کد مطلب : ۲۹۳۵۷
شعری که حاج علی انسانی برای مرحوم مشفق کاشانی سرود
غزل نداشت رفیقی شفیق تر از تو
چه مشفقانه در این ره زدی قدم مشفق
کلیم تور سخن بودی و صائبانه کلام
بر این چکاد برافراشتی علم مشفق
تو ایستاده به محراب عاشقی بودی
ندید شعر به ابروی خویش خم مشفق
هماره روی تو شادی فضای دل می شد
کنون نشسته به ویرانه جغد غم مشفق
مگو که دار به دوشی نداشته دین و وطن
رواست گویمت دعبل عجم مشفق
ز شعر محتشم آتش به بند بندت بود
به کف استاد به تضمین تو را قلم مشفق
ز داغ در تب تاریخ طبع من می سوخت
حسین آمد و بنوشت محتشم مشفق