کد مطلب : ۱۷۹۱۰
واقعه ای در تاریخ اسلام عظیم تر از واقعه عاشورا نیست
در ادامه بخشی از سخنرانی حجت السلام والمسلمین سید حسین مؤمنی بیان شده است:
واقعه ای در تاریخ اسلام عظیم تر از واقعه عاشورا نیست هم از جهت ظاهری و هم از نظر حقیقی و آنچه که ماوراء این جریان وجود دارد. کربلا و عاشورا حرکتی نبوده که دفعتاً بوجود بیاید بلکه معلول یک سری علل است که جامعه دینی را به اینجا می رساند که مقدس ترین، مقدسات را لگد کوب کنند، زیر سم اسبان بگذارند. این معلول یک سری علل است که باید به این علل پرداخت. اساسا شما دقت کنید تاریخ دور است و اگر کسی به تاریخ توجه نکند نمی تواند موفق و موثر شود.
این فاجعه بسیار عظیم رخ داد نه از طریق کفار و مشرکان بلکه کربلا را امت بی بصیرت پیغمبر رقم زدند. آنهایی که در کربلا آمدند مثل عمر سعد و شمر را توجه کنید چه سابقه ای در اسلام دارند؟! حتی شمر جانباز هم شده است و در شرف شهادت هم قرار گرفته است. اما چرا اینها با علم مقام والای امام حسین(ع) را می دانستند، این چنین عمل می کنند. لذا جریان کربلا را نباید به صرف اشک به او نگاه کرد و این جریان سکولار که دارند به این امر دامن می زنند. در حالی که ماوراء این امر یک بصیرت سازی بسیار مهمی است که باید به این بصیرت پرداخت.
امام حسین(ع) تیری به سینه مبارکشان اصابت کرد که بسیار کاری و نافذ بود و حضرت نتوانست این تیر را از مقابل خارج کند و از پشت خارج کردند. ناله زدند "والله قتلنی فلانٌ فلانٌ " همان پایه گذاران سقیفه را حضرت می گفتند نام این دو را گفتند. کربلا معلول یک سری علل است که دست به دست هم دادند و این نتیجه را گرفتند به همین جهت حداقل سه بار در زیارت عاشورا برمیگرداند مسئله را به قبل" لعن الله امة اسست اساس ظلم والجور..." " اللهم العن اول ظالم ظلم..." یعنی برمیگردد به همان قبل، به جریان سقیفه. این جریان کربلا معلول جریات سقیفه است و به راحتی نمی شود از سقیفه گذشت. باید حتما به آن امر پرداخت.
می فرماید: " لعن الله امة اسست اساس ظلم والجور علیکم اهل البیت " چند فقره است که ترجمه لغوی و اصطلاحی می شود. لعن به معنای دوری از رحمت خدا است و این دور بودن از رحمت الهی معلول خروج از بندگی خداست یعنی اینها از بندگی خدا خارجند و مشرکند نسبت به امر توحید و ولایت خداوند و بر اساس همین لعن متوجه آنهاست. اینها از دایره توحید خارج شدند، وارد شدند و بر حضرت زهرا سلام کردند و حضرت روی برگرداندند. جواب سلام واجب است پس چرا بی بی جواب سلام آنها را نداد چون اینها از دایره توحید خارجند. همان کلام وجود نازنین حضرت خاتم(ص) که فرمودند اینها یک لحظه به خدا ایمان نیاوردند.
" اسست اساس ظلم والجور..." ریشه ظلم را کاشتند و ریشه جور را هم کاشتند. ظلم در لغت به معنای قرار دادن چیزی در غیر جای خودش. خلافت قرار است در دستان علی بن ابیطالب قرار بگیرد اما این را برداشتند در غیر مسیرش قرار دادند. به این میگویند ظلم. و معنای اصطلاحی اش این است که خلافت و وصایت پیامبر اکرم را از علی بن ابیطالب گرفتند و در غیر مسیر و جایگاه خودش قرار دادند. به این می گویند ظلم. جور نیز به معنای خروج از مسیر و جاده حق است. چه کسی گفته است خلافت برای علی بن ابیطالب است؟ شما به خطبه غدیر مراجعه کنید. ما از این خطبه فقط " من کنت مولاه فهذا علی مولاه " را می دانیم در حالی که رسول گرامی اسلام یکی دو جمله مهم تر از آن هم گفته اند. فرمودند حرام است که جز به علی بن ابیطالب بگویید امیرالمؤمنین. این منحصر به علی بن ابیطالب است. این صریح کلام رسول خداست.
باز حضرت می فرمایند: اگر کسی ولایت علی را نپذیرد مورد لعن من پیغمبر قرار گرفته است. این حکومت و ولایت برای علی بن ابیطالب است. بدانید که جبرئیل از طرف خدا برای من پیام آورده است که ای پیامبر به مردم بگو که هر کس ولایت علی را نپذیرد لعنت من خدا بر او باد. طریق علی طریق خداست و اگر کسی از این طریق خارج شد، به جور رفته است. این را رسول گرامی اسلام در خطبه غدیر گفته اند که به تایید عامه رسیده است. در منابع معتبر اهل سنت این خطبه آمده است. حضرت رسول(ص) فرمودند "صراط مستقیم من هستم و بعد از من علی بن ابیطالب است و بعد از علی اولاد من اما از صلب علی بن ابیطالب است." لذا خلافت را از علی گرفتند و در غیر از آن جایی که باید قرار بگیرد، قرار دادند.
جور به معنای خارج شدن از مسیر حق است. خبر دادند که علی جان بیا که مردم بیعت کردند با ابوبکر، روز سه شنبه صبح مردم به صورت علنی و رسمی با ابوبکر بیعت کردند. امیرالمؤمنین به سلمان گفتند که دیدی اولین نفر که بیعت کرد چه کسی بود؟ سلمان عرض کرد یا علی جان دیدم پیرمردی در حالی که محزون بود از پله ها بالا رفت، دست ابوبکر را گرفت و بیعت کرد و بعد پایین آمد. حضرت فرمودند به خدا سوگند که او ابلیس بوده است. " لعن الله امة اسست اساس ظلم والجور علیکم اهل البیت " یعنی هم خلافت را از علی گرفتند و هم بانی شدند که مردم از طریق حق، که طریق علی بن ابیطالب است فاصله بگیرند و خودشان هم فاصله گرفتند.
حالا اینها چه کسانی هستند؟ تک تک کلماتی که خدمتتان عرض می کنم از منابع معتبر اهل سنت است. جور که مشخص است اما در ظلم دو مطلب مطرح می شود منابع در این باره که چه کسانی ظلم کردند زیاد است. ۲ ظلم در تاریخ شروع تمام ظلم هاست: ۱- مانع شدن از نوشتن وصیت توسط رسول اکرم(ص). اینها خیلی مهم است و آحاد مردم باید بیدار شوند، دقت کنند دارند آرام آرام ولایت را کمرنگ می کنند. حضرت زهرا فرمودند که من از این مردم راضی نیستم. می خواهند هیئتی ها را به نحوی سست کنند، باید مراقب بود دشمن احساس خطر کرده است و فهمیده باید کجا را بزند. اما نمی توانند.
دوم ظلمی هم که شد، اجتماع در سقیفه بنی ساعده است. در هنگام غسل پیامبر(ص)، در مکانی به نام سقیفه بنی ساعده دو قبیله ای که همیشه با هم مشکل داشتند به نام اوس و خزرج در حال رای گیری برای خلیفه جانشین پیامبر بودند که شخصی متوجه شد آمد به دومی گفت که چه نشسته ای که دارند خلیفه انتخاب می کنند، دومی غسل پیامبر را رها کرد و بیرون آمد و در سقیفه حاضر شد. این دومین ظلمی بود که در عالم اتفاق افتاد.
در ادامه این مراسم مداح اهل بیت حسن حسین خانی به مرثیه سرایی در رسای حضرت زهرا(س) پرداختند:
اشکم چکید و گوشه ی چشمت مرا گرفت
نزدیک صبح بود که یا ربنا گرفت
چیزی نمانده بود که بی آبرو شوم
این بار هم حنای تو پیش خدا گرفت
نور کلام های خودت که به جای خود
باید دهان فضه یتان را طلا گرفت
بیمارم از حرارت تب شعله می کشید
خواندن دعای نور شما را شفا گرفت
از چادرت نخی به منِ بی نوا بده
پیراهن زفافِ تو را که گدا گرفت
یک دست بر قباله و یک بر هوا
ملعون چه بی هوا زد و چه بی هوا گرفت
از گوشواره های تو معلوم می شود
یک ضربه زد ولی سر تو به دو جا گرفت
خنجر شکاف در ، سر یک میخ شعله ور
پهلوت عاقبت به لب چند جا گرفت
مرجع : وارث