کد مطلب : ۱۵۵۰۰
لحظات عاطفی «مختارنامه» از بار خشونت داستان میكاهد
مختارنامه» ـ پس از گذشت هشت سال از نگارش فيلمنامه اين سريال، «مختارنامه» را به لحاظ نگارش، اثر داوود ميرباقري دانست.
اين فيلمنامهنويس كه نامش در تيتراژ سريال «مختارنامه» آمده است، در گفتوگويي با ايسنا، با يادآوري اينكه پيش از «مختارنامه» در نگارش سريال «معصوميت از دست رفته» با داوود ميرباقري همكاري داشته است، گفت: «مختارنامه» و «معصوميت از دست رفته» قرابت تاريخي زيادي با هم داشتند؛ به همين دليل تحقيق و پژوهش «مختارنامه» براي ما آسانتر شد چراكه در آن زمان ما با شخصيتهاي واقعي عاشورا آشنا بوديم.
وي ادامه داد: طرح اوليهي قصه به اين طريق ريخته شد كه همهي اتفاقاتي كه دنياي علوي را تعريف ميكند در ايدهي اوليه گنجانده شد؛ بنابراين ميتوان گفت كه ايدهي اوليه «مختارنامه» ملهم از تاريخ بود. توافقي بين نويسندگان صورت گرفت تا مختار را به عنوان شخصيتي به تصوير بكشيم كه در صلح امام حسن (ع) وارد نميشود، اما انتقام كشته شدگان روز عاشور را ميگيرد.
نويسنده «مختارنامه» تصريح كرد: وجوه دراماتيك وارد قصه شد و اساس قصه به اين صورت شكل گرفت. با همفكري داوود ميرباقري، آمدن امام حسن(ع) به مدينه دراماتيك شد. اين امر حاصل تعامل سه نفر ما يعني من، داوود و حسن ميرباقري به عنوان تيم نويسندگان بود. من و حسن ميرباقري هر يك بخشي از داستان را نوشتيم كه گسترش داده شد و مختاري شد كه ميبينيم. در طول كار نيز قصه بسط داده شد و بعضي از كاراكترها بيشتر شدند. به همين دليل آن چه را كه در تيتراژ سريال تحت عنوان نويسندگي من و حسن ميرباقري و بازنويسي داوود ميرباقري ميبينيم، كاملا صحت دارد.
محمد بيرانوند در پاسخ به اين پرسش كه «مختارنامه» تا چه حد مبتني بر تاريخ است و تا چه ميزان داستانپردازي و تخيل نويسندگان در پردازش داستان آن نقش داشته است، گفت: تجربهاي كه در «معصوميت از دست رفته» داشتيم تخيل صرف بود كه تاريخ به آن اضافه ميشد. اما مختار يك شخصيت واقعي و تا حدودي حساسيتبرانگيز بود؛ اين حساسيتها دست ما و بقيه كساني را كه كار تاريخي ميكنند ميبندد.
اين نويسنده سپس با انتقاد از برخوردها با «مختارنامه» اضافه كرد: شيوه برخورد با اثر نمايشي هنوز در جامعهي ما جا نيفتاده و به نظر ميرسد يك مقوله سوء تفاهم برانگيز است. در همهي دنيا وجوه مثبت و منفي يك اثر در كنار يكديگر ديده ميشود و نقدها در چارچوب است. با توجه به اين مسائل و حساسيتزا بودن شخصيت مختار، به تاريخ وفادار بوديم و چون خود قصه بار نمايشي داشت به آن وفادار بوديم. ضمن اين كه قدرت خلاقانه و تكنيك نمايشي در خدمت فراز و فرود داستان و شخصيت پردازي بود. هم قصه نميطلبيد كه تخيلي شود و هم اين كه حساسيتهاي بيمورد در رابطه با اين مساله وجود داشت.
وي يادآور شد: مهران مديري- كارگردان قهوه تلخ- نيز نگاه طنز انتقادي به تاريخ داشته و خيلي هم بيرحمانه به اين مساله نزديك شده است ولي اين امر باعث نميشود كه مردم از تاريخ متنفر شوند. تاريخ و روح جمعي يا يك مساله را ميپذيرد يا رد ميكند، ما نبايد متولي ذهن مردم باشيم.
وي با اشاره به زبان به كار برده شده در سريال «مختارنامه» و خشونتهاي كلامي و غير كلامي اين سريال گفت: يك درام خوب، تصوير واقعي از آن زمان ارائه ميدهد. خشونت جزئي از تاريخي است كه باز نمايشياش كردهايم. با توجه به تحقيقات و پژوهشهايي كه انجام دادهايم، زندگي اعراب با خشونت آميخته شده است، اين خشونت در «مختارنامه» غير قابل اجتناب بود.
نويسنده «مختارنامه» يادآور شد: قيام مختار با خون و شمشير بوده و به تصوير كشيدن آن جز اين نميتوانسته باشد. در چند قسمتي كه پخش شد خشونت زيادي نبوده است، فصلهاي خون و خونريزي سريال مختارنامه هنوز آغاز نشده است.
وي افزود: برخي به ما خرده ميگيرند كه چرا رنگرز مداين اين گونه صحبت ميكند. هركسي بايد مثل خودش صحبت كند. شخصيتپردازي يك زن لكاته و سبك صحبت كردن او با يك فرد ديگر كاملا متفاوت است.
محمد بيرانوند زبان به كار گرفته شده در سريال «مختارنامه» را كه تا حدودي با اصطلاحات زبان امروزي تلفيق شده است را زبان مناسبي دانست و گفت: ما در بخشهايي از «مختارنامه» با زبان امروزي سر و كار داريم. ديالوگها بخشي از زبان قصهگوست. زبان بايد به سادهترين شكل گفته شود تا مخاطب تلويزيون كه گاهي توجه زيادي به آن چه ميبيند ندارد، واژهها را بفهمد.
نويسنده «مختارنامه» تاكيد كرد: در «مختارنامه» هم از زبان باستاني و هم زبان امروزي استفاده شده است. پخش باستاني به خاطر رئال بودن كار و بخش امروزي براي پل زدن به مخاطب است.
وي يادآور شد: سادهترين كار در آثار نمايشي تاريخي، عوض كردن ديالوگها و جايگزين كردن عبارات امروزي با عبارات قديمي است اما ما اين كار را تعمدا انجام نداديم.
محمد بيرانوند با اشاره به وجه درام داستان «مختارنامه» در پاسخ به اين پرسش كه چه تمهيدي در «مختارنامه» انديشيده شده تا وجه درام اين داستان بر وجه حماسي و تاريخي آن غالب نشود؟ خاطرنشان كرد: اگر بخش درام داستان در خدمت شخصيت قهرمان باشد، با پررنگ شدن اين بخش فاجعهاي در داستان اتفاق نميافتد. در تحليل يك واقعه تاريخي وجوه عاطفي، روانشناسي و اجتماعي، بخش عمدهاي را تشكيل ميدهند. از نگاه فرويد نيز زن محور خيلي از امور نفساني است. مساله مهم در اين مورد درست گفته شدن بخش عاطفي داستان است.
وي تاكيد كرد: اين لحظات عاطفي از بار خشونت داستان ميكاهد. قصه مختارنامه را خانوادهها ميبينند. حماسه بايد در چارچوب اين ارتباطات ساده انساني گنجانده شود. اين امر نبايد حماسه را تحتالشعاع قرار دهد. داستان مثل يك اركستر است كه در آن همه سازها بايد درست زده شوند.
نويسنده «مختارنامه» در پايان گفت: نقش زنان در تاريخ غير قابل انكار است بنابراين سعي كرديم تصوير واقعگرايانهاي را از آن روزگار به تصوير بكشيم.
فرهنگ: محمد بيرانوند ـ يكي از نويسندگان سريال «اين فيلمنامهنويس كه نامش در تيتراژ سريال «مختارنامه» آمده است، در گفتوگويي با ايسنا، با يادآوري اينكه پيش از «مختارنامه» در نگارش سريال «معصوميت از دست رفته» با داوود ميرباقري همكاري داشته است، گفت: «مختارنامه» و «معصوميت از دست رفته» قرابت تاريخي زيادي با هم داشتند؛ به همين دليل تحقيق و پژوهش «مختارنامه» براي ما آسانتر شد چراكه در آن زمان ما با شخصيتهاي واقعي عاشورا آشنا بوديم.
وي ادامه داد: طرح اوليهي قصه به اين طريق ريخته شد كه همهي اتفاقاتي كه دنياي علوي را تعريف ميكند در ايدهي اوليه گنجانده شد؛ بنابراين ميتوان گفت كه ايدهي اوليه «مختارنامه» ملهم از تاريخ بود. توافقي بين نويسندگان صورت گرفت تا مختار را به عنوان شخصيتي به تصوير بكشيم كه در صلح امام حسن (ع) وارد نميشود، اما انتقام كشته شدگان روز عاشور را ميگيرد.
نويسنده «مختارنامه» تصريح كرد: وجوه دراماتيك وارد قصه شد و اساس قصه به اين صورت شكل گرفت. با همفكري داوود ميرباقري، آمدن امام حسن(ع) به مدينه دراماتيك شد. اين امر حاصل تعامل سه نفر ما يعني من، داوود و حسن ميرباقري به عنوان تيم نويسندگان بود. من و حسن ميرباقري هر يك بخشي از داستان را نوشتيم كه گسترش داده شد و مختاري شد كه ميبينيم. در طول كار نيز قصه بسط داده شد و بعضي از كاراكترها بيشتر شدند. به همين دليل آن چه را كه در تيتراژ سريال تحت عنوان نويسندگي من و حسن ميرباقري و بازنويسي داوود ميرباقري ميبينيم، كاملا صحت دارد.
محمد بيرانوند در پاسخ به اين پرسش كه «مختارنامه» تا چه حد مبتني بر تاريخ است و تا چه ميزان داستانپردازي و تخيل نويسندگان در پردازش داستان آن نقش داشته است، گفت: تجربهاي كه در «معصوميت از دست رفته» داشتيم تخيل صرف بود كه تاريخ به آن اضافه ميشد. اما مختار يك شخصيت واقعي و تا حدودي حساسيتبرانگيز بود؛ اين حساسيتها دست ما و بقيه كساني را كه كار تاريخي ميكنند ميبندد.
اين نويسنده سپس با انتقاد از برخوردها با «مختارنامه» اضافه كرد: شيوه برخورد با اثر نمايشي هنوز در جامعهي ما جا نيفتاده و به نظر ميرسد يك مقوله سوء تفاهم برانگيز است. در همهي دنيا وجوه مثبت و منفي يك اثر در كنار يكديگر ديده ميشود و نقدها در چارچوب است. با توجه به اين مسائل و حساسيتزا بودن شخصيت مختار، به تاريخ وفادار بوديم و چون خود قصه بار نمايشي داشت به آن وفادار بوديم. ضمن اين كه قدرت خلاقانه و تكنيك نمايشي در خدمت فراز و فرود داستان و شخصيت پردازي بود. هم قصه نميطلبيد كه تخيلي شود و هم اين كه حساسيتهاي بيمورد در رابطه با اين مساله وجود داشت.
وي يادآور شد: مهران مديري- كارگردان قهوه تلخ- نيز نگاه طنز انتقادي به تاريخ داشته و خيلي هم بيرحمانه به اين مساله نزديك شده است ولي اين امر باعث نميشود كه مردم از تاريخ متنفر شوند. تاريخ و روح جمعي يا يك مساله را ميپذيرد يا رد ميكند، ما نبايد متولي ذهن مردم باشيم.
وي با اشاره به زبان به كار برده شده در سريال «مختارنامه» و خشونتهاي كلامي و غير كلامي اين سريال گفت: يك درام خوب، تصوير واقعي از آن زمان ارائه ميدهد. خشونت جزئي از تاريخي است كه باز نمايشياش كردهايم. با توجه به تحقيقات و پژوهشهايي كه انجام دادهايم، زندگي اعراب با خشونت آميخته شده است، اين خشونت در «مختارنامه» غير قابل اجتناب بود.
نويسنده «مختارنامه» يادآور شد: قيام مختار با خون و شمشير بوده و به تصوير كشيدن آن جز اين نميتوانسته باشد. در چند قسمتي كه پخش شد خشونت زيادي نبوده است، فصلهاي خون و خونريزي سريال مختارنامه هنوز آغاز نشده است.
وي افزود: برخي به ما خرده ميگيرند كه چرا رنگرز مداين اين گونه صحبت ميكند. هركسي بايد مثل خودش صحبت كند. شخصيتپردازي يك زن لكاته و سبك صحبت كردن او با يك فرد ديگر كاملا متفاوت است.
محمد بيرانوند زبان به كار گرفته شده در سريال «مختارنامه» را كه تا حدودي با اصطلاحات زبان امروزي تلفيق شده است را زبان مناسبي دانست و گفت: ما در بخشهايي از «مختارنامه» با زبان امروزي سر و كار داريم. ديالوگها بخشي از زبان قصهگوست. زبان بايد به سادهترين شكل گفته شود تا مخاطب تلويزيون كه گاهي توجه زيادي به آن چه ميبيند ندارد، واژهها را بفهمد.
نويسنده «مختارنامه» تاكيد كرد: در «مختارنامه» هم از زبان باستاني و هم زبان امروزي استفاده شده است. پخش باستاني به خاطر رئال بودن كار و بخش امروزي براي پل زدن به مخاطب است.
وي يادآور شد: سادهترين كار در آثار نمايشي تاريخي، عوض كردن ديالوگها و جايگزين كردن عبارات امروزي با عبارات قديمي است اما ما اين كار را تعمدا انجام نداديم.
محمد بيرانوند با اشاره به وجه درام داستان «مختارنامه» در پاسخ به اين پرسش كه چه تمهيدي در «مختارنامه» انديشيده شده تا وجه درام اين داستان بر وجه حماسي و تاريخي آن غالب نشود؟ خاطرنشان كرد: اگر بخش درام داستان در خدمت شخصيت قهرمان باشد، با پررنگ شدن اين بخش فاجعهاي در داستان اتفاق نميافتد. در تحليل يك واقعه تاريخي وجوه عاطفي، روانشناسي و اجتماعي، بخش عمدهاي را تشكيل ميدهند. از نگاه فرويد نيز زن محور خيلي از امور نفساني است. مساله مهم در اين مورد درست گفته شدن بخش عاطفي داستان است.
وي تاكيد كرد: اين لحظات عاطفي از بار خشونت داستان ميكاهد. قصه مختارنامه را خانوادهها ميبينند. حماسه بايد در چارچوب اين ارتباطات ساده انساني گنجانده شود. اين امر نبايد حماسه را تحتالشعاع قرار دهد. داستان مثل يك اركستر است كه در آن همه سازها بايد درست زده شوند.
نويسنده «مختارنامه» در پايان گفت: نقش زنان در تاريخ غير قابل انكار است بنابراين سعي كرديم تصوير واقعگرايانهاي را از آن روزگار به تصوير بكشيم.