کد مطلب : ۲۶۱۲۷
زدودن پیرایههای اموی از واقعه کربلا؛ هدف سیدجعفر شهیدی از نگارش کتاب
کتاب «پس از پنجاه سال قیام امام حسین(ع)» نوشته سیدجعفر شهیدی صبح امروز، ۱۳ مردادماه با حضور محمدرضا سنگری و محمد اسفندیاری در سلسله نشستهای صبح کتاب خیمه در بنیاد دعبل نقد و بررسی شد.
فیلم نقد کتاب «پس از پنجاه سال قیام امام حسین(ع)» را اینجا ببینید
محمدرضا سنگری در ابتدا با ارائه تصویری اجمالی از کتاب «پس از پنجاه سال قیام امام حسین(ع)» گفت: این کتاب از پرشمارگانترین کتابهای عاشورایی دوره اخیر است، در ۳۰ فصل به نگارش درآمده و ۲۱۶ صفحه دارد و یکی از ویژگیهای آن این است که سرعنوان آن به نام یکی از آیهها و یا احادیثی از امام حسین(ع) نامگذاری شده است.
وی افزود: اگر بخواهم کتابی با نثر معیار فارسی امروزی را در حوزه کتابهای عاشورایی معرفی کنم، بدون شک کتاب «پس از پنجاه سال قیام امام حسین(ع)» را معرفی خواهم کرد و در این ۳۰ فصل، مرحوم شهیدی یکی از اهداف خود را در نوشتن این کتاب این گونه بیان میکند؛ دغدغه نوشتن این کتاب را قبل از ۲۰ سال از نگارش کتاب داشتم و ۵۰ سال درباره آن مطالعه کردم.
سنگری ادامه داد: شهیدی در این کتاب ابتدا نظر نویسندگان گوناگون را مورد توجه قرار داده و به این نتیجه رسیده که تاریخ را نه آنگونه که تاریخنگاران نوشتهاند، باید نوشت، بلکه باید نگاه متفاوتی داشت؛ در مقدمه این اثر نیز آورده است؛ من نخواستم به شیوه سادهلوحانی چون طبری به این موضوع بپردازم و خواستم نگاه جامعهشناسانه و مردمشناسانه داشته باشم و این حماسه پیرایههای اموی بسیاری گرفته است که قصد دارم این پیرایهها را از واقعه عاشورا بزدایم و در این راستا وقتی خواستن کتاب را بنویسم دین و اعتقادات خود را نادیده گرفتم و آن گونه که حادثه رخ داده است، آن را نوشتهام.
این پژوهشگر در ادامه گفت: شهیدی در این کتاب از حدود ۲۰ خبرگزاری ایکنا،خبرگزاری قرآن - استفاده شده و بیش از تاریخنگاری، تاریخنگری دارد و خود نیز معتقد است که این اثر تحلیلی است.
وی در شروع بحث نقد خود درباره این کتاب گفت: باید انصاف داد که این کتاب یکی از زیباترین پژوهشها در حوزه عاشورا است و سؤال این است که با کدام رویکرد، نویسنده به تحلیل و بررسی موضوع عاشورا و انحرافی که پس از ۵۰ سال رخ میدهد پرداخته است که در این راستا میتوان سه رویکرد را مورد توجه قرار داد.
سنگری تصریح کرد: نخست رویکرد وِبِر است که معتقد است باید ذهنیتها را تحلیل کنیم یعنی اینکه اندیشهها و باورهایی که زمینهساز رخدادی میشوند کدامند؟، رویکرد دوم مبتنی بر ساختار است و ساختار اجتماعی که مبنی بر آن وقایعی رخ میدهد و رویکرد سوم تلفیقی گیدنز است که هم به ساختار و هم به کنشها توجه میکند و به نظر میرسد در این کتاب نوعی سرگردانی وجود دارد، هر چند نویسنده هدف و دغدغه خود را مشخص کرده است.
وی با بیان اینکه فقط دکتر شهیدی نبوده که به چرایی کشته شدن امام حسین(ع) پرداخته است، تصریح کرد: اگر مجلس یزید را مطالعه کنید میبینید که درباره چرایی کشته شدن امام حسین(ع) سؤال میشود از این رو تنها جنبه اخباری نداشته است و استفهامی نیز مطرح بوده است که در مجلس یزید دو سفیر این موضوع را مطرح میکنند که باید در جای خود بحث و بررسی شود و عناصری چون جهل، تزویر، تطمیع، تهدید و ... از دلایلی است که شهیدی به آنها اشاره کرده است.
سنگری در ادامه یادآور شد: علتیابی این حادثه بسیار خوب صورت گرفته و آیه و یا جملهای که از نهجالبلاغه در ابتدای هر فصل انتخاب شده، در پیشانی هر فصل قرار گرفته و سبب شده ما بتوانیم دلایل این سؤال را دریابیم.
وی تصریح کرد: ما باید دو دسته عناصر را در خلق واقعه کربلا مؤثر بدانیم، یک دسته عوامل بینشی و معرفتی هستند که به باورها و اعتقادات مربوط میشود و فضاهای تبلیغی که معاویه به وجود آورده بود و از سوی دیگر جهل مردم نیز در این زمینه مؤثر بود، همچنین عناصر دیگری چون ترس از مجازات و کشته شدن سبب شده بود مردم از معاویه تبعیت کنند.
سنگری با انتقاد از نویسنده کتاب «پس از پنجاه سال قیام امام حسین(ع)» گفت: برخی از دروغها و حرفهای معمولی را که درباره برخی شخصیتها مانند مسلم بن عقیل وجود دارد، پذیرفته و آنها را مطرح کرده است و از سوی دیگر گفته شده مسلم ۲۸ ساله بود و از این رو وی را در زمان امام حسین(ع) بسیار بیتجربه، ساده و خام میپندارد در حالی که وی در زمانی که حادثه کربلا رخ داد دو فرزندش نیز در کربلا میجنگیدند.
اسفندیاری: «لزوم اطاعت از حاکم و همراهی با جماعت» دلیل مهم بروز فاجعه عاشورا
محمد اسفندیاری نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه مرحوم شهیدی از چهرههای برجسته علمی در روزگار ماست، گفت: این نویسنده آثار ارزنده و آموزندهای در حوزه تاریخ و ادبیات دارد و یکی از پرخوانندهترین آثار دکتر شهیدی همین کتاب است. از سوی دیگر یکی از ویژگیهای کتاب این است که نویسنده سؤالی را مطرح کرده و روش و تحقیق خود را بیان کرده و سپس به این سؤال پاسخ داده است.
وی افزود: سؤالی که مرحوم شهیدی مطرح کرده، سؤال مهمی است؛ اینکه چرا پس از ۵۰ سال از زمان درگذشت پیامبر(ص) فرزندش توسط امتش به شهادت رسیده است؟ اگر دکتر شهیدی هیچ پاسخی نمیداد و همین سؤال را مطرح میکرد، همین بس بود تا اندیشیده شود و به نظر میرسد بسیاری از کسانی که تاریخ نوشتهاند، گفتهاند که پس از ۵۰ سال سبط پیامبر(ص) را کشتند و این موضوع جنبه اخباری داشت، نه استفهامی و فقط مرحوم شهیدی بود که سؤال کرد.
اسفندیاری دلیل این موضوع را روش تاریخنگاری گذشتگان دانست و بیان کرد: در تاریخنگاری گذشتگان، اغلب شاهد گزارشنویسی هستیم و تحلیل در تاریخ رواج نداشته است، اما در عصر حاضر وقتی تاریخ انتقادی مطرح شد، به صورت سؤال آن را مطرح کردند. همچنین با توجه به اینکه ۴۰ سال از نگارش کتاب شهیدی میگذرد، در این راستا کسانی نیامدهاند که درباره آن تحقیق کنند و واقع این است که باید به این دو سؤال پاسخ داده شود؛ یکی اینکه چرا پس از ۱۰۰ روز از غدیر ثقیفه رخ داد و دیگر اینکه چرا پس از گذشت ۵۰ سال از درگذشت پیامبر، سبط پیامبر کشته میشود؟ که طرفداران اسلام خلافت باید به آن پاسخ دهند.
این منتقد با اشاره به روش شهیدی برای پاسخ به این سؤال اظهار کرد: مرحوم شهیدی بیان میکند که؛ هدفم تبلیغ مذهبی نیست و برای همین دین و معتقداتم را نادیده گرفتم و به نظرم روش شهیدی چندان دقیق نیست. اما باید گفت که شهیدی معتقد است؛ عرب به جاهلیت دیرین خود برگشت و برادری اسلامی را فراموش کرد که به نظر میرسد این موضوع میتواند پاسخ بسیاری از سؤالها باشد و پاسخ دوم اینکه جامعه دچار بیماری تکاثر شد که این پاسخ را نیز نمیپسندم، هر چند غلط نیست و سومین پاسخی که شهیدی به سؤال یادشده پاسخ داده است، اینکه رقابت بنیامیه با بنیهاشم و کینهای که فرزند عبد شمس از پسرعموی خود داشت سبب این امر شد یعنی رقابتهای قبیلهای که از قبل از اسلام وجود داشت عامل این واقعه شد.
اسفندیاری در پاسخ خود به این سؤال گفت: برای پاسخ به این سؤال باید به زمان معاویه برگردیم؛ چرا که معاویه مدت ۲۲ سال استاندار خودمختار منطقه شامات بود و ۲۰ سال حاکم بر کل جهان اسلام بود و ۴۲ سال حکومت کرده و آموزههای خود را در میان مردم تبلیغ میکرد و در این مدت اسلام امویان تبلیغ میشد؛ از این رو لزوم اطاعت از حاکم و همراهی با جماعت را میتوان یکی از دلایل مهم بروز فاجعه عاشورا دانست که معاویه آن را تثبیت کرده بود؛ چرا که مردم را مغزشویی کرده و کل مردم شام را هم به این صورت پرورده بود.
این پژوهشگر یادآور شد: در مورد وقایع اجتماعی باید علل گوناگون را بررسی کرد و ما قائل به تأثیر پروانهای هستیم اگر پروانه در شرق عالم به پرواز درآید، ممکن است در غرب عالم منجر به طوفان شود؛ از این رو علل گوناگون را نفی نمیکنیم بلکه با یک نظریه یعنی «لزوم اطاعت از حاکم و همراهی با جماعت» میتوان آن را تحلیل کرد و مردم با ورود اسلام عقایدشان عوض شد، اما اخلاقشان عوض نشد.
فیلم نقد کتاب «پس از پنجاه سال قیام امام حسین(ع)» را اینجا ببینید
محمدرضا سنگری در ابتدا با ارائه تصویری اجمالی از کتاب «پس از پنجاه سال قیام امام حسین(ع)» گفت: این کتاب از پرشمارگانترین کتابهای عاشورایی دوره اخیر است، در ۳۰ فصل به نگارش درآمده و ۲۱۶ صفحه دارد و یکی از ویژگیهای آن این است که سرعنوان آن به نام یکی از آیهها و یا احادیثی از امام حسین(ع) نامگذاری شده است.
وی افزود: اگر بخواهم کتابی با نثر معیار فارسی امروزی را در حوزه کتابهای عاشورایی معرفی کنم، بدون شک کتاب «پس از پنجاه سال قیام امام حسین(ع)» را معرفی خواهم کرد و در این ۳۰ فصل، مرحوم شهیدی یکی از اهداف خود را در نوشتن این کتاب این گونه بیان میکند؛ دغدغه نوشتن این کتاب را قبل از ۲۰ سال از نگارش کتاب داشتم و ۵۰ سال درباره آن مطالعه کردم.
سنگری ادامه داد: شهیدی در این کتاب ابتدا نظر نویسندگان گوناگون را مورد توجه قرار داده و به این نتیجه رسیده که تاریخ را نه آنگونه که تاریخنگاران نوشتهاند، باید نوشت، بلکه باید نگاه متفاوتی داشت؛ در مقدمه این اثر نیز آورده است؛ من نخواستم به شیوه سادهلوحانی چون طبری به این موضوع بپردازم و خواستم نگاه جامعهشناسانه و مردمشناسانه داشته باشم و این حماسه پیرایههای اموی بسیاری گرفته است که قصد دارم این پیرایهها را از واقعه عاشورا بزدایم و در این راستا وقتی خواستن کتاب را بنویسم دین و اعتقادات خود را نادیده گرفتم و آن گونه که حادثه رخ داده است، آن را نوشتهام.
این پژوهشگر در ادامه گفت: شهیدی در این کتاب از حدود ۲۰ خبرگزاری ایکنا،خبرگزاری قرآن - استفاده شده و بیش از تاریخنگاری، تاریخنگری دارد و خود نیز معتقد است که این اثر تحلیلی است.
وی در شروع بحث نقد خود درباره این کتاب گفت: باید انصاف داد که این کتاب یکی از زیباترین پژوهشها در حوزه عاشورا است و سؤال این است که با کدام رویکرد، نویسنده به تحلیل و بررسی موضوع عاشورا و انحرافی که پس از ۵۰ سال رخ میدهد پرداخته است که در این راستا میتوان سه رویکرد را مورد توجه قرار داد.
سنگری تصریح کرد: نخست رویکرد وِبِر است که معتقد است باید ذهنیتها را تحلیل کنیم یعنی اینکه اندیشهها و باورهایی که زمینهساز رخدادی میشوند کدامند؟، رویکرد دوم مبتنی بر ساختار است و ساختار اجتماعی که مبنی بر آن وقایعی رخ میدهد و رویکرد سوم تلفیقی گیدنز است که هم به ساختار و هم به کنشها توجه میکند و به نظر میرسد در این کتاب نوعی سرگردانی وجود دارد، هر چند نویسنده هدف و دغدغه خود را مشخص کرده است.
وی با بیان اینکه فقط دکتر شهیدی نبوده که به چرایی کشته شدن امام حسین(ع) پرداخته است، تصریح کرد: اگر مجلس یزید را مطالعه کنید میبینید که درباره چرایی کشته شدن امام حسین(ع) سؤال میشود از این رو تنها جنبه اخباری نداشته است و استفهامی نیز مطرح بوده است که در مجلس یزید دو سفیر این موضوع را مطرح میکنند که باید در جای خود بحث و بررسی شود و عناصری چون جهل، تزویر، تطمیع، تهدید و ... از دلایلی است که شهیدی به آنها اشاره کرده است.
سنگری در ادامه یادآور شد: علتیابی این حادثه بسیار خوب صورت گرفته و آیه و یا جملهای که از نهجالبلاغه در ابتدای هر فصل انتخاب شده، در پیشانی هر فصل قرار گرفته و سبب شده ما بتوانیم دلایل این سؤال را دریابیم.
وی تصریح کرد: ما باید دو دسته عناصر را در خلق واقعه کربلا مؤثر بدانیم، یک دسته عوامل بینشی و معرفتی هستند که به باورها و اعتقادات مربوط میشود و فضاهای تبلیغی که معاویه به وجود آورده بود و از سوی دیگر جهل مردم نیز در این زمینه مؤثر بود، همچنین عناصر دیگری چون ترس از مجازات و کشته شدن سبب شده بود مردم از معاویه تبعیت کنند.
سنگری با انتقاد از نویسنده کتاب «پس از پنجاه سال قیام امام حسین(ع)» گفت: برخی از دروغها و حرفهای معمولی را که درباره برخی شخصیتها مانند مسلم بن عقیل وجود دارد، پذیرفته و آنها را مطرح کرده است و از سوی دیگر گفته شده مسلم ۲۸ ساله بود و از این رو وی را در زمان امام حسین(ع) بسیار بیتجربه، ساده و خام میپندارد در حالی که وی در زمانی که حادثه کربلا رخ داد دو فرزندش نیز در کربلا میجنگیدند.
اسفندیاری: «لزوم اطاعت از حاکم و همراهی با جماعت» دلیل مهم بروز فاجعه عاشورا
محمد اسفندیاری نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه مرحوم شهیدی از چهرههای برجسته علمی در روزگار ماست، گفت: این نویسنده آثار ارزنده و آموزندهای در حوزه تاریخ و ادبیات دارد و یکی از پرخوانندهترین آثار دکتر شهیدی همین کتاب است. از سوی دیگر یکی از ویژگیهای کتاب این است که نویسنده سؤالی را مطرح کرده و روش و تحقیق خود را بیان کرده و سپس به این سؤال پاسخ داده است.
وی افزود: سؤالی که مرحوم شهیدی مطرح کرده، سؤال مهمی است؛ اینکه چرا پس از ۵۰ سال از زمان درگذشت پیامبر(ص) فرزندش توسط امتش به شهادت رسیده است؟ اگر دکتر شهیدی هیچ پاسخی نمیداد و همین سؤال را مطرح میکرد، همین بس بود تا اندیشیده شود و به نظر میرسد بسیاری از کسانی که تاریخ نوشتهاند، گفتهاند که پس از ۵۰ سال سبط پیامبر(ص) را کشتند و این موضوع جنبه اخباری داشت، نه استفهامی و فقط مرحوم شهیدی بود که سؤال کرد.
اسفندیاری دلیل این موضوع را روش تاریخنگاری گذشتگان دانست و بیان کرد: در تاریخنگاری گذشتگان، اغلب شاهد گزارشنویسی هستیم و تحلیل در تاریخ رواج نداشته است، اما در عصر حاضر وقتی تاریخ انتقادی مطرح شد، به صورت سؤال آن را مطرح کردند. همچنین با توجه به اینکه ۴۰ سال از نگارش کتاب شهیدی میگذرد، در این راستا کسانی نیامدهاند که درباره آن تحقیق کنند و واقع این است که باید به این دو سؤال پاسخ داده شود؛ یکی اینکه چرا پس از ۱۰۰ روز از غدیر ثقیفه رخ داد و دیگر اینکه چرا پس از گذشت ۵۰ سال از درگذشت پیامبر، سبط پیامبر کشته میشود؟ که طرفداران اسلام خلافت باید به آن پاسخ دهند.
این منتقد با اشاره به روش شهیدی برای پاسخ به این سؤال اظهار کرد: مرحوم شهیدی بیان میکند که؛ هدفم تبلیغ مذهبی نیست و برای همین دین و معتقداتم را نادیده گرفتم و به نظرم روش شهیدی چندان دقیق نیست. اما باید گفت که شهیدی معتقد است؛ عرب به جاهلیت دیرین خود برگشت و برادری اسلامی را فراموش کرد که به نظر میرسد این موضوع میتواند پاسخ بسیاری از سؤالها باشد و پاسخ دوم اینکه جامعه دچار بیماری تکاثر شد که این پاسخ را نیز نمیپسندم، هر چند غلط نیست و سومین پاسخی که شهیدی به سؤال یادشده پاسخ داده است، اینکه رقابت بنیامیه با بنیهاشم و کینهای که فرزند عبد شمس از پسرعموی خود داشت سبب این امر شد یعنی رقابتهای قبیلهای که از قبل از اسلام وجود داشت عامل این واقعه شد.
اسفندیاری در پاسخ خود به این سؤال گفت: برای پاسخ به این سؤال باید به زمان معاویه برگردیم؛ چرا که معاویه مدت ۲۲ سال استاندار خودمختار منطقه شامات بود و ۲۰ سال حاکم بر کل جهان اسلام بود و ۴۲ سال حکومت کرده و آموزههای خود را در میان مردم تبلیغ میکرد و در این مدت اسلام امویان تبلیغ میشد؛ از این رو لزوم اطاعت از حاکم و همراهی با جماعت را میتوان یکی از دلایل مهم بروز فاجعه عاشورا دانست که معاویه آن را تثبیت کرده بود؛ چرا که مردم را مغزشویی کرده و کل مردم شام را هم به این صورت پرورده بود.
این پژوهشگر یادآور شد: در مورد وقایع اجتماعی باید علل گوناگون را بررسی کرد و ما قائل به تأثیر پروانهای هستیم اگر پروانه در شرق عالم به پرواز درآید، ممکن است در غرب عالم منجر به طوفان شود؛ از این رو علل گوناگون را نفی نمیکنیم بلکه با یک نظریه یعنی «لزوم اطاعت از حاکم و همراهی با جماعت» میتوان آن را تحلیل کرد و مردم با ورود اسلام عقایدشان عوض شد، اما اخلاقشان عوض نشد.
مرجع : ایکنا