کد مطلب : ۲۹۳۶۰
سخت ترین بدبختی رفتن در جهنم است
جلسه هفتگی مسجد جامع ازگل با سخنرانی استاد فاطمی نیا برگزار شد.
در ادامه متن سخنان استاد فاطمی نیا را می خوانید:
شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه
در دعای هشتم صحیفه سجادیه امام سجاد علیه السلام تمام دردهای ما را جمع کرده است. یاد می دهد که ما از چه چیزهایی به خدا پناه ببریم. به جایی رسیدیم که می فرماید: «وَ مِنْ مَعِیشَةٍ فِی شِدَّةٍ» خدایا از زندگی در سختی پناهم بده.
دعاهای عام داریم ولی برای مصادیق دعایی خاص نداریم. خدایا پناه می بریم به تو از اینکه معیشتمان در شدت باشد. دنیا می گذرد. چرخ می چرخد و تمام می شود ولی آن طرف قضیه خیلی عجیب است. «وَ مِیتَةٍ عَلَی غَیرِ عُدَّةٍ» پناه می بریم به تو از مرگی که بدون توشه باشد. دست خالی باشیم. خیلی ها می توانند در این دنیا خیلی ذخیره ها داشته باشند ولی نمی خواهند حال آن کسی که نمی تواند را کاری نداریم اما آن کسی که می تواند چرا انجام نمی دهد.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «لَيْسَ يَتْبَعُ الرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ مِنَ الأَجْرِ اِلاّ ثَلاثُ خِصالٍ: صَدَقةٌ اَجْراها فى حَياتِهِ فَهِىَ تَجْرى بَعْدَ مَوْتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ صَدَقَةٌ مَوْقُوفَةٌ لَا تُورَثُ أَوْ سُنَّةُ هُدًى سَنَّهَا فَكَانَ يَعْمَلُ بِهَا وَ عَمِلَ مِنْ بَعْدِهِ غَيْرُهُ أَوْ وَلَدٌ صَالِحٌ يَسْتَغْفِرُ لَه» به درد کسی نمی خورد بعد از مرگش، مگر سه چیز: صدقه ای که در زندگی اش جاری می کند به دنبال او می آید. مثلا مسجدی ساخته است و مردم سالیان سال دارند از آن استفاده می کنند.
دوم صدقه ای که وقف کند و به ارث برده نشود. اینجا می خواهد بگوید بعضی وقف ها موقت هستند مثلا ۱۱۰ ساله وقف می کند و بعد از آن به اولادش می رسد. "لاتورث" یعنی از این قیدها نداشته باشد. سنت هدایتی که خودش آن را اظهار می کرد و عمل می کرد. طوری شایعه میشد که بعد از او هم همه انجام می دادند. سومی فرزند صالحی که برای این والدین آمرزش می طلبد.
از آیت الله بهجت رحمت الله علیه نقل کرده اند که در جوانی پیش یک استادی درس می خواندند. شاگردانی داشت که آیت الله بهجت از شاگردان ایشان بود. در بین شاگردان طلبه جوانی برایش مریضی و علتی پیش آمد و از دنیا رفت. استاد خیلی ناراحت شد و در نجف اشرف رسم بود که سقاها آب شیرین از فرات می آوردند و می فروختند. یک سقایی آمد و آنها گفتند این آب را بخریم تا خورده شود و برای او حسنه ای شود. استاد دست در جیبش کرد و گفت: این پول را بگیرید و بخرید تا مردم بخورند. بعد از مدتی استاد آن شاگرد را در خواب دید و دید که آن شاگرد شهری دارد که قصرها سر به فلک کشیده است و در یکی از قصرها هم خودش نشسته است.
سلام علیکی می کند و می پرسد این اوضاع چیست؟ از کجا آورده ای؟ گفت: تو برایم خریده ای. همان مشک آبی که برایم خریدی این شهر را به من داد. این خواب اول در عالم مثال می آید بعد از عالم مثال در لوح نفس می آید و شکل پیدا می کند.
الا کل حال یک لیوان آب هم به کسی بدهید نوشته می شود. "مثقال ذرة" یعنی سنگینی ذره هم می ماند. هر خیری بفرستید نزد خدا آن را می بینید. خدا کند به فضل او بدون زاد و توشه از این دنیا خارج نشویم. خدا ما را مدیون از این دنیا خارج نکند.
در ادامه دعا می فرماید: « وَ نَعُوذُ بِک مِنَ الْحَسْرَةِ الْعُظْمَی وَ الْمُصِیبَةِ الْکبْرَی، وَ أَشْقَی الشَّقَاءِ، وَ سُوءِ الْمَآبِ، وَ حِرْمَانِ الثَّوَابِ، وَ حُلُولِ الْعِقَابِ» خدایا پناه می بریم به تو از حسرت روز قیامت. می گوید مقصود از حسرت عُظمی همان حسرتی است که در قیامت می آید و می بیند دیگران کارهایی کرده اند و او انجام نداده است. سخت ترین بدبختی رفتن در جهنم است. خدایا پناه می برم به تو از برگشت بد، که همانی است که دست خالی از این دنیا برویم و پناه می برم به تو از ناامیدی از ثواب و فرودآمدن عذاب. کارهایمان را با منت گذاشتن خراب نکنیم.
در ادامه متن سخنان استاد فاطمی نیا را می خوانید:
شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه
در دعای هشتم صحیفه سجادیه امام سجاد علیه السلام تمام دردهای ما را جمع کرده است. یاد می دهد که ما از چه چیزهایی به خدا پناه ببریم. به جایی رسیدیم که می فرماید: «وَ مِنْ مَعِیشَةٍ فِی شِدَّةٍ» خدایا از زندگی در سختی پناهم بده.
دعاهای عام داریم ولی برای مصادیق دعایی خاص نداریم. خدایا پناه می بریم به تو از اینکه معیشتمان در شدت باشد. دنیا می گذرد. چرخ می چرخد و تمام می شود ولی آن طرف قضیه خیلی عجیب است. «وَ مِیتَةٍ عَلَی غَیرِ عُدَّةٍ» پناه می بریم به تو از مرگی که بدون توشه باشد. دست خالی باشیم. خیلی ها می توانند در این دنیا خیلی ذخیره ها داشته باشند ولی نمی خواهند حال آن کسی که نمی تواند را کاری نداریم اما آن کسی که می تواند چرا انجام نمی دهد.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «لَيْسَ يَتْبَعُ الرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ مِنَ الأَجْرِ اِلاّ ثَلاثُ خِصالٍ: صَدَقةٌ اَجْراها فى حَياتِهِ فَهِىَ تَجْرى بَعْدَ مَوْتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ صَدَقَةٌ مَوْقُوفَةٌ لَا تُورَثُ أَوْ سُنَّةُ هُدًى سَنَّهَا فَكَانَ يَعْمَلُ بِهَا وَ عَمِلَ مِنْ بَعْدِهِ غَيْرُهُ أَوْ وَلَدٌ صَالِحٌ يَسْتَغْفِرُ لَه» به درد کسی نمی خورد بعد از مرگش، مگر سه چیز: صدقه ای که در زندگی اش جاری می کند به دنبال او می آید. مثلا مسجدی ساخته است و مردم سالیان سال دارند از آن استفاده می کنند.
دوم صدقه ای که وقف کند و به ارث برده نشود. اینجا می خواهد بگوید بعضی وقف ها موقت هستند مثلا ۱۱۰ ساله وقف می کند و بعد از آن به اولادش می رسد. "لاتورث" یعنی از این قیدها نداشته باشد. سنت هدایتی که خودش آن را اظهار می کرد و عمل می کرد. طوری شایعه میشد که بعد از او هم همه انجام می دادند. سومی فرزند صالحی که برای این والدین آمرزش می طلبد.
از آیت الله بهجت رحمت الله علیه نقل کرده اند که در جوانی پیش یک استادی درس می خواندند. شاگردانی داشت که آیت الله بهجت از شاگردان ایشان بود. در بین شاگردان طلبه جوانی برایش مریضی و علتی پیش آمد و از دنیا رفت. استاد خیلی ناراحت شد و در نجف اشرف رسم بود که سقاها آب شیرین از فرات می آوردند و می فروختند. یک سقایی آمد و آنها گفتند این آب را بخریم تا خورده شود و برای او حسنه ای شود. استاد دست در جیبش کرد و گفت: این پول را بگیرید و بخرید تا مردم بخورند. بعد از مدتی استاد آن شاگرد را در خواب دید و دید که آن شاگرد شهری دارد که قصرها سر به فلک کشیده است و در یکی از قصرها هم خودش نشسته است.
سلام علیکی می کند و می پرسد این اوضاع چیست؟ از کجا آورده ای؟ گفت: تو برایم خریده ای. همان مشک آبی که برایم خریدی این شهر را به من داد. این خواب اول در عالم مثال می آید بعد از عالم مثال در لوح نفس می آید و شکل پیدا می کند.
الا کل حال یک لیوان آب هم به کسی بدهید نوشته می شود. "مثقال ذرة" یعنی سنگینی ذره هم می ماند. هر خیری بفرستید نزد خدا آن را می بینید. خدا کند به فضل او بدون زاد و توشه از این دنیا خارج نشویم. خدا ما را مدیون از این دنیا خارج نکند.
در ادامه دعا می فرماید: « وَ نَعُوذُ بِک مِنَ الْحَسْرَةِ الْعُظْمَی وَ الْمُصِیبَةِ الْکبْرَی، وَ أَشْقَی الشَّقَاءِ، وَ سُوءِ الْمَآبِ، وَ حِرْمَانِ الثَّوَابِ، وَ حُلُولِ الْعِقَابِ» خدایا پناه می بریم به تو از حسرت روز قیامت. می گوید مقصود از حسرت عُظمی همان حسرتی است که در قیامت می آید و می بیند دیگران کارهایی کرده اند و او انجام نداده است. سخت ترین بدبختی رفتن در جهنم است. خدایا پناه می برم به تو از برگشت بد، که همانی است که دست خالی از این دنیا برویم و پناه می برم به تو از ناامیدی از ثواب و فرودآمدن عذاب. کارهایمان را با منت گذاشتن خراب نکنیم.
مرجع : وارث