کد مطلب : ۲۴۷۷۵
الگوبرداری «علینامه» از «شاهنامه» در سرایش
نقل «شاهنامه» ترویج فرهنگ قرآنی و شیعی است
ابوالفضل ورمرزیار، پیشکسوت هنر نقالی و پردهخوانی گفت: آنچه که مسلم است اینکه حکیم ابوالقاسم فردوسی قائل بر ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) بوده است، اما اینکه بتوان این نکته را نیز به اثبات رساند که او شیعه اثنیعشری است در این موضوع تشکیک وجود دارد، اما شیعه بودن وی به این معنا که محب علی(ع) است محرز است.
در روزگار فردوسی، گستره شیعه دوازده امامی به مرزهای توس نرسیده بود
وی ادامه داد: یکی از دلایل موجود در این باب که فردوسی نمیتوانست شیعه اثنیعشری براساس تعریفی که اکنون ما از این پیروان داریم باشد این است که معاصر با دوران زندگی فردوسی، وسعت شیعه اثنیعشری هنوز مرزهای توس را درنوردیده بود، این موضوع را میتوان در آثار تذکرهنویسان و عرفای همعصر فردوسی در خطه خراسان نیز جستجو کرد.
ورمرزیار تصریح کرد: این در حالی است که به فاصله ۷۰ سال بعد که منظومه «علینامه» توسط ربیع به تبعیت از «شاهنامه» سروده شد، شاعر این منظومه به روشنی و وضوح معترف به تشیع دوازده امامی بوده است که گویا در این فاصله حوزه تشیع دوازده امامی توانسته مرزهای خراسان را نیز درنوردد.
فردوسی در نقل آموزههای قرآنی در «شاهنامه» به ورطه شعار نیفتاده است
این هنرمند نقال و پردهخوان در ادامه گفت: اما اینکه مذهب فردوسی به اثبات برسد یا نرسد چه تأثیری بر مواجهه با شاهکار ادبی او یعنی «شاهنامه» دارد، به اعتقاد من هیچ اثری در فهم آن نداشته و همچنان «شاهنامه» بر اوج قله ادبیات ایران جای دارد؛ چرا که متأثر از دیدگاه الهی فردوسی و قرابت او با قرآن و دوستدار عترت بودنش، بیآنکه خواسته باشد به ورطه شعار بیفتد، آموزههای قرآنی و شیعی را در مجموعه روایات خود بیان کرده است.
وی با اشاره به اینکه فردوسی در سرایش «شاهنامه» مجموعه آموزههای قرآنی و دینی را اعلام نمیکند، بلکه اعمال میکند، افزود: نقل است که منصور بن حسن شرفشاه که دهقانزادهای بوده، در گذر از باغات و مزارع آبا و اجدادی خود با صدا و الحانی خوش به تلاوت قرآن مشغول بوده به شکلی که با شنیدن تلاوت او مردمی که در گذرگاه او سکنی داشتند، پنجره و در خانه میگشودند تا از این لحن دلنشین فیض ببرند و همه اذعان میکردند که این صدای خوش چنان آنها را مسحور میکند که گویی نوایی خوش از فردوس یا پردیس را میشنوند و این گونه بوده است که وی به فردوسی ملقب شده و کنیه ابوالقاسم که کنیه حضرت محمد(ص) بود را برای خود برمیگزیند.
این نقال و پردهخوان که چهارشنبه گذشته و به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی در فرهنگسرای ولاء از او تجلیل به عمل آمد، تأکید کرد: نتیجه آنکه شاهنامهای که فردوسی که خود انس با قرآن داشته و حب اهل بیت(ع) را در قلب و جان میپرورانده سروده، سرشار از مفاهیم عمیق دینی و قرآنی و اعتقادی و نقل روایات آن به واقع ترویج شریعت نبوی(ص) است.
فردوسی با سرایش «شاهنامه» زبان و فرهنگ ایرانی را از انحطاط نجات داد
ورمرزیار در ادامه گفت: فردوسی در سرایش «شاهنامه» بیش از آنکه در فکر باشد که مذهب و کیشی را که به آن اعتقاد دارد به رخ بکشد در فکر آن بوده است که زبان و فرهنگ ایرانی را که به دستور سلطان محمود غزنوی میرفت به انحطاط کشیده شود و زبان و رسمالخط عربی را وارد ادبیات دیوانی کرده بود و به نوعی آن را به ما تحمیل کرد، نجات دهد؛ لذا فردوسی را نباید عربستیز و خدای ناکرده اسلامستیز معرفی کرد، بیانصافی که گاهی در حق او روا داشته میشود و وی را به سبب پرداختن به دوران زندگی پادشاهان ایرانی پیشدادی، نامسلمان میخوانند.
وی اظهار کرد: در «شاهنامه» هیچ کلام زشت و رکیکی به کار نمیرود و در نگاه فردوسی شخصیتهای «شاهنامه» و از همه مهمتر رستم، انسان کامل هستند، انسان کامل نه به این معنی که کار خطا و اشتباهی از آنها سر نزند، بلکه به این معنی که چون این کار از جانب آنها سر زد خود را ملامت و سرزنش کرده و در جهت جبران اشتباه خود برآیند و نادم و پشیمان رجعتی توبهگون داشته باشند.
ورمرزیار ادامه داد: در اینکه چرا فردوسی با وجود علاقه وافر خود به سیره نبوی و ائمه اطهار(ع) دست به سرایش منظومهای در مدح و ثنای آنها نزده است چند نظریه وجود دارد؛ یکی اینکه به همین شکل نیز فردوسی را کافر و مجوس میخواندند و اجازه تدفین او را در قبرستان مسلمانان ندادند چه برسد که در دوران خفقان وی دم از ولایت علی(ع) و اولادش میزد.
خطاب ربیع در «علینامه» به فردوسی: من کار ناتمام تو را در ابراز ارادت به امام علی(ع) تمام کردم
وی در پایان گفت: دلیل دیگر اینکه از کجا معلوم او مفتخر به چنین کاری نشده باشد، مگر تا همین چند سال پیش کسی هویت منظومه «علینامه» و شاعرش ربیع را که تقریباً معاصر با فردوسی بود را میشناخت؟ همه تصور میکردند که این منظومه مربوط به دوران به رسمیت شناخته شدن مذهب تشیع باشد؛ در حالی که عمری هزار ساله دارد. بسیاری از منظومهها همچون سامنامه، همایوننامه، قبادنامه موجود هستند که شاعر آنها مشخص نیست، چه بسا سراینده آنها نیز فردوسی باشد. هر چند که ربیع در «علینامه» به کنایه با فردوسی سخن میگوید که چرا با وجود آنکه محب امام علی(ع) بودی شعری در مدح و ثنای مولا نداری؟ پس حال که چنین نکردی من با سرایش منظومه «علینامه» کار ناتمام تو را تمام میکنم.
در روزگار فردوسی، گستره شیعه دوازده امامی به مرزهای توس نرسیده بود
وی ادامه داد: یکی از دلایل موجود در این باب که فردوسی نمیتوانست شیعه اثنیعشری براساس تعریفی که اکنون ما از این پیروان داریم باشد این است که معاصر با دوران زندگی فردوسی، وسعت شیعه اثنیعشری هنوز مرزهای توس را درنوردیده بود، این موضوع را میتوان در آثار تذکرهنویسان و عرفای همعصر فردوسی در خطه خراسان نیز جستجو کرد.
ورمرزیار تصریح کرد: این در حالی است که به فاصله ۷۰ سال بعد که منظومه «علینامه» توسط ربیع به تبعیت از «شاهنامه» سروده شد، شاعر این منظومه به روشنی و وضوح معترف به تشیع دوازده امامی بوده است که گویا در این فاصله حوزه تشیع دوازده امامی توانسته مرزهای خراسان را نیز درنوردد.
فردوسی در نقل آموزههای قرآنی در «شاهنامه» به ورطه شعار نیفتاده است
این هنرمند نقال و پردهخوان در ادامه گفت: اما اینکه مذهب فردوسی به اثبات برسد یا نرسد چه تأثیری بر مواجهه با شاهکار ادبی او یعنی «شاهنامه» دارد، به اعتقاد من هیچ اثری در فهم آن نداشته و همچنان «شاهنامه» بر اوج قله ادبیات ایران جای دارد؛ چرا که متأثر از دیدگاه الهی فردوسی و قرابت او با قرآن و دوستدار عترت بودنش، بیآنکه خواسته باشد به ورطه شعار بیفتد، آموزههای قرآنی و شیعی را در مجموعه روایات خود بیان کرده است.
وی با اشاره به اینکه فردوسی در سرایش «شاهنامه» مجموعه آموزههای قرآنی و دینی را اعلام نمیکند، بلکه اعمال میکند، افزود: نقل است که منصور بن حسن شرفشاه که دهقانزادهای بوده، در گذر از باغات و مزارع آبا و اجدادی خود با صدا و الحانی خوش به تلاوت قرآن مشغول بوده به شکلی که با شنیدن تلاوت او مردمی که در گذرگاه او سکنی داشتند، پنجره و در خانه میگشودند تا از این لحن دلنشین فیض ببرند و همه اذعان میکردند که این صدای خوش چنان آنها را مسحور میکند که گویی نوایی خوش از فردوس یا پردیس را میشنوند و این گونه بوده است که وی به فردوسی ملقب شده و کنیه ابوالقاسم که کنیه حضرت محمد(ص) بود را برای خود برمیگزیند.
این نقال و پردهخوان که چهارشنبه گذشته و به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی در فرهنگسرای ولاء از او تجلیل به عمل آمد، تأکید کرد: نتیجه آنکه شاهنامهای که فردوسی که خود انس با قرآن داشته و حب اهل بیت(ع) را در قلب و جان میپرورانده سروده، سرشار از مفاهیم عمیق دینی و قرآنی و اعتقادی و نقل روایات آن به واقع ترویج شریعت نبوی(ص) است.
فردوسی با سرایش «شاهنامه» زبان و فرهنگ ایرانی را از انحطاط نجات داد
ورمرزیار در ادامه گفت: فردوسی در سرایش «شاهنامه» بیش از آنکه در فکر باشد که مذهب و کیشی را که به آن اعتقاد دارد به رخ بکشد در فکر آن بوده است که زبان و فرهنگ ایرانی را که به دستور سلطان محمود غزنوی میرفت به انحطاط کشیده شود و زبان و رسمالخط عربی را وارد ادبیات دیوانی کرده بود و به نوعی آن را به ما تحمیل کرد، نجات دهد؛ لذا فردوسی را نباید عربستیز و خدای ناکرده اسلامستیز معرفی کرد، بیانصافی که گاهی در حق او روا داشته میشود و وی را به سبب پرداختن به دوران زندگی پادشاهان ایرانی پیشدادی، نامسلمان میخوانند.
وی اظهار کرد: در «شاهنامه» هیچ کلام زشت و رکیکی به کار نمیرود و در نگاه فردوسی شخصیتهای «شاهنامه» و از همه مهمتر رستم، انسان کامل هستند، انسان کامل نه به این معنی که کار خطا و اشتباهی از آنها سر نزند، بلکه به این معنی که چون این کار از جانب آنها سر زد خود را ملامت و سرزنش کرده و در جهت جبران اشتباه خود برآیند و نادم و پشیمان رجعتی توبهگون داشته باشند.
ورمرزیار ادامه داد: در اینکه چرا فردوسی با وجود علاقه وافر خود به سیره نبوی و ائمه اطهار(ع) دست به سرایش منظومهای در مدح و ثنای آنها نزده است چند نظریه وجود دارد؛ یکی اینکه به همین شکل نیز فردوسی را کافر و مجوس میخواندند و اجازه تدفین او را در قبرستان مسلمانان ندادند چه برسد که در دوران خفقان وی دم از ولایت علی(ع) و اولادش میزد.
خطاب ربیع در «علینامه» به فردوسی: من کار ناتمام تو را در ابراز ارادت به امام علی(ع) تمام کردم
وی در پایان گفت: دلیل دیگر اینکه از کجا معلوم او مفتخر به چنین کاری نشده باشد، مگر تا همین چند سال پیش کسی هویت منظومه «علینامه» و شاعرش ربیع را که تقریباً معاصر با فردوسی بود را میشناخت؟ همه تصور میکردند که این منظومه مربوط به دوران به رسمیت شناخته شدن مذهب تشیع باشد؛ در حالی که عمری هزار ساله دارد. بسیاری از منظومهها همچون سامنامه، همایوننامه، قبادنامه موجود هستند که شاعر آنها مشخص نیست، چه بسا سراینده آنها نیز فردوسی باشد. هر چند که ربیع در «علینامه» به کنایه با فردوسی سخن میگوید که چرا با وجود آنکه محب امام علی(ع) بودی شعری در مدح و ثنای مولا نداری؟ پس حال که چنین نکردی من با سرایش منظومه «علینامه» کار ناتمام تو را تمام میکنم.
مرجع : ایکنا