تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۰۵
۰
کد مطلب : ۳۰۲۰۴

کم‌توجهی شاعران و اهالی منبر در انتقال شأن حضرت خدیجه(س)

کم‌توجهی شاعران و اهالی منبر در انتقال شأن حضرت خدیجه(س)

حاج غلامرضا سازگار، شاعر آیینی کشورمان با بیان اینکه متاسفانه ادبیات و نیز حوزه مداحی و منبر ما در حق نخست بانوی مسلمان تاریخ کم‌لطف بوده است، عنوان کرد: به نظر می‌رسد هم شاعران و هم رسانه‌ها نتوانسته‌اند چنانکه باید حق مطلب را درباره حضرت خدیجه(س) ادا کنند. در حالیکه ایشان اولین زنی بودند زمانی که پیامبر(ص) هنوز مبعوث نشده بودند به خدا ایمان آوردند و حتی هفت سال قبل از بعثت با پیامبر(ص) به نماز و نیایش پروردگار می‌پرداخته‌اند.

این پیرغلام اهل بیت(ع) افزود: می‌توان خدیجه(س) را فداکارترین زن تاریخ اسلام دانست که تمام اموالش را نثار رسالت نبوی کرد. وی در شب مبعث، نور نبوت را در چهره پیامبر اسلام(ص) تشخیص داد و اولین کسی بود که شهادتین گفت. اهل سنت هم اذعان دارند که خدیجه(س) شریف‌ترین و عزیزترین همسر پیامبر (ص) بوده که در زمان وفات، جامه پیامبر کفن ایشان می‌شود و سال وفات ایشان را حضرت محمد(ص) عام الحزن می‌نامند.

وی گفت: با وجود تمام خدمات بزرگی که حضرت خدیجه(س) کرده ادبیات فارسی نسبت به ایشان کم‌لطف بوده است. امروز وسیله تبلیغات بیش از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دست روحانیت است و باید در منابر به تبلیغ و اطلاع‌رسانی بیشتری درباره شخصیت این بانوی بزرگوار بپردازند.

استاد سازگار افزود: متاسفانه پژوهش و مطالعه درباره ائمه و بزرگان دین غیر از حضرت علی(ع)، امام حسین(ع)، حضرت مهدی(عج) و امام رضا(ع) کم بوده که این امر یکی از عوامل اصلی کم‌توجهی شاعران آیینی به حضرت خدیجه(س) است.

شعر استاد سازگار درباره حضرت خدیجه(س):

ای خو گرفته با نفست عطر احمدی

ای پیشتر ز بعثت احمد محمدی

ای بارها سلام تو را بر رسول خود

ابلاغ کرده ذات خداوند سرمدی

چون شمع با فروغ نبوّت گداختی

پیش از نزول وحی نبی را شناختی

ای بر تو لحظه لحظه سلام پیمبران

خاک در تو سجده گه خیل سروران

پیش از پیمبری پیمبر به روی او

چشم تو دید آنچه ندیدند دیگران

در قلب تو کتاب کمالش نوشته بود

سر خط مادریت به آلش نوشته بود

بی دامن تو خنم رسل کوثری نداشت

نخل بلند آرزوی او بری نداشت

حتی علی که جان عزیز محمّد است

در ملک بی حدود خدا همسری نداشت

ای همدم رسول خدا در نزول وحی

ای دامن تو مرکز نور بتول وحی

تو وصل بر رسول و زهستی جدا شدی

تو آفتاب بیت سراج الهدی شدی

نیزار وحی مثل علی شیر مرد داشت

ای شیر زن تو تالی شیر خدا شدی

دارائی تو هدیه به پروردگار شد

در جنگ اقتصاد نبی ذوالفقار شد

تو دیگر و زنان جهان جمله دیگرند

سادات عالمت پسرانند و دخترند

دارائی تو تیغ علی، خلق مصطفی

در پیشبرد فتح نبّوت برابرند

دامان پاک تو ثمرش یازده ولی است

این رتبه‌ات بس است یازده ولی است

این رتبه‌ات بس است که داماد تو علی است

در دور بت پرستی و تاریکی حجاز

بودت رخ نیاز به درگاه بی نیاز

پیش از نزول وحی الهی تو و علی

خواندید با رسول خدا در حرم نماز

چون تو که با رسول خدا همسری کند؟

در یتیم آمنه را مادری کند

ای تکیه‌گاه خواجه لولاک شانه‌ات

ای لحظه لحظه ذکر محمد ترانه‌ات

بر یازده ستاره توحید آسمان

روی منیر فاطمه خورشید خانه‌ات

در بیت آفتاب مه تام کیست، تو

اول زن مجاهد اسلام کیست، تو

پیغمبر خدا به تو عرض ارادتش

زهراست هم کلام تو پیش از ولادتش

گویی که با تو گرم سخن بود فاطمه

حتی به لحظه‌های غروب شهادتش

با آنکه سالها زجهان چشم بسته‌ای

انگار دور بستر زهرا نشسته‌ای

ای ام پاک نبی، ام مؤمنین

ای مادر بزرگ امامان راستین

روزی که یار هر دو جهان یاوری نداشت

روزی که آن معین بشر بود بی معین

مردانه ایستادی و کردی حمایتش

تا ماند جاودانه چراغ هدایتش

ای قامتت به قائم توحید قائمه

دشمن شدند با تو دغل دوستان همه

از هست خویش دست کشیدی و ذات حق

بخشید گوهری به تو مانند فاطمه

الحق تویی تویی تو که کفو پیمبری

شایسته‌ای که بهر نبی کوثر آوری

آزرد ای فرشته حق اهرمن تو را

زخم زبان زدند به هر انجمن تو را

از بس که ریخت عطر قداست پیکرت

پیراهن رسول خدا شد کفن تو را

از بس بلند بود مقام و جلال تو

گردید سال حزن نبی ارتحال تو

روح مقدست چو به پرواز می شود

درهای غم به قلب نبی باز می شود

در فصل خردسالی و آغاز زندگی

بی مادری فاطمه آغاز می‌شود

اشک نبی برای تو ای جان پاک، ریخت

با دست خویش بر تن پاک تو خاک، ریخت

با رفتن تو یار محمد زدست رفت

خورشید روزگار محمد زدست رفت

شد حمله‌ور به گلبن دین لشکر خزان

تو رفتی و بهار محمد زدست رفت

زیبد که با هزار زبان در ثنای تو

«میثم» در قصیده بریزد به پای تو


انتهای پیام/
مرجع : ایکنا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما