کد مطلب : ۲۱۷۳۸
«سلام بر عاشورا»؛ از ورطه هولناک تحریفها، بدعتها و خرافهگوییها در امان است
«سلام بر عاشورا» در بردارنده ۱۶۲ رباعی عاشورایی از شاعر آیینی، رضا اسماعیلی با مضامین حماسی است که از سوی انتشارات اطلاعات به بازار نشر عرضه شده است.
بخش اول این کتاب شامل تقریظهایی است که شاعران و محققان نام آشنایی همچون: محمد علی مجاهدی، حسین اسرافیلی، محمدرضا سنگری، عباس باقری، حمید رضا شکارسری، محمدحسین انصاری نژاد، سید مهدی طباطبایی و کامران شرفشاهی بر این مجموعه رباعی عاشورایی نوشتهاند. بخش دوم کتاب نیز به چاپ مجموعه رباعیهای عاشورایی اختصاص یافته است.
این کتاب امروز چهارشنبه ۲۱ آبا ماه با حضور جمعی از شاعران آیینیسرا در غرفه خبرگزاری تسنیم در نمایشگاه مطبوعات رونمایی میشود.
محمدعلی مجاهدی شاعر آیینیسرا در مقدمهای که بر این مجموعه با عنوان «قرائت حماسی از فرهنگ گرانسنگ عاشورا» نگاشته آورده است: «واکاوی مقولههای مطرح در قرائتهای متفاوتی که تا به امروز توسط مورخان، مقتل نگاران، متفکران و پژوهشگران از قیام ماندگار کربلا و واقعه خون نگار عاشورا ارائه شده، فرصت فراخی میطلبد که از حوصله تنگ این مقال افزون است.
پرداختن به نقاط قوت و ضعف سرودههای آیینی و نقد ساختاری و محتوایی آثار منظوم سخنوران عاشورایی سرای فارسی زبان، و بیان فراز و فرودهایی که در سخن آنان مشاهده میشود، امرخطیری است که باید در این عرصه خطرخیز صورت پذیرد و اگر عمری باشد و توفیقی، در یک اثر مستقل پژوهشی به کندوکاو این مهم خواهیم پرداخت، و از مولفههای الزامی و پرهیزی مطرح در عرصه نقد و آسیب شناسی سخن خواهیم گفت و ضمن جمال شناسی شعر ولایی معاصر و معرفی آثار فاخر و ماندگار شاعران هم روزگارمان در این قلمرو و موضوع ، فهرستی مستند از کاستیها و آفتها را به نقد خواهیم نشست که هم اعتبار ساختاری و هم کیان محتوایی شعر ولایی - خصوصاً شعر عاشورایی - و در یک کلمه حیثیت شعر آیینی معاصر را به سُخره گرفتهاند.
متأسفانه در پیشینه مکتوب شعر عاشورایی در زبان فارسی، جای خالی قرائت حماسی و ارزشی از فرهنگ گرانسنگ حسینی کاملاً مشهود است. ولی در طول هشت سال دفاع مقدس صحنههای شگرفی را به چشم دیدیم که مفاهیم رهایی بخش و برگرفته از فرهنگ عاشورا را عینیت میبخشیدند و شاعران با کلیدواژههای: بیداری، اعتراض، دفاع، پایداری، فداکاری، جهاد و شهادت دل سرودههایی ساختند که بعدها صبغه ماندگاری به خود گرفتند.
شاعران درد آشنای ما، با رصد کردن این مفاهیم بلند و ارزشی در کالبد شکافی واقعه کربلا، توانستند بین شعر مقاومت و شعر عاشورایی معاصر ارتباطی تنگاتنگ و ناگسستنی برقرار سازند که تا همیشه قرائت حماسی از فرهنگ عاشورا را فریاد کنند.
شاعر گرانمایه رضا اسماعیلی که از چهرههای مطرح و موفق شعر مقاومتاند و در آفرینش آثار فاخر حماسی نیز دستی به تمام دارند، این بار با مجموعه رباعی «سلام بر عاشورا» که حاوی حدود ۱۱۰ رباعی عاشورایی است، ابعاد حماسی و ارزشی فرهنگ عاشورا را به روایت نشسته، و مقوله های اعتراض، بیداری، حماسه، رهایی و پایداری را در نهایت هنرمندی به تصویرکشیدهاند و با غیرتی ستودنی به پیرایش متن متین عاشورا از آلایشهای گزافه و خرافه و غلو و تحریف برخاسته و سوگواران محافل حسینی را با مفاهیم انسانساز عاشورا آشنا ساختهاند.
اگر چه توفیق مرور همه رباعیات گرد آمده در این دفتر را نداشتم، ولی با نمونههایی از این تجربه موفق و دوست داشتنی زیستم و عُقدههای گره خورده در گلو را گریستم که شاعری از تبار غیرت و مردمی بر ایل بیدردی نهیب میزند که:
«روز بیداری فرا رسیده است» محمد علی مجاهدی ـ ۲۴ آبان ۱۳۹۲»
حسین اسرافیلی دیگر شاعری است که یادداشتش بر این کتاب منتشر شده است، او در مطلبی با عنوان «آسیبزدایی از فرهنگ عاشورا حسین اسرافیلی» نوشته است:
بعد از طلوع سرخ تو ای آفتاب سبز
چشمی ندیده مغرب پایانی تـــــــو را
(محمد جواد شرافت)
ورود به ساحت مقدس ائمه معصومین علیهم السلام، آداب و ترتیبی لازم دارد که باید به جا آورد. همچنان که ورود به آستان مبارکشان نیاز به آداب و رسومی دارد. ورود به شعر آیینی نیز مقدماتی را میطلبد که از آن جمله میتوان به طهارت روح و پاکی دل و اتصال به یقین و معرفت؛ اشاره کرد. آشنایی با تاریخ و وقایع تاریخی و سیاسی عصر آن بزرگواران و در مرحله نخست؛ آشنایی با تاریخ کربلا و مطالعه مقاتل معتبر و کشف بسیاری از نگفتههای تاریخی و زوایای نامکشوف آن واقعه عظیم و مصیبت عظمی و این که چگونه ۵۰ سال بعد از رحلت پیامبر بزرگوار اسلام( ص)؛ که هنوز بسیاری از همراهان پیامبر و اصحاب و یاران و مجاهدان صدر اسلام زندهاند و امت آنان را در میان خود دارد و امانت پیامبر که قرآن و اهل بیت اوست؛ به عنوان ادامه دهندگان رسالت محمدی(ص) حاضر و ناظر جریانات و اتفاقات هستند ؛ اما با دسیسهای شوم، فرزندان ابوسفیان ـ سر دستۀ کفار قریش و دشمن سرسخت اسلام ـ به حکومت و فرمانروایی میرسند و فرزندان پیامبر(ص)؛ مورد اذیت و آزار و ستم قرار میگیرند و چگونه کسانی از امت پیامبر، تکبیرگو به خاندان رسالت در کربلا هجوم میبرند و قرآن ناطق و یاران و همراهان اندک او را با وحشیانهترین شیوۀ جاهلیت ، به خاک و خون میکشند؟ لازم و ضروری است، شاعری که در میدان فرهنگی جبهۀ اهل بیت قرار دارد؛ نه تنها تاریخ و اوضاع سیاسی ، بلکه شعر شاعران همعصر رسول گرامی و ائمۀ معصومین ( علیهم السلام ) را مطالعه کنند و دریابند که آنان در وصف آن پاکان و در مدح و مراثی آل الله چگونه سخن گفتهاند.
خوشبختانه؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، توجه به آرمانهای دینی و اهداف امام ( قدس سره الشریف ) و استفاده از نمادها و شخصیتهای مذهبی و تاریخی؛ بیشتر شد و شاعران بسیاری در حوزۀ شعر آیینی ورود کردند و آثار ارجمندی پدید آمد و انجمنها و هیأتهایی در این حوزه تشکیل شد و فعالیتهای مناسبی انجام گرفت و جوانان را به هویت دینی فراخواند.
اما ورود شاعران جوان، بدون مطالعه و تعمق و تامل؛ به این ساحت مقدس؛ آسیبهایی را به شعر مذهبی یا آیینی وارد میکند که نه تنها معرف بزرگی و کرامت و مظلومیت آن خاندان پاک نیست، بلکه گاهی وهن آنان را در پی دارد. استفاده از تعابیر سطحی و نازل عاشقانههای خیابانی، زبان سست و ضعیف و شلخته ، بیان غیر واقعی و ... مواردی است که گاه در شعرهای عاشورایی به چشم میخورد و تآسف بارتر آن که برخی از مداحان تازه کار و مبتدی، چنین اشعاری را با آب و تاب فراوان میخوانند و گاه حتی کلماتی را جابجا میکنند که هم شعر ضعیف را ضعیفتر میکند و هم وزن آن را بر هم میزند و گمان میکنند با این شیوه به آل الله خدمت میکنند.
در این کشور که به قول رهبر معظم انقلاب شعر ثروت ملی آن است و ارزشمندترین میراث این سرزمین را باید شعر نامید که هنوز هم با مخاطبان در حال گفتوگوست، چرا باید اشعاری سست و فاقد ارزش ادبی و تاریخی و دارای اشکالات فراوان فنی توسط مداحان تازه کار و بی اطلاع از عناصر شعری که حتی از شناخت قالبهای شعری نیز بی بهرهاند و مثنوی را قصیده و قصیده را غزل مینامند، اجرا شود ؟ و خود را دیوانه امام حسین( ع ) بنامند ؟ آیا امام حسین( ع ) و یاران پاکبازش به شهادت رسیدند تا شیفتگانی اینچنین تربیت کنند؟
به گمانم هم وزارت محترم ارشاد باید در حوزۀ چاپ کتابهای دینی دقت بیشتری نماید و هم نهادهای فرهنگی مانند سازمان تبلیغات که مجوز فعالیت هیئت دینی را صادر میکند و هم مجموعه هایی مانند انجمن مداحان که قائدتاً باید نظارت کیفی بر این نوع مداحیها داشته باشند باید با همکاری یکدیگر؛ به تشکیل کلاسهای مداحی همت گمارند و مداحان جوان حداقل در دو ترم این کلاسها را بگذرانند و بعد از قبولی در امتحانات اخذ گواهینامه و با نظارت آنان ؛ اقدام به این کار نمایند.
خوشبختانه در جامعه، انسانهای بصیر و آگاه در حوزۀ دینی و تاریخ و مقاتل و شعر وجود دارند، بزرگوارانی چون: استاد سنگری، استاد حاج علی آهی ، استاد علی انسانی، استاد محمدعلی مجاهدی ، استاد سعید حدادیان، استاد سازگار و ... که میتوانند جزوههایی را جهت تدریس فراهم کنند و از اساتید دیگر نیز برای تحقق این مهم کمک بگیرند و کلاس های پر بار و تاثیرگذاری را تدارک ببینند که خدمتیاست ارزشمند و ماندگار. چگونه در جامعهای که برای دایر کردن پنچری، نیاز به اجازه اتحادیه لازم است، اما برای مداحی که تبلیغ و تبیین مرام و اهداف اهل بیت است، هیچ مرجعی نظارت نداشته باشد؟
اساتید محترمی همچون سنگری باید مجموعه شعرهای شاعرانی که در رکاب پیامبر(ص) شعر خواندند و پیامبر عظیمالشأن ، زبان آنان را همردیف شمشیر مجاهدان نام بردند و شاعرانی که در کنار ائمه ، مدح و مرثیه سرودند و خواندند و از اهل بیت صله دریافت کردند، باید نمونههای ارزشمندی از اشعارشان فراهم و چاپ و نشر شود تا شاعران جوان دریابند که برای اهل بیت چگونه باید شعر بسرایند و چگونه به توصیف خاندان رسالت بپردازند.
شاعر فرهیخته و دلسوز، رضا اسماعیلی که در برخی از رباعیهای این مجموعه ، انگشت اشارهشان به زخمهای برخی شعرها و مداحیهاست، با نگاهی متعهدانه و دلسوزانه آسیبهایی را مشاهده و در منظر چشم ما قرار داده است تا مسئولان و دلسوزان فرهنگ عاشورا را به تفکر و چارهاندیشی وادارد . واقعیت آن است که چشم بستن و کتمان این آسیبها ، دردی را درمان نمیکند و باید دیر یا زود به فکر درمان بود.
امید است مسئولان فرهنگی و مجامع مذهبی و شاعران و مداحان پیشکسوت، این هشدارهای دردمندانه و دلسوزانه و برخاسته از ایمان و معرفت و غیرت دینی را جدی بگیرند و در رفع و اصلاح آن بکوشند. حسین اسرافیلی»
«پایبندی عاشقانه و مومنانه به فرهنگ عاشورا» عنوان تقریظ دیگری از کامران شرفشاهی بر این کتاب است. وی در این یادداشت آورده است: «مجموعه شعر «برخیز و حماسهخوان عاشورا باش» در بر گیرندۀ ۱۱۰ رباعی عاشورایی از رضا اسماعیلی است که در طول چند دهۀ اخیر به عنوان شاعری که دارای دغدغههای جدی در حوزۀ شعر آیینی و عاشورایی است، خوش درخشیده است.
اسماعیلی پیش از انتشار این اثر، همواره حضوری جدی، مستمر و اندیشورانه در قلمرو ارجمند ادبیات عاشورایی داشته است. او در این سالها گاه به عنوان دبیر همایشها و سوگوارههای عاشورایی، گاه به عنوان پژوهشگری که دارای مقالات متعدد در این زمینه است، گاه به عنوان روزنامه نگار، نویسنده و مسئول صفحات ادبی ویژه نامههای عاشورایی، گاه به عنوان مولف و گرد آورنده کتابهای شعر عاشورایی همانند «رستاخیز حماسه» ، «عطش» و ... ، گاه به عنوان شاعر، چه در مقام سرایش و چه حضور و شعرخوانی متعدد رادیو ـ تلویزیونی و یا شبهای شعر در تهران و شهرستانها و ... پایبندی عاشقانه و عمیق خود را به فرهنگ عاشورا به اثبات رسانده است. تا آنجا که کمتر شاعری را میتوان معرفی کرد که کارنامۀ خدمتگزاری او به ادبیات عاشورایی تا این اندازه پر بار و موثر باشد.
از رضا اسماعیلی همچنین تاکنون چند مجموعه شعر آیینی به نامهای « بر آستان جانان » ، « ملکوت کلمات » ، « ناگهان دریا » ، « کبوترانه بخوان آسمان هشتم را » و ... چاپ و منتشر شده است که مورد استقبال جامعۀ ادبی قرار گرفته و تعدادی از آنها نیز به چاپهای بعدی رسیده است.
اما از همۀ اینها مهمتر آن که خارج از دنیای شعر و شاعری ، اسماعیلی دارای شخصیتی به راستی مومن و معتقد است و برخلاف بعضیها که همیشه به دنبال آن هستند که از این نمد کلاهی برای خود بسازند، نبوده است. آنان که او را از نزدیک میشناسند، از عشق و ارادت عاشقانۀ او به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله( ع ) آگاهند و مطالعات وسیع و تلاش های بی شائبه او در خدمت به این آستان مقدس بر هیچ صاحبدلی پوشیده نیست.
انتشار مجموعه شعری عاشورایی با ۱۶۲ رباعی ، حرکتی نو در عرصه ادبیات عاشورایی به شمار میآید و این حجم از آثار که در قالب خاصی ارائه شده، نشانگر توجه شاعر به این مهم است. البته تعداد رباعیهایی که او درباره حماسه عاشورا سروده است، قطعا بیشتر از این تعداد است و در واقع این مجموعه را میتوان گزیدهای از رباعیات عاشورایی اسماعیلی به شمار آورد.
قالب رباعی از قالبهای کهن شعر کلاسیک فارسی و در شمار قالبهای پیشرویی است که در مدح و منقبت اهل بیت(ع) همواره مورد توجه شاعران پارسیگو قرار گرفته است. این قالب به لحاظ ظرفیتها و قابلیتهای خاصی که دارد برای بیان اندیشههای فلسفی و آیینی، مورد استقبال شعرای بسیاری قرار گرفته است. هر چند که این قالب در خصوص مضامین دیگری نیز به کار گرفته شده است، اما به لحاظ ایجاز ، فضا و کوبندگی شگفتیآفرین مصرع آخر آن، معمولا در خدمت بیان اندیشههای بلند و تکان دهنده قرار گرفته است
با مروری بر رباعیات این مجموعه این نکته آشکار میشود که شاعر با احاطه و اشراف کافی نسبت به قابلیتهای این قالب ، آگاهانه از آن در جهت بیان حقایقی سود جسته که به راستی هر یک تابلویی شگفت و تماشایی و بر انگیزاننده است. مطالعات تاریخی و دینی شاعر موجب شده است تا از افتادن به ورطۀ هولناک تحریف ها، بدعت ها و خرافه گوییها در امان باشد، و شعرش راوی صادقی باشد که اگر قصد غواصی در اعماق اقیانوس بیکران این واقعه را دارد ، هدفی جز درک و بیان حقیقت نداشته باشد.
گذشته از امانتداری تاریخی و علمی که شعر وی را در رتبه والاتری مینشاند، پرهیز او از شعر برای خوشایند این و آن گفتن، اصل دیگری است که می بایست مورد توجه قرار گیرد. او همانند برخی از شاعران که برای جلب توجه عامه ، شعرشان حرفی جز بیان قد و قامت، چشم و ابرو، و زلف و گیسوی امام و یارانش ندارد و گاه حتی تا حد اشعار مبتذل عاشقانه تنزل پیدا میکند، به چنین رویهای روی نمیآورد.
همچنین او از کلی گوییهای پریشان نیز اجتناب میورزد و هر رباعی دارای یک خط طولی است که هدف اندیشیده شدهای را تعقیب میکند .
اسماعیلی آفت های شعر عاشورایی را خوب میشناسد و از فلسفۀ عزاداری بر واقعۀ عاشورا آگاه است. او این واقعه را همان گونه که حضرت زینب ( س ) در پاسخ به عبیدالله بن زیاد میفرماید ، سرشار از زیباییها میبیند و بر این باور است که عاشورا عالیترین جلوۀ حماسه، ایستادگی و مبارزه با ظلم و جهل است، آن چنان که در فرازی از زیارت اربعین آمده است: « و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک عن الجهاله و حیرهالظلاله » امام حسین علیه السلام خون قلبش را به آستان الهی هدیه داد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد.
در سالهای اخیر جریانی در صدد است تا ادبیات عاشورایی را دوباره به همان حال و هوای سالهای پیش از پیروزی انقلاب برگرداند. در این شیوه دیگر سخن از حماسه، عزت و پیام سرخ انقلاب عاشورا که خون ستمدیدگان جهان را به جوش میآورد، نیست و فضای حاکم بر آن ، فضای «ارباب و رعیتی» و همان فضای تخدیری ادبیات دورۀ قاجاریه است که در آن امام ( ع ) به شاه و سلطان و شهزاده تشبیه می شود و پیروان حضرت با تعابیر نازیبایی مورد خطاب قرار میگیرند که در تقابل با آموزههای وحیانی و قرآنی و به دور از شان انسانی است.
به راستی در حالی که خاندان رسالت از ما میخواهند که «زینت» آنان باشیم، حرفها و تعابیری از این جنس چه معنایی دارد ؟! به همین سبب شاعر در برخی از رباعیات خود نسبت به گسترش چنین رویهای هشدار داده و دلواپسی و نگرانی عمیق خود را از رواج اینگونه آثار انحرافی اعلام میکند. همچنین او به عنوان یک شاعر ولایی آگاه نسبت به سوء استفادههای بعضی از مداحان مبتدی و جوان که متاسفانه با فرهنگ عاشورا آشنایی عمیقی ندارند و شعرها و نوحههای آنان در مواردی وهن اهل بیت(ع) است، به قصد اصلاح هشدار میدهد. جان کلام شاعر این است که گریه بر امام حسین(ع) باید توأم با معرفت و بصیرت افزایی و «گریستن» باید مقدمه «نگریستن» باشد و این ممکن نیست مگر این که در عزاداریهای حسینی« شور » با « شعور » و عزاداری با« بیداری» آمیخته گردد.
شاعر در تعدادی از رباعیات عاشورایی نیز به تلفظ ناقص نام مبارک حضرت اباعبدالله(ع) توسط معدودی از مداحان معترض است ـتلفظ « سین » به جای «حسین» ـ ، چنان که این دلواپسی و اعتراض به حق، امروزه سخن نه تنها علماء و بزرگان، بلکه حرف دل آحاد مختلف عزاداران و شیفتگان آگاه حسینی است و مگر نه این است که شعر اصیل و مردمی، آیینۀ روزگار و صدای وجدان جامعه است؟
رباعیهای این مجموعه به دور از کژتابیهای زبانی و برخوردار از زبانی ساده و روان است. این امر نشان میدهد که شاعر در این رباعیها بیش از زبان آوری و صنتعتگری ، به دنبال ابلاغ پیام و ایجاد ارتباط با مخاطب ( مخاطب اندیشی ) بوده است. شاعر در هیچ یک از سرودههای خویش به دنبال پیچیده گویی و اطناب نیست و بر خلاف بسیاری از شعرهای مذهبی رایج ، این رباعیها در عین سادگی، صمیمیت و سلامت زبانی، از جوهره شعری و شاعرانگی قابل قبولی برخوردارند.
تنوع مضامین و موضوعات از دیگر ویژگیهای این مجموعه است که مطالعۀ آن را برای مخاطب رغبتآفرین و دلپذیرتر میکند و چه بسا همین نکته موجب تشویق مخاطب در استمرار مطالعه در حوزه ادبیات عاشورایی شود.
امید آن که چنین آثاری قدر شناخته شوند و در آشفته بازار امروز مورد حمایت و تقدیر قرار گیرند و سراینده این مجموعه که به توفیق نشر چنین اثری نائل شدند ، باز هم در این میدان قلم بزنند و سعی شان مورد قبول ساحت مقدس حضرت سید الشهداء ( ع ) قرار گیرد .
کامران شرفشاهی
۲۵ آبان ۱۳۹۲
بخش اول این کتاب شامل تقریظهایی است که شاعران و محققان نام آشنایی همچون: محمد علی مجاهدی، حسین اسرافیلی، محمدرضا سنگری، عباس باقری، حمید رضا شکارسری، محمدحسین انصاری نژاد، سید مهدی طباطبایی و کامران شرفشاهی بر این مجموعه رباعی عاشورایی نوشتهاند. بخش دوم کتاب نیز به چاپ مجموعه رباعیهای عاشورایی اختصاص یافته است.
این کتاب امروز چهارشنبه ۲۱ آبا ماه با حضور جمعی از شاعران آیینیسرا در غرفه خبرگزاری تسنیم در نمایشگاه مطبوعات رونمایی میشود.
محمدعلی مجاهدی شاعر آیینیسرا در مقدمهای که بر این مجموعه با عنوان «قرائت حماسی از فرهنگ گرانسنگ عاشورا» نگاشته آورده است: «واکاوی مقولههای مطرح در قرائتهای متفاوتی که تا به امروز توسط مورخان، مقتل نگاران، متفکران و پژوهشگران از قیام ماندگار کربلا و واقعه خون نگار عاشورا ارائه شده، فرصت فراخی میطلبد که از حوصله تنگ این مقال افزون است.
پرداختن به نقاط قوت و ضعف سرودههای آیینی و نقد ساختاری و محتوایی آثار منظوم سخنوران عاشورایی سرای فارسی زبان، و بیان فراز و فرودهایی که در سخن آنان مشاهده میشود، امرخطیری است که باید در این عرصه خطرخیز صورت پذیرد و اگر عمری باشد و توفیقی، در یک اثر مستقل پژوهشی به کندوکاو این مهم خواهیم پرداخت، و از مولفههای الزامی و پرهیزی مطرح در عرصه نقد و آسیب شناسی سخن خواهیم گفت و ضمن جمال شناسی شعر ولایی معاصر و معرفی آثار فاخر و ماندگار شاعران هم روزگارمان در این قلمرو و موضوع ، فهرستی مستند از کاستیها و آفتها را به نقد خواهیم نشست که هم اعتبار ساختاری و هم کیان محتوایی شعر ولایی - خصوصاً شعر عاشورایی - و در یک کلمه حیثیت شعر آیینی معاصر را به سُخره گرفتهاند.
متأسفانه در پیشینه مکتوب شعر عاشورایی در زبان فارسی، جای خالی قرائت حماسی و ارزشی از فرهنگ گرانسنگ حسینی کاملاً مشهود است. ولی در طول هشت سال دفاع مقدس صحنههای شگرفی را به چشم دیدیم که مفاهیم رهایی بخش و برگرفته از فرهنگ عاشورا را عینیت میبخشیدند و شاعران با کلیدواژههای: بیداری، اعتراض، دفاع، پایداری، فداکاری، جهاد و شهادت دل سرودههایی ساختند که بعدها صبغه ماندگاری به خود گرفتند.
شاعران درد آشنای ما، با رصد کردن این مفاهیم بلند و ارزشی در کالبد شکافی واقعه کربلا، توانستند بین شعر مقاومت و شعر عاشورایی معاصر ارتباطی تنگاتنگ و ناگسستنی برقرار سازند که تا همیشه قرائت حماسی از فرهنگ عاشورا را فریاد کنند.
شاعر گرانمایه رضا اسماعیلی که از چهرههای مطرح و موفق شعر مقاومتاند و در آفرینش آثار فاخر حماسی نیز دستی به تمام دارند، این بار با مجموعه رباعی «سلام بر عاشورا» که حاوی حدود ۱۱۰ رباعی عاشورایی است، ابعاد حماسی و ارزشی فرهنگ عاشورا را به روایت نشسته، و مقوله های اعتراض، بیداری، حماسه، رهایی و پایداری را در نهایت هنرمندی به تصویرکشیدهاند و با غیرتی ستودنی به پیرایش متن متین عاشورا از آلایشهای گزافه و خرافه و غلو و تحریف برخاسته و سوگواران محافل حسینی را با مفاهیم انسانساز عاشورا آشنا ساختهاند.
اگر چه توفیق مرور همه رباعیات گرد آمده در این دفتر را نداشتم، ولی با نمونههایی از این تجربه موفق و دوست داشتنی زیستم و عُقدههای گره خورده در گلو را گریستم که شاعری از تبار غیرت و مردمی بر ایل بیدردی نهیب میزند که:
«روز بیداری فرا رسیده است» محمد علی مجاهدی ـ ۲۴ آبان ۱۳۹۲»
حسین اسرافیلی دیگر شاعری است که یادداشتش بر این کتاب منتشر شده است، او در مطلبی با عنوان «آسیبزدایی از فرهنگ عاشورا حسین اسرافیلی» نوشته است:
بعد از طلوع سرخ تو ای آفتاب سبز
چشمی ندیده مغرب پایانی تـــــــو را
(محمد جواد شرافت)
ورود به ساحت مقدس ائمه معصومین علیهم السلام، آداب و ترتیبی لازم دارد که باید به جا آورد. همچنان که ورود به آستان مبارکشان نیاز به آداب و رسومی دارد. ورود به شعر آیینی نیز مقدماتی را میطلبد که از آن جمله میتوان به طهارت روح و پاکی دل و اتصال به یقین و معرفت؛ اشاره کرد. آشنایی با تاریخ و وقایع تاریخی و سیاسی عصر آن بزرگواران و در مرحله نخست؛ آشنایی با تاریخ کربلا و مطالعه مقاتل معتبر و کشف بسیاری از نگفتههای تاریخی و زوایای نامکشوف آن واقعه عظیم و مصیبت عظمی و این که چگونه ۵۰ سال بعد از رحلت پیامبر بزرگوار اسلام( ص)؛ که هنوز بسیاری از همراهان پیامبر و اصحاب و یاران و مجاهدان صدر اسلام زندهاند و امت آنان را در میان خود دارد و امانت پیامبر که قرآن و اهل بیت اوست؛ به عنوان ادامه دهندگان رسالت محمدی(ص) حاضر و ناظر جریانات و اتفاقات هستند ؛ اما با دسیسهای شوم، فرزندان ابوسفیان ـ سر دستۀ کفار قریش و دشمن سرسخت اسلام ـ به حکومت و فرمانروایی میرسند و فرزندان پیامبر(ص)؛ مورد اذیت و آزار و ستم قرار میگیرند و چگونه کسانی از امت پیامبر، تکبیرگو به خاندان رسالت در کربلا هجوم میبرند و قرآن ناطق و یاران و همراهان اندک او را با وحشیانهترین شیوۀ جاهلیت ، به خاک و خون میکشند؟ لازم و ضروری است، شاعری که در میدان فرهنگی جبهۀ اهل بیت قرار دارد؛ نه تنها تاریخ و اوضاع سیاسی ، بلکه شعر شاعران همعصر رسول گرامی و ائمۀ معصومین ( علیهم السلام ) را مطالعه کنند و دریابند که آنان در وصف آن پاکان و در مدح و مراثی آل الله چگونه سخن گفتهاند.
خوشبختانه؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، توجه به آرمانهای دینی و اهداف امام ( قدس سره الشریف ) و استفاده از نمادها و شخصیتهای مذهبی و تاریخی؛ بیشتر شد و شاعران بسیاری در حوزۀ شعر آیینی ورود کردند و آثار ارجمندی پدید آمد و انجمنها و هیأتهایی در این حوزه تشکیل شد و فعالیتهای مناسبی انجام گرفت و جوانان را به هویت دینی فراخواند.
اما ورود شاعران جوان، بدون مطالعه و تعمق و تامل؛ به این ساحت مقدس؛ آسیبهایی را به شعر مذهبی یا آیینی وارد میکند که نه تنها معرف بزرگی و کرامت و مظلومیت آن خاندان پاک نیست، بلکه گاهی وهن آنان را در پی دارد. استفاده از تعابیر سطحی و نازل عاشقانههای خیابانی، زبان سست و ضعیف و شلخته ، بیان غیر واقعی و ... مواردی است که گاه در شعرهای عاشورایی به چشم میخورد و تآسف بارتر آن که برخی از مداحان تازه کار و مبتدی، چنین اشعاری را با آب و تاب فراوان میخوانند و گاه حتی کلماتی را جابجا میکنند که هم شعر ضعیف را ضعیفتر میکند و هم وزن آن را بر هم میزند و گمان میکنند با این شیوه به آل الله خدمت میکنند.
در این کشور که به قول رهبر معظم انقلاب شعر ثروت ملی آن است و ارزشمندترین میراث این سرزمین را باید شعر نامید که هنوز هم با مخاطبان در حال گفتوگوست، چرا باید اشعاری سست و فاقد ارزش ادبی و تاریخی و دارای اشکالات فراوان فنی توسط مداحان تازه کار و بی اطلاع از عناصر شعری که حتی از شناخت قالبهای شعری نیز بی بهرهاند و مثنوی را قصیده و قصیده را غزل مینامند، اجرا شود ؟ و خود را دیوانه امام حسین( ع ) بنامند ؟ آیا امام حسین( ع ) و یاران پاکبازش به شهادت رسیدند تا شیفتگانی اینچنین تربیت کنند؟
به گمانم هم وزارت محترم ارشاد باید در حوزۀ چاپ کتابهای دینی دقت بیشتری نماید و هم نهادهای فرهنگی مانند سازمان تبلیغات که مجوز فعالیت هیئت دینی را صادر میکند و هم مجموعه هایی مانند انجمن مداحان که قائدتاً باید نظارت کیفی بر این نوع مداحیها داشته باشند باید با همکاری یکدیگر؛ به تشکیل کلاسهای مداحی همت گمارند و مداحان جوان حداقل در دو ترم این کلاسها را بگذرانند و بعد از قبولی در امتحانات اخذ گواهینامه و با نظارت آنان ؛ اقدام به این کار نمایند.
خوشبختانه در جامعه، انسانهای بصیر و آگاه در حوزۀ دینی و تاریخ و مقاتل و شعر وجود دارند، بزرگوارانی چون: استاد سنگری، استاد حاج علی آهی ، استاد علی انسانی، استاد محمدعلی مجاهدی ، استاد سعید حدادیان، استاد سازگار و ... که میتوانند جزوههایی را جهت تدریس فراهم کنند و از اساتید دیگر نیز برای تحقق این مهم کمک بگیرند و کلاس های پر بار و تاثیرگذاری را تدارک ببینند که خدمتیاست ارزشمند و ماندگار. چگونه در جامعهای که برای دایر کردن پنچری، نیاز به اجازه اتحادیه لازم است، اما برای مداحی که تبلیغ و تبیین مرام و اهداف اهل بیت است، هیچ مرجعی نظارت نداشته باشد؟
اساتید محترمی همچون سنگری باید مجموعه شعرهای شاعرانی که در رکاب پیامبر(ص) شعر خواندند و پیامبر عظیمالشأن ، زبان آنان را همردیف شمشیر مجاهدان نام بردند و شاعرانی که در کنار ائمه ، مدح و مرثیه سرودند و خواندند و از اهل بیت صله دریافت کردند، باید نمونههای ارزشمندی از اشعارشان فراهم و چاپ و نشر شود تا شاعران جوان دریابند که برای اهل بیت چگونه باید شعر بسرایند و چگونه به توصیف خاندان رسالت بپردازند.
شاعر فرهیخته و دلسوز، رضا اسماعیلی که در برخی از رباعیهای این مجموعه ، انگشت اشارهشان به زخمهای برخی شعرها و مداحیهاست، با نگاهی متعهدانه و دلسوزانه آسیبهایی را مشاهده و در منظر چشم ما قرار داده است تا مسئولان و دلسوزان فرهنگ عاشورا را به تفکر و چارهاندیشی وادارد . واقعیت آن است که چشم بستن و کتمان این آسیبها ، دردی را درمان نمیکند و باید دیر یا زود به فکر درمان بود.
امید است مسئولان فرهنگی و مجامع مذهبی و شاعران و مداحان پیشکسوت، این هشدارهای دردمندانه و دلسوزانه و برخاسته از ایمان و معرفت و غیرت دینی را جدی بگیرند و در رفع و اصلاح آن بکوشند. حسین اسرافیلی»
«پایبندی عاشقانه و مومنانه به فرهنگ عاشورا» عنوان تقریظ دیگری از کامران شرفشاهی بر این کتاب است. وی در این یادداشت آورده است: «مجموعه شعر «برخیز و حماسهخوان عاشورا باش» در بر گیرندۀ ۱۱۰ رباعی عاشورایی از رضا اسماعیلی است که در طول چند دهۀ اخیر به عنوان شاعری که دارای دغدغههای جدی در حوزۀ شعر آیینی و عاشورایی است، خوش درخشیده است.
اسماعیلی پیش از انتشار این اثر، همواره حضوری جدی، مستمر و اندیشورانه در قلمرو ارجمند ادبیات عاشورایی داشته است. او در این سالها گاه به عنوان دبیر همایشها و سوگوارههای عاشورایی، گاه به عنوان پژوهشگری که دارای مقالات متعدد در این زمینه است، گاه به عنوان روزنامه نگار، نویسنده و مسئول صفحات ادبی ویژه نامههای عاشورایی، گاه به عنوان مولف و گرد آورنده کتابهای شعر عاشورایی همانند «رستاخیز حماسه» ، «عطش» و ... ، گاه به عنوان شاعر، چه در مقام سرایش و چه حضور و شعرخوانی متعدد رادیو ـ تلویزیونی و یا شبهای شعر در تهران و شهرستانها و ... پایبندی عاشقانه و عمیق خود را به فرهنگ عاشورا به اثبات رسانده است. تا آنجا که کمتر شاعری را میتوان معرفی کرد که کارنامۀ خدمتگزاری او به ادبیات عاشورایی تا این اندازه پر بار و موثر باشد.
از رضا اسماعیلی همچنین تاکنون چند مجموعه شعر آیینی به نامهای « بر آستان جانان » ، « ملکوت کلمات » ، « ناگهان دریا » ، « کبوترانه بخوان آسمان هشتم را » و ... چاپ و منتشر شده است که مورد استقبال جامعۀ ادبی قرار گرفته و تعدادی از آنها نیز به چاپهای بعدی رسیده است.
اما از همۀ اینها مهمتر آن که خارج از دنیای شعر و شاعری ، اسماعیلی دارای شخصیتی به راستی مومن و معتقد است و برخلاف بعضیها که همیشه به دنبال آن هستند که از این نمد کلاهی برای خود بسازند، نبوده است. آنان که او را از نزدیک میشناسند، از عشق و ارادت عاشقانۀ او به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله( ع ) آگاهند و مطالعات وسیع و تلاش های بی شائبه او در خدمت به این آستان مقدس بر هیچ صاحبدلی پوشیده نیست.
انتشار مجموعه شعری عاشورایی با ۱۶۲ رباعی ، حرکتی نو در عرصه ادبیات عاشورایی به شمار میآید و این حجم از آثار که در قالب خاصی ارائه شده، نشانگر توجه شاعر به این مهم است. البته تعداد رباعیهایی که او درباره حماسه عاشورا سروده است، قطعا بیشتر از این تعداد است و در واقع این مجموعه را میتوان گزیدهای از رباعیات عاشورایی اسماعیلی به شمار آورد.
قالب رباعی از قالبهای کهن شعر کلاسیک فارسی و در شمار قالبهای پیشرویی است که در مدح و منقبت اهل بیت(ع) همواره مورد توجه شاعران پارسیگو قرار گرفته است. این قالب به لحاظ ظرفیتها و قابلیتهای خاصی که دارد برای بیان اندیشههای فلسفی و آیینی، مورد استقبال شعرای بسیاری قرار گرفته است. هر چند که این قالب در خصوص مضامین دیگری نیز به کار گرفته شده است، اما به لحاظ ایجاز ، فضا و کوبندگی شگفتیآفرین مصرع آخر آن، معمولا در خدمت بیان اندیشههای بلند و تکان دهنده قرار گرفته است
با مروری بر رباعیات این مجموعه این نکته آشکار میشود که شاعر با احاطه و اشراف کافی نسبت به قابلیتهای این قالب ، آگاهانه از آن در جهت بیان حقایقی سود جسته که به راستی هر یک تابلویی شگفت و تماشایی و بر انگیزاننده است. مطالعات تاریخی و دینی شاعر موجب شده است تا از افتادن به ورطۀ هولناک تحریف ها، بدعت ها و خرافه گوییها در امان باشد، و شعرش راوی صادقی باشد که اگر قصد غواصی در اعماق اقیانوس بیکران این واقعه را دارد ، هدفی جز درک و بیان حقیقت نداشته باشد.
گذشته از امانتداری تاریخی و علمی که شعر وی را در رتبه والاتری مینشاند، پرهیز او از شعر برای خوشایند این و آن گفتن، اصل دیگری است که می بایست مورد توجه قرار گیرد. او همانند برخی از شاعران که برای جلب توجه عامه ، شعرشان حرفی جز بیان قد و قامت، چشم و ابرو، و زلف و گیسوی امام و یارانش ندارد و گاه حتی تا حد اشعار مبتذل عاشقانه تنزل پیدا میکند، به چنین رویهای روی نمیآورد.
همچنین او از کلی گوییهای پریشان نیز اجتناب میورزد و هر رباعی دارای یک خط طولی است که هدف اندیشیده شدهای را تعقیب میکند .
اسماعیلی آفت های شعر عاشورایی را خوب میشناسد و از فلسفۀ عزاداری بر واقعۀ عاشورا آگاه است. او این واقعه را همان گونه که حضرت زینب ( س ) در پاسخ به عبیدالله بن زیاد میفرماید ، سرشار از زیباییها میبیند و بر این باور است که عاشورا عالیترین جلوۀ حماسه، ایستادگی و مبارزه با ظلم و جهل است، آن چنان که در فرازی از زیارت اربعین آمده است: « و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک عن الجهاله و حیرهالظلاله » امام حسین علیه السلام خون قلبش را به آستان الهی هدیه داد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد.
در سالهای اخیر جریانی در صدد است تا ادبیات عاشورایی را دوباره به همان حال و هوای سالهای پیش از پیروزی انقلاب برگرداند. در این شیوه دیگر سخن از حماسه، عزت و پیام سرخ انقلاب عاشورا که خون ستمدیدگان جهان را به جوش میآورد، نیست و فضای حاکم بر آن ، فضای «ارباب و رعیتی» و همان فضای تخدیری ادبیات دورۀ قاجاریه است که در آن امام ( ع ) به شاه و سلطان و شهزاده تشبیه می شود و پیروان حضرت با تعابیر نازیبایی مورد خطاب قرار میگیرند که در تقابل با آموزههای وحیانی و قرآنی و به دور از شان انسانی است.
به راستی در حالی که خاندان رسالت از ما میخواهند که «زینت» آنان باشیم، حرفها و تعابیری از این جنس چه معنایی دارد ؟! به همین سبب شاعر در برخی از رباعیات خود نسبت به گسترش چنین رویهای هشدار داده و دلواپسی و نگرانی عمیق خود را از رواج اینگونه آثار انحرافی اعلام میکند. همچنین او به عنوان یک شاعر ولایی آگاه نسبت به سوء استفادههای بعضی از مداحان مبتدی و جوان که متاسفانه با فرهنگ عاشورا آشنایی عمیقی ندارند و شعرها و نوحههای آنان در مواردی وهن اهل بیت(ع) است، به قصد اصلاح هشدار میدهد. جان کلام شاعر این است که گریه بر امام حسین(ع) باید توأم با معرفت و بصیرت افزایی و «گریستن» باید مقدمه «نگریستن» باشد و این ممکن نیست مگر این که در عزاداریهای حسینی« شور » با « شعور » و عزاداری با« بیداری» آمیخته گردد.
شاعر در تعدادی از رباعیات عاشورایی نیز به تلفظ ناقص نام مبارک حضرت اباعبدالله(ع) توسط معدودی از مداحان معترض است ـتلفظ « سین » به جای «حسین» ـ ، چنان که این دلواپسی و اعتراض به حق، امروزه سخن نه تنها علماء و بزرگان، بلکه حرف دل آحاد مختلف عزاداران و شیفتگان آگاه حسینی است و مگر نه این است که شعر اصیل و مردمی، آیینۀ روزگار و صدای وجدان جامعه است؟
رباعیهای این مجموعه به دور از کژتابیهای زبانی و برخوردار از زبانی ساده و روان است. این امر نشان میدهد که شاعر در این رباعیها بیش از زبان آوری و صنتعتگری ، به دنبال ابلاغ پیام و ایجاد ارتباط با مخاطب ( مخاطب اندیشی ) بوده است. شاعر در هیچ یک از سرودههای خویش به دنبال پیچیده گویی و اطناب نیست و بر خلاف بسیاری از شعرهای مذهبی رایج ، این رباعیها در عین سادگی، صمیمیت و سلامت زبانی، از جوهره شعری و شاعرانگی قابل قبولی برخوردارند.
تنوع مضامین و موضوعات از دیگر ویژگیهای این مجموعه است که مطالعۀ آن را برای مخاطب رغبتآفرین و دلپذیرتر میکند و چه بسا همین نکته موجب تشویق مخاطب در استمرار مطالعه در حوزه ادبیات عاشورایی شود.
امید آن که چنین آثاری قدر شناخته شوند و در آشفته بازار امروز مورد حمایت و تقدیر قرار گیرند و سراینده این مجموعه که به توفیق نشر چنین اثری نائل شدند ، باز هم در این میدان قلم بزنند و سعی شان مورد قبول ساحت مقدس حضرت سید الشهداء ( ع ) قرار گیرد .
کامران شرفشاهی
۲۵ آبان ۱۳۹۲
مرجع : تسنیم