تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۲۵
۰
کد مطلب : ۱۸۱۱۶

عالمان دین، نظارت بیشتری بر روضه خوانی ها و مداحی ها داشته باشند

عالمان دین، نظارت بیشتری بر روضه خوانی ها و مداحی ها داشته باشند
محمدتقی فاضل‌میبدی، عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، در روزنامه شرق نوشت:

در چند روز گذشته آیت‌الله شبیری‌زنجانی از مراجع قم در رابطه با دهه‌هایی که برای عزاداری‌ها می‌گیرند واکنش نشان داد و اظهار کرد: «همین‌طور پشت‌سرهم دهه درست‌کردن توسط جامعه قابل‌پذیرش نیست و به‌ مرور زمان انکار مجموعه عزاداری‌ها به‌وجود می‌آید... امروز با افراط در عزاداری‌ها زمینه هتک‌حرمت را فراهم می‌کنند و این افراد در این زمینه مسوولند... امروزه برخی از منبری‌ها و مداح‌های بی‌تقوا حرف‌های بی‌سندی را ترویج می‌کنند و پس از ترویج آن در جامعه، عرف هرگونه مجلس شادی را در این ایام هتک‌حرمت می‌نامد.» (برگرفته از سایت انتخاب ۲۸اسفند ۹۲).

شایسته است که سخنان این مرجع تقلید توسط سایر عالمان دین پی گرفته شود تا جلو تحریف‌ها و اختلافاتی که در این ایام، مخصوصا، روی منابر گفته می‌شود گرفته شود. اگر پاره‌ای از گفتارهایی که در رابطه با حضرت‌زهرا(س) روی منابر ایراد می‌شود به صورت مکتوب درآید و مورد مطالعه اسلام‌شناسان و مورخان اسلام و مراجع‌تقلید قرار گیرد، بهتر خواهیم دید تحریف‌ها و اختلافاتی که به نام اسلام و تشیع ترویج می‌شود تا چه میزان است؟ به‌ویژه آنگاه که بر کینه‌های قومی می‌افزاید. در این ایام در یکی از جلساتی که به‌عنوان حضرت زهرا(س) تشکیل شده بود شرکت کردم. سخنران جلسه حجت‌الاسلام‌والمسلمین سروش‌محلاتی بود. ایشان در رابطه با دخت پیامبر(ص) چنان با استدلال و پخته و علمی سخن گفت که آرزو‌کردم.

کاش این سخنرانی در صداوسیما برای عموم مسلمانان پخش می‌شد، و همه واعظان و خطیبان بر اساس سند و درایت سخن می‌گفتند و به‌دنبال تحریک احساسات نبودند. خلاصه حرف این استاد درس خارج حوزه - «نقل به مضمون» - این بود که براساس آیات قرآن در میان اولیای الهی اختلاف در روش وجود داشته است، ایشان دومورد از قرآن مثال آورد: یکی جریان حکمیت حضرت داوود و حضرت سلیمان که در سوره انبیاء آمده و دیگری داستان خضر و موسی که اختلاف در فهم داشتند و این اختلاف در روش میان حضرت زهرا(س) و شوهرش امام علی(ع) در برخورد با حوادث پس از مرگ رسول‌الله وجود داشت و دخت پیامبر نظر شویش را بر خویش مقدم داشت.

سپس سخنران محترم به مواردی در زمان اقتدار حضرت علی(ع) و با استناد به خطبه ۱۶۲و نامه ۶۲ نهج‌البلاغه با استفاده از شرح مرحوم علامه تستری اشاره کرد که کسانی چون عمربن‌حمق و حجربن‌عدی و در جایی دیگر یاران آن حضرت از قوم بنی‌اسد مسایل خلفای پیشین را نزد حضرت مطرح کردند و از اینکه خلافتی که حق شما بود چرا به ناحق گرفته شد؟ امام در عین اینکه به برادر اسدی خود حق سوال‌کردن را داد، به او فرمود: وهلم الخطب فی ابن ابی‌سفیان. (خ۱۶۲) یعنی در مورد معاویه سوال کن که امروز بلای جامعه اسلامی است و از اختلافات پیشین دست بردار.

یعنی فکر و نگاهمان به حال و آینده جامعه مسلمین باشد که دودمان ابی‌سفیان و عافیت‌جویان دیروز به‌عنوان میراث‌خواران اسلام بازنگردند. به‌جای حرف‌های اختلاف‌برانگیز که ریشه در گذشته دارد، باید به فکر حال و وحدت جامعه مسلمین بود. روضه‌ها و سخنرانی‌هایی که کینه‌های قومی را افزایش دهد و شیعه و سنی را در برابر همدیگر قرار دهد و از دل آن تکفیری به وجود آید و برخی عالمان وهابی، شیعه را رافضی بدانند و خون انسانی ریخته شود، گناهی بس بزرگ است. آقای سروش خاطره‌ای از آیت‌الله منتظری نقل کرد که قابل‌توجه بود و آن اینکه در زمان آیت‌الله بروجردی مرحوم علامه‌امینی برای سخنرانی به اصفهان دعوت شده بود، ایشان در سخنرانی‌های خود به‌گونه‌ای سخن گفته بود که تشیع و تسنن را در مقابل هم قرار می‌داد.

مرحوم آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله منتظری را احضار کرده و او را روانه اصفهان می‌کند تا به مرحوم امینی بگوید در این زمان جای طرح این مسایل نیست. پس از پیغام آیت‌الله بروجردی توسط آیت‌الله منتظری مرحوم علامه به احترام آیت‌الله بروجردی سخنرانی خود را نیمه‌تمام می‌گذارد. خلاصه آقای بروجردی به سخنرانی‌های مرحوم امینی واکنش نشان داده بود، با این بیان که در این روزگار برادران اهل سنت در برابر اسراییل غاصب مورد تهاجم هستند و دنیای اسلام برای دفاع از سرزمین‌های اسلامی باید متحد شود، چنین سخنرانی‌هایی ممکن است به زیان جامعه اسلامی تمام شود.

دقیقا همان سخنی که امام علی به برادر اسدی خود گفت که الان دشمن مشترک ما آل‌ابی‌سفیان است و جالب‌تر پیامی که مرجع بزرگ شیعیان، آیت‌الله سیستانی در سال ۲۰۰۷ در عراق صادر کرد، چنین آورد: هیچ اختلاف واقعی میان شیعیان و سنی‌ها وجود ندارد. بنده خادم همه عراقی‌ها هستم. بنده همه مردم را دوست دارم. دین اسلام دین محبت است و از اینکه دشمنان توانستند میان مذاهب اسلامی تفرقه بیندازند شگفت‌زده شدم... من از همه کسانی که در پی حقوق خود هستند حمایت می‌کنم.

برخی از اهل سنت در نظام سابق (صدام) به من می‌گفتند ما شیعه شدیم می‌پرسیدم چرا؟ آنها می‌گفتند برای ولایت اهل‌بیت(ع) و من می‌گفتم ائمه چهارگانه اهل سنت از ولایت اهل‌بیت دفاع می‌کنند (نقل از سایت تابناک). هنگامی که نگاه یک عالم مسلم دینی به مانند آیت‌الله سیستانی که تاریخ اسلام را به نیکی می‌شناسد به مسایل جهان اسلام چنین کلان نگاه می‌کند و این مرزهای کاذب میان مذاهب اسلامی را برساخته دشمنان می‌داند، چرا باید در ایران در برخی مجالس به‌گونه‌ای عزاداری شود که میان شیعه و سنی سد پولادین به وجود آورد؟

شکی نیست که برخی از این مراسم‌ها و این نوع سخنرانی‌های تفرقه‌افکن در نزد برخی جزو فرهنگ اسلام و شیعه تلقی می‌شود و اگر چنین وانمود شود که پس از مرگ پیامبر تمام یاران حضرت نسبت به هم خیانت کردند و کینه ورزیدند و این دینی که عمده پیامش وحدت مسلمین بود، به اختلافات قومی کشاندند، یعنی پیام پیامبر همان روزهای نخست ناکام ماند و امروز در برخی مجالس چنین وانمود می‌شود و سعی می‌کنند دشمنی‌ها را بزرگتر و بیشتر نشان دهند. با تاسف برخی شبکه‌های ماهواره‌ای، یا به‌عنوان شیعه افراطی یا سنی افراطی، آتش این اختلافات را شعله‌ورتر می‌کنند. و از آن سو، صهیونیست‌ها از این اختلافات، خیال خود را راحت می‌بینند.

بنابراین ضرورت دارد عالمان دین در همدردی با آیت‌الله شبیری زنجانی و آیت‌الله سیستانی نظارت بیشتری بر این روضه‌خوانی‌ها و مداحی‌ها داشته باشند تا جلوی تحریف‌ها و مطالب تفرقه‌انگیز گرفته شود، چراکه اسلام دین برادری و برابری و محبت و انسان‌دوستی است. در تعجبم برخی آقایان اگر اندک لغزشی از دولت یا در مسایل اجتماعی ببینند یا درمورد شبکه‌های ارتباطی نظر می‌دهند و یا سیزده‌به‌در را بدعت می‌دانند چرا در موارد تحریف و تفرقه در تاریخ و دین ساکتند؟
مرجع : شرق
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما