تاریخ انتشار
شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ ساعت ۲۲:۰۶
۰
کد مطلب : ۲۹۱۸۹

معیار عقلانیت کشف حقیقت است

معیار عقلانیت کشف حقیقت است
محور اصلی مباحث ششمین دوره کوتاه مدت از سلسله دوره های« اسلام و مسائل معاصر» با عنوان «عقلانیت اسلامی و مسائل معاصر»، واکاوی نظریه‌های ممتاز عقلانیت عرضه شده از جانب اندیشمندان مسلمان معاصر بود که ناظر به معضلات معرفتی و فرهنگی جهان اسلام ارائه شده و به طور خاص بر آراء سه نفر از متفکران مسلمان معاصر آیت‌الله جوادی آملی، دکتر محمد عابد الجابری و آیت‌الله شهید محمد باقر صدر متمرکز بود و اساتیدی از ایران و کشورهای دیگر سخنرانی کردند.

حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی در این سمینار در سخنانی به مبحث عقلانیت از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و نظریه علم دینی این مرجع تقلید پرداخت.

وی به معرفی کتاب «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» اشاره و بیان کرد: این اثر، یکی از مواضعی است که حضرت آیت الله جوادی آملی در آن به مبحث عقل، عقلانیت و نسبت آن با سایر موارد مانند نقل و دین و غیره می‌پردازد. بر این مبنا عالم هستی مشتمل بر محسوسات، معقولات و امور فوق معقولات است و هر کدام از این سطوح، روش خاصی را برای شناخت می‌طلبند؛ تجربه، عقل و شهود به عنوان سه اسلوب و روش در شناخت حقیقت ارزیابی می‌شوند و جز روش، چیزی دیگر نیستند. لذا فیلسوف، متکلم و دانشمند به مثابه طبیب می‌ماند که هر چند نسخه می‌نویسد اما حکم نمی‌کند. هیچکدام از این ابزارها، شأن حکم کردن را ندارند و حکم صرفاً برای خداوند است. معنای حکم این است که همه موارد عالم حقیقی و تشریعی فقط از جانب خداوند است و انسان با عقل، تجربه و شهود به شناخت این حقایق می‌پردازد.

جوادی آملی ادامه داد: در کنار این روش‌های سه گانه تجربه، عقل و شهود، نکته مهم این است که هیچ کدام از اینها منزه از خطا نیستند بلکه قابلیت خطا در آنها وجود دارد و از این جهت است که به انبیاء نیاز پیدا می‌شود و خداوند راه چهارمی را به بشر ارزانی داشته که معصوم است و خطا در آن راه ندارد. این در حالی است که مجاری کشف حقیقت یعنی عقل و نقل و قلب به لحاظ درونی و بیرونی در معرض خطر هستند. حال سؤالی که مطرح می‌شود این است که رابطه میان عقل و دین (وحی) چیست؟

وی با بیان اینکه عقل و دین در عرض هم نیستند و لذا معنایی برای تعارض بین این دو وجود ندارد، بیان کرد: وقتی که عقل و نقل و قلب، شأن کشف دارند و وحی در سطح بالای کشف قرار دارد؛ معنایی برای تعارض عقل و دین نیست و اساساً عقل و دین، قیاس ناپذیرند و این امور در عرض دین نیستند. از آنجایی که دین منبع معصوم معرفت است، خود را از طریق ابزارهای یاد شده پیاده می‌کند. در این حال، مشکل اصلی این است که عقل را منبع و نه کاشف معرفت می‌دانند و بر این باورند که عقل می‌تواند بنفسه عقلانیت را بسازد. در این راستا و در باب جایگاه دین، برخی امور به بیماری عقل می‌انجامد و دین می‌تواند اسباب این بیماری‌ها را از میان بردارد و با نگاهی که به عقلانیت در غرب می‌شود، عقل خود بنیاد و عقلانیت مبتنی بر آن، این راه بیماری‌زدا را نفی می‌کند.

جوادی آملی در ادامه به رابطه میان عقل و وحی پرداخت و گفت: بر این مبنا عقل، یا عقل تجربی است، یا عقل نیمه تجریدی(ریاضی) و یا عقل تجریدی که همان عقل مورد علاقه فلاسفه است. در این باره عقل عرفی هم قابل طرح است که نقطه اتکای آن بر ارتکازات عرفی و جمعی میان گروهی از انسان‌هاست.

عقل اصطلاح دیگری هم دارد و در آثار آیت الله جوادی آملی آمده و آن عقل محض و ناب است که در عرفان نظری به آن پرداخته می‌شود. این عقل، منزه از نقائصی است که مراتب پایین‌تر عقل بدان مبتلا هستند و در عرفان نظری از آن بهره می‌برند و این در حالی است که عرفایی هم از قلب بهره می‌برند که نه بر عقل متفکر مفهومی که بر شهود عقلی مبتنی است. با این وصف اما آنچه باید بر آن متمرکز شد و مورد اهتمام قرار داد، ادعاهایی است که عقل عرفی دارد و مراجعاتی است که در بیشتر موارد به آن می‌شود؛ مراجعه به عقل عرفی و تمرکز بر آن، یکی از نقطه تمایزات اندیشه اسلامی و غربی است.

جوادی آملی در ادامه نظریه علم دینی و اسلامی شدن دانشگاه ها مبتنی بر مبانی آیت الله جوادی آملی را مورد بحث قرار داد و اظهار کرد: منظور از اسلامی شدن علوم و دانشگاه‌ها تحدید نقش عقل به انحای آن در فرایند شناخت است. اگر عقل تجربی، نیمه تجریدی و تجریدی نسبت خود را با وحی تعیین کنند، راه برای شناخت صحیح فراهم خواهد آمد.

عقلانیت به لحاظ جریانی در دوره معاصر، در دو شاخه کلی قابل ارزیابی است: شاخه‌ای که نسبت خود را با وحی قطع می‌کند و شاخه‌ای که نسبت خود را با وحی حفظ می‌کند. عقل در سایه وحی است که از ستر در آمده و قدرت طیران پیدا می‌کند؛ به عبارتی عقل با دستگیری وحی آزاد می‌شود و از تسخیر امیال، شهوات و امثال آن در می آید و چنانچه آیت‌الله جوادی آملی در مقدمه کتاب «مفاتیح الحیاة» می‌فرمایند؛ مجهز به جهان دانی و جهان بانی و جهان آرایی می‌گردد و این در حقیقت سه امری است که انسان بدان‌ها مأمور شده اند.

این استاد حوزه و دانشگاه شناخت سعادت و راه وصول به آن را دو امر اساسی بیان کرد که انسان باید آنها را بشناسد و گفت:

دو امر اساسی که انسان را به خود مشغول می‌دارد، سعادت و راه وصول آن است و پرسش اساسی این است که:

آیا عقل انسانی می‌تواند سعادت و راه را بشناسد؟ آیا عقل انسانی می‌تواند انسان، جهان و ارتباط انسان و جهان را دریابد؟آیا علوم انسانی جدید می‌تواند به این مهم جامه عمل بپوشاند؟ بنابر دیدگاه آیت الله جوادی آملی، وحی با ابزار عقل به تأسیس علوم انسانی می‌پردازد و این همان عقلانیت اسلامی در تأسیس علوم انسانی است. از این دیدگاه نکته اساسی در مدرسه فکری آیت الله جوادی در موضوع معرفت‌های بشری، معیار بودن کشف برای علم است و این کشف فرقی ندارد که توسط عالم مؤمن محقق شود و یا توسط عالم کافر و از این جهت می‌توان معیار عقلانیت را علاوه بر تبیین نسبت عقل، دین و وحی؛ کشف از حقیقت دانست.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما