تاریخ انتشار
يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۳۷
۰
کد مطلب : ۲۰۸۶۴

روایت آهنگران از معلمِ شاعر

روایت آهنگران از معلمِ شاعر
چهاردهمین «نشست فیلمسازان جوان سینمای انقلاب» به مناسبت آغاز هفته‌ دفاع مقدس با موضوع تبلیغات در جنگ با نمایش و بررسی دو مستند «نغمه های نامیرا» و «پیرجبهه ها حاجی بخشی» برگزار شد.

«نغمه‌های نامیرا» به کارگردانی سعید راضی حویزه قسمتی از زندگی حاج حبیب‌الله معلمی شاعر دفاع‌مقدس است که به روایت حاج صادق آهنگران به تصویر کشیده شده است. به گفته‌ آهنگران، حاج حبیب‌الله معلمی که شعرهایی نظیر «با نوای کاروان» و «ای لشکر صاحب‌زمان» را سروده است بیش از ۹۰ درصد شعرهای حماسی جنگ ایران و عراق را گفته است ولی کمتر کسی است که این شاعر را که کارش کشاورزی بود، بشناسد.

سپس یک قسمت از مستند دو قسمتی «پیرجبهه ها حاجی بخشی» به کارگردانی سیدجواد میرهاشمی پخش شد. در این اثر، تصاویری از حضور حاجی بخشی در جبهه‌ها نشان داده می‌شود و مصاحبه‌هایی با تعدادی از همرزمان حاجی بخشی و خانواده‌‌اش می‌شود.

در این برنامه سید جواد میرهاشمی کارگردان مستند، حاج قاسم صادقی همرزم حاجی بخشی و حسین محمودیان راوی مستندهای روایت فتح و از اعضای واحد تبلیغات لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله حضور داشتند.

حاج قاسم صادقی همرزم حاجی بخشی پیرامون شخصیت وی توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: در نظام جمهوری اسلامی و حتی تمام کشورهای دنیا اگر یک مسئول برکنار شود و یا از دنیا برود فردی جایگزین او خواهد شد و جای آن مسئول را پر خواهد کرد. در دفاع‌مقدس ما هم چنین بود. یعنی مثلا حاج احمد متوسلیان رفت و حاج ابراهیم همت جایگزین او شد. اما حاجی بخشی جایگزینی ندارد و کسی نمی‌تواند جای خالی او را پر کند. وی به اندازه‌ یک سازمان عریض و طویل تبلیغاتی کار می‌کرد. ابتکارات او در جنگ بی‌نظیر بود و همتایی نداشت.

شهادت تعدادی از رزمندگان در عملیات «بیت‌المقدس۲» به خاطر سرما

صادقی در توصیف بیشتر شخصیت حاجی بخشی، اظهار کرد: با اینکه در لشکرهای مختلف واحد تبلیغات داشتیم اما خود حاجی رفت و برای خودش یک دوربین تهیه کرد تا فیلم‌برداری کند. او با این دوربین جاهایی می‌رفت که فیلم‌برداران اصلی جنگ، جرات رفتن به چنین مکان هایی را نداشتند. حاجی بخشی در منطقه عطر و شکلات و پفک پخش می‌کرد. او واقعا با جان و مالش درگیر جهاد شده بود. در عملیات «بیت‌المقدس۲» دمای هوا ۲۵ درجه زیر صفر بود و تعدادی از رزمندگان ما به خاطر سرما شهید شدند. حاجی خودش به تنهایی به کرج برگشت و لباس مناسب خرید و به جبهه آورد. خداوند وعده داده که هر که در راه ما جهاد کند، ما راه را به او نشان می‌دهیم و خداوند راه را به حاجی بخشی نشان داده بود.

سپس سید جواد میرهاشمی، کارگردان مستند «پیرجبهه ها حاجی بخشی» در توضیح ساخت این مستند، عنوان کرد: سال ۸۷ قرار بود همکاری جناب آقای میرکانی، چند مستند راجع به برخی از چهره‌ها و شخصیت‌های جنگ تحمیلی بسازیم. وی چند نفر را به من پیشنهاد داد و من هم «حاجی بخشی» را انتخاب کردم. زندگی حاجی را می‌توان به سه بخش اصلی تقسیم‌بندی کرد. بخش اول به کودتای ۲۸ مرداد و نقش حاجی و مادرش در این اتفاق برمی‌گردد. بخش دوم مربوط به حضور حاجی در انقلاب و دفاع‌مقدس است و بخش سوم هم به زندگی او پس از اتمام جنگ اختصاص دارد. ما در مستندمان فقط حضور حاجی در جنگ را به تصویر کشیدیم با سایر مقطع‌های زندگی او کاری نداشتیم. در ساخت مستند هم سعی کردیم که از همان فیلم‌هایی که حاجی بخشی با دوربین خودش گرفته استفاده کنیم که البته برخی از این فیلم‌ها و صحنه‌هایی که در مستند استفاده کردیم، به هنگام پخش از «شبکه مستند»، حذف شد.

در ادامه قاسم صادقی پیرامون ویژگی‌های کارهای تبلیغاتی حاجی بخشی اظهار کرد: حاجی بخشی اصالتا لر بود. معمولا لرها صاف و صادق هستند و یک رو دارند. حاجی بخشی خدایی را باور داشت که از ۸ سالگی که یتیم شد، کمکش کرده بود و دستش را گرفته بود. او خداباور و نترس بود. حاجی از کسی نمی‌ترسید و زبان دومی هم نداشت. حاجی در زمان طاغوت، راننده‌ی وزیر کشاورزی وقت بود و به همین خاطر رفت و آمدهایی به دربار داشت. او از همین طریق با «شهید کلاهدوز» آشنا شد. شهید کلاهدوز از طریق حاجی بخشی، اطلاعات و اخبار مهم دربار را به مبارزان و انقلابیون می‌رساند.

اذان گفتن حاجی بخشی در قطار محمدرضا شاه

این همرزم حاجی بخشی در ادامه یک خاطره‌ عجیب را تعریف کرد و گفت: حاجی به واسطه‌ همین مراوداتی که با دربار داشت، در یکی از سفرهایی که محمدرضا شاه با قطار و به مقصد شهرهای شمال کشور داشت، زمانی که موقع اذان شد حاجی از کوپه‌ خود بیرون آمد و با صدای بلند اذان گفت. این یعنی حاجی هیچ ابایی از بندگان خدا نداشت و کاری که فکر می‌کرد درست است را انجام می‌داد.

در ادامه مجری نشست از حسین محمودیان از اعضای واحد تبلیغات لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله درخواست کرد که راجع به کارهای تبلیغاتی زمان جنگ توضیحاتی را ارائه دهد: کارهای تبلیغاتی ما در زمان جنگ عموماً تجربی بود و غالبا هم اقداماتی ابتکاری انجام می‌دادیم. مثلا در سنگرهای کمین که نزدیک‌ترین سنگرها به خاک دشمن است، یک بلندگو کار می‌گذاشتیم و با استفاده از آن نوارهایی را پخش می‌کردیم که با زبان عربی برای دشمن رجز می‌خواند. این اقدام ما عراقی‌ها را خیلی عصبی می‌کرد. اقدامات دیگر ما در جنگ اجرای تئاترها و فیلم‌برداری از مناطق مختلف عملیاتی بود. ما در جنگ با حاجی بخشی همکاری‌های فراوانی داشتیم. به عنوان مثال او از کرج شیشه‌های عطر می‌آورد و ما از او می‌گرفتیم و بین رزمندگان پخش می‌کردیم.

محمودیان در ادامه‌ توضیحاتش پیرامون اقدامات واحد تبلیغات در جنگ بیان کرد: همانطور که گفتم اکثر کارهای ما ابتکاری بود. مثلا یکی از عکاسان جنگ روی لباسش به جای اینکه بنویسد کربلا می‌آییم، نوشته بود ۰۲۱ برمی‌گردم و پشت لباسش هم نوشته مادرجان برمی‌گردم. همین نوشته‌ها باعث شده بود که او هر جا می‌رود توجه‌ها را جلب کند و همه برگردند او را نگاه کنند. وقتی رزمنده‌ها به لباسش خیره می‌شدند، او هم شروع به عکس گرفتن می‌کرد.

رزمندگان زیر آتش دشمن روزنامه می‌خواندند!

در ادامه‌ حاج قاسم صادقی پیرامون اقدامات موثر واحد تبلیغات در جنگ، اظهار کرد: شاید باورتان نشود، اما زمانی که زیر آتش سنگین دشمن بودیم و کاری نمی‌توانستیم بکنیم، بچه‌های تبلیغات روزنامه پخش کردند و رزمندگان زیر آتش دشمن روزنامه می‌خواندند.

محمودیان در پاسخ به سوالی درباره اینکه از تبلیغات در زمان جنگ کمتر گفته می‌شود، خاطرنشان کرد: رزمندگان واحد تبلیغات ما نمی‌توانند التماس کنند سراغ ما هم بیایید. بسیاری از آن‌ها خاطرات فراوانی دارند اما کسی به سراغ آن‌ها نمی‌رود. یکی از دوستان ما در زمان جنگ ۱۳۰ کیلو وزن داشت و با تئاترهایش دل رزمندگان را شاد می‌کرد، چند وقت پیش شهید شد، در حالیکه ۶۰ کیلو وزن داشت. اما کسی سراغ این مجاهد نرفت. شما تا به حال از مسئولان مطالبه کردید که چرا «روایت فتح» یک‌سال است که از تلویزیون پخش نمی‌شود؟ ما در خیلی از حوزه‌ها هنوز ضعف‌های بزرگی داریم.

به ما گفتند مگر جنگ ما جنگ پفک نمکی بوده است؟

سپس میرهاشمی پیرامون سختی‌های ساخت آثار دفاع‌مقدس گفت: من عاشق این هستم که با کمترین دستمزد، پیرامون جنگ تحمیلی مستند بسازم. اما ساخت این آثار سختی‌های فروانی دارد. یکی از آن‌ها عدم اعتماد برخی از مسئولان است. من طرحی را پیش یکی از مسئولان بردم و او به من گفت بهتر است افراد جنگ رفته پیرامون دفاع‌مقدس فیلم بسازند. همچنین برخی افراد غیرمتخصص ممیزی‌هایی را به فیلم‌های ما وارد می‌کنند که واقعا به آدم برمی‌خورد و زده می‌شود. مثلا ما در مستندمان یک صحنه آوردیم که حاجی بخشی با نوه‌اش در حال پفک خوردن است. همانطور که در زمان جنگ برای رزمنده‌ها پفک می‌برد. جوانی که مسئول بازبینی مستند بود به ما گفت این صحنه باید حذف شود. گفت مگر جنگ ما جنگ پفک نمکی بوده است؟ متاسفانه این اتفاقات باعث می‌شود که مستندسازان کمتر تمایل پیدا کنند که به سراغ آثار دفاع‌مقدس بروند.

در انتها حاج قاسم صادقی از جوانان درخواستی کرد و گفت: من از جوانا درخواست می کنم که به سراغ بازمانده‌های جنگ بروند و خاطرات آن‌ها را جمع‌آوری کنند. به نظرم همه چیز در این بیت نهفته است «مرا دردی است اندر دل اگر گویم زبان سوزد / اگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد»

این سلسله نشست ها پنج شنبه ها ساعت ۱۶ در محل حسینیه هنر برگزار می شود و همچنین از طریق سایت ammarfilm.ir و به صورت زنده برای عموم علاقه مندان پخش می شود.
مرجع : مهر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما