کد مطلب : ۲۱۸۴۳
مکاشفه عارفانه شاعر بهترین اتفاق را در شعر عاشورایی رقم میزند
در آخرین نشست از سلسله نشستهای «نشانی از داغ لالهها» که همزمان با هفته کتاب در برج میلاد تهران برپا شد، دوشنبه ۲۶ آبان ۹۳ محفل شعرخوانی و بررسی شعر عاشورایی با حضور محمود اکرامیفر، مرتضی امیری اسفندقه، سعید بیابانکی و قربان ولیئی برگزار شد.
در ابتدای نشست، سعید بیابانکی که اجرای برنامه را نیز برعهده داشت، درباره شعر عاشورایی گفت: ادبیات موسوم به عاشورایی در طول تاریخ از رفت و برگشتها و فراز و فرودهای بسیاری برخوردار بوده است. در دورهای بحث اندیشناکی آن مطرح بود و در دورهای، بعد حماسی واقعه کربلا مطرح شد. اما ادبیات پس از انقلاب و به خصوص دورهای را که در آن هستیم میتوان دوره تحلیلی دانست که فرضا بعد سیاسی حرکت امام حسین (ع) را مورد توجه قرار میدهد.
سپس محمود اکرامیفر پیش از آنکه شعرخوانی اش را آغاز کند، در سخنانی گفت: از نگاه من، میتوان ادبیات عاشورایی را به چهار مرحله تقسیم کرد که در هر مرحله، اشعار با یک سوال بزرگ همراه است. زمانی اهل تسنن اکثریت جامعه را تشکیل میداد و از آنجا که مردم خیلی با اهل بیت (ع) آشنایی نداشتند، شاعر ابتدا شروع به معرفی آن بزرگواران میکرد و بعد هم با سوالی شعرش را آغاز میکرد؛ مانند کسایی مروزی که در یکی از اشعارش سوالی را مطرح میکند و بعد خودش هم جواب میدهد. این دوره، دوره ادبیات تبیینی عاشورایی است و شاعر به دنبال دلیل و تبیین حادثه است.
وی افزود: اما این دوره تبیینی، به مرور جای خودش را به دوره ادبیات توصیفی میدهد. از آنجا که در عصر صفوی جامعه شیعه اکثریت کشور را تشکیل میدهد، این بار توصیف همراه با مرثیه است چرا که دیگر نیازی به معرفی خاندان اهل بیت(ع) نیست و جامعه آنها را به خوبی میشناسد. اما باز هم اشعار با سوال آغاز میشود مانند شعر «باز این چه شورش است» و دوباره شاعر خودش جواب میدهد. اتفاقی که در این برهه از تاریخ ادبیات عاشورایی رخ میدهد این است که شاعر دیگر در اشعارش واقعه را تبیین نمیکند بلکه این بار از مظلومیت و مرثیه حرف میزند. سپس ادبیات عاشورایی ما وارد دوره عرفانی میشود و شعرهای شاخص باز هم با سوال شروع میشوند.
او ادامه داد: در مرحله بعد، شعرا مباحث عرفانی - حماسی عاشورا را مطرح میکنند و درنهایت میرسیم به دوره فعلی یعنی شعر اجتماعی- عرفانی که در بسیاری از اشعار دیده میشود؛ مانند اشعار احمد عزیزی، فرید و... درواقع در مرحله آخر، شاعر واقعه عاشورا را در امروز میبیند.
این روزنامه نگار و شاعر اضافه کرد: شعر عاشورایی ما شعری است که با عناصر اجتماعی پیوند خورده است. در شعر امروز همه شخصیتهای واقعه کربلا حضور دارند درحالی که در شعر گذشته تنها امام حسین(ع) حضور پررنگی داشت. در شعر اجتماعی - عاشورایی امروز همه عناصر حادثه کربلا نقش بارزی دارند.
در ادامه این بحث، سعید بیابانکی گفت: به نظر من شاعران عاشورایی نیز دو دستهاند؛ یک گروه که ما را به زمان عاشورا میبرند و گروهی که عاشورا را به زمان ما میآورند و شاعران نسل امروز در گروه دوم جای میگیرند.
قربان ولیئی دیگر شاعر حاضر در این محفل نیز در سخنانی گفت: ادبیاتی که دغدغه پرداختن به رویدادهای دینی را دارد باید با دقت و حساسیت توام باشد. به اعتقاد من، در شعری که دغدغه پرداختن به رخدادهای دینی را دارد و میخواهد یک واقعه دینی را با زبان ادبی بیان کند، شاعر باید خارج از رویداد بایستد و واقعه را در شعرش بازسازی کند؛ این تدبیر اندیشیده ای است چون شاعر خودش تجربه آن رویداد را ندارد.
او افزود: خصلت ذاتی شاعر این است که با یک سیر و سلوک و روش درونی و معرفتی به لایه ای از لایه های آن رویداد دینی دست یابد، آنجا استقرار پیدا کند و آن را به شعر درآورد.
شاعر «ضربان ذات» (عطشنامه) در تشریح شعر مکاشفهای و برخاسته از سیر و سلوک درونی گفت: از منظر من شعر تجربی یعنی شعر مکاشفهای و شاعر از این منظر یک عارف است که ابتدا موضوعی را درک و کشف میکند و بعد بیانش میکند. چنانچه شاعر به مکاشفه عارفانه دست یابد، فرخندهتر از این وجود ندارد. شهادت یک تجسم بیرونی دارد و یک تجسم درونی؛ کسی که تجربه این سیر و سلوک را دارد میتواند به قصه عاشورا نزدیک شود. به نظر من شعرهایی در این وادی ارزشمندند که محصول تجربه و زیست درونی شاعر با این رویداد باشند تا هم از تاثیرگذاری و باورپذیری برخوردار شوند و هم محصول یک کشف درونی باشند.
پس از شعرخوانی دکتر قربان ولیئی، نوبت به مرتضی امیری اسفندقه رسید. او پیش از خواندن اشعار عاشورایی اش در سخنانی کوتاه گفت: بسیاری از شعرها در ادبیات معاصر تاویلپذیرند و برخی شعرها هم هستند که - با وجودی که شاعرانشان اعتقادات مختلفی دارند - میتوان برای آنها در حوزه شعر آیینی پروندهای باز کرد؛ پرونده ای که شاید به پرونده شعری شاعر نخورد مانند بخشی از اشعار فروغ فرخزاد و به خصوص سهراب سپهری که جنبههای شهودی بسیاری در آنها دیده میشود. این را هم باید بدانیم که شعر عاشورایی تنها مختص شیعه نبوده و برخی از شعرای اهل سنت نیز از دیرباز طبعشان درگیر این ماجرا بوده است. من معتقدم در شعر آیینی و عاشورایی، تقسیم بندی شیعه و سنی وجود ندارد و هر کسی میتواند با تجربه ای شاعرانه، مقهور و غمگین واقعه عاشورا شده باشد.
در پایان این نشست، زهیر توکلی نیز قطعاتی را برای حضار قرائت کرد.
این سومین نشست از سلسله نشست های ویژه برج میلاد تهران در هفته کتاب بود که با محوریت فرهنگ عاشورا برگزار شد. روز اول به نمایشنامه خوانی و نقد نمایشنامه «غزل کفر» نوشته امیر دژاکام اختصاص داشت و در روز دوم به مرور آثار داستانی سیدمهدی شجاعی با مضمون عاشورا پرداخته شد.
در ابتدای نشست، سعید بیابانکی که اجرای برنامه را نیز برعهده داشت، درباره شعر عاشورایی گفت: ادبیات موسوم به عاشورایی در طول تاریخ از رفت و برگشتها و فراز و فرودهای بسیاری برخوردار بوده است. در دورهای بحث اندیشناکی آن مطرح بود و در دورهای، بعد حماسی واقعه کربلا مطرح شد. اما ادبیات پس از انقلاب و به خصوص دورهای را که در آن هستیم میتوان دوره تحلیلی دانست که فرضا بعد سیاسی حرکت امام حسین (ع) را مورد توجه قرار میدهد.
سپس محمود اکرامیفر پیش از آنکه شعرخوانی اش را آغاز کند، در سخنانی گفت: از نگاه من، میتوان ادبیات عاشورایی را به چهار مرحله تقسیم کرد که در هر مرحله، اشعار با یک سوال بزرگ همراه است. زمانی اهل تسنن اکثریت جامعه را تشکیل میداد و از آنجا که مردم خیلی با اهل بیت (ع) آشنایی نداشتند، شاعر ابتدا شروع به معرفی آن بزرگواران میکرد و بعد هم با سوالی شعرش را آغاز میکرد؛ مانند کسایی مروزی که در یکی از اشعارش سوالی را مطرح میکند و بعد خودش هم جواب میدهد. این دوره، دوره ادبیات تبیینی عاشورایی است و شاعر به دنبال دلیل و تبیین حادثه است.
وی افزود: اما این دوره تبیینی، به مرور جای خودش را به دوره ادبیات توصیفی میدهد. از آنجا که در عصر صفوی جامعه شیعه اکثریت کشور را تشکیل میدهد، این بار توصیف همراه با مرثیه است چرا که دیگر نیازی به معرفی خاندان اهل بیت(ع) نیست و جامعه آنها را به خوبی میشناسد. اما باز هم اشعار با سوال آغاز میشود مانند شعر «باز این چه شورش است» و دوباره شاعر خودش جواب میدهد. اتفاقی که در این برهه از تاریخ ادبیات عاشورایی رخ میدهد این است که شاعر دیگر در اشعارش واقعه را تبیین نمیکند بلکه این بار از مظلومیت و مرثیه حرف میزند. سپس ادبیات عاشورایی ما وارد دوره عرفانی میشود و شعرهای شاخص باز هم با سوال شروع میشوند.
او ادامه داد: در مرحله بعد، شعرا مباحث عرفانی - حماسی عاشورا را مطرح میکنند و درنهایت میرسیم به دوره فعلی یعنی شعر اجتماعی- عرفانی که در بسیاری از اشعار دیده میشود؛ مانند اشعار احمد عزیزی، فرید و... درواقع در مرحله آخر، شاعر واقعه عاشورا را در امروز میبیند.
این روزنامه نگار و شاعر اضافه کرد: شعر عاشورایی ما شعری است که با عناصر اجتماعی پیوند خورده است. در شعر امروز همه شخصیتهای واقعه کربلا حضور دارند درحالی که در شعر گذشته تنها امام حسین(ع) حضور پررنگی داشت. در شعر اجتماعی - عاشورایی امروز همه عناصر حادثه کربلا نقش بارزی دارند.
در ادامه این بحث، سعید بیابانکی گفت: به نظر من شاعران عاشورایی نیز دو دستهاند؛ یک گروه که ما را به زمان عاشورا میبرند و گروهی که عاشورا را به زمان ما میآورند و شاعران نسل امروز در گروه دوم جای میگیرند.
قربان ولیئی دیگر شاعر حاضر در این محفل نیز در سخنانی گفت: ادبیاتی که دغدغه پرداختن به رویدادهای دینی را دارد باید با دقت و حساسیت توام باشد. به اعتقاد من، در شعری که دغدغه پرداختن به رخدادهای دینی را دارد و میخواهد یک واقعه دینی را با زبان ادبی بیان کند، شاعر باید خارج از رویداد بایستد و واقعه را در شعرش بازسازی کند؛ این تدبیر اندیشیده ای است چون شاعر خودش تجربه آن رویداد را ندارد.
او افزود: خصلت ذاتی شاعر این است که با یک سیر و سلوک و روش درونی و معرفتی به لایه ای از لایه های آن رویداد دینی دست یابد، آنجا استقرار پیدا کند و آن را به شعر درآورد.
شاعر «ضربان ذات» (عطشنامه) در تشریح شعر مکاشفهای و برخاسته از سیر و سلوک درونی گفت: از منظر من شعر تجربی یعنی شعر مکاشفهای و شاعر از این منظر یک عارف است که ابتدا موضوعی را درک و کشف میکند و بعد بیانش میکند. چنانچه شاعر به مکاشفه عارفانه دست یابد، فرخندهتر از این وجود ندارد. شهادت یک تجسم بیرونی دارد و یک تجسم درونی؛ کسی که تجربه این سیر و سلوک را دارد میتواند به قصه عاشورا نزدیک شود. به نظر من شعرهایی در این وادی ارزشمندند که محصول تجربه و زیست درونی شاعر با این رویداد باشند تا هم از تاثیرگذاری و باورپذیری برخوردار شوند و هم محصول یک کشف درونی باشند.
پس از شعرخوانی دکتر قربان ولیئی، نوبت به مرتضی امیری اسفندقه رسید. او پیش از خواندن اشعار عاشورایی اش در سخنانی کوتاه گفت: بسیاری از شعرها در ادبیات معاصر تاویلپذیرند و برخی شعرها هم هستند که - با وجودی که شاعرانشان اعتقادات مختلفی دارند - میتوان برای آنها در حوزه شعر آیینی پروندهای باز کرد؛ پرونده ای که شاید به پرونده شعری شاعر نخورد مانند بخشی از اشعار فروغ فرخزاد و به خصوص سهراب سپهری که جنبههای شهودی بسیاری در آنها دیده میشود. این را هم باید بدانیم که شعر عاشورایی تنها مختص شیعه نبوده و برخی از شعرای اهل سنت نیز از دیرباز طبعشان درگیر این ماجرا بوده است. من معتقدم در شعر آیینی و عاشورایی، تقسیم بندی شیعه و سنی وجود ندارد و هر کسی میتواند با تجربه ای شاعرانه، مقهور و غمگین واقعه عاشورا شده باشد.
در پایان این نشست، زهیر توکلی نیز قطعاتی را برای حضار قرائت کرد.
این سومین نشست از سلسله نشست های ویژه برج میلاد تهران در هفته کتاب بود که با محوریت فرهنگ عاشورا برگزار شد. روز اول به نمایشنامه خوانی و نقد نمایشنامه «غزل کفر» نوشته امیر دژاکام اختصاص داشت و در روز دوم به مرور آثار داستانی سیدمهدی شجاعی با مضمون عاشورا پرداخته شد.
مرجع : مهر