تاریخ انتشار
شنبه ۷ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۴۸
۰
کد مطلب : ۲۶۵۱۷

بازيگر نقش آمنه: برای دیدن فیلم اضطراب دارم

بازيگر نقش آمنه: برای دیدن فیلم اضطراب دارم
مينا ساداتي بازيگر نقش حضرت آمنه(س) فيلم «محمد رسول‌الله(ص)»كه در حال حاضر همراه با مجيد مجيدي، مهدي پاكدل و ساره بيات براي رونمايي از نخستين اكران جهاني فيلم عازم جشنواره مونترال كانادا شده در يادداشتي به بيان حس و حال خود از ايفاي نقش در اين فيلم پرداخته است.
ساداتي كه در سريال «تنهايي ليلا» نيز نقش آفريني كرده و مردم در حال ديدن قسمت‌هاي پاياني اين سريال از شبكه سوم سيما هستند، در بخشي از اين يادداشت آورده است: «نوشتن، دشوار است. نوشته‌هاي زيبا را خواندن، ساده‌تر است و شيرين‌تر. با يادداشتي ساده مواجه شدن، مطلوب‌تر است.

وظيفه دشوار نوشتن يادداشتي درباره فيلم بزرگ محمد(ص) را به سادگي مي‌سپارم. من به مرورِ رويدادهايي كه در روزگار فيلمبرداري، بسيار سخت و پيچيده و رمزآلود بود و امروز با گذشت چندين ماه به جانم نشسته، قانعم و اين قناعت امروز بخشي عميق از زندگي حرف‌هاي من شده؛ بخشي قابل دفاع از روند آرام طي طريق در جاده باشكوه سينماي ايران. با بهترين‌ها بودن و از بهترين‌ها ديدن. با بهترين روايتي كه از كودكي آويزه جانمان شده. با روايت زندگي محمد مصطفي(ص).

يادداشتي درباره تجربه نقشي كه يكي از نامدارترين مادرهاي تاريخ زندگي بشر است: آمنه بنت وهب. پرواز مي‌دهم جانم را به لحظه‌اي كه آمنه در كنار محمد(ص) بر دشتي زيبا به آسمان نگاه مي‌كند و بهترين آرزوهاي مادرانه را براي فرزندش دارد. پرواز مي‌دهم جانم را به روزگاري كه تلاش مي‌كردم از امورات اين جهاني كمي دست بشويم تا شفاف‌تر، جامه آمنه را بر تن كنم. اوقاتي كه با آن، شاكله نقش در كنار گفت‌وگو با كارگردان شكل مي‌گرفت و نقش مي‌بست.

اوقاتي كه منتظر مي‌شدم تا همه در سكوتي عميق، سفره لحظه بازي را رنگين كنند تا من تلاش كنم اين چيدمان باشكوه را در قالب جملات و احوالات نقش به پيش ببرم. اوقاتي كه امروز حسرت دورشدنش را مي‌خورم. اوقاتي كه خوش بود و ناب. اوقاتي كه تجارب شيرين من است در فيلم محمد(ص). دركنار كارگرداني كه شاهد تلاش جانكاهش بودم براي عبور از اين مأموريت بزرگ، ويتوريو استورارو، جيانِتو دروسي، كركا و... كه از نوابغ زنده سينماي جهان هستند و رفتار حرفه‌اي و شيفته‌وارشان را براي به سرانجام رساندن اين پروژه پر فراز و نشيب ديدم. اين تجربه نفيس و گران را ارج مي‌نهم و با تپش و اضطراب و هيجان، ديدارش را انتظار مي‌كشم...»
مرجع : فرهنگ
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما