کد مطلب : ۲۱۲۷۳
نشست بررسی مقاتل مرتبط با عاشورا برگزار شد
محمدحسین رجبی دوانی در نشست بررسی مقتلهای مرتبط با واقعه عاشورا به بررسی سه مقتل «مقتل الحسین» ابی مخنف، «مقتل کامل بهایی» اثر عمادالدین طبری و «روضةالشهدا» اثر کمالالدین حسین واعظ کاشفی پرداخت و گفت: در خصوص مقتلالحسین (ع) باید بگوییم که ابی مخنف متوفای سال ۱۵۷، قدیمیترین متنی است که درباره قیام امام حسین(ع) به یادگار مانده است. متأسفانه متن اصلی کتاب ابیمخنف از بین رفته اما طبری، شیخ مفید و برخی دیگر این کتاب را که در اختیار داشتند به قدری از آن نقل کردهاند که تقریباً میتوان گفت متن ابیمخنف همین بوده است.
* «مقتلالحسین» قدیمیترین و معتبرترین مقتل
وی گفت: ابیمخنف تکتک راویان را پرداخته و به شاهد قضیه رسانده است، معتبرترین مقتل، مقتل ابیمخنف است. در خصوص اینکه او شیعه بوده یا سنی باید گفت که ابیمخنف فردی علاقهمند به اهل بیت(ع) بوده است و به ساحت مقدس ائمه(ع) ارادت داشته است. همچنین مقتلالحسین(ع) ابیمخنف از طریق تاریخ طبری برای ما شناخته شده است و معتبرترین متنی است که در اختیار داریم و ابی مخنف، رعایت امانت را به جا آورده است.
وی ابراز داشت: بنده تا کنون به موردی برخورد نکردهام که از میان علما کسی بوده باشد که ابی مخنف را رد کرده باشد اما با این اوصاف مواردی که اختصاصی ابی مخنف است و تنها در آثار او باشد که سندی ندارد، نمیتوان به راحتی آن را پذیرفت و جای بررسی دارد.
این تحلیلگر تاریخ اسلام اظهار داشت: حجم مقتل ابیمخنف حدود ۲۰۰صفحه بیشتر نیست اما مقتل دیگری نیز منصوب به ابیمخنف در دو جلد به چاپ رسیده که علامه مجلسی در ضمیمه جلد دهم از آن نام برده است که نمیتواند برای ما قابل قبول باشد چرا که علامه مجلسی احادیث و تاریخ شیعه را برای اینکه از گزند نابودی حفظ شود جمعآوری کرده و پالایشی نسبت به آنها نداشته است.
* اشکالات مقتل «کامل بهایی»
رجبی دوانی با اشاره به کتاب «کامل بهایی» یادآور شد: عمادالدین طبری این کتاب را برای بهاءالدین محمد، حاکم اصفهان در دو جلد نوشته است؛ جلد اول بیانگر مباحث کمالی در اثبات اهل بیت(ع) و جلد دوم به بخشی از تاریخ زندگی اهل بیت(ع) پرداخته که شاید بخش کوچکی از آن به واقعه کربلا اشاره دارد و به زبان فارسی نوشته شده است.
وی ابراز داشت: در عین اینکه کتاب «کامل بهایی» مطالب جالبی دارد و خود فرد عمادالدین فرد عالمی بود که شیخ عباس قمی او را جزو مفاخر شیعه عنوان کرده و وی کتابهای فراوانی در علم کلام، تفسیر و تاریخ داشته، مشهورترین کتاب کمال الدین همان «کامل بهایی» است.
کارشناس تاریخ اسلام عنوان کرد: چند اشکال میتوان بر کتاب «کامل بهایی» گرفت، از جمله اینکه عمادالدین طبری میگوید «زمانی که نعمان بن بشیر حاکم کوفه بود و مسلم به کوفه آمد او بود که به یزید نامه نوشت و یزید را از اقدامات مسلم خبردار کرد در حالی که عمادالدین طبری در بسیاری از مواقع هیچ سندی در خصوص اینکه این مطالب را از کجا آورده ارائه نکرده است همانند سید بن طاووس.
وی گفت: همچنین عمادالدین طبری درباره اینکه یکی از شامیها از یزید خواست، دختر امام حسین(ع) را به او ببخشد که با برخورد کوبنده حضرت زینب(س) مواجه شد، داستان را اینگونه روایت میکند؛ یکی از نابکاران به سمت چادر ام کلثوم دست برد و گفت این را به من بدهید و لذا با برخورد تند حضرت زینب(س) مواجه شد که در این حال از مجلس خارج شد، دست خود را قطع کرد و دست قطع شده را نزد حضرت زینب آورد و گفت این دست من به چادر ام کلثوم خورده است. در حالی که این داستان از سوی علمای شیعه پذیرفته نیست.
* کتابی که پیشوای ورود نقلهای غیرواقعی به وقایع کربلا شد
رجبی دوانی در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص کتاب «روضةالشهدا» اظهار داشت: کتاب «روضةالشهدا» اثر کمالالدین حسین واعظ کاشفی، متوفی سال ۹۱۰ همزمان با اوایل قدرت گرفتن صفویه به نگارش درآمد که کمالالدین نخستین کسی است که مقتلی را به زبان فارسی و با ادبیات دلنشین مطرح کرده است.
این تحلیلگر تاریخ اسلام گفت: در دوران صفویه مردم کتاب «روضةالشهدا» را در محافل گوناگون میخواندند و میگریستند با این حال برخی به کمالالدین حمله میکردند، چرا که نقدها و اغراقهای غیر واقعی و بیپایه در کتاب او وجود داشت.
وی تصریح کرد: بنده معتقدم نیت کمالالدین خالص بوده و مقتل نگاران دوره صفویه و قاجار فکر میکردند مجاز هستند که هر داستانی را به هر شکلی جعل کنند تا اشک شیعه را در آورند از این رو کتابهایی در خصوص فضایل گریستن بر امام حسین(ع) مطرح میشود. اما بنده بر این باورم در همان دوران بود که این واژه کاربرد پیدا کرد که همه با عشق و علاقه میگفتند برویم مجلس روضه!
رجبیدوانی یادآور شد: کمالالدین، نیت خیری داشت و شاید او پیشوای افرادی شد که نقلهای غیرواقعی را جهت گریاندن مردم در کتابهای خود استفاده کردند. از این رو عمدتاً در عنوان بسیاری از کتابها در دوران قاجار، بکاء (گریه) وجود دارد که میخواهند مردم را بگریانند اما به هر حال کتاب «روضةالشهدا» اثری معتبر و قالب استناد نیست اما از دیرباز تا کنون توانسته در خصوص بیان حزن و اندوه واقعه کربلا مؤثر واقع شود.
* دو عملکرد متفاوت مردم کوفه نسبت به واقعه عاشورا
وی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: متأسفانه عملیات روانی سنگینی که بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) علیه اهلبیت علیهمالسلام صورت گرفت چنان فضا خراب شد که روی انصار هم اثر گذاشت حتی در خصوص واقعه غدیرخم. لذا این گونه نبود که حضرت امیر(ع) بگویند من به اعتبار فرمایش حضرت رسول(ص) در غدیر به خلافت رسیدم.
این تحلیلگر تاریخ اسلام تصریح کرد: چنین جوّی باعث شد بنیهاشم اعتقاد خود را به امامت و ولایت از دست بدهند. در کتاب کافی باب «الحجه» آمده است: زمانی که محمد حنفیه گفت من امام هستم، امام سجاد(ع) به او فرمودند: عمو از جاهلان مباش. همچنین عبدالله بن جعفر در عین اینکه بسیار نسبت به سیدالشهدا(ع) دلسوز است اما به مقام واقعی ایشان جاهل بود. عمربن علی، محمد حنفیه همراه امام به کربلا نیامدند، بنابراین متأسفانه ولایت و امامت حتی در میان خود بنیهاشم رنگ باخته بود.
وی عنوان کرد: اگر یک بررسی جامعهشناختی و مردمشناسی نسبت به مردم کوفه داشته باشیم کوفیان به اعتبار دو شخصیت بزرگ سلمان و عمار یاسر یکی از بهترین شهرهاست از این رو زمانی که عمر میخواست از توانمندی این دو استفاده کند وقتی متوجه شد آنها تبلیغ امیرالمؤمنین علی(ع) را میکنند سلمان و عماریاسر را عزل کرد.
رجبیدوانی ادامه داد: تنها شهری که نسبت به حرکت امام حسین(ع) واکنش مثبت نشان داد مردم کوفه بودند چراکه حضرت به سران بصره نامه نوشتند اما هیچ کسی دعوت ایشان را اجابت نکرد از این رو بصره که رقیب کوفه بود هیچ اقدامی در راستای یاری سیدالشهدا(ع) انجام نداد.
وی تصریح کرد: درست است که کوفیان حادثه کربلا را رقم زدند اما بیشترین شهدای کربلا نیز از مردم کوفه است و کوفه بهترین موقعیت را در دوران حکومت امام علی(ع) داشت و به همین دلیل ایشان مرکز خلافت خود را کوفه قرار میدهند.
* «مقتلالحسین» قدیمیترین و معتبرترین مقتل
وی گفت: ابیمخنف تکتک راویان را پرداخته و به شاهد قضیه رسانده است، معتبرترین مقتل، مقتل ابیمخنف است. در خصوص اینکه او شیعه بوده یا سنی باید گفت که ابیمخنف فردی علاقهمند به اهل بیت(ع) بوده است و به ساحت مقدس ائمه(ع) ارادت داشته است. همچنین مقتلالحسین(ع) ابیمخنف از طریق تاریخ طبری برای ما شناخته شده است و معتبرترین متنی است که در اختیار داریم و ابی مخنف، رعایت امانت را به جا آورده است.
وی ابراز داشت: بنده تا کنون به موردی برخورد نکردهام که از میان علما کسی بوده باشد که ابی مخنف را رد کرده باشد اما با این اوصاف مواردی که اختصاصی ابی مخنف است و تنها در آثار او باشد که سندی ندارد، نمیتوان به راحتی آن را پذیرفت و جای بررسی دارد.
این تحلیلگر تاریخ اسلام اظهار داشت: حجم مقتل ابیمخنف حدود ۲۰۰صفحه بیشتر نیست اما مقتل دیگری نیز منصوب به ابیمخنف در دو جلد به چاپ رسیده که علامه مجلسی در ضمیمه جلد دهم از آن نام برده است که نمیتواند برای ما قابل قبول باشد چرا که علامه مجلسی احادیث و تاریخ شیعه را برای اینکه از گزند نابودی حفظ شود جمعآوری کرده و پالایشی نسبت به آنها نداشته است.
* اشکالات مقتل «کامل بهایی»
رجبی دوانی با اشاره به کتاب «کامل بهایی» یادآور شد: عمادالدین طبری این کتاب را برای بهاءالدین محمد، حاکم اصفهان در دو جلد نوشته است؛ جلد اول بیانگر مباحث کمالی در اثبات اهل بیت(ع) و جلد دوم به بخشی از تاریخ زندگی اهل بیت(ع) پرداخته که شاید بخش کوچکی از آن به واقعه کربلا اشاره دارد و به زبان فارسی نوشته شده است.
وی ابراز داشت: در عین اینکه کتاب «کامل بهایی» مطالب جالبی دارد و خود فرد عمادالدین فرد عالمی بود که شیخ عباس قمی او را جزو مفاخر شیعه عنوان کرده و وی کتابهای فراوانی در علم کلام، تفسیر و تاریخ داشته، مشهورترین کتاب کمال الدین همان «کامل بهایی» است.
کارشناس تاریخ اسلام عنوان کرد: چند اشکال میتوان بر کتاب «کامل بهایی» گرفت، از جمله اینکه عمادالدین طبری میگوید «زمانی که نعمان بن بشیر حاکم کوفه بود و مسلم به کوفه آمد او بود که به یزید نامه نوشت و یزید را از اقدامات مسلم خبردار کرد در حالی که عمادالدین طبری در بسیاری از مواقع هیچ سندی در خصوص اینکه این مطالب را از کجا آورده ارائه نکرده است همانند سید بن طاووس.
وی گفت: همچنین عمادالدین طبری درباره اینکه یکی از شامیها از یزید خواست، دختر امام حسین(ع) را به او ببخشد که با برخورد کوبنده حضرت زینب(س) مواجه شد، داستان را اینگونه روایت میکند؛ یکی از نابکاران به سمت چادر ام کلثوم دست برد و گفت این را به من بدهید و لذا با برخورد تند حضرت زینب(س) مواجه شد که در این حال از مجلس خارج شد، دست خود را قطع کرد و دست قطع شده را نزد حضرت زینب آورد و گفت این دست من به چادر ام کلثوم خورده است. در حالی که این داستان از سوی علمای شیعه پذیرفته نیست.
* کتابی که پیشوای ورود نقلهای غیرواقعی به وقایع کربلا شد
رجبی دوانی در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص کتاب «روضةالشهدا» اظهار داشت: کتاب «روضةالشهدا» اثر کمالالدین حسین واعظ کاشفی، متوفی سال ۹۱۰ همزمان با اوایل قدرت گرفتن صفویه به نگارش درآمد که کمالالدین نخستین کسی است که مقتلی را به زبان فارسی و با ادبیات دلنشین مطرح کرده است.
این تحلیلگر تاریخ اسلام گفت: در دوران صفویه مردم کتاب «روضةالشهدا» را در محافل گوناگون میخواندند و میگریستند با این حال برخی به کمالالدین حمله میکردند، چرا که نقدها و اغراقهای غیر واقعی و بیپایه در کتاب او وجود داشت.
وی تصریح کرد: بنده معتقدم نیت کمالالدین خالص بوده و مقتل نگاران دوره صفویه و قاجار فکر میکردند مجاز هستند که هر داستانی را به هر شکلی جعل کنند تا اشک شیعه را در آورند از این رو کتابهایی در خصوص فضایل گریستن بر امام حسین(ع) مطرح میشود. اما بنده بر این باورم در همان دوران بود که این واژه کاربرد پیدا کرد که همه با عشق و علاقه میگفتند برویم مجلس روضه!
رجبیدوانی یادآور شد: کمالالدین، نیت خیری داشت و شاید او پیشوای افرادی شد که نقلهای غیرواقعی را جهت گریاندن مردم در کتابهای خود استفاده کردند. از این رو عمدتاً در عنوان بسیاری از کتابها در دوران قاجار، بکاء (گریه) وجود دارد که میخواهند مردم را بگریانند اما به هر حال کتاب «روضةالشهدا» اثری معتبر و قالب استناد نیست اما از دیرباز تا کنون توانسته در خصوص بیان حزن و اندوه واقعه کربلا مؤثر واقع شود.
* دو عملکرد متفاوت مردم کوفه نسبت به واقعه عاشورا
وی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: متأسفانه عملیات روانی سنگینی که بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) علیه اهلبیت علیهمالسلام صورت گرفت چنان فضا خراب شد که روی انصار هم اثر گذاشت حتی در خصوص واقعه غدیرخم. لذا این گونه نبود که حضرت امیر(ع) بگویند من به اعتبار فرمایش حضرت رسول(ص) در غدیر به خلافت رسیدم.
این تحلیلگر تاریخ اسلام تصریح کرد: چنین جوّی باعث شد بنیهاشم اعتقاد خود را به امامت و ولایت از دست بدهند. در کتاب کافی باب «الحجه» آمده است: زمانی که محمد حنفیه گفت من امام هستم، امام سجاد(ع) به او فرمودند: عمو از جاهلان مباش. همچنین عبدالله بن جعفر در عین اینکه بسیار نسبت به سیدالشهدا(ع) دلسوز است اما به مقام واقعی ایشان جاهل بود. عمربن علی، محمد حنفیه همراه امام به کربلا نیامدند، بنابراین متأسفانه ولایت و امامت حتی در میان خود بنیهاشم رنگ باخته بود.
وی عنوان کرد: اگر یک بررسی جامعهشناختی و مردمشناسی نسبت به مردم کوفه داشته باشیم کوفیان به اعتبار دو شخصیت بزرگ سلمان و عمار یاسر یکی از بهترین شهرهاست از این رو زمانی که عمر میخواست از توانمندی این دو استفاده کند وقتی متوجه شد آنها تبلیغ امیرالمؤمنین علی(ع) را میکنند سلمان و عماریاسر را عزل کرد.
رجبیدوانی ادامه داد: تنها شهری که نسبت به حرکت امام حسین(ع) واکنش مثبت نشان داد مردم کوفه بودند چراکه حضرت به سران بصره نامه نوشتند اما هیچ کسی دعوت ایشان را اجابت نکرد از این رو بصره که رقیب کوفه بود هیچ اقدامی در راستای یاری سیدالشهدا(ع) انجام نداد.
وی تصریح کرد: درست است که کوفیان حادثه کربلا را رقم زدند اما بیشترین شهدای کربلا نیز از مردم کوفه است و کوفه بهترین موقعیت را در دوران حکومت امام علی(ع) داشت و به همین دلیل ایشان مرکز خلافت خود را کوفه قرار میدهند.
مرجع : فارس