کد مطلب : ۲۳۵۶۲
مختارنامه و رستاخیز؛ دو کار از دو جنس ساختاری متفاوت
انوش معظمی، بازیگر نقش حرمله در سریال «مختارنامه» درباره تجربه حضور در این کار ارزشمند اظهار کرد: من تا به امروز درباره این سریال مصاحبههای فراوانی انجام دادهام. در تمامی این مصاحبهها هم به روی این امر تاکید داشتهام که فعالیت بازیگری من به دو دوره، قبل و بعد از مختارنامه تقسیم میشود، زیرا تا قبل از «مختارنامه» بیشتر تمرکز من بر تئاتر بود، اما پس از بازی در کار داود میرباقری، حضور من در سینما و تلویزیون شکلی جدیتری به خود گرفت.
وی افزود: البته تجربه همکاری من با داود میرباقری تنها به «مختارنامه» ختم نمیشود، بلکه من در معصومیت از دست رفته، مسافر ری و تئاتر دندون طلا تجربه همکاری با این فیلمساز خوب را داشتم، اما اگر بخواهم به طور ویژه درباره نقش حرمله اظهار نظر بکنم باید بگویم، قبل از «مختارنامه» من نیز به اندازه مردم عادی از این شخصیت مطلع بودم. همانند هر فرد شیعهای که میداند این ملعون در روز عاشورا سه تیر به سمت امام حسین(ع) پرتاپ کرده است، ولیکن با پیشنهاد این نقش، درباره وی مطالعات ویژهای انجام دادم و فهمیدم که این فرد چه کرده و چه داغی را بر دل شیعیان گذاشته است.
این بازیگر ادامه داد: درباره این شخصیت همین اندازه باید بگویم که امام سجاد (ع) پس از عاشورا نزدیک ۵ سال خندهای بر لبانشان ظاهر نشده بود، اما زمانی که خبر کشته شدن حرمله به گوششان رسید، برای اولین بار لبخند زدند. نکته دیگر درباره این شخصیت و اینکه آن چیزی که در سریال دیدم تا چه حد منطبق بر واقعیات تاریخی بود این است که بخشی از شخصیتپردازی حرمله در مختارنامه حاصل ذهن و تفکرات کارگردان بوده، اما بخش عمدهای از شخصیتپردازی منطبق بر واقعیات بوده است.
تصویرسازی از عاشورا در «مختارنامه» با تکیه بر مصالح دینی
معظمی به توضیح فوق اضافه کرد: در برخی از نقدها میخوانم و میشنوم که برخی از واقعیات قیام مختار و سرانجام قاتلین کربلا به درستی در این سریال ترسیم نشده است. این گفته در بخشهایی درست است، اما داود میرباقری با آگاهی این کار را انجام داد، چون در این شرایط که همجههای مختلفی از سوی اسلامستیزان نسبت به اسلام وارد میشود اگر قرار بود، آنچه روی داده، عیناً تصویر شود، مطمئناً حواشی و تبلیغات نادرستی علیه اسلام و تشیّع پیش میآمد. برای همین کارگردان با درایت، پرداختی صحیح از قیام داشت. برای نمونه مبارزه مختار و حرمله و نحوه کشته شدن وی یکی از شاهکارهایی بود که در این سریال دیده شد و تماشاگر نیز از بازخوردهایی که دیدم از آن رضایت داشت.
وی درباره گریم بسیار خوب خود در «مختارنامه» هم چنین توضیح داد: گریم من در این سریال طی چند مرحله انجام شد. در هر مرحله نیز مسعود ولدبیگی (چهرهپرداز مختارنامه) ۸ تا ۱۰ ساعت روی صورت من گریم انجام میداد که هر یک از آنها گریمهای خوبی بودند، اما آن چیزی که میرباقری میخواست در نمیآمد، چون وی معتقد بود که چشمان من مثبت است و نمیتواند شرارت چنین شخصیت منفوری را داشته باشد. برای همین مسعود ولدبیگی با پوست پیشانی من را جلوتر آورد تا ابروهای من از بین برود و گودی چشمانم بیشتر شود. این نوع از کار را کارگردان پسندید و حاصل آنچه شد که در سریال شاهدش بودیم.
معظمی در پاسخ به این سؤال که این نقش چه تاثیراتی به روی وی گذاشته است، گفت: من خیلی معتقد به روی این امر که نقش میتواند بازیگر را تحت تاثیر خود قرار دهد نیستم. شاید این اتفاق برای دیگران رخ دهد، اما برای من این گونه نیست، چون آگاهانه وارد نقش میشوم، اما باید بگویم که بازی چنین نقشی برای من بسیار دشوار بود، چون به عنوان یک شیعه که عاشق امام حسین است خیلی سخت است که نقش فردی را ایفا کنم که به سوی امام حسین(ع) و حضرت علیاصغر(ع) تیر میاندازد و بابت اصابت این تیرها نیز خوشحالی میکند، البته من تجربه چنین نقشی را در «رستاخیز» هم پشت سر گذاشتم، چون در آن فیلم هم شخصیت شمر را بازی کردم.
مختارنامه و رستاخیز؛ دو کار از دو جنس ساختاری متفاوت
وی در پاسخ به این سؤال که «مختارنامه» با «رستاخیز» چه تفاوتهایی دارد، بیان کرد: ابتدا باید بگویم که در سینما و تلویزیون نمیتوان کاری را با دیگری مقایسه کرد، چون هر اثر شرایط خاص خود را دارد، اما درباره «رستاخیز» باید بگویم که این کار اولین تجربه ما در سینما بود که در آن به شکلی مستقیم به کربلا پرداخته میشد؛ البته کاری همچون «سفیر» یا همین «مختارنامه» هستند که به نوعی به قیام کربلا پرداختهاند، اما به صورت مستقیم کاری را درباره کربلا نداشتهایم. با این توضیح گروه «رستاخیز» با توجه به توانشان آنچه که در توان داشتند برای این کار انجام دادند و خوشحال هستم که این کار سبب شد تا فیلمسازان دیگری هم سمت این موضوع بروند. برای مثال آن گونه که شنیدهام قرار است فیلمی با نام «ثارالله» درباره قیام امام حسین(ع) تولید شود.
وی در پایان اظهار امیدواری کرد: آرزو میکنم روزی فرا رسد که ما شاهد فیلمهای بسیاری در حوزه عاشورا در سینمای کشورمان باشیم، چون معتقد هستم قیام امام حسین به اندازهای عمق و معنا دارد که فیلمهای بسیاری میتواند بر مبنای آن ساخته شود.
وی افزود: البته تجربه همکاری من با داود میرباقری تنها به «مختارنامه» ختم نمیشود، بلکه من در معصومیت از دست رفته، مسافر ری و تئاتر دندون طلا تجربه همکاری با این فیلمساز خوب را داشتم، اما اگر بخواهم به طور ویژه درباره نقش حرمله اظهار نظر بکنم باید بگویم، قبل از «مختارنامه» من نیز به اندازه مردم عادی از این شخصیت مطلع بودم. همانند هر فرد شیعهای که میداند این ملعون در روز عاشورا سه تیر به سمت امام حسین(ع) پرتاپ کرده است، ولیکن با پیشنهاد این نقش، درباره وی مطالعات ویژهای انجام دادم و فهمیدم که این فرد چه کرده و چه داغی را بر دل شیعیان گذاشته است.
این بازیگر ادامه داد: درباره این شخصیت همین اندازه باید بگویم که امام سجاد (ع) پس از عاشورا نزدیک ۵ سال خندهای بر لبانشان ظاهر نشده بود، اما زمانی که خبر کشته شدن حرمله به گوششان رسید، برای اولین بار لبخند زدند. نکته دیگر درباره این شخصیت و اینکه آن چیزی که در سریال دیدم تا چه حد منطبق بر واقعیات تاریخی بود این است که بخشی از شخصیتپردازی حرمله در مختارنامه حاصل ذهن و تفکرات کارگردان بوده، اما بخش عمدهای از شخصیتپردازی منطبق بر واقعیات بوده است.
تصویرسازی از عاشورا در «مختارنامه» با تکیه بر مصالح دینی
معظمی به توضیح فوق اضافه کرد: در برخی از نقدها میخوانم و میشنوم که برخی از واقعیات قیام مختار و سرانجام قاتلین کربلا به درستی در این سریال ترسیم نشده است. این گفته در بخشهایی درست است، اما داود میرباقری با آگاهی این کار را انجام داد، چون در این شرایط که همجههای مختلفی از سوی اسلامستیزان نسبت به اسلام وارد میشود اگر قرار بود، آنچه روی داده، عیناً تصویر شود، مطمئناً حواشی و تبلیغات نادرستی علیه اسلام و تشیّع پیش میآمد. برای همین کارگردان با درایت، پرداختی صحیح از قیام داشت. برای نمونه مبارزه مختار و حرمله و نحوه کشته شدن وی یکی از شاهکارهایی بود که در این سریال دیده شد و تماشاگر نیز از بازخوردهایی که دیدم از آن رضایت داشت.
وی درباره گریم بسیار خوب خود در «مختارنامه» هم چنین توضیح داد: گریم من در این سریال طی چند مرحله انجام شد. در هر مرحله نیز مسعود ولدبیگی (چهرهپرداز مختارنامه) ۸ تا ۱۰ ساعت روی صورت من گریم انجام میداد که هر یک از آنها گریمهای خوبی بودند، اما آن چیزی که میرباقری میخواست در نمیآمد، چون وی معتقد بود که چشمان من مثبت است و نمیتواند شرارت چنین شخصیت منفوری را داشته باشد. برای همین مسعود ولدبیگی با پوست پیشانی من را جلوتر آورد تا ابروهای من از بین برود و گودی چشمانم بیشتر شود. این نوع از کار را کارگردان پسندید و حاصل آنچه شد که در سریال شاهدش بودیم.
معظمی در پاسخ به این سؤال که این نقش چه تاثیراتی به روی وی گذاشته است، گفت: من خیلی معتقد به روی این امر که نقش میتواند بازیگر را تحت تاثیر خود قرار دهد نیستم. شاید این اتفاق برای دیگران رخ دهد، اما برای من این گونه نیست، چون آگاهانه وارد نقش میشوم، اما باید بگویم که بازی چنین نقشی برای من بسیار دشوار بود، چون به عنوان یک شیعه که عاشق امام حسین است خیلی سخت است که نقش فردی را ایفا کنم که به سوی امام حسین(ع) و حضرت علیاصغر(ع) تیر میاندازد و بابت اصابت این تیرها نیز خوشحالی میکند، البته من تجربه چنین نقشی را در «رستاخیز» هم پشت سر گذاشتم، چون در آن فیلم هم شخصیت شمر را بازی کردم.
مختارنامه و رستاخیز؛ دو کار از دو جنس ساختاری متفاوت
وی در پاسخ به این سؤال که «مختارنامه» با «رستاخیز» چه تفاوتهایی دارد، بیان کرد: ابتدا باید بگویم که در سینما و تلویزیون نمیتوان کاری را با دیگری مقایسه کرد، چون هر اثر شرایط خاص خود را دارد، اما درباره «رستاخیز» باید بگویم که این کار اولین تجربه ما در سینما بود که در آن به شکلی مستقیم به کربلا پرداخته میشد؛ البته کاری همچون «سفیر» یا همین «مختارنامه» هستند که به نوعی به قیام کربلا پرداختهاند، اما به صورت مستقیم کاری را درباره کربلا نداشتهایم. با این توضیح گروه «رستاخیز» با توجه به توانشان آنچه که در توان داشتند برای این کار انجام دادند و خوشحال هستم که این کار سبب شد تا فیلمسازان دیگری هم سمت این موضوع بروند. برای مثال آن گونه که شنیدهام قرار است فیلمی با نام «ثارالله» درباره قیام امام حسین(ع) تولید شود.
وی در پایان اظهار امیدواری کرد: آرزو میکنم روزی فرا رسد که ما شاهد فیلمهای بسیاری در حوزه عاشورا در سینمای کشورمان باشیم، چون معتقد هستم قیام امام حسین به اندازهای عمق و معنا دارد که فیلمهای بسیاری میتواند بر مبنای آن ساخته شود.
مرجع : ایکنا