کد مطلب : ۲۶۰۳۶
زن و مرد در آئین علوی برابرند
چهارمین نشست انجمن زنان پژوهشگر تاریخ با عنوان «زن در آئینهای علوی (اهل حق، کاکهیی و علویان) در اندیشگاه فرهنگی کتابخانه ملی برگزار شد. مطلب مطلبی، پژوهشگر پژوهشکده سازمان اسناد و کتابخانه ملی در این جلسه پیرامون مطالب مطروحه در رساله دکتریش در این زمینه بود به بررسی اندیشههای عرفانی این نحلهها پرداخت.
مطلبی با اشاره به میزان کم تحقیق و پژوهشها در این حوزه گفت: متاسفانه میزان اطلاعات بسیار محدودی در زمینه این آیینها وجود دارد و حتی پژوهشگران نیز به صورت موردی در این زمینه ورود کردهاند.
وی ادامه داد: میتوان دلیل این مسئله را در عدم شناسایی این گروهها توسط حاکمیت در نظر گرفت. از جانب دیگر خود این آیینها نیز معتقد به حفظ اصول و رموز آیین خود، و به اصطلاح سِرمگو هستند. در چند دهه اخیر اما به اصرار ایمانف روسی برخی آثار اهل حق که به صورت شعر کردی بوده منتشر شده و ما را با برخی از مفاهیم آنها آشنا کرده است. البته میندرنسکی نیز اولین بار در مدخل دایره المعارف اسلامی به شناسایی آنها پرداخته که بسیار اجمالی است. البته باید ذکر کرد که فعالیت هر دو مستشرق به صورت انتشار متون مقدس و نه پژوهش بوده است. پس از این اتفاق برخی کتب این آیینها در ایران، ترکیه و سوریه منتشر شد که میتوان به کتابهای سرانجام، خورده سرانجام و شاهنامه حقیقت اشاره کرد.
مطلبی با اشاره به تاریخچه پیدایش آئین علوی گفت: مهمترین ویژگی این گروهها غلو در جایگاه امام علی(ع) است و قاعدتاً باید گفت که زمان پیدایش این اندیشهها به دوره خود ایشان باز میگردد اما بسیاری از این مکاتب پیش از ظهور اسلام نیز وجود داشتهاند و تاریخدانان هر کدام به زعم خود به ریشه یابی این پدیده پرداختهاند. به طور مثال برخی می گویند این اندیشهها تحت تأثیر مسیحیت است. برخی می گویند اینها بازماندگان زرتشتیت هستند و برخی تاثیرات اندیشههای هندی، مزدکی و حتی مهری را برای آنها متصور هستند. هر کدام نیز برای ادعای خود دلیل و مستندی در این آیین ارائه و به واسطه آن این نزدیکی را کشف میکند.
این پژوهشگر با بیان جایگاه زن در مسئله حلول و تناسخ که یکی از اصول اندیشهای این مکاتب است، گفت: منظور از حلول فرود آمدن خدا در کالبد انسانی است و این آیینها معتقدند که حداقل خدا در کالبد حضرت علی تجلی یافته است. البته این تجلی به صورت تنها نبوده و به همراه چهار فرشته مقرب است. در این پنج حلول در هر دوره وجود یک زن در میان پنج مقرب غیرقابل انکار نشان داده میشود. به صورتی که در دوره اول، حلول مقرب در حضرت فاطمه رخ داده است و این خود نشان جایگاه ویژه ای بوده که برای زنان در این آیینها وجود دارد. از جانب دیگر، اعتقاد به تناسخ نیز میان این گروهها وجود دارد، اما عاقبتی آخرتی را نیز متصور هستند که در آن خاتون رضوان مادر سلطان سهاک، که حلول دوم همان مقربی است که در حضرت فاطمه حلول یافته شفیع مردم خواهد بود.
وی در ادامه با اشاره به احکام این اندیشهها پیرامون جایگاه زنان ادامه داد: در این مکاتب زنان و مردان کاملاً مساوی بوده و تمام احکام مشترک میانها بوده و هیچ جا، یاران به زن و مرد تقسیم نمیشوند. به صورتی که در یکی از متون مقدس کتاب نامه سرانجام آمده است که در آیین ما از زن یا مرد بودن سؤال نمیشود و در خلقت زن و مرد تفاوتی نیست و اگر تو غیر از این میبینی نگاه توست که کمبود و نقص دارد. این را از نظر دور نداشته باشیم که این نوشتهها مربوط به قرن ۶ هجری بوده و این سبک اندیشه در آن دوره بسیار مترقی نشان میدهد.
مطلبی به مباحث عملی هم در این حوزه اشاره کرده و میافزاید: در باور این آیینها حکم بر تک همسری بوده و زن و مرد هر کدام اگر به تعدد همسر روی آورند مرتکب گناه کبیره شدهاند و از آتش دوزخ رهایی نخواهند یافت. ارث زنان و مردان در این آیینها با یکدگر برابر است و شهادت زنان نیز در سطح شهادت مردان پذیرفته میشود. البته در مقوله طلاق حکم به حرمت آن داده شده الا به سه استثناء که برای زنان و مردان نیز مساوی است. اول خیانت، دیگری ناباروی و سومی فوت. این تساوی به صورتی است که حتی در آیین نیایش نیز مردان و زنان باید لباس جنسیت را از تن بیرون آوردن و پوششی به تن داشته باشند که بر پایه جنسیت آنها نباشد.
مطلبی با اشاره به میزان کم تحقیق و پژوهشها در این حوزه گفت: متاسفانه میزان اطلاعات بسیار محدودی در زمینه این آیینها وجود دارد و حتی پژوهشگران نیز به صورت موردی در این زمینه ورود کردهاند.
وی ادامه داد: میتوان دلیل این مسئله را در عدم شناسایی این گروهها توسط حاکمیت در نظر گرفت. از جانب دیگر خود این آیینها نیز معتقد به حفظ اصول و رموز آیین خود، و به اصطلاح سِرمگو هستند. در چند دهه اخیر اما به اصرار ایمانف روسی برخی آثار اهل حق که به صورت شعر کردی بوده منتشر شده و ما را با برخی از مفاهیم آنها آشنا کرده است. البته میندرنسکی نیز اولین بار در مدخل دایره المعارف اسلامی به شناسایی آنها پرداخته که بسیار اجمالی است. البته باید ذکر کرد که فعالیت هر دو مستشرق به صورت انتشار متون مقدس و نه پژوهش بوده است. پس از این اتفاق برخی کتب این آیینها در ایران، ترکیه و سوریه منتشر شد که میتوان به کتابهای سرانجام، خورده سرانجام و شاهنامه حقیقت اشاره کرد.
مطلبی با اشاره به تاریخچه پیدایش آئین علوی گفت: مهمترین ویژگی این گروهها غلو در جایگاه امام علی(ع) است و قاعدتاً باید گفت که زمان پیدایش این اندیشهها به دوره خود ایشان باز میگردد اما بسیاری از این مکاتب پیش از ظهور اسلام نیز وجود داشتهاند و تاریخدانان هر کدام به زعم خود به ریشه یابی این پدیده پرداختهاند. به طور مثال برخی می گویند این اندیشهها تحت تأثیر مسیحیت است. برخی می گویند اینها بازماندگان زرتشتیت هستند و برخی تاثیرات اندیشههای هندی، مزدکی و حتی مهری را برای آنها متصور هستند. هر کدام نیز برای ادعای خود دلیل و مستندی در این آیین ارائه و به واسطه آن این نزدیکی را کشف میکند.
این پژوهشگر با بیان جایگاه زن در مسئله حلول و تناسخ که یکی از اصول اندیشهای این مکاتب است، گفت: منظور از حلول فرود آمدن خدا در کالبد انسانی است و این آیینها معتقدند که حداقل خدا در کالبد حضرت علی تجلی یافته است. البته این تجلی به صورت تنها نبوده و به همراه چهار فرشته مقرب است. در این پنج حلول در هر دوره وجود یک زن در میان پنج مقرب غیرقابل انکار نشان داده میشود. به صورتی که در دوره اول، حلول مقرب در حضرت فاطمه رخ داده است و این خود نشان جایگاه ویژه ای بوده که برای زنان در این آیینها وجود دارد. از جانب دیگر، اعتقاد به تناسخ نیز میان این گروهها وجود دارد، اما عاقبتی آخرتی را نیز متصور هستند که در آن خاتون رضوان مادر سلطان سهاک، که حلول دوم همان مقربی است که در حضرت فاطمه حلول یافته شفیع مردم خواهد بود.
وی در ادامه با اشاره به احکام این اندیشهها پیرامون جایگاه زنان ادامه داد: در این مکاتب زنان و مردان کاملاً مساوی بوده و تمام احکام مشترک میانها بوده و هیچ جا، یاران به زن و مرد تقسیم نمیشوند. به صورتی که در یکی از متون مقدس کتاب نامه سرانجام آمده است که در آیین ما از زن یا مرد بودن سؤال نمیشود و در خلقت زن و مرد تفاوتی نیست و اگر تو غیر از این میبینی نگاه توست که کمبود و نقص دارد. این را از نظر دور نداشته باشیم که این نوشتهها مربوط به قرن ۶ هجری بوده و این سبک اندیشه در آن دوره بسیار مترقی نشان میدهد.
مطلبی به مباحث عملی هم در این حوزه اشاره کرده و میافزاید: در باور این آیینها حکم بر تک همسری بوده و زن و مرد هر کدام اگر به تعدد همسر روی آورند مرتکب گناه کبیره شدهاند و از آتش دوزخ رهایی نخواهند یافت. ارث زنان و مردان در این آیینها با یکدگر برابر است و شهادت زنان نیز در سطح شهادت مردان پذیرفته میشود. البته در مقوله طلاق حکم به حرمت آن داده شده الا به سه استثناء که برای زنان و مردان نیز مساوی است. اول خیانت، دیگری ناباروی و سومی فوت. این تساوی به صورتی است که حتی در آیین نیایش نیز مردان و زنان باید لباس جنسیت را از تن بیرون آوردن و پوششی به تن داشته باشند که بر پایه جنسیت آنها نباشد.
مرجع : ایکنا