نوجوان.
* فیلمبرداری در عراق سخت بود؟
- تولید «عصر روز دهم» واقعاً سخت بود، در ایران من سر صحنه روی صندلیام مینشینم. لیوان چای دستم است و دستیارهایم صحنه را میچینند و همه چیز آماده است. اما در کربلا این فضا نبود . ما در فضاهای واقعی کار میکردیم. مثلاً در قهوه خانه از مردم میخواستیم که صبور باشند و جایشان را تغییر ندهند تا فیلمبرداری تمام شود.
بعضیها موافقت میکردند، بعضی خسته میشدند و میرفتند. اما نداشتن سیاهی لشگر امتیاز بود.، مردمی که در فیلم هستند، مردم امروز عراق هستند. با همه ویژگیهایشان، با لباس، نوع رفتار و فضایی که تجربه میکنند. آقای محمدی زحمت زیادی کشید تا هماهنگیها برای فیلمبرداری در عراق را انجام بدهد.
* در صحن حرم امام حسین(ع) چطور فیلمبرداری کردید؟
- خیلی سخت بود و فکر نمیکردم بتوانیم آنجا کار کنیم، دو میلیون زائر در حرم هستند و سیل جمعیت شما را می برد. در آن شرایط با دوربین و بازیگر کار کردن واقعاً دشوار است. شاپور پورامین فیلمبردار ما با دوربین سنگین SI۲K کار میکرد که خوش دست نیست و در آن شلوغی حرکت دادن آن دشوار است اما پورامین کارش را با احساس مسئولیت فراوان انجام داد.
* «عصر روز دهم» آن طور که میخواستید ادای دین به مرحوم ملاقلی پور است؟
- وقتی در سینما میبینم مردم اشک میریزند رسول را در این اشکها سهیم میدانم. رسول کلنگ این پروژه را زد و نامش با این فیلم گره خورده است.
* مشکل اکران «سفر به هیدالو» بالاخره حل نشد؟
- نه، بازیگرهای سینما باید بدانند که هر پروژهای که تمام میشود نسبت به آن مسئول هستند. متاسفم که این اتفاق برای فیلم افتاد و تلاشها و مذاکرهها به نتیجه نرسید.
* به فکر ساختن مجموعه برای تلویزیون نیستید؟
- چند سال قبل میخواستم مجموعهای درباره ۲۸ مرداد بسازم، اما نشد. آن مقطع را دوست دارم. دربارهاش مطالعه کردهام و با آن آشنا هستم. آرزو دارم بتوانم روی آن کار کنم و واقعیات را آن طور که هست به تصویر بکشم. روی متن چنین پروژهای کار میکنم و امیدوارم روزی شرایط ساخت آن مهیا شود.