کد مطلب : ۳۰۲۴۰
حبّ امیرالمؤمنین(ع) چگونه بستر وحدت میشود
استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی عضو انجمن حکمت و فلسفه در برنامه تلویزیونی «معرفت» غزلی از عبدالرحمن جامی بدین شرح قرائت کرد:
قَد بَدا مشهدُ مولاىَ أنیخوا جَمَلى* / که مشاهد شد از آن مشهدم انوار جلى
رویش آن مظهر صافى است که بر صورت اهل / آشکار است در او عکس جمال ازلى
چشمم از پرتو رویش به خدا بینا شد / جاى آن دارد اگر کور شود معتزلى
زنده عشق نَمُرده است و نمیرد هرگز / لا یزالى بُود این زندگى و لم یَزَلى
در جهان نیست متاعى که ندارد بَدَلى / خاصه عشق بود منقبت بى بَدَلى
دعوى عشق و تولّا مکن، اى سیرت تو / بغض ارباب دل از بى خِردى و دَغَلى
مُشک بر جامه زدن، سود ندارد چندان / چون تو در جامه گرفتار به کُند بغلى
چون تو را چاشنى شهد محبّت نرسید / از شهِ نحل ، چه حاصل ز لباس عسلى
جامى از قافله سالار ره عشق تو را / گر بپرسند که آن کیست، على گوى، على
وی سپس گفت: اخلاص جامی به حضرت علی (ع) فوق العاده بوده است.
عضو انجمن حکمت و فلسفه در ادامه با اشاره به اینکه جامی در معرفت، ولایی بوده است، گفت: در این شعر و اشعار دیگر او این اخلاص به ساحت مولا نشان داده شده است، این مرد بزرگ زمانی که چشمش به مشهد و گنبد و بارگاه حضرت علی(ع) میافتد، این شعر را میسراید و چقدر هم خوب سروده است.
دینانی نکته نخست این شعر را درباره اهمیت بینایی باطنی به شمار آورد و گفت: این بینایی نتیجه ولایت علی (ع) است. همان عقل درست، خرد و تعقل، یعنی راه حضرت علی (ع) راه راست است و چشم بینا میتواند در این راه حرکت کند. منظور از بینا شدن، دیده کور و بینا شده نیست چرا که چشم ظاهر، ظواهر را میبیند اما این چشم باطن چشم خرد است.
دینانی با تأکید بر اینکه چشم باطن جامی نشانه تشیع خالص او است، هر چند سنیمذهب بوده است، گفت: نکته دوم از این ابیات، اشعری بودن جامی مشخص است. جامی در این شعر طعنهای به معتزله میزند. جنگ بین اشاعره و معتزله از گذشته تاکنون جنگ خونینی است که به لحاظ فکری از قرنهای اول اسلام تا به حال ادامه دارد.
وی در ادامه با بیان اینکه جامی زمانی که به معتزله طعنه میزند یعنی اشعری بودن خود را ثابت میکند، یادآور شد: با این حال اگر اشعریت این رفتار خردمندانه جامی است، عیبی هم ندارد و چیز خوبی است. جامی در بسیاری مواقع دیگر هم محبت علی (ع) را توصیف میکند بنابراین ای کاش همه از شیعه و سنی به راه اعتدال و راه محبت علی (ع) توجه میکردند و اختلافات را کنار میگذاشتند و این بستر وحدت هم میشد چرا که اختلاف بر سر همین مسئله است.
چهره ماندگار فلسفه اظهار داشت: در زمان حیات پیغمبر (ص) که اختلافی بین صحابه و مردم نبود به مجرد فوت پیغمبر (ص) اختلافات بر سر جانشینی و ولایت و امامت و خلافت ایجاد شد، بلافاصله و هنوز هم ادامه دارد اگر همه علمای شیعه و سنی و فرقهها به این مسئله خردمندانه نگاه میکردند، کم و بیش دست از فرقهگرایی بر میداشتند.
وی با تأکید بر اینکه برای ما تفاوتی ندارد که جامی شیعه بوده یا سنی آنچه مهم است حرف حساب وی است، توضیح داد: یکی دیگر از علائم اشعری بودن جامی این است که وی جهان را لایزال و لم یزل میداند ،وی میگوید که خدا قدیم بالذات است و جهان هم لم یزل و لایزال است.
دینانی با بیان اینکه در تمام دنیا و بین همه موجودات این انسان است که میتواند تاریخ را بفهمد و آن را شکل دهد، گفت: در واقع انسان تاریخ ساز است و درست است که در درون تاریخ قرار دارد اما به تاریخ میتواند شکل دهد. طبیعت هم در ما اثر میگذارد ما از طبیعت منفعل میشویم اما همین طبیعت ذهن ما را شکل میدهد و ما با همین شکل دوباره جهان را میسازیم.
وی با اشاره به اینکه ما انسانها میشناسیم و میتوانیم بسازیم اما اگر ما جهان را نشناسیم نمیتوانیم چیزی را در جهان بسازیم، توضیح داد: همه سازندگان تاریخ به هر نحوی که در تاریخ نقش ایفا کردهاند از سلاطین و علما و اُمرا گرفته تا انسانهای فرومایه نقشی در این جهان باقی گذاشتند اما این نقشی که هر کس رقم زده با شناخت صورت گرفته است بنابراین ساختن تمدن و فرهنگ به اندازه شناختن ما از جهان صورت گرفته است موجودی که جهان را نمیشناسد هرگز نمیتواند جهان را بسازد.
دینانی در پایان گفت: انسانها با همه امیدها و آرزوهایشان ممکن است به همه آرزوهایشان نرسند چرا که ممکن است جهان به این آرزوها پاسخ مثبت یا منفی بدهد و اینطور نمیتوان ادعا کرد که انسانها به همه آرزوهایشان برسند چرا که آنجایی که ما پاسخ مثبت نمیگیریم، جایی است که ما آن بخش از جهان را نمیشناسیم بنابراین ما باید قبل از اینکه به آرزوهایمان برسیم آنها را بشناسیم. در نهایت این جامی است که در اشعارش جهان را نیز لم یزال و لم یزل میداند.
پینوشت:
* مزار مولایم نمایان شد؛ شتر مرا رها کنید
انتهای پیام/
مرجع : خبرگزاری فارس